فن فیک ماهگون قسمت نوزدهم
"ماهگون"
زوج : ایونهه
ژانر : عاشقانه، راز آلود، معمایی، تخیلی، ماورائی
بلند،هپی اند
نویسنده : شقایق
قسمت نوزدهم
________________
چرا صدام میزنه؟
چرا صداش میزنم؟
بهش گفتم از چاقو استفاده نکن.. نمیخواستم دوباره خودشو زخمی کنه
ولی بعدش چی شد؟خودم خودمو زخمی کردم..
مهم نیست اگه هربار زخمی بشه من بتونم زخماشو واسش ببندم و با موهبتم شفاش بدم
من حتی نمیخوام ببینم که آسیب دیده.. مهم نیست زخمش چقدر کوچیک باشه.. نمیخوام درد کشیدنشو ببینم!
اگه برم تنها میشه؟
اگه بخوام بمونم بهونه م چیه؟
عطر مهتابی که تو رگاش جریان داره و از تنش تراوش میشه رو فراموش میکنم؟
اگه یادم بیاد و دلتنگش بشم چی؟
بهش علاقه دارم؟
بهش علاقه دارم!
________________
________________
سلام گلم . حال و احوال چطوره؟ 😊🥰
خب از اونجایی که من سر این قسمت خیلی غصه خوردم زودتر بریم سراغ نظر 😁
الهی بالاخره گل عشقشون به اطراف خونه هم رسید و دقیقا کنارشون جوونه زد . دیگه واقعا عمق احساساتشون ایتقدر زیاد شده که گلا دقیقا کنار خونه رشد کردن .
ولی اخه چراااااا دقیقا الان که عشقشون اینقدر عمیق شده باید بیان دنبال دونگهه؟☹اون که گفته بود خودش بر میگرده . تازه هیوکی رفته بود جوب بیاره برای عشقش که سردش نشه 😭 اخه الان وقت اومدن بود ؟
چرا نذاشتید این چند روزم کنار هم باشن؟ بگردم برای دوتاشون که چقدر ناراحت شدن و ضد حال خوردن 😢 خیلی غیر منتظره و یه هویی شد ، واقعا هیچکدوم انتظارش رو نداشتن . حتی یه خداحافظی درست و حسابی نشد بکنن 😭
ولی من تنها یه امید دارم اونم اینه که همین دوری و یکدفعه شدن قضیه باعث بشه بیشتر به هم فکر کنن و حس دلتنگی بهشون غلبه کنه زودتر به فکر احساساتشون و اعتراف به هم بیوفتن و اینجوری یا دونگهه برگرده یا هیوک بره دنبالش . امیدوارم زود زود دوباره کنار هم ببینیمشون 😍🥰
من به این تکیونم اصلا از اول حس خوبی نداشتم و ندارم .کاش نمیومد اصلا دنبال دونگهه و تینقدر دور و اطرافش نمی پلکید . حس بدی بهممیده 😒
خیلی خیلی ممنون عزیز دلم ❤🌹😊