My EunHae Reality

طبقه بندی موضوعی

فن فیک هم نفس قسمت سی و یکم

سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۸، ۰۷:۵۷ ب.ظ

 ​​​​​​

"هم نفس" 

زوج : ایونهه 

ژانر : عاشقانه 

نویسنده : شقایق 

هپی اند 

قسمت سی و یکم 

 


 

بعد از یه هفته سلااام ^~^

با هوای بارونی چطورید؟ 

جون میده برا فیک خوندن، ینی خوشبحالتونااا :|❤️

هشتمین سالگرد ایونهه هم مبارکمون 🍻

زدن کُشتن با اون پستای لعنتیشون ولی ما همیشه به مُردن راضی و حاضریم :) 

به خواننده های جدید هم که تو این مدت بهمون اضافه شدن خوشامد میگم🙆🏻‍♀️

 

وای خاک ب سرم دیدین سکانس آخره قسمت قبل چی شد؟ 

الان بریم ببینیم بعدش چی قراره بشه 😅

و همچنان این قسمت حاوی صحنه های دیدنیه بالا رفتن روی سگ هیوکه 

میدونم چقد مورد علاقتونه بدویید بخونید پس

 

با تشکر از سمانه و بهار عزیزم بخاطر درست کردن این دو تا لعنتی🤩❤️

 

 

🧘🏻‍♀️

نظرات  (۲۳)

سلام به نویسنده دوست داشتنیمون 😍

وااااای متمکذااعتاالبقثللییی 😭

قربون هیوکمون برم خب 😭💘

چقدم سریع 😶

تهدید الکی نمیکنه 😌

فقط جرأت داری امتحانش کن 😂

زود باش برو همه چیو درست کن چیه 😂 دیگ چیزی درست نمیشه ک چی میگی 😂💘

آی چقد دلم خنک میشه این لی تحقیر میشه و شکست میخوره 😶💗

کبودی...

آه...

عکسای بالای آینه... 

من *_*

نفس عمیق میکشد 

هههههههه

موهای بهم ریخته دونگهه

لباش 

ن دیگ نمیتونم 😭

قلبم اومد بیرون خب 😭💘

-بیداری؟ پاشو صبحونه بخور

+چیزی ام ازم مونده ک بتونم پاشم؟

از عوارض هارد دوست داشتنه 😐💘

انقدم ناز نیا میخورمت بعد شوعرت منقرضم میکنه 😐💗

هم دلش آب شد واسش

هم ب خنده انداختش 

خب لنتیییییی 😭💙

"وقتی گفتی هارد دوست داری پس حق اعتراضم نداری"

من میگم خب 😐💖

ما راضی

هیوک راضی

خودت راضی 

اصلانم ناز نمیای 😂💘

"اعتراض نکردم هنوزم میگم ولی دلیل نمیشه یه کاری کنی نتونم از جام بلند شم"

قانع شدم 😐😂

ولی قانع نشدم ک داری ناز میای 😂💓

"میدونی اصلا همش تقصیر خودت بود واقعا نمیتونم باهات با ملایمت برخورد کنم"

بنده خدا حق میدم بهش 😐😂

دونگهه رو نخوری چیکارش کنی خب 😶

پسره عسل مربا 😭❤️

تو چشاش نگاه نمیکنه

لبخند میزنه

لپاشم قرمز شدن

ررپکنتتاالللبببزذپذرذ 😭💘

"هر طور دلت میخاد برخورد کن من همیشه آماده‌م...

نفسسسسسسسسسس عمممممییییییییییییییییییقققققققققق

به هر حال که همسرم درجه‌ی گرما و شهوتش زیادی بالاعه و من....دلم میخاد....راضی نگهش دارم"

ب کمک های اولیه نیاز دارم 😭

"مراقب خودت باش"

و چقد من واسه همین یه جملش مردم 😭💘

اینبار فرق میکنه هر چقدرم دستش دراز باشه بمن نمیرسه... 

عاره ولی من نگران ی نفر دیگ ام 😭

چقد مردونه خودش ب تنهایی میخاد جلو لی وایسه و چقد این کارشو تحسین میکنم 😭💘

چون میدونه برای لی صدمه زدن ب پسراش مث آب خوردنه 😑

"دونگهه همسر منه تمام مسئولیتشو ب جون میخرم"

سکوت اختیار میکنم عربده نزنم 😭💘

آی کیو هیوک چقد ترسناکه 😶💘

اصلن نمیشه گولش زداا

"پدرش" 😶💗

دیگ از دستش ناراحت نیستم

دوسش دارم :)

منتظر روزیم ک هیوک اجازه بده بغلش کنه... 

شقا خسته نباشه 😘💗

پاسخ:
سلام عشقوووم
چی شد یلطززلممامابامتنود😁
ینی لی باید خدارو سجده کنه ک هیوک بش فرصتتتت داد 
بهش حق انتخاب داد
و لی اصلا ازش استفاده نکرد :)
به قول دوستان حالا بخورش 🤪🙈
دیدی دونگهه چطور شب قبلش حمله کرده بود به گردنش؟ :)
گردن سفید کشیده ش با اون پوست داغ 
ک تازه بوی ادکلنم میده.. 
چون همیشه هیوک به گردنش اسپری میکنه :)
آخ.. بایدم کبود شه.. بایدم کبود کنهههه 
حالا باز هیوک یکم کبود شده 
ولی دونگهه اونور له شده قشنگ :)
له.. له شده کیم 
هیچی ازش نمونده :)
لب نمونده بود براش ینی 
والا بخدا. خودش گف دوس داره بعد الان میناله 
تازه به غیر از خودش هیوک و ما هم خیلی دوس داریم مگه نه؟ 😌
بعد میدونی چی شد؟
هیوک تو یه حالت درموندگی ای فرو رفت و چون هیچ جوابی نداش گفت تقصیر خودته لنتی 
هیچ.. 
کنترلی.. 
روی خودم ندارم.. 
🙂
اونجا ک کمک های اولیه نیاز داشتی منم حس کردم نیاز دارم TT
هیوکم همینقد بین دوراهی قرار گرفته بود ک خوردنشو انتخاب کرد 
بین قورت دادن و قورت ندادن، قورت دادنو انتخاب کرد 
و در نهایت لی دونگهه نمیتونه از جاش بلند شه 
عاح بسه صلوات بفرستیم 😂😂
هیوک حالا از طرفی هم میخواد کسی تو این درگیریا آسیب نبینه 
هم میخواد تمام مسئولیت برا خودش باشه و حتی خود دونگهه هم دخالت نکنه 
آره اصلاااا نمیشه گولش زد 
این همش سیاست بازی کثیف لی بود ک گولش بزنه ولی از پهنا شکست خورد 
باباشو دوس داشته باش:) آدم بدی نبود و نیس
یه اشتباه کرد تو گذشته ک داره از ته دلش دنبال راه جبران میگرده 
فدایت شوم من 🦋❤️🦋

سلام نویسنده ی عزیزم

امیدوارم حالت خوب باشه^^ 

 

به به،،، میبینم ک انتقام گیری و حال گیری از لی ملعون شروع شده، همین اولش که خیلی خوب بود ، حقه شه/: 

بیشتر ازینا لایق حرص خوردنه. 

همه مون تو زندگی به یک «هیوک» نیاز داریم واقعا. 

خیلی شیک و قشنگ داره از حق ش (🙂 ) دفاع و محافظت میکنه. 

جوری ک هیچولو قانع کرد،،،حظ میکنم حرف ک میزنه.

خوب شد پدر مستر لی به موقع رسید وگرنه طرف مرده بودد،،، 

اینقدر با درایت ه که میدونه عشقش با کدوم دست می نویسه با کدوم دست کار میکنه :) 

واایییی دیالوگای ایونهه بعد از اون شب هات لعنتی،،،، اصن نمیدونم بگم برا کدومش میمیرم. ولی اون جمله اخر بیبی ک گفت «به هرحال ک همسرم درجه ی گرما و....:))» ،،،فک کنم دویست بار هی خوندمش هی تصورشون کردم وقتی اینجوری باهم حرف میزدن،،، رسما یکی از کشنده ترین دیالوگای این فیک نازنین بوده برام! 

 بیبی جون فک نمکیرد دیگه نتونه از جاش جم بخوره 😂💙

این است مستر لی^^ البته تقصیر خود بیبی هم هس ؛ نباید اینقد خاستنی باشه /: چ معنی داره

 

من مطمعنم این فرشته ی کیوت اخر سر باعث برقراری پیوند پدر پسری و رابطه ی درست بین هیوک و‌ پدرش میشه. 

 

خیلی ممنونم ازت شقایقی ^^ (اشکلل نداره اینجوری صدات کنم؟ ببخشید😶)

دلت آروم و گرم 💙😍

پاسخ:
سلام عزیزم منم امیدوارم خال تو خوب باشه
^*^
(ببخشید اموجی ندارم بدم با لپ تاپ )

اره لایقشه..هرچقدر بیشتر در مقابل هیوک خرد شه همه چی بهتر میشه.
اخ چ قشنگ گفتی..حقش:) قند تو دلم اب شد..
یه طوری حرف زد و دلیل و برهان اورد که چولا چاره ای جز قبول کردن براش نموند..
انقد صدای داد و بیدادش بلند بود که همه جا رو رو هوا برد و پدری که به موقع رسید.
البته نگم که من روانیه این داد و بیداد کردنای خشنه هیوکم :)
دیدی فقط دونگهه رووووو؟؟؟؟ خجالت میکشید اونو بگه ولی بازم روشو از هیوک برگردوند و گفت :)) پدسوخته...
واقن تقصیر خودشه:| هیوکم اعتراف کرد تقصیر خودته -___-
ایشالاا.وجودش ک معجزه س
نه عزیزم اشکال نداره خیلیم قشنگه دوس دارم *_*
فدایت:*

سلام بر شقایق عزیز دوست داشتنی💗
لحظه هات زیبا و قشنگ مهربونم💗
شقایق جون قبل از اینکه به نظرات این قسمت بپردازم باید بگم که برای قسمت قبلی نظرم رو نصف و نیمه ارسال کردم چون اشتباهی حین نوشتن دستم به گزینه ارسال خورد و حرفام ناتمام موند و امکان ارسال مجدد نبود😔

خیلی خوشم میاد که هر قسمت پر از جذابیت های خاص خودشه و کاملا لذت بخشه 💙

اجازه گرفتن هیوک برای عشق بازیشون  در قسمت 30 برام خیلی تکان دهنده بود مخصوصا استدلالش برای گرفتن اجازه 😍😍😍😍😍😍 من همیشه به طورکل عاشق سلیطه بازی دونگهه م 😂😂

و شرح اتفاقات پایانی قسمت 30 عالی بوددد👬🔥💓 به قول خودت قلبم از اسمان به زمین با سرعت زیاد سقوط کرد💗💗💗💗

حقیقتش جز برنامه هام بود که به اپ اصلیت برسم و متاسفانه مشکلاتی برام پیش اومد نتونستم برنامه مم رو اعمال کنم از جهتیم هم نفس اینقدر برام عزیزه دوست دارم زمانی که پر از تمرکز هستم بخونم تا کاملا از قلم زیبات لذت تمام رو ببرم
راستش علت دیر رسیدن به اپ هفتگی این بوده
و خیلی خوشحالم که تنها یک قسمت دیگه مونده برسم به اپ هفتگی 😀

و اما در قسمت 31 جذاب باید بگم که مثل قسمت های پیشین گل کاشتی

شروعی قدرتمند و در عین حال جذاب رو برای ما خوانندهای هم نفس جان رقم زدی که شدیدا منتظر چنین لحظه ایی بودیم

و چقدر عملی شدن تهدید هیوک دلچسب بود عجز و ناتوانی پدر دونگهه رو خوب به تصویر کشیدی

دونگهه فرشته زمینی ایی هست که انگار از بهشت به این دنیا اومده وقتی که خوابه زیبایش چند برابر میشه و هیوک حق داشت که منتظر بیدار شدنش بمونه تا خداحافظی کنه

و باز هم مکالمه شیرینشون باهم 😍😍 تپش های قلبم چندین برابر میشه و باعث میشه قند در دلم اب شه

الهی قربون دونگهه سلیطه و در عین حال با حیام بشم 😂برای راضی نگه داشتن چاگیش اماده س 😁 به قول خودت شقایق جونم قلبم در سینه مرد و زنده شد
 
از شخصیت سرکش و خشن و در عین حال عاشق و مهربون هیوک خوشم میاد تا پای جون از عشقش دفاع میکنه و حتی راضی نیست دونگهه وارد جریان شه و میخواد همه سختی های مسیر رو تنها به دوش بکشه

پدر هیوک بر خلاف پدر دونگهه خیلی خوب و سافته و چقدر خوب که به اشتباهاتش پی برده و دنبال جلب توجه تنها پسر عزیزشه .

شقایق جون امیدوارم حالا حالاها هم نفس جان تموم نشه چون واقعا بهش وابسته شدم

عزیزم مراقب خودت باش
تو بهترینی
لاویو💗💗💗💗

پاسخ:
سلامی دوباره عزیزممم💓
لحظه ها و روزهای توام همینطور 
عزیزم اشکالی نداره منم گاهی وقتا برام پیش میاد، متوجه شدم که نصفه موندن بخاطر همچین چیزی بود ولی فکر میکردم برای سکانس عشق بازیشون خجالت کشیدی نظر بدی برا همین چیزی نگفتی 🙈
که الان دیدم تو این نظرت بهش اشاره کردی تو دلم عروسی شد 😐😂😂🤭💓
ببین دوتاشون یه جور آدمو دیوونه میکنن. هیوک ک با اون همه درجه ی بالای شهوتش اعتراف میکنه بدونه اجازه ی دونگهه و گرفتنه موافقتش کاری نمیکنه و از اون طرف دونگهه ای که میگه تو اجازه نمیخوای باید هر طور میخوای باهام رفتار کنی و میخوام همسرمو راضی نگه دارم :)
خب با این اوصاف خودتو هر جور شده رسوندی و هم خوشحالم ک بابتش خوشحالی و هم ازت ممنونم عزیزم که وقت و تمرکز گذاشتی و رسیدی به ما به همراه روال آپ 💖

چه شروعی بهتر از شکست خوردگی لی در برابر هیوک؟ 😎
از اون نفساس که همسرشون بدون خداحافظی نمیتونن برن چون قطعاااا جون میدن از دلتنگی تا شب و ندیدنه این فرشته 
ینی خوشم میاد قلب خودش تو دهنشه و شرم میگه حرفه رو بزنه ولی روشو از هیوک برمیگردونه و هر جور شده میگه 🤭
هیوکم حق داره عنان از کف بده بگه ساکت شو وگرنه عقلمو از دست میدم 😐🔥
این تنهایی ب دوش کشیدنش هم بخاطر غرور و خودسری خودشه و هم آسیب ندیدنه بقیه تو این جریان 
و بازم جای تحسین داره. 
آره پدر هیوک حتما لایق بخشیده شدن از طرف هیوک رو داره چون داره تلاش خودشو میکنه 
راستش زیاد نمونده به تمومش شدنش نازنین جان. ولی از اونجا که آپ هفته ای یه باره اینطور فکر کن که یه ماه دیگه هنوز وقت تا تموم شدنش هست و زمانه کمی نیس. 
توام همینطور 
لاو یو بک عزیزم 💞💞

سل لامی دوباره
من آمده ام وای وای من آمده ام💃🏻💃🏻
آخ حال کردم این پارت من...آخ حال کردم😁😁😁اصن اون لی حرص میخورد من رو هوا بودم میرقصیدم😁😁😂😂😂😆😆😆💃🏻💃🏻بسووووووز مرتیکه بسووووز حالا مونده😎😎فعلا هیوک تونست کارو به جایی برسونه ک ب بادیگاردت بگی دست نگه داره و کاری نکنه!!چون ترسیدی!چون فهمیدی همیشه هر گوهی دلت بخواد نمیتونی بخوری😁😁🥰🥰حالا گوه نخور هندونه بخور شب یلداس🍉🍉😊😂😂😂😂
تیپ زدنای هیوک و خیلی دوست دارم😍جذاب جنتلمن و سرد و وحشی
خب مثل اینکه دیشب زده دونگهه رو ناک اوت کرده ک😂🤦🏻‍♀️یه جوری ک خود دونگهه گفت چیزی ازم مونده پاشم؟؟😂😂😂🤪دمت گرم هیوک،،،این ک زبون درازی میکنه جلو کانگین میگ من تجربه ندارم ولی هارد دوست دارم😁😁هارد بکنش زین پس😂😂😂😂دوست داره خب😁😁بعد تازه میخواد حرف بزنه واسه من خجالتم میکشه آقا😂😂🤦🏻‍♀️جیگر منین شما دوتا آخه با این شخصیتای با نمکتون
تعامل هیوک و هیچل خیلی جالبه برام...شخصیتاشون کنار هم خیلی...نمیدونم چجوری بگم!!مثل یه دیوارِ محکم،،یه کوهِ استوار،،یه دریای آروم ک اگه بخواد خیلی راحت میتونه همه چی رو،،همه چیو تو خودش غرق و نابود کنه میمونن🙊
خیلی تعجب کردم ک هیوک از هیچل خواست خودشو بکشه کنار!!فکر میکردم اتفاقا ازش کمک بخواد و کلا بخواد ک دوتایی و دوجانبه لی و داغون کنن🤔
ولی خیلی پر قدرت و با ابهت از برادر همسرش خواست هیچ کاری نکنه ک دیگ حتی یه خراشم برنداره..به هزاران دلیل زیبا و بوسیدنی که همه میدونیم😎😍😍😍🙊🙊ولی بازم حس میکنم هیچل انقدر راحت عقب نمیکشه و دورادور هواشونو داره و از هر فرصتی برا خلع صلاح کردن لی استفاده میکنه!!
حالا هیوک هی سعی میکنه آروم بمونه آروم برخورد کنه آروم جلو بره اینا نمیذارن که،،،!!زد یارو رو شتک کرد!!بیچاره از همه جا بی خبر بود ولی خب این کار لازم بود ک بقیه بفهمن این مسئله شوخی بردار نیست٫٫٫زهر چشم گرفتن خوبه حالا از هر کسی میخواد باشه👍🏼
دلم بازم برای بابای هیوک سوخت ولی یه حسی بهم میگ خیلی قوی پشت پسر و دامادش میمونه و ازشون حمایت میکنه حتی اگر لازم باشه با لی بجنگه و مخالفت کنه،،،شاید حتی از خیلی چیزا مایه بذاره...چون اینجوری ک من میبینم خیلی دلش گرم و صمیمی شدن و داشتن بیشتر پسرشو میخواد و خب دید ک دامادش از این قضیه استقبال و حمایت میکنه و الانم ک دیگ از علاقه و احساس بینشون مطلع شد دیگ فک کنم همه تلاششو میکنه ک این دوتا پیش هم و برای هم بمونن!!
امیدوارم البته🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️
بازم خسته نباشی بیبی
مثل همیشه لاو یو💜💜

پاسخ:
سلامی به روی ماهت
ولکام 👹
وقتی گفتی حال کردم فهمیدم برا چیه توضیحم نمیدادی میدونستم بخاطر سوخته شدنه باسن لی عه😁
واقعا حالا مونده! نه فقط اینبار.. بلکه دفه های بعدی هم وجود خواهد داشت که بگه "فعلا دست نگه دارین". اونم آره از روی ترس!
چون هی که میگذره داره به چشم خودش میبینه چه کارایی از هیوک برمیاد و تا کجا به راحتی میتونه لی رو به مرز نابودی بکشونه!
حالا اون چرب زبونو ببین فقط. خوبه خودشم اعتراف میکنه نمیتونه بلند شه ولی راست راست میگه همینجوری میخوام و اعتراضی به هارد بودن ندارم 😐 باشه حالا شما به همین روال ادامه بدین فقط یکم کوتاه ترش کنین و نذارین تا دم دم سحر طول بکشه اینطوری توام میتونی از جات بلند شی لی دونگهه 😇
اون تعبیر دریای ارومو از هیوک و چولا خیلی دوس داشتم. و کاملا میفهمم که حسی داری بهشون 
میدونی.. از دو جهت به قضیه نگاه کن. یکی این که هیوک. یه مغرور لعنتیه جذابه که از کسی کمک نمیخواد چون خودش می تونه از پس همه چی بربیاد.. و دیگری این که نمی‌خواد بقیه آسیب ببینن. کانگین.. چولا.. خود دونگهه.. واسه همین تک روی میکنه. گرچه به چولا گفت اگه کمک خواستم بهت میگم اما اینطوری فقط میخواس ازش محافظت کنه 
آره حستم درسته 
واقعا هیوک بی ازاره.. اگه کسی به کارش کاری نداشته باشه آرومه و آزارش ب کسی نمیرسه اما امان از وقتی که با دم شیر بازی کنن!
و آره.. این علاقه نشون دادنا و تلاش‌های پدر هیوکم هم بی دریغ نمیمونه و نتیجه ای داره. 
سلامت باشی بیب. لاو یو بک💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓

 

سلااام🌼🍂
 واای واااای واااای واییی زد شراکتای لی رو بهم ریخت💃💃👯‍♂آیم پرود آو یو هیوکجهههههه🙆‍♀💃❤️❤️
ینی با یه لبخند ملیحی داشتم این قسمتو میخوندما,یذره دلم خنک شد,حقت بود لی بد ذات😒😒😒
(نیاز به استیکر و گیف دارم ایموجی کمه الان😑😂)
 هیچول❤️چقد واقعا حضور هیچول دلگرم کنندس 😭 چرا من انقد مکالمات و تعاملات هیچول و هیوک رو دوس دارم؟!😭😭😭😭❤️❤️(به امید روزی که لی بد ذات بشونین سرجاش😌☺️😋🥰🧡)
"ارباب دونگهه امضا کردن"؟!!!!! ریلیییی؟؟نه نه ریلییییی؟!جدا چجوری چنین روش مسخره ای رو انتخاب کردین؟!
خب شد هیوک خرخرتونو جویید؟!همینو میخواستین؟😏انقد رو اعصاب این بچه راه نرین
ولی دلم به حال اون بنده خدا سوخت روحشم خبر نداشت مورد خشم هیوک قرار گرفت🥴
بابای هیوکم فهمید میشه یه نقش مثبتی تواین جریانات داشته باشه!؟چنین چیزی ازش انتظار میره
اوه اینو داشت یادم میرفت شما هم بلاخره دوباره برگشتی,رینا خیلی وقت بود نبود😂❤️

و  در آخر  اینکه مرسی خسته نباشید💞💞

پاسخ:
سلام مبینا🤗
وقتی لی تهدیدشو نادیده گرفت بره بسوزه که حقشه😎👹
عاره حیف که وب این اپشنا رو نداره منم گاهی وقتا احساس میکنم حق مطلب فقط با استیکر و اینا ادا میشه آخرش باید با اموجی بسازم😂
من میدونم چرا.. چون فقط رابطه ی داماد، برادر شوهریشون نیس که قند تو دل آب میکنه و بخاطر اخلاقای خاصشون هم هست. یه شخصیت تقریبا مشابه دارن و هیوکی که با همه با خشونت رفتار میکنه اعتراف میکنه که برای چولا ارزش زیادی قائله و همزمان چولا میگه از هیوک خوشش میاد 
لی فقط داره با این کارا هیوکو به خون خودش تشنه تر میکنه. 
آره به صورت سوسکی بهم اشاره شد 😂😂🤭
خواهشششش❤️

ممنون,مثل همیشه عالی و پر ماجرا

بالاخره این هیوک یه بلایی سر لی ملعون میاره میدونم,ولی هر چه زودتر بهتر

هیوکم که چون چشاش,سگ داره باید صبح اول صبحی به چشای یه دیگه که از چشای خودشم سگتره نگا کنه تا روزش رو آغاز کنه و به جنگ ناملایمات و لی بره

بنظر من اشکالی نداره ها حالا که قراردادشون تموم شده طلاق بگیرن و بعد طی مراسم با شکوهی و زجرکشی لی باهم دوباره ازدواج کنن ,

اتفاقا این ازدواجشون چون به میل و اراده خودشونه و قراردادی نیست بسیار زیبا و عشقولانه خواهد بود.

یه چیز دیگه !من بفکر هیچولم آیا تا پایان داستان همچنان تنها خواهد بود بدون یار و یاور؟

اقا این شومینه خونه شونم منو کشت,هرجا شومینه میبینم افکار ایونهه ای به سراغم میاد😎😎😎

ایونهه شیپرا معمولا مثل ایدولاشون یه چیزیشون میشه🤔🤔

 

 

پاسخ:
خواهش 🤗
آره و از همه بالاتر اینه که لی و غرورش تا همین الانم زیادی جلوی هیوک خورد شدن 
چون این اولین باریه که لی همچین برخورد و حقارتی میبینه. 
چنین چیزی هم آره دور از ذهن نیس اما دردسراش بیشتر از اونی هستن که راضی به جدایی بشن. هردوشون اصلا زیر بار جدایی نمیرن و هیوک مطمئنه میتونه جلوی جدایی رو بگیره و اصلا به چیزای دیگه فکر نمیکنه 
دوس داری کاپل داشته باشه؟ 😁
هممون همینیم. فانتزیامون تموم نشدنیه

سلامممم

چطور مطوری؟😍

چه خبرا؟؟😏

اووووفففف عاقا قسمتی که با این حجم از بزرگی سوختن باسن لی شروع بشه، قسمت نیست که طلاست😋😂

این لی نکبت بیخیال هم نمیشه هااا، هنوز میخواد ادامه بده، بابا تو که خوردی و هستش هنوز تو گلوت گیر کرده، ول کن دیگه😑😑😑اصن به نظرم هیوک یکیو بفرسته شبانه خفتش کنن هممون راحت شیم😊

شتتت برای زیبایی های خفنناک هیوک مردم😭😭

واییییییی😭😭😭😭😭دلم ضعفید برای جای کبودی کوشولو😭😭😭😭

لعنتی اصن هیوک با اخمش هیوک میشه😐خعلی جاذابه...

دونگهه بعد از یک شب هات قطعا از مرگ ترین هاست😐مردم واسه تعاریفت! دلمم کلی رییییخت😭😭😭😭😭😭😭😭😭

خب منم میخوام😭😭😭😭😭😭😭

هیوکی که بی خداحافظی جون میده هم از مرگ ترین هاست😭😭😭😭😭😭😭😭

این لعنتیا واقعا دارین این داستانو لعنتی ترش میکنن، من دیگه نمیتونم😭😭😭😭😭

یکی نیست به هیوک بگه نگگگگاه کنننن مال خودته😭هرکاری خواستی غیر از نگاه هم بکنی بازم مال خودته😭😭

وااااب هیوک خندیدددددد😭😭😭😭دونگهه لنتی😭😭😭

دونگهه خیلی لعنتیییییههه این حرفا چیه میزنی اخههه😭😭😭دل ماهم ریخت دیگه چه برسه به هیوک😭😭😭😭😭

دونگهه ای که هیوکو بدرقه میکنه خیلی جاذابه😭😭😭

 

لیه پدرسگ😐دیگه اعصابمو خورد کرد!!! هیچ نمیفهمه ها😐اح اح اح...

هیچللللل😍😍😍😍😍😍

لی بمیره واسه این دوتا حامیه جیگر و جاذاب دونگهه😍😍

 

اه اه دوباره لی گند زد به اعصابم، چقدرم پرروئه میگه دونگهه امضا زده😐

واقعا ماهم شاهدیم اینا تماااام دیشب تا همین چند ساعت پیش، پیش هم بودن😊😊😊😊

هیوک ترسناکه😐برای عصبانیتش مردم😭😍

 

اصن همینکه بابای هیوک جلوشو نمیگیره نشون میده مرد خوبیه😀

به امید دیدن هیوک در آعوش پدرش😉

 

عزیز مثل همیشه عالی و پرفکت و جامه پاره کن و...(همه چیزای خوب) بود😍😍😍

ممنون بهترین، لاب یو💙

پاسخ:
سلام ساغر
فدات 
سلامتی 😂تو چ خبر؟
واقعااا😂😂😂باسن سوخته ش به ما کیف میده 😂
نه هنوز دست بردار نیس.. با وجود این که خسارتهای بدی بهش وارد شد متنفره از خورد شدن غرورش در برابر هیوک و تهدید شدنش. لی خیلی آدم پستیه. عمق فاجعه رو میبینی تو پارتای آینده 
هیوک گردنش کبوده و دونگهه الان پهلو و تنش:)) فقط کافیه یه ذره لباسشو بزنه بالا
تا به قول هیوک یادش بیاد تا آخر متعلق به کیه و قرار نیس ازش جدا شه 
چی میخوای؟؟؟ 😂🤭🤭شب هات؟؟
واقعا نمیتونس اینجوری بره.. مخصوصا بعد از شبی که گذرونده بودن :)
آخه دونگهه یه طوری دیوونه ش میکنه که هر کاری بعیده! مجبوره فقط نگاش کنه چون این قیافه ی خسته و خوابالو اول صبش باید درجا قورت داده شه و هیوک قدرت تحملش بالاس😇
مخصوصا جمله ی موقع بدرقه ش خیلی واسه هیوک ارزشمند شد 

ازش میترسی؟؟؟ گرچه ترسیدن از هیوک هم خودش یه جذبه ی دوس داشتنی ای دارهه منم دچارشم 😐
آره قطعا نمیگیره. اولا اصلا دخالت نمیکنه تو کارای هیوک و آزادانه میذاره تصمیم بگیره چون بهش اعتماد داره و 
ثانیا اگه هیوک بذاره حمایتش هم میکنه. دقیقا نقطه ی مخالف پدر دونگهه س

ممنونننم عزیزممم 
لاو یو تو🥂❤️🙆🏻‍♀️

سلام شقایق مهربون^-^🌸🍃
بسی بسی در این فاصله ی هفتگی دلتنگ هم نفس‌ میشیم😭😭❤
ولی وقتی میخونیمش‌ با هر خط میشوره میبره😭😂بعد دوباره دوره انتظار بعدی شروع میشه😂😭❤
ینیا وقتی معاون لی اولین جمله رو گفت که شراکتاشون لغو شده رو ابرا بودم*-*😂 حقته جناب لی :) که اصلا حیف پیشوند جناب برای ادمی مثل تو 😑 تا تو باشی با دم شیر بازی نکنی :) تازه اولشه :) کی رو دست کم گرفتی؟؟ :) مطمئن هم‌ باش کسی که کیش و مات میشه خودتی :)
این دوتا چه موجوداتین خدا خلق کرده آخه🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️ کم میخوابن زیر چشماشون سیاه و پف دار میشه ولی جذابتر میشن🤦🏻‍♀️خب مرگ کهه🤦🏻‍♀️
ساعتای نقره ایه کاپلی شون*-* و تازه مال دونگهه ظریف تره *-*خودا*-*
چقدر هیوک قشنگ صداش میکنه هائه خب😭😭
خب ما با دیالوگای اول صبحشون ذوب شدیم که دختر😂😭😂❤🔥
تعامل هیچل و هیوک چقدر دوست داشتنیه آخه😭😭😭🌸🍃🌸🍃واسه اینکه دیگه اتفاقی مثل قبلی واسه هیچل نیوفته رسما گفت دست به سیاه سفید نزن خودم هوای همه چیو دارم😭😍
جعل امضا :) اون که بلده مال هیوکم جعل میکرد دیگه :) ولی چی ؟ میترسه..بله😎 آخ که چه خوب میشه خلافاش مثل همین جعل فاش شه😑 البته با قدرتی که داره فک کنم بتونه از زیرشون در بره ولی خب...😑 البته چی میگم :| شایدم اصلا خلاف دیگه ای نکرده باشه :|
من یکی در انتظار بغل پدر پسریه هیوک و باباش میمونم😭❤‌
عالی بود مثل همیشه😭😭😍❤
در انتظار سه شنبه ی بعدی که زودتر برسه😍💫💫

پاسخ:
سلام سمیرا جان 🤩
میدونم.. تازه خودمم گاهی وقتا یادم میره آپ هفته ای یه باره.. تا شنبه میشه ناخواسته فکر میکنم امشب باید آپ کنم 🤭
اشکال نداره ارزششو داره 😍
واقعا سوختنه کون لی حال میده و نمیشه انکارش کرد😂😂 حقته لی.. از این بزرگتراشم حقته و مطمئن باش اگه ادامه بدی هیوک بدتر بدبختت میکنه :) کاش بفهمی هیچ وقت زورت به هیوک که بچه تعبیرش میکنی نمیرسه.. این مرد یه تنه تو و تمام زیردستات و دنیا رو حریفه..
دیدی موقع پوشیدن ساعت چه حساسیتی به خرج داد؟ *-*
آره هم این که میخواد خودش از این ببعد مسئولیت به عهده بگیره هم نمیخواد اتفاقی مثل پارسال بیوفته برا هیچل 
لی میخواست با این کار افکار هیوکو نابود کنه ولی هیوک به ثانیه هم نکشید که فهمید قضیه بوداره!!خیلی با ذکاوته 
فداایییتتتت 💞💙🙆🏻‍♀️

سلام نویسنده ی گلم😍💙

لعنتی چقد زندگی بدون هم نفس سخته😢☹ ینی مردم و زنده شدم تا صبر کنم که سه شنبه برسه...

چقد ادم دلش خنک میشه لی اینجوری حرص میخوره😌😂 لی با دم شیر بازی نکن😎

خدااااااا باز این قسمت برا هیوک جر خواهم خورد💀 لعنتی جذاب💀 

کت شلوار سیاه میپوشی نمیگی ما میمیریم برات؟😍💀

وای خدا دونگهه چقد فرشته است😍 بمیرم براش خب😍 

لعنتی چقدر عاشق جنتلمنی اخه تو💀😌 منتظر موند بیبیش بیدار شه ببینتش بعد بره😍😌💀

جوجه لعنتی چه شیرین زبونی میکنه برا همسرش😍😋 هیوک زبونتو بخوره جوجه ی شیرین زبون😍

بمیرم برا عصبانیتت خب😍 لعنتی وقتی عصبانی میشه هم جذابه😍😍

اصا عاشق این رابطه ی هیچول و هیوکم😍😌

کلا هیوک این قسمت عصبانی بوده بعد دست و پا دراورده😶 لعنتی چه جذبه ایم داره😶💀

فقط تلاشای بابای هیوک برا حرف زدن با هیوک و دیگر هیچ😂😂 ادم دلش براش میسوزه خب😂 اسکار مظلوم ترین فرد داستانم میره به بابای هیوک😂😂😂 دلم ریش ریش شد براش😂💙

انگار بازی داره خطرناک میشه من میترسم لی یه بلایی سر هیوک بیاره😶

ولی خب هیوک قوی تر از لی عه😎😌

عاشقتم مای نویسنده😌💙

پاسخ:
الف جانم سلام 🤗
انتظار سخت تره یا یا تموم شدنش؟
اینو موافقی که دیرتر تموم شه بخاطر هفته ای یه آپ بودنش؟
اصلا قسمتی وجود نداره که برا هیوک نشه جر خورد.. هی هر قسمت بیشتر از قبل شعله های جذابیت خودشو شدیدتر میکنه و شورشو در میاره و ما رو جرواجر🔥😫
مشکی خیلی ب رنگ سفید پوستش میاد:)
و چقد این انتظار برا بیدار شدنه دونگهه ارزششو داشت. که هم دلتنگیش کمتر بشه تا شب هم این که واسه اولین بار تو عمرش جمله ی مراقب خودت باش رو بشنوه.. دونگهه جبران تمام بی محبتیای زندگی گذشته شه اخه
منم خیلی تعامل هیوک و چولا رو دوس دارم 😭
چرا میخندی خب؟ 😂😂 مگه دلسوزی خنده داره؟ 😂
لی نمیتونه همچین کاری کنه نگران نباش
لاو یو مای خواننده💞

وایییی اخه چقدر این هیوک خشن عاشق جذابه😍😍😍

عاشقش شدم خوب حال لی رو گرفت😁😁

فکر کنم تاحالا هیچ کس اینطوری به لی ضدحال نزده بود ... لی هم واقعا فکر نمی کرد هیوکی تهدیدشو عملی کنه😂😂😂

غش می کنم براش وقتی اونطوری اخم می کنه همه ازش حساب می برن 😍😍🤩🤩🤩

ای جونم کلی صبر کرد دونگهه بیدار شه که باهاش خداحافظی کنه دلش تنگ نشه هرچند می دونم همینکه از در بره بیرون دلش برای دونگهه شیرینش تنگ می شه🥰🥰

وای شقایق جون مرسی خیلی پارت قشنگی بود😘😘😘

 

پاسخ:
همین خشونت ذاتیشه که دل همه رو میبره :)
از جمله خود دونگهه.. ک اعتراف کرده عاشق روی خشن هیوکه.. 
نه اصلا لی هیچ وقت اینطوری ضربه نخورده بود و این هنوز اولشه تازه 
آره دقیقا.. همینطوری در حالت عادی هم دل تنگ میشه ولی حداقل صبر کرد بیدار شه و خداحافظی کنه و اینم خالی از لطف نیس🙂
خواهش میکنم گلناز💓🥺

سلام شقایق عزیییز😻چطوری کمپوت استعداد؟💞

به به چه پوسترایی خیلی خوبن😭😍

بعد از اون شب هات و طولانیی که داشتین معلومه که با چشای قرمز و پف کرده بلند میشی جناب هیوک😃

من به فدا اون ساعتای کاپلی که واسه دونگهه یه کم ظریفتره😭🙂جناب جوجه رد خودشو انداخت رو گردن آقای مسخره مزاج حالا دیگه تو آینه هم که نگا میکنه تپش قلب میگیره😭😂😍🔥

خدایا..ینی نشست بالاسرش تا خود هاعه بیدار شه چون باید قبل رفتن خدافظی میکرد باهاش😭😭😭چرا اینچنین جذاب و عاشق پیشه ای خببب😭

اون عروسکو بگو چه روشم اونور میکنه بعد چه حرفای دلبرونه ای میزنه🙂⚰خوشم میاد از این هااارد دوست داشتنش کوتاهم نمیاد😂🔥جوجهی بی حیا😂😍هیوک حق داره نتونه جلو خودشو بگیرهههه فک کن با اون چشما و صداقت لعنتیش این حرفای هات و دلبر از اون لبا خارج بشه😭⚰"تو هرطور دلت میخواد برخورد کن من آماده ام"🙂🙂🙂ببینشش آخه چجور بلده با یه جمله هیوکو مات و مبهوت خودش کنه:)) 

اون جمله مراقب خودت باش خیییلی شیرین بود..هیوک چقد دوستش داشت😭💙برنگشت نگاش کنه که احساساتی نشه:)خدااا من روانی این شخصیت و رفتاراشمم

وای چه محکم  و بدون درنگ تهدیدشو واسه لی عملی کرد حالشو گرف قشنگ فمید با کی طرفه

این حجم از جذبه و لعنتی بودن همینجوریش نفس منو بند آورده چه برسه به اینکه عصبانی هم بشه واقعا تصورش وقتی تو اون راهرو راه میرفت دیوونه کننده بود

چقد دوس دارم هیوک و هیچول باهم رو به رو میشن..حتی تا این حد که فکر هیچولم هس و میخواد مسئولیت هرچی که به دونگهه مربوطه رو خودش به عهده بگیره:)من الان چی بگممم:)))چطور میشه انقد مرد بود چطور میشه انقد عاشق بود انقد خاصص بود😭💙هیچولم دیگه غلاف کرد کوتاه اومد دربرابر اینهمه عاشق بودن و کوه بودن هیوک

وای اینکه گف دونگهه امضا کرده تا خوندم دلم ریخت فک کردم اومدن دونگهه رو بردن مجبورش کردن امضا کنه..ببین چقد دونگهه رو از حفظه که حواسش به نوشتنش با دست چپ هست🙂😭

این لی خیلی دیگه کثافته ول کن نیس..این دیگه چه کاریه امضاشو جعل کرده😐😭بمیری خب

یاخدا داشت میکشتش..دیگه دارن صبرشو لبریز میکنن..حتی در حالت کشتن آدمم من نمیتونم از تصور جذابیتش  در حین قتل دست بردارم😐🔥⚰

طفلی بابای هیوک..داره تلاششو میکنه و تمام و کمال به هیوکم اعتماد داره و خوب میشناستش

خسته نباشی شقایق جونم..قسمتی پر از جون دادن برا روی وحشی هیوک و دلبریا جوجه اش:)مثل همیشه فوق العادههه بود..بوووسس💋💋💞💞

پاسخ:
سلام مریم ترین مریمممم
آره مردم براشون😭😭
چشاش در حالت عادی به اندازه کافی سگ داره.. دیگه صبحه بعد از رابطه میشه آتیش خالص😐🔥
منم فدا:) چاگیا باید وسایلش ظریف تر و چاگیا گونه تر باشن:)
جلو اینه واقن نفسش رفته بود.. همزمان نمیتونس از فکر دیشب بیرون بیاد. از اون طرف نگاهش میوفتاد به عکسای جلوی آینه و همزمان رد روی گردنش... 
خودش بخاطر بی خوابیش سر این مسئله حساسه و علاقه ای به بیدار کردنه دونگهه نداره.. میشینه تا خودش بیدار شه چون مطمئنه بدون خداحافظی تا شب دووم نمیاره.. 
نه اصلاااا.. نگاش کن آخه.. از جاش نمیتونه بلند شه بعد میگه همینجوری بمون و من راضی ام و کی گفته همچنان هارد نمیخوام؟ 😐 عایا رواست هیوک بشینه سر جاش و هیچ کار در مقابل این موجود نکنه؟؟ آدم باید خیلی کنترل داشته باشه رو خودش تا بلند نشه قورتش نده یا یه راند دیگه نره که دیگه همون بلند هم نتونه بشه 🥴
هیچ وقت تو عمرش گیش نیومده بود یمی بهش بگه مراقب خودت باش 
و دونگهه مثل همیشه جزو اولیناشه:) 
آره بابا اصلا تردید نکرد. تهدیداش رد خور نداره و بعد از این که لی آدم فرستاد دنبالش و خلاف حرف هیوک عمل کرد اون قراردادا رو کنسل کرد و به لی خسارت بدی وارد کرد
ببین اصلا هر کاری میکنه با برنامه س.. درست میگه که میخواد تمام مسئولیت دونگهه با خودش باشه و کسیو دخالت نده تو این بازی که آسیب ببینه.. ولی اینم گفت ک تو به اندازه ای که باید وظیفه ی خودتو در قبال برادرت دونگهه انجام دادی و حالا از اینجا به بعدش نوبت منه.. همسرش :) 
دونگهه عمرا زیر بار امضا نمیره.. هیوک از همون اول فهمید قضیه بود داره.. اصلا دونگهه تا چند ساعت پیش کنار خودش بود واقعا کی فرصت کرد امضا کنه.. حتی دستخطشم میدونس و همینا واسه خشمگین شدنش کافی بود 
دقیقااا مریم 😐 من حتی قاتل بودنشو هم میپرستم 😐🔥
سلامت باشی مریم 🤗فوق العاده خودتی گلم. بوس به لپت🤗😍😍😍

سلام شقایق جون 🤗🤗

اول باید بگم عاشق شخصیت خشن هیوک هستم 😱😱

دوم اینکه از بابای هیوکم راضیم درسته هیچ کمکی نمیکنه اما مثل لی عوضی هم نیست 🤬🤬🤬

در اخر مثل همیشه عالی بود خسته نباشی عزیزم 😘😘😘

 

پاسخ:
سلام 😇
مگه میشه عاشقش نبووودTT میمیرم براش من 
آره البته شخصیت بابای هیوک کم کم دوس داشتنی میشه. الان خنثی عه 
خواهش میکنم عزیزم فدات😍😍😍❤️

سلام شقایق جون 

وای تو این هفته که گذشت چقدر دلم برای هم نفس تنگ شده بود 

عکس دومی که گذاشتی خیلی قشنگه 

هر چی میریم جلوتر انتخاب این کدوم قسمت محشرتره سخت میشه اصلا داستان اول تا اخرش با قلب ادم بازی میکنه 

چرا این دو تا این قدر زیبا با هم حرف میزنن 

اصلا ادم دوست داره ساعت ها یه گوشه بشینه بهشون زل بزنی 

یه مرد چقدر میتونه جنتلمن ،کاریزما ،جذاب  باشه 

یعنی هر بار یه جوری با پدر دونگهه برخورد میکنه خودشم میمونه از کجا اومده 

یه کاری میکنه که تا عمر یادش نره 

خوشم میاد هیچول هم از هیبت و بزرگ بودن هیوک تحسین و ستایشش میکنه 

کیه که بتونه با مرد خشن و سرد ما یکی به دو کنه 

عالی بود من غش و ضعف برم برای هر دو تاشون 

😍😍😍😍❤❤❤❤❤

پاسخ:
سلام فائزه ی قشنگ و مهربونم
الهی.. هم شما هم من تو این چند ماه به دو روز در هفته عادت کرده بودیم.. منم همش شنبه که میشه فکر میکنم شب باید آپ کنم بعد یادم میاد سه شنبه باید بذارم 🤭
من راستش خودم قسمتای آخری رو از همه بیشتر دوس دارم 
پس فکر کنم سلیقه ی تو هم باشن انشالا 
آره حتی از این بدترم قراره با بی رفتار کنه هیوک :)
چولا خیلی هیوکو قبول داره و هر چقدر بیشتر میشناستش بیشتر ازش خوشش میاد 
مرررسیییی🥺

سلااااااااااااام😍

شت شتتتتت چ پارتی بوووود...لنتی چ پارتی

لنتی دونگهه دیگ خیلی داره دیوزخرکثافت خوشگل عوضی جذاب میشه😐

لنتیااخه روز ب روز دلبرتر،عوضیای جذاب:/

ازتعامل هیوک وهیچول خوشم میاد😍...خیلی رابطشون خوبه

قیافه ی اول صب دونگهه رو خواستارم اغا😂😭😍

پوستراعم خیلی خوبن،بچه های ریدر گل کاشتین😚

این پارتمممم خفن،خسته نباشیییی💖

پاسخ:
سلام شرلوکممم^~^
این بخاطر عادت و وابستگی خودت به هم نفسه 
ک روز به روز حس میکنی دارن عزیزتر میشن و چقددددررر خوبه TT💙
آره هیوک و هیچل با این ک شخصیتاشون تقریبا شبیه همه خیلی خوبن 
مخصوصا هیوک ک با هیچکس نمیسازه باهاش راحته 
بخوره هیوک قیافه ی اول صبحشووو
یس هنرمندن😎 مرسی فدااات

شقایق جون برای من اصلا دان نمیشه ... یعنی اصلا وارد لینک دانلود نمی شه😭

پاسخ:
خوندی عزیزم؟ 

سلااااام

خوبی؟؟

وای نمیدونی فک کنم فیشی بودن مغز دونگهه به منم سرایت کرده😅😅

شنبه با ذوق و شوق.....قشنگ نتمو باز کردم رفتم تو تلگرامم کانال ایونهه یه دفعه دیدم هیچ اثری از هم نفس نیست منو میبینی انگار یه سطل آب یخ ریخته باشن روم....😂😂

هی می رفتم بیرون بعد از چند ساعت دوباره می رفتم تو برنامه می دیدم نیست..

تازه فرداییش سر امتحان تاریخ یادم اومد..ای وای قراره سه شنبه ها آپ بشه...

هیچی دیگه خلاصه خورد تو پرم....

حالا بیخیال😁

من برا اون تیپ رسمی و ساعتهای ستو اون رد روی گردن هیوک و باعث بانیش بمیرم..

پسر جذابم انگار شب سخخختی و گذرونده خوابش نبرده که..

بعد الان چشماش قرمز شده... 

الهیی😂😂

ینی من میخوام برا این رفتارای عاشقونش جون بدم...بدون خداحافظی از همسرش نمیتونه بره که وگرنه دلش میمونه پیشش...

دونگهه بیچاره نا نداره تکون بخوره حالا گفته هارد دوس دارم ولی هیوک پسرم تو یه ذره رعایت کن دیگه😑😂

بچه نمیتونه از پهلو به پشت بچرخه اخه..

تو کل این داستان چیزی که فهمیدم این زبون دونگهه همیشه خدا کار میکنه و باعث دردسرش میشه

پسرم بزار یه شب بگذره بعد از این جور حرفا بزن..

هیوک نمیتونه خودشو کنترل کنه.

وگرنه من حرفی ندارم😁......

میبینم کهههه....اقایی لی عنتر داره هر لحظه سوسک تر میشه

خوردییی؟؟؟؟..هاااان!!!

حالا هستشو تف کن..

تف کن...

حالا تموم نشده بازم هس 

بعله فک میکنی هیوک میاره دونگهه رو با یه پاپیون رو سرش تقدیمت میکنه

بشیییین همینجوریی تا روی صندلیت علف دربیاد

مرتیکه احمققققق😡😡😡😡😡

خوشم میاد کاریم نمیتونه انجام بده...😒😒😒

هیوک وحشی میدوستممم....😍😍

اوه اوه نزدیک بود هیچول به باد بره ولی هیوک آروم شد..

چرا هیوک گفت بزار من خودم درستش کنم؟؟

چرا نمیزاره کمکش کنه خو؟؟

وای لی نمیتونه سر هیوک بلایی بیاره با دونگهه کاری نداشته باشه یه وقت؟؟؟😓😦

هوووف......

وای اگه اقای لی نمیرسید هیوک الان قاتل شده بود..ولی اونم حق داره خوب ینی اونا انقدر احمق فرضش کردن که نفهمه اون امضای توی برگه امضای هائه ش هست یا نیست؟

د خودشون وحشیش میکنن دیگه..

وگرنه من فک میکنم هیوک بی خطر ترین موجود دنیاست وقتی کسی تو کاراش دخالت نکنه..

هیییی

این هم نفسم تموم شد🙁🙁

خیلی زودم تموم شد🙁🙁

 پ.ن :ببینم منظورت چیه چیزی ازش نمونده مگه چند قسمته؟؟؟

با من شوخی نکن من قلبم ضعیفه محض اطلاع

عالی

خسته نباشیی💖💙❤💚💗

 

 

 

 

پاسخ:
سلام اسرا
قربونت من خوبم
الهییی😂😂😂 حالا یکم دیگه عادت میکنی به روند آپ. حقم دارین از مرداد تا حالا هفته ای دوبار هم نفس داشتین 
حالا بقیه ی وقتا هیچی.. سررر امتحان باید یادتتتت بیاد؟ 😂
من تو اون سکانس میدونی برا چی مردم؟
وقنی هیوک داشت آماده میشد رو ساعت پوشیدن حساسیت به خرج داد 
چون میخواست ساعتی ک با دونگهه ستشو داره بپوشه ولی کراوات و بقیه چیزا براش مهم نبودن سرسری انتخاب می‌کرد می‌پوشید :)
حالا یکم خوابید ولی از اونجا ک شب طولانی ای گذرونده بودن کم بود 🥴
بدون خداحافظی نمیره ولی دونگهه رو هم بیدار نمیکنه 
انقد نشست ساکت موند بازی کرد که دونگهه خودش بیدار بشه باهاش خداحافظی کنه 
هیوک با این ک هاته میخواد رعایت کنه ها 
ولی خوده دونگهه نمیخواد ‌‌:|
همین زبونش فقط کار دستش میده 
بازم کوتاه نمیاد میگه اعتراض نکردم تو کار خودتو بکن :||
هیوک حق داره عقلشو بخاطر این موجود از دست بده - _-
خسارت سنگینی به لی وارد شد ولی همچنان به آدم پست و نفرت انگیزه و به کاراش ادامه میده 
ببین هیوک اینجوریه که هم کمک نمیخواد هم خودش میخواد فقط مسئولیت پذیر باشه 
همه جانبه میخواد علاوه بر دونگهه مراقب بقیه هم باشه که آسیب نبینن. نگرانه چولاس چون پارسال چولا بخاطر دونگهه 
اونجوری آسیب دید و نمیخواد دوباره اتفاقی براش بیوفته 
عایگو 
وقتی به آخراش نزدیک باشه من آماده تون میکنم 
ک یهو تموم شه و بگم قسمت آخر خدافز، اذیت نشین 
فدددااتتتت💓💓

سلام شقا چطوری خوبی؟

میشه فحشت بدم؟

لعنتیییییی چه جوری اینجوری مینویسییییییی

حس میکنم تک تک کلمه ها بهم تزیق شدن😐🔫

واقعا نمیدونم چی بگم....

اصلا این پارت از همه طرف رگبار زد

اون از جو اروم توی خونه وقتی با دونگهه و میخنده...اون از تهدید لعنت شده که عملیش کرد و دلمون رو حسابی خنک کرد...اون از اروم شدن و اروم حرف زدنش با هیچل تا کنار بکشه...اونم از انفجارش که نزدیک بود طرفو بکشه...و در اخر پدری که داره سعی میکنه کم کم پسرش رو کنار خودش داشته باشه

پس حدسم درست بود...قرار نیس به این راحتیا توسط هیوک بخشیده بشه و خب کاملا به هیوک حق میدم و خود لی هم میدونه چرا هیوک اینجوری داره از کنارش بودن سر باز میزنه...

واو تصورم از هیوک توی این پارت برای خودم هم خیلی جالب بود...ما همیشه هیوک رو درحال خندیدن و شوخی کردن میبینیم و حالا شخصیت توی فیک یه چیز کاملا متفاوت و متضاد ازش ساخته و جالب اینجاس که نه تنها تصور کردنش سخت نیس بلکه خیلی راحت توی ذهنمون ساخته میشه و باهاش ارتباط برقرار میکنم و اینها همش به خاطر قلم توئه و ازت ممنونیم که این حد و مرز رو برداشتی🙏

حتی داد زدن های هیوک هم همش از روی شوخیه و حالا اینجا هیوکی رو داریم که جوری عربده میکشه که همه وحشت میکنن....

اوفففف واقعا عالی بود

مثل همیشه👍💙

خسته نباشی😍💙

پاسخ:
سلام مرسی خوبم
راستی اسمت چیه من چگونه صدات کنم؟
به ایونهه فحش بده 😁باعث و بانی تمام جر خوردنامون اونان اخههه
حالا این کمی کوتاه بود ولی پارت بعدی انقد قشنگه :)
تهدیدشو بلافاصله عملی کرد.. دقیقا از همون لحظه ای که لی آدم فرستاد دنبال دونگهه و دونگهه مجبور شد بره خونه کانگ.. از همون موقع هیوک تهدیدشو عملی کرد و همه چیو زد کنسل کرد. حالا لی بره حالشو ببره با این خسارت سنگینی که بهش وارد شد.😎
آره میشه گفت کاملا شخصیتش با هیوکه واقعی متفاوته چون هیوک واقعی اصلا عصبانی نمیشه و اخم نمیکنه. اما حالت چشاش با به ذره توصیف کافیه تا بشه چنین شخصیتیو ازش تصور کرد 
فداااات 
سلامت باشی 
💓🙆🏻‍♀️💙

سلاااااام
 

همچنان معتقدم چقدر این دوتا کنار هم خوبن لامصباااا

 

به نظرم هیوک باید ی ذره احتیاط کنه این لی بیشرف به پسر خودش رحم نکرد به این پسرک وحشی ما که عمرا رحم کنه

لی به نظر آدم رقابتی میاد ممکنه حتی به بهای نابودی شرکتش بیخیال هیوک و دونگهه نشه؟

 

همچنان معتقدم هیچول از زیبایی های این دنیاست 

چقدر این بشر عشقه آخه

 

پاسخ:
سلللللام
کانگینم همینو گفت:)
درسته ک لی خیلی عوضیه ولی هیوک هم مرد احتیاط و این کارا نیس.. میدونی ک چقد یه کله س 
اما خب هیچ کاری هم اشتباه انجام نمیده 
نه لی فقط منفعت براش مهمه، از مال و اموال دست نمی‌کشه 

وااااو اون پوستر دومیه که گذاشتی خیلییی قشنگهههه

دونگهه چپ دسته؟؟؟ راست دست بود که🤔🤔

چرا بابای هیوک انقد آدم خوبی شده ولی اون آقای لی چشای لنتیشو باز نمیکنه؟ پسراش ب خونش تشنن😭😭

ببخشید همش اصرار میکنما ولی میشه حالا که یه هفته یه باره یکم پارتا رو طولانی تر کنی؟😶

وای اول پارت چقد اون دوتا خوبن خببب اصن عادم دلش ضعف میرههه😍❤

پاسخ:
هنر خواننده س*-*
تو دنیای واقعی آره.. ولی تو هم نفس با دست چپ مینویسه 
هر چی بابای هیوک بهتر میشه، بابای دونگهه پست تر :)
عزیزم نمیشه متاسفانه پارتا رو دست کاری کرد. حالا استثناعن این یکی کوتاه‌تر بود بقیه طولانی ان نگران نباش😀

انقدر ذوق دارم که نفر سومم بود نمیدونم چی و چرا تایپ کردم اونو 😐😂

پاسخ:
بخاطر ذوقه کیوتت😂😂😂😂

الان انقدر ذوق دارم که نفر یا من و بعد یه هفته دارم پارت جدید میخونم که ده دیقس رو دوتا پستر گیر کردم 😂😂😂😂

برم دانلودش کنم بخونم 😅🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️

پاسخ:
آنقدر ذوق داشتی که اصن اولش نفهمیدم چی گفتی تا چند بار خوندم جمله هاتو یکم فهمیدم. کیوت 😂❤️

سلامممم و دروووود

چطور مطوری؟

عجب هفته سختی بود خدایی😂😭

منکه حسابی با بارون حال میکنم یک هفتس تعطیلیم😂😂😂

شتتتتتت اصن لعنتی از آپدیتا حرف نزن که دوست دارم جاااامه بدرم تو این بی پولی😭😭😭😭😭😭😭

خیلی مرگننننن😭😭😭😭😭😭😭روز اونهه نیز برشما مبارک باد💙💙💙

وی از شدت کنجکاوی رو به موت استتتت😍😍😍

عجب خواننده های با استعدادی اصن😍گاد بلس دم😍

من برم بخونمممم😍😍😍😍

 

پاسخ:
سلام ساغر جون
خوبم فدات 🙆🏻‍♀️
حال کردی حسابیااا😂😂کوشولو 
جامه هاتو نگه دار ک این روزا اصن نمیشه جامه خرید 😑
آره هنرمند و خوش سلیقه *-*

یسسسسس 

وارد مرحله ی طلاییه هم نفس شدیییمم *---*

پاسخ:
ارههه*-*
مورد علاقه هام نزدیکن

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی