فن فیک هم نفس قسمت سی و یکم
"هم نفس"
زوج : ایونهه
ژانر : عاشقانه
نویسنده : شقایق
هپی اند
قسمت سی و یکم
بعد از یه هفته سلااام ^~^
با هوای بارونی چطورید؟
جون میده برا فیک خوندن، ینی خوشبحالتونااا :|❤️
هشتمین سالگرد ایونهه هم مبارکمون 🍻
زدن کُشتن با اون پستای لعنتیشون ولی ما همیشه به مُردن راضی و حاضریم :)
به خواننده های جدید هم که تو این مدت بهمون اضافه شدن خوشامد میگم🙆🏻♀️
وای خاک ب سرم دیدین سکانس آخره قسمت قبل چی شد؟
الان بریم ببینیم بعدش چی قراره بشه 😅
و همچنان این قسمت حاوی صحنه های دیدنیه بالا رفتن روی سگ هیوکه
میدونم چقد مورد علاقتونه بدویید بخونید پس
با تشکر از سمانه و بهار عزیزم بخاطر درست کردن این دو تا لعنتی🤩❤️
🧘🏻♀️
سلام به نویسنده دوست داشتنیمون 😍
وااااای متمکذااعتاالبقثللییی 😭
قربون هیوکمون برم خب 😭💘
چقدم سریع 😶
تهدید الکی نمیکنه 😌
فقط جرأت داری امتحانش کن 😂
زود باش برو همه چیو درست کن چیه 😂 دیگ چیزی درست نمیشه ک چی میگی 😂💘
آی چقد دلم خنک میشه این لی تحقیر میشه و شکست میخوره 😶💗
کبودی...
آه...
عکسای بالای آینه...
من *_*
نفس عمیق میکشد
هههههههه
موهای بهم ریخته دونگهه
لباش
ن دیگ نمیتونم 😭
قلبم اومد بیرون خب 😭💘
-بیداری؟ پاشو صبحونه بخور
+چیزی ام ازم مونده ک بتونم پاشم؟
از عوارض هارد دوست داشتنه 😐💘
انقدم ناز نیا میخورمت بعد شوعرت منقرضم میکنه 😐💗
هم دلش آب شد واسش
هم ب خنده انداختش
خب لنتیییییی 😭💙
"وقتی گفتی هارد دوست داری پس حق اعتراضم نداری"
من میگم خب 😐💖
ما راضی
هیوک راضی
خودت راضی
اصلانم ناز نمیای 😂💘
"اعتراض نکردم هنوزم میگم ولی دلیل نمیشه یه کاری کنی نتونم از جام بلند شم"
قانع شدم 😐😂
ولی قانع نشدم ک داری ناز میای 😂💓
"میدونی اصلا همش تقصیر خودت بود واقعا نمیتونم باهات با ملایمت برخورد کنم"
بنده خدا حق میدم بهش 😐😂
دونگهه رو نخوری چیکارش کنی خب 😶
پسره عسل مربا 😭❤️
تو چشاش نگاه نمیکنه
لبخند میزنه
لپاشم قرمز شدن
ررپکنتتاالللبببزذپذرذ 😭💘
"هر طور دلت میخاد برخورد کن من همیشه آمادهم...
نفسسسسسسسسسس عمممممییییییییییییییییییقققققققققق
به هر حال که همسرم درجهی گرما و شهوتش زیادی بالاعه و من....دلم میخاد....راضی نگهش دارم"
ب کمک های اولیه نیاز دارم 😭
"مراقب خودت باش"
و چقد من واسه همین یه جملش مردم 😭💘
اینبار فرق میکنه هر چقدرم دستش دراز باشه بمن نمیرسه...
عاره ولی من نگران ی نفر دیگ ام 😭
چقد مردونه خودش ب تنهایی میخاد جلو لی وایسه و چقد این کارشو تحسین میکنم 😭💘
چون میدونه برای لی صدمه زدن ب پسراش مث آب خوردنه 😑
"دونگهه همسر منه تمام مسئولیتشو ب جون میخرم"
سکوت اختیار میکنم عربده نزنم 😭💘
آی کیو هیوک چقد ترسناکه 😶💘
اصلن نمیشه گولش زداا
"پدرش" 😶💗
دیگ از دستش ناراحت نیستم
دوسش دارم :)
منتظر روزیم ک هیوک اجازه بده بغلش کنه...
شقا خسته نباشه 😘💗