فن فیک ماهگون قسمت بیستم
"ماهگون"
زوج : ایونهه
ژانر : عاشقانه، راز آلود، معمایی، تخیلی، ماورائی
بلند،هپی اند
نویسنده : شقایق
قسمت بیستم
________________
ماه رو رها کردم..
به قدر کافی ستاره ها ازش دور هستن که واسه باقی عمرش تو آسمون به اون بزرگی احساس تنهایی کنه..
این چیزی بود که منتظرش بودم؟
میدونستم قلبم سنگینی میکنه!
اما چرا راه نفسام بسته شده؟
شاید چون نفسام به نفساش گره خورده..
________________
مهتابایی که با عشق هیوک آمیخته شدن چی میشن؟
تحمل حمل سنگینیِ این عاشقانه ی غمگین رو ندارن..
پس پژمرده میشن و میمیرن...
________________
I know you're somewhere out there
میدونم که تو جایی، اون بیرون هستی
Somewhere far away
جایی دور (از من)
I want you back, I want you back
میخوام برگردی
At night when the stars light up my room
شب وقتی ستاره ها اتاقمو روشن میکنن
i sit by myself ... Talking to the moon
با خودم میشینم ... با ماه حرف میزنم
🎶Talking To The Moon
________________
اگه راه رو برات روشن کنم ...
برمیگردی خونه؟
تو ای عشقِ بسته شده به نفسای من...
برگرد خونه !
________________
سلام مجدد😅
خوبه باز کیو اومد که دونگهه تنها نمونه . خیلی سخته تو این شرایط تنهایی براش .
یعنی حال کردم دونگهه زد توی برجک این تکیون و اب پاکی رو یه بار برای همیشه ریخت رو دستش . والا . پسره ی بچه پررو 😅حقش بود .هی خودشو میچسبونه به عشق هیوکی 🙃
چقدر این دوری برای هر دوشون سخته . کیو لحظه به لحظه بی تابی و تغییر دونگهه رو داره میبینه و حس میکنه .واقعا احساساتش به هیوک خیلی عمیقه مثل حس هیوک بهش. خیلی بی تابه براش .حقم داره کجا میتونه انسان به این خوبی و پاکی پیدا کنه .کیو کاملا تغییرش رو حس کرده
الهی بگردم که نگران خراب شدن نقاشی هیوکیشه 😢دلم کباب شد برلی بی قراری کردنش . خیلی ناراحته بچه 😭 زودی برگرد پیشش اونم دل دوری از تو رو نداره که . دوتاییتون به هم نیاز دارین 🥺
اوخی گل مهتاب خرید تا شاید دلش اروم بگیره . چقدر خوبه که کیو کنارش بود و تونستن بالاخره بهش بگه که ناراحتیش از چیه
بالاخره با صدای بلند حرف دلشو زد و اعتراف کرد که عاشقه 😍🥺 خیلی قشنگ بود
اره اره زودتر برگرد پیشش . هیوکی هم چشم انتظارته 😍🥰❤
خییییلی ممنون شقایق عزیزم .بی نهایت لذت میبرم از داستانت🙏😊🤗 مراقب خودت خیلی باش