My EunHae Reality

طبقه بندی موضوعی

فن فیک هم نفس قسمت بیست و هشتم

سه شنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ۰۸:۰۴ ب.ظ

 

"هم نفس" 

زوج : ایونهه 

ژانر : عاشقانه 

نویسنده : شقایق 

هپی اند 

قسمت بیست و هشتم 

 

​​


سلام حالتون چطوره؟ 🙆🏻‍♀️

 

بچه ها باید راجب یه چیزی باهاتون حرف بزنم.. اونم اینه که یه گروه از خواننده های من واسه این که زمان به سرعت برق داره میگذره و هم نفس به آخراش میرسه بهم پیشنهاد دادن که هفته ای یک بار آپش کنم که دیرتر تموم شه. 

این روال همه ی فیکاس که هفته ای یه بار آپ شه و فکر کنم هم نفس جز معدود فیکاییه که هفته ای دو بار داره آپ میشه. 

و خب... دلایل دیگه ای ام داره.. 

اونم اینه که هفته ای دو بار برای شما لذت بخشه اما برای من که باید ویرایش و آپ و پست و همه ی اینا رو آماده کنم و به کامنتاتون جواب بدم کمی سخته. اما من تا اینجا این سختی رو هرجور شده تحمل کردم چون دوران لذت بخشی رو داشتم با شما. 

ولی چیزای ناراحت کننده ای هم هست.. و اونم اینه که روز بعد از آپ با کلی ذوق و انرژی میام به وب سر بزنم اما وقنی میبینم تو کمتر از یه روز دانلود نزدیک 180 تاس و نظرات به زور به 15 تا میرسه واقعا انرژیم تخلیه میشه:) چون هر طور که فکرشو کنید تفاوته زیادیه. 

بنابراین بعد از کلی فکر و نتیجه گیری هم نفس از قسمت 30 به بعد قراره هفته ای یک بار آپ شه. 

 

 

بریم سراغ این قسمت 

که اینبار واقعا یه آب قندی شکلاتی چیزی با خودتون داشته باشید چون خطر دل ضعفه داره 🥺🥺

ادیت المیرای عزیزم 

زیبا نیس؟ :) 

​​​

 

نظرات  (۴۰)

سلام شقایق جون عزیزم
لحظه هات زیبا و قشنگ مهربونم
قبل از هرچیز ازت ممنونم که اینقد بهم لطف داری و تمام نظراتم رو با وجود اینکه خیلی طولانیه میخونی و جوابم رو با مهر میدی عزیزم💙 خیلی سعی میکنم تموم حرفام رو خلاصه بگم  تا برای خوندنش وقتت گرفته نشه. ولی اینقدر من رو علاوه بر شخصیت زیبا و دوست داشتنیت💙 و قلم روان و پر از احساست تحت تاثیر  قرار دادی که دلم راضی نمیشه به کوتاه نوشتن💙
شقایق جون عزیز دل، امشب اپ جدید داشتی و باز من خوشحالم که قسمت های پایانی نیست 😀
واقعا نمیدونم بعد همنفس چ کنم 😢😢 خداکنه تموم نشه اصلا😁😀
 همنفس برای روح و روانم به منزله یک داروی ارام بخش هست که وجودم سرشار از حس خوب و خلسه ایی رویایی و وصف ناپذیر میکنه💙
شقایق جونم من  قلم خوبی ندارم ولی برای کسایی که مینویسن احترام فوق العاده ایی قائل هستم شقایق جون از نظرم خیلی توانمند و با استعدادی و خیلی دوست دارم که در این زمینه فعالیت بیشتری داشته باشی و کتاب خودتو چاپ کنی چون قلمت اونقدر شیواس که در ثانیه های اول ،خواننده باهاش ارتباط زیادی برقرار میکنه.و حیفه که سایرین از قلم زیبات محروم بمونن.فاتینگ عزیزم💙
شرح فضای سنگین اتاق وی ای پی ،پریشون حالی دونگهه ،غرق شدن در فکروخیال هایش،نگرانی هایش و... باعث شد غم بزرگ و عمیقی تو دلم خونه کنه 😔
ولی همیشه وقتی تموم درا به روی کسی بسته شه یه در وجود داره که بازه...اونم وجود و توجهات بی دریغ هیوک به چاگیاش و همینطور اراده قوی و ثابت قدمیش تو این مسیر سخت و دشوار..
امروز جواب کامنتی رو که لطف کردی رو خوندم 💙 بهم گفتی باید دونگهه بود تا هیوکو فهمید کاملا باهات موافقم شقایق جان .از نگاه شخص سوم نگاه هیوک خیلی خشن و جدی و ترسناکه در حدیه که منجر به ترس شدید  و...میشه ولی از نگاه دونگهه ،دوست داشتنی ترین نگاه دنیاست این  خاصیت عشقه
من یاد حکایت وحشی بافقی در لیلی مجنون افتادم:
 تو قد بینی و مجنون جلوه ناز
تو چشم و او نگاه ناوک انداز
تو مو بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو، او اشارت‌های ابرو
این کاملا شرح دنیای دونگهه و هیوکه💙
 شقایق عاشقانه های این دوتا عسل مربا، از تاب و تحمل من خارجه😂😍 جدا از اینکه واقعا ناراحتم بابت غمشون ولی عاشقانه هاشون کاملا دلمو زیر و رو میکنه
توجه شدید هیوک به دونگهه حتی به غذا خوردنش مخصوصا تهدیدهاش که توش عشق موج میزد و مطیع بودن دونگهه دلمو برد ولی نمیدونم کجا برد😂😍
الهی😍 الهی قربون ناز کردنای دونگه بشم میخواد هم وزن چاگیاش شه دورش بگردم که اینقد شیرین عسله 😍
و حرفای شیرین عسلی دیگه ش که بماند مخصوصا اینکه گف هرچقدر دلت میخواد با چشمای سرد و وحشی خوشگلت بهم نگاه کن ...قند تو دلم اب شد😍
اینقد عالی بود که بعد خوندن هرپاراگراف دوباره از نو میخوندم
شقایق جون قسمت راه رفتن هیچل بی عصا معرکه بود اصلا فکرشو نمیکردم اینجوری شه اونم به دلیل  نگاه کردن به عکسای 2جذاب ترین😍😍عالییییی بود
شرح زیبایی و مدل موی هیچول هم ک نگم
دلم شدیدا برای هیچل ضعف میره به قول کره ایا اومو اومو😍😍😍
پدرشون به دیکتاتور گفته زکی به جای قلب و عقل پاره سنگ تو وجودش نهادینه شده😡😒
عملی شدن نقشه هیچل و به جون خریدن و کنار زدن مانع های پیش روش ..نگم نگم نگم من مردم براش  😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
  بی پروا بودنش کاملا چیزی بود که نه تنهادر عالم داستان بلکه در عالم واقع نیز، تنها خاص هیچل جانه😍
ارتباط برقرار کردن دو برادر واقعا شیرین و دوست داشتنی بود و اصلا دوست نداشتم تموم شه
رقص عاشقونشون حس و حال بی نظیرشون ، اطمینان بخشیدن هیوک به دونگهه بابت اینکه همه چیز خوب پیش خواهد رفت و جمله قشنگش که روحم با روحت یکی شده و.... واقعا قلبم رو گرم کرد💓😍🔥
شقایق عزیز باز هم انرژی بی نظیری رو با اثر زیبات بهم منتقل کردی
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
لاویو😍💙

پاسخ:
سلام عزیزم
چرا انقد قشنگ حرف میزنی؟ 🥺هر وقت نظراتت رو میخونم واقعا دلم میره
تازه اولا که این وظیفه ی منه جواب نظرتو با همون وقتی که خوندمش بدم بعدشم مگه میتونم وقتی این حرفای قشنگو میخونم زیاد جواب ندم؟؟ 😍😍😍
آره عزیزم نگران نباش.. تازه وقتی به آخراش نزدیک شه من حتما خبرتون میکنم که از قبل آمادگی برا پایان داشته باشین. 
نگرااان نباش بعد از این که تموم شه مطمئن باش فقط یه خاطره ی خوب ازش باقی میمونه.. اگرم دلتنگ شدی باز میری میخونی قسمت‌هایی رو که دوست داشتی پس اصلا به تموم شدنش اینا فکر نکن 
خیلی خوشحالم که هم نفس چنین تاثیری روت داره و این حسای خوب رو بهت میده عزیزم
واقعا توام عین دوستای نزدیکم زیاد بهم لطف داری. آخه اونا هم دقیقا همینو گفتن. راجب چاپ کتاب و چاپ هم نفس حرف زدن و حتی الان دارن کاراشو خودشون میکنن و بدون کمک من هم نفسو خصوصی چاپ میکنن :) مرسی که بهم لطف داری این همه عزیزم😭💓
اون یک سال زندگی کنار هم زیر یه سقف هیچ وقت بی تاثیر نبود! بدون این که بفهمن شدیدا به هم وابسته شدن و همدیگه رو شناختن.. 
عادتای همو خوب می‌فهمن.. احساس همو خوب می‌فهمن حتی با وجود این که دونگهه ساکت و درون گراس هیوک می‌فهمید تو ذهنش داره کی میگذره و وقنی دید دونگهه نمیخواد از افکار غمگینیش درباره ی آینده بیرون بیاد عصبی شد و به روش آورد. گرچه ته قلبش خیلی شکسته میشه وقتی دونگهه رو اینجوری غمگین میبینه
و مطمئن باش بیشترین تلاش هیوک در آینده فقط بخاطر این نیس که جلوی جدا شدنشونو بگیره بلکه به خاطر اینه که این هاله ی غمگین دونگهه رو از چشاش دور کنه. 
هیوک خودشو تمام دنیاش به این چشا باخت و عاشق شد.. و حالا تنها چیزی که میخواد خوشحالی این چشاس نه غمگینی ته نگاهش. 
آره واقعا شبیه ایونهه ی هم نفس بود 🥺چقد خوشحالم که انقد با احساس و درک میخونی که باعث شه یاد ابیات شعر بیوفتی=)
لی دونگهه غلط کرده وزنش کم بشه.. اصلا من عاشق تفاوت وزنش با هیوکم! دونگهه باتمه ولی با وجود کوتاه‌تر بودن قدش از هیوک سنگین تره و من و هیوک همزمان رو این مسئله کراش داریم 😁
آره به یه بهونه ی ساده ولی شیرین چولا راه رفت و بالاخره تونست به خواسته ی قلبی این مدتش برسه. حالا وقتشه که بره سراغ لی 
تا وقتی چولا و هیوک هستن نگران لی نباشین.. درسته که خودشو به در و دیوار میزنه که به خواسته هاش برسه 
اما دلت گرم هیوک باشه که نمیذاره دونگهه کوچیکترین آسیبی ببینه 
آره دقیقا. این اخلاقشو دوس دارم و به علاوه تو داستان اخلاقش شبیه و نزدیک به هیوکه ولی هیوک چند درجه خشن تره فقط 😎
مطمئن باش همونطوری که قلب دونگهه گرم میشه به هیوک قبی شما هم خواهد شد 
خوشحالم عزیزم و ممنون که انقد نظرات قشنگ مینویسی 😍😍❤️
لاو یو بک💞

با سلام  و عرض خسته نباشید🙋🏻‍♀️

چشمهای گرگی و عصبی هیوک و دیگر هیچ...

قشنگ دونگهه هیوکُ گرفته تو مشتش ،ماهی میدونه چیکار کنه هیوک دیوونه خودش کنه

ولی ابهت هیوک قابل تحسینه👌🏻 

بلاخره هیچول روی پاهاش وایستاد 👏🏻 بره حال لی بگیره یه ذره دلمون خنک شه ،آخه آدم اینقدر نچسب🙄

وااای چه فلش بک سافت و گوگول مگولی بود 🤤

هیچول و دونگول کوچولو قابل قورت دادن بودن قشنگ😍  پس از اول این لی نچسب بود😶

تکیه گاه و امن محکمی داره دونگهه تا وقتی هیوک هست نیازی نداره از چیزی بترسه🤗

موفق باشی عزیزم💙🌹

 

پاسخ:
سلامی دوباره و ذوق کردن برات😍💕
این تعبیر #چشمهایش شروع یک واقعه بود برای هیوک م صدق میکنه لعنتی ..
اوهوم دقیقا!! دونگهه با اینکه شاید از نظر بعضیا این اواخر کم حرف تر و گوشه گیر تر شده ولی برعکس وقتی به ذات پررنگ و طلاییش پی میبریم که میتونه خیلی راحت افسار هیوکو دستش بگیره .. و این یعنی قدرت هم نفس بودن 😌
با سرپا شدن هیچل و برگشتن اون توان اولیه ش خیلی قراره پشت دونگهه گرم تر باشه به بودنش. بالاخره با وجود هیچل کی جرات داره دونگهه رو اذیت بده؟ :)

اون فلش بک خیلی مهم بود چون یه جورایی میخواستم با وجود این بهتون نشون بدم چقدر جون هیچل به دونگهه بستش و چقدر دنیاشه
این رابطه ی عزیز بینشون و هم چنین اینکه چطوری بچگیاشونو گذروندنو بیشتر خواستم متوجه بشین و خوشحالممم دوسش داشتی 😭😭
عاره هرچی جلوتر بریم بیشتر با این شخصیت نچسب لی آشنا میشیم!
جمله اخرتو خیلی دوس داشتم حقیقت محضه😍😍😍💕
ممنون بابت حرفای قشنگت جانم💙💙

سلام نویسنده ی عزیزم ^^ امیدوارم حال دلت گرم و قشنگ باشه😍💙

در جواب حرفای قسمت قبلی بگم که، خیلی ممنونم ازت که باهام حس راحتی و صمیمیت داری . 

امیدوارم منم برات خواننده و طرفدار خوبی باشمم^^ 

(من یه دور حرفامو نوشتم . همین ک اومدم ارسال کنم گوشیم نمیدونم چه شد پریدم از گوگل بیرون:( الان دارم از اول مینویسم ) 

تنها باری که عاشق تهدید مالکانه شدم ، تو همین فییک بود و ببسسسس!

چقد شیک و مجلسی تهدید میکنه :) حق داره دیگه، مال خودشه اختیارشو دارهههه

این بجه میخواد وزنشم کم شه بشه اندازه همسرش، خبر نداشته باید دو سه کیلو هم اضافه  کنه. 

ولی دونگهه چقد قشنگ حرف میزنه :) چجوری هیوک رو اروم میکنه با حرفاش . ینی قشنگ عین ارام بخش می مونه برا هیوک.

تو هر موقعیتی که باشن اونقد قشنگ حرف میزنه ک هیوک جادو میشه :) البته چون هیوک عاشق شه! 

واااییی رقصیدن شون :) خیلی خوبه که به بیبی ش اطمینان میده که عمرا بزاره از هم جدا شن،

اینا روح شون به هم گره خورددهه،،، گره ی کووررررر! قلم شه دست لی اگه بخاد این گره رو باز کنه. 

بیبی :( بمیرم براش، زندگی بدون هیوک براش بی معنیه . ازین فکرا نکن بیبی، مستر لی مث کوه پشتته. 

واای یاد سربازی شون میوفتم، یادمه شبا موقع خواب اونقد بهشون فک میکردم که چقد سخت شونه، گریه م میگرف. با چشم خیس میخوابیدم. واقعا سخته:( خدا رو شکرررررررکه تموم شددد

 

چولای عزیزمممم ، بهش افتخار میکنم که اینقد باارادع و مصمم ه. ۷۰ درصد مسیر رو رفته دیگه چیزی نمونده که بره لی رو لورده کنه.. از بچگی ش همینجوری شجاع و با اراده بوده پسرم ^^ فداش شم

وااای سر تیکه ی بچگی شون من مززددممممممممم

قشنگ مث شکلات شیرین و خوردنی ن جفت شون

بمیرم :( چولا کوچولو پاش زخم شد بخاطر خوشحال کردن داداشی ش

چقد تلفظای دونگههه کیوت و قندعسل بوددن ای قربونش بررممم من

واای هوس کردم یه کلیپ از بچکیش اپ کنه چنل یوتیوبش ک من رسما برم ملکوت!

 ولی واقعا این لی حرمله ای چیزیه /: چطوری دلش میاد با بچه هاش اینکارا رو کنه.

منتظرم هیوک و چولا پدرشو در بیارن....

 

مث همیشه ازت ممنونم نویسنده جونم^^ و اینکه من به تصمیم ت احترام میزارم ، بااینکه صبر کردن سخته ولی دوستم ندارم زودی تموم شه. هر چند من خیلی دیر به قسمت بعد میرسم و ازیت بابت بازم معذرت میخام ازت.

دوسست دارم و شبت بخیر ^^ (دو شبع دارم مینویسم نظرمو، دیگه شب بخیرم بگم ^^) 

پاسخ:
سلام خواننده ی عزیز ترم😍😍
حال دل تو هم به همین قشنگی که گفتی باشه الهی💙
معلومه که خواننده و طرفدار نازی هستی برام. همه شماهایی که میاین اینجا و واسم حرف میزنین و احساساتتونو باهام شریک میشین بهشتین💕
خاکتوسرم چرااا؟؟! :(((
ببین خب اول تو نوت گوشیت حرفاتو بزن بعد اینجا کپی پیست کن که اینطوری به زحمت نیوفتی!! وای میفمم درک میکنم حالتو😭😭😭

جووون پس اولین بار به اسم هم نفس ثبت شد.  هاه برییین کنار😎😎🚬
این حس مالکیت هیوک چیز به شدت داغونیه ینی بعضی جاها دهن خودمم سرویس کرده دیگه =//
ولی چیکار کنیم وقتی یکی عاشق همین مالکیتای بی منطقشه :)
و در مقابل این سلطان زورگویی .. یه هم نفسی هست که خوب افسارشو دستش میگیره و با حرف زدناش هیوکو مسخ و رام خودش میکنه ^^
این به اون در😂

عاره هیوک مرد این حرفا نیست بذاره دونگهه رو ازش بگیرن.. مگه الکیه؟
ولی خب دونگهه م هرچقدر خیالش تخت باشه از طرف هیوک بازم ته دلش اون نگرانیه هست و نمیتونه ندید بگیرتش :) .. دست خودش نیس خب 😭😭

راس میگی این حس و حالشون شبیه دوران سربازیشون بود
عاح .. بیا به این چیزای ناراحت کننده فکر نکنیم فعلا از داستان لذت ببریم😾💕

هیچللللللل😭😭 هیچ وقت جلوی یه پتال از هیچل تعریف نکن چون کف و خون بالا میاارهههه
دقیقا همین حرفی که بهش رسیدی!! اینقد با مصمم و پر از اراده س که فکر کن یه درصد بخواد ناامید شه از خودش و جا بزنه .. هاه عمرا اگه بذاره لی، دونگهه شو به کاری وادار کنه = ")

اون فلش بک قند و نبات خاااالص بود؛ دوتا شاهزاده ی کوچولو و فندق که از همون اول نفساشون وصله همدیگه بودش*-*
دیدی دونگهه چقدر از همون نینی بودناش دلبری میکرده لعنتی؟😭😭 .. هیون ..
وای چقدر خوب میشه دونگهه از بچگیاش آپ کنه واقعا نیاز به همچین چیزی دارم

شط حرملههه😂😂😂😂 تعبیر کاملا درست و مناسبی بود براش😂😂
ها منتظر باش که حرمله چطو قراره براش گذاشته شه 😌😌😂

فدات بشم عزیزم ممنون بابت اینکه درک میکنی😭💕
نگران نباش پارتای آینده به قدری طولانی و زیادن که جبران این یه روزی که حذف میشه رو میکنه واستون 😎✨
لازم نیس معذرت خواهی کنییی .. هر وقت تونستی و اوکی بود همه چی میای پیشم. من و هم نفس اینجا هستیم همیشه پس سخت نگیر
لاو یو توووو اند گود نایت😍😍💕💙 (خاکتوسرم دو شب .. 🚶)

سلااااام اونیییی😍

وِی به خاطر مشغله های طول هفته در آخرین لحظات داره نظر میده😂😂😂

اول اینکه تا اینجا تو با کم نظر دادن ما و زوری رمز خواستمون ساختی از اینجا به بعد هم ما باهات راه میام هوم؟ به نظر من که خیلی هم عادلانه اس با اینکه خیلیییی دلم براش تنگ میشه...

فک کنم قبلا هم گفتم که چقدر این حرص خوردنای هیوک برای دونگهه عشقههه ولی بازم میگم اینکه همه اش حواسش بهش هست اینکه میفهمه غذا نخورده و نگران وزنشه همه شون عاملیه برا قتل ما...

و از اون طرف حرف گوش کن بودن دونگهه که نمیزاره هیوک بیشتر از این حرص بخوره و مهمتر از اینا اصلا ازش نمیترسه که به نظرم خاصیت عشق همینه :")

و اینکه درسته که هیوک به خدا اعتقادی نداره ولی بحث دونگه جداس پاش بیاد وسط سر جونش قسم میخوره😍😍

عررررررر واسه بلند شدن هیونگ جذابموووون چقدر چسبید بهم وقتی بدون عصا بلند شد و این یعنی فقط ی کوچولو تا گرفتن حال لی مونده😎شوخی نیست که هیچول رو پای خودش وایساده😎😎

هر چقدر از شیرین بودن هیچول و دونگهه کوچولو بگم کم گفتم آخ فدای دوتاییشون من سر این پارت ضربان قلبم رو هزار بودن از دست این دوتا کیوت لعنتی ولی ی لحظه به این فک کردم که کاش هیوک هم ی همچین هیونگی داشت ولی بعد یهو یادم اومد که اون دونگهه رو داره😍😍😇

و امید وارم قول هیوک عملی بشه و شب آخر هم مثل بقییه شبا باشه... :)

.

.

بازم ممنون که با هم نفس حالمونو خوب میکنی😍😘

پاسخ:
سلام عزیزممم
اشکال نداره که 😂❤️❤️🙆🏻‍♀️
همین که درک کنید و مخالف تصمیماتم نباشید برای من کافیه عزیزم. یکی از دلیلای یه بار آپ هم همین دیر تموم شدنشه در واقع وگرنه با این روال تا یه ماه دیگه تموم میشد هم نفس
هر قسمت هر کدومشون یه طور احساساتی میکنن. یه بار تمام توجه دونگهه رو روی هیوک می‌بینیم ک بی خوابیشو فوبیا ب آب و سلامتی شو در نظر میگیره و دنبال راه حله و یه بار دیگه مثل این پارت هیوکی رو می‌بینیم ک تمام واکنشای دونگهه رو زیر نظر داره و از همه جهت مراقبشه 
بخاطر دونگهه هم قسم میخوره هم قول میده.. کارایی ک در حالت عادی اصلا نمیکنه.:)
اره قسمت بعد بخون کیف میکنی *-*
خواهش میکنم. منم از شما ممنونم ک حال منو خوب میکنید با نظراتتون 💓

سلام

احتمالا هیوک اصلا آدمی نیست که بخواد برای اثبات حرفاش به کسی قسم بخوره.

فقط تصمیم می گیره و بهش عمل می کنه.

شاید هم این اولین بارش بود که داشت قسم می خورد.

هیوک به قسمش حتما عمل می کرد؛ ولی نه فقط بخاطر اینکه اهل تهدید های آبکی نیست...

اون جون دونگهه رو قسم خورده بود... تنها عزیزترینی که داره.

پاسخ:
سلام عزیزم
میدونی چرا؟ چون دونگهه هم هر کسی نیس ک هیوک نخواد واسه توبیخ کردنش قسم بخوره
هم نفسشه.. خاص ترینشه 
بخاطر دونگهه هم قسم میخوره هم قول میده 

سلام شقایق جان😍
درسته که سخت‌ میشه هر هفته یه قسمت باشه😢 ولی ازونطرف هم خوب میشه چون دیرتر تموم میشه و مدت بیشتری هم‌نفس رو داریم😍من که نمیتونم به زمانی فکر کنم که هم نفس تموم شده😐😭🤦🏻‍♀️
و این قسمت هم که مثل تمامی قسمتا پر از حسای قشنگ بود😭😍♥️
قسم‌ میخورم نیم کیلو از وزنت کمتر شده باشه....🤦🏻‍♀️دلم‌رفت با این دیالوگ که خودااا😭♥️😍😍
اصلا تک تک دیالوگاشون سر میز شام به فنا داد منو🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️♥️
ادم قشنگ با توصیفاتت میتونه اون لحظه رو با تمام وجودش حس کنه😭😍بوی خاک و گل و گیاه های کلبه چوبی رو منم هردفه حس کردم😍🌸🍃
واای بالاخره لحظه ای که منتظرش بودیم😍هیچل بدون عصا تونست راه بره😍😍😭♥️
و اما امان از این فلش بک ها چقدر خوبننن اخههه چقدرر😍♥️
آخه ینی چیی 😭چه قانونیه که نباید دوتا برادر زیاد همو ببینن؟😭چرا اصلا نباید به هم وابسته شن‌ خب؟😭آخه چراا😢😭
خدایاا قوانین رو زیر پا گذاشت و پنهونی رفت بیرون تا برای داداش کوچیکش اسباب بازی بخره😭😭اخه چی بگه ادمم😭♥️
وقتی رفت توی اتاقش.. بقلش کرد و اشکاشو پاک کرد😭😍انقدر مهربون اخه😭یه بچه پنج ساله بوده خودشم ولی چه جور هوای داداششو داشته😍چقدر دوسش داشته از اول😭♥️چقدر دنیای کوچیک و حس بینشون خوشگل بود😭😍♥️🌸🍃
و بله...😍اونا یه روحن توی دوتا جسم😍♥️
به شدت منتظرم ببینم روز پایان قرارداد قراره چه اتفاقی بیفته😭♥️
ممنون بابت این قسمته زیبا😍♥️💞

پاسخ:
سلام سمیرا 🤗
آره مخصوصا قسمتای آخر طولانی تر هم هست و انقد سنگینن که واقعا یه هفته براشون کافیه پس اصلا تردید نداشته باش❤️
تو خودتم پر از حس قشنگی ک خوندن اینا قلبتو لبریز میکنه.. چون اون احساسی ک دریافت میکنی به غیر از داستان بخاطر علاقه ت به ایونهه س😌🙂
حتی با این ک وزن دونگهه از خودش هم بیشتره باز میخواد بیشتر شه چون گاز گرفتنی دوس داره 🥴
حتی خودشم نفهمید چطور بدون عصا بلند شد و قدم زد اما وقتی ب خودش اومد دید دیگه بهشون نیازی نداره 
و وقتشه ک بره حمایت همیشگیش رو به دونگهه نشون بده 
از قانونای مزخرف لی عوضی پست فطرت بی عاطفه 😑😑
انگار بچه هاش عروسکن و بدنیا میارتشون تا بتونه هر وقت بزرگ شدن به نفع خودش ازشون استفاده کنه 
در این قیمت آینده خواهید خواند 😍
خواهش. از توام ممنون بابت کامنت قشنگت ^^

سلام شقایق جونم😭😻چطوری پیشی؟

آره هر جور که تو راحتتری همون کارو بکن..از یه نظرم درسته..اینکه مدت بیشتری با هم نفس باشیم زود تموم نشه هم اینکه تو بهت فشار نیاد..تا همین الانشم خیلی ازت ممنونیم تو هم خوش قولی هم انقد مهربونی..هر تصمیمی بگیری بهترینه عزیزم😘دلخوری یا ناراحتیاتم حقه چون همونقد که انرژی میزاری و زحمت میکشی همونقدم توقع میره بهت برگردونده بشه.بازم میگم از بسسس که مهربون و دوست داشتنیی❤❤❤

وااای خدا اصن حواسم نبود این خونه مشترکشونم باید خالی کنن..پس اون استخر و خاطرات و اینا چی میشه😭😭نهههه نمیخوام..داغون شدم بش فک کردم😭تف تو اون قرارداد کوفتی

این چشا و لحن هیوک آخر منو میکشه..هی تصور میکنم هی لبام کش میاد از شدت مرگ بودنش🙂🔥یاخدااا به وزنشم حساسههههه..مالکیت داشتن و عاشق بودن تا کجاااا..لنتی چرا انقد جذابه😭😭😭😭

دونگهه که تو خودش بود و ناراحت بود ولی هیوکم تمام مدت ذهنش درگیر دونگهه بوده و حواسش بهش بوده و این چقد شیرینه🙂💙و اینکه با اون دروغ دونگهه دیگه جوش آورد که چطور میتونی تو چشام نگا کنی و دروغ بگی

واااییی میگه من از چشما وحشی خوشگلت نمیترسم عاشق روی خشنتممم:))) ینی مث آب رو آتیش میمونه واسه هیوک🙂😭چقد دلبر حرف میزنه و به قول هیوک افسارشو دستش میگیره..وقتی انقد قشنگ مکمل همن و واسه همدیگه ساخته شدن دنیای عاشقی کردناشون و ابراز علاقشون واسه هم کلا فرق داره با بقیه😭😭حال کانگینو وسط دعواهای عاشقانه این دوتا خریدارممم🙂😭

هیچول راه رفت بالاخره😭💙وای این فلش بک:))))ینی شقایق چه کردی با من از بس که شیرین بود و دلم براش ضعف رفتتت

هیچول کوچولو با اون موها مشکی خوشگلش و اون رفتارای عاقلانه و با مسئولیتش نسبت به دونگهه از همون بچگیش..براش مردممم

خییلی باباشون ظالمه حتی نمیزاشته ببینن هنو وااای چقد میتونه آشغال باشه

رفت براش اسباب بازی خرید تا دونگهه داشتن و لذت بردن از اسباب بازیو مثل بچه های دیگه تجربه کنه..نمیدونم چرا وقتی داشت عروسک ماهیو واسش میگف که نرمه باید بغلش کنی گریه ام گرف..وای خیلی شیرین و در عین حال غم انگیز بود..اون حرف زدنای طوطی وار هاعه بعد هیچول‌..فدای اون چشا اشکی و تیله ایش

من روانی این پارت شدم..جدی خیلی دوسش دارم هی میخوام بخونمش😭😭😭بس که عااالی توصیف کردی..همچنین بیشتر دیوونه ی شخصیت هیچول شدم...اینکه چقد واسه دونگهه ارزشمنده داشتن همچین برادری که از همون کوچولویی مث کوه پشتش بوده..واقعا دونگهه زندگیشو  و تمام حسای خوبی که تجربه کرده بهش مدیونه

خلاصه که با خوندنش هم گریه کردم هم از شیرینیش دلم ضعففففف رفتتت

اون صحنه ی آخرم که هیچی..رقص با موزیک آروم بغل هم و اون جمله هیوک که از وقتی رابطه داشتیم حس میکنم روحمون یکی شده:))))

سرشو میزاره رو شونه اش که چشاشو نبینه..خب نگرانه حقم داره با اون بابای...

چقد این حس اطمینان دادنای هیوک در کنار اون شخصیت قویی که داره لذت بخشه..چقده تکیه گاهه😭

شقایق خسته نباشی معرکه بود مثل همیشه💞به خودتم فشار نیار عزیزم هر جور دلت میخواد آپ کن.همین که تو هستی..هم نفس هست واسه ما بسه💋💋💙💙

پاسخ:
سلام نازنین مریم.. خوبم تو خوبی؟ 🙆🏻‍♀️😍
قربون این فروتن بودنت برم من.. با وجود این ک میدونم از انتظار پاره میشید ولی تحمل میکنی و به فکر منی 🥺😭😭😭❤️
میدونی آره درسته.. انرژی از دس رفته باید جبران شه ک تعادل برقرار شه اما باور کن این سری خواننده های خاصم ک خودتم جزوشونی واقعا باعت میشن به فکر انرژی نباشم و با قدرت آپ کنم :)
نگران نباش.. هیوک اجازه بده خونه ازشون گرفته شه؟؟ میزنه دنیا رو با خاک یکسان میکنه
چشماش.. صداش.. لحن حرف زدن و جملات ترسناکش با لحن دستوریش همه کافیه ک تن یه آدم بلرزه 
ولی دونگهه برعکس قلبش میلرزه :))
دروغ گقتناشو متوجه میشه.. حواسش به غذای دونگهه هس.. رو وزنش حساسه و.. و و و.. 
زیادی عاشق نیس این مرد؟ :)
کانگین به معنای واقعی لذت میبره.. آخه اینا ک دعوا نیی.. همش رد و بدل شدنه عاشقانه س 🙂🙂
میدونستم این چیزای کیوت و کوچولو رو دوس داری و مورد علاقتهههههه🥺🥺🥺🥺
هووهووو😎🥴
آخه دونگهه بازی با عروسک رو بلد نبود :) و هیچل 5 ساله اینو میدونس و یادش میداد :)
دیدی حتی خودشم دم مغازه چقد ذوق زده شده بود 🥺
بخون این تیکه فلش بکو هر چقد بخونی کمه چون هر بار دلت ضعف میره. من خودم همینطورم 😭😭😭
دونگهه حین رقص داشت با نزدیک شدن ب هیوک از چشاش فرار می‌کرد.. چون هیچی از هیوک پنهون نمیمونه.. 
همیشه متوجه ی دلیل سکوتاش میشه و این بارم همینطور بود 
ولی یه حرفایی زد ک باعت شد دل دونگهه تا فردا شب قرص بمونه 🙂
سلامت باشی عزیزم. واقعا با حرفات خستگی از تنم در میره ❤️ مرسی ک هستی TT

سلام به تک گل شقایق قلبم 😍💘

وای من بالاخره تونستم خودمو دوباره به روال عادی نظرا برسونم 😭

شقا خیلی خیلی بابت این بی نظمی عذر میخام 😭

اولش فقط دو پارت جا مونده بودم بعد نت قط شد و شد چهار پارت و این امتحانای میان ترمم یهو شروع شدن 😑

نظر همه قسمتایی که نبودمو تو صفحه خودش واست گذاشتم و بازم ببخشید که انقد دیر شد 😢

شقا مرسی که به حرفمون گوش دادی 😭❤️ یه عده از ماها بشدت به هم نفس وابسته شدیم و ترس تموم شدنش هر چی رو ب جلوتر میره بیشتر میشه 😭

شخصا دوست دارم که زمان بیشتریو باهم بگذرونیم 

اصلا حتی اگ داستان و آپیم در کار نباشه بیای و واسمون حرف بزنی و ما ذوق مرگ شیم 😭💘

اصلا دلم نمیخاد به تموم شدن هم نفس و حرف نزدن هر هفته با شقایق فکر کنم 😭

و خب صد البته که درمورد نظرا حق داری 😑

خب بریم سراغ شاهزاده هامون 😃

فقط یک روز به پایان قرارداد باقی مونده... 

خب من ک دلم قرصه 😌

از یه طرف هیوکو داریم 😎

از یه طرف دیگ چولا رو 😎

"با غذات بازی نکن"

هیچی از چشمای تیز بینش دور نمیمونه...

"تو چشای من نگاه میکنی و بهم دروغ میگی؟"

اعتراف میکنم بعد از خوندن این جمله حس کردم یه لحظه سردم شد 😂

"قسم میخورم اگ حتی نیم کیلو از وزنت کم شده باشه همه غذاهای این منو رو سفارش بدم و تو خونه مجبورت کنم بخوریشون"

خیلی جدی همسر تپل دوست داره 😌

ولی دلش درد میگیره ها 😶😂

+حالا چی میشه کم بشه.. میخام هم وزن تو بشم

-کی گفته اجازه داری وزنت اندازه ی من یا کمتر از من بشه؟ تو مال منی و من بهت میگم وزنت باید چقدر باشه و منم میگم حتی از اینی که هستی دو سه کیلو باید بیشتر بشی چه برسه به این که بخوای کم کنی"

آب قند اینا دیگ بمن جواب نمیده من باید هایپ بخورم 😶😂💙

"هر چقدر دلت میخاد سرم عصبانی شو

سرم داد بکش

با چشای قرمزت بهم اخم کن"

کسی هست ک بتونه واسش نمیره؟

کسی با همچین مقاومتی داریم اصلا؟! 

بای لایف 😭💘

"من شاید تنها آدم تو دنیا باشم که یه ذره هم ازت نمی ترسم"

راست میگه 😶

"من عاشق این روی عصبی و خشنتم"

اینم راست میگه 😶

تازه هاردم دوست داره 😐😂💞

"پس هر چقدر دلت میخاد با اون چشای سرد وحشی خوشگلت بهم نگاه کن"

چشماشون نقطه مقابل همدیگس و من چقدر عاشق این تضادم 😭💘

*چشمک کانگین را میبلعد*

باورم نمیشه که تا اینجا شاهدِ

بیدار شدن هیچل

بدست آوردن دوباره حافظش

حرکت کردن بالاتنش

راه رفتن با کمکِ عصاش

و حالا راه رفتن تنها و بدون کمکش بودیم

و من تمام قد میتونم واسش جون بدم 😭💓

حالا دقیقا درست وقتی که برادر کوچولوش بهش احتیاج داره 

هست ک مثل کوه پشت سرش بایسته 😭💕

این فلش بک یه جوری شیرین بود که تمام این چند روز گذشته همش چشمامو میبستم و با تصور دونگهه کوچولو و برادرش ضعف میرفتم 😭

بر خلاف فلش بک پارت قبل که احساس کردم پدر هیوک بخاطر همه کم کاریاش تو دوران بچگی پسرش یه جورایی حقشه که الان ازش چیزی جز رفتار سرد و بی تفاوت نبینه فلش بک این پارت منو بیشتر از قبل عاشق مادر هیچل و دونگهه کرد ☺️💓

خب قطعا اگ رفتارای با محبت مادرشون نمیبود هیچل اینجوری مهربون و دوست داشتنی بار نمیومد و به دنبال اون دونگهه هم سرد و بی احساس بزرگ میشد 💘

وی بعد از تصور هیچل کوچولوی پنج ساله کنار برادر کوچولوی شیرین و دوست داشتی دوساله اش جان ب جان آفرین تسلیم کرد ☺️💔

*قلقلک قلقلک*

-دونگهه بگو هیونگ

+هیون

-بگو پتو

+پتو

-حالا بگو ماشین

+ماااشی

(محض اطلاعتون منظورش اون رفیق پولداره هیوک نیست 😂)

-بگو بازی

+باسی

اوخودا خب بخولمتون 😭💗

-ببین اینجوریه از بس نرمه باید همش بغلش کنی بوسش کنی

+بوسِس کنی

وای من ضعف رفتم حالم بدهههه 😭

بجز مایی قرمزه تو و هیونگ عچلتم باید بوس کرد خب 😭💘

*رقصیدنشون*

*سر دونگهه رو شونه هیوک و دستای هیوک رو پهلوهاش*

-دونگهه..

*پچ پچ درگوشی*

-از وقتی باهم رابطه داشتیم حس میکنم روحم با روحت یکی شده

+منم همینطور

قلبم خب لنتیای دوست داشتنی 😭💘

و هیوک فهمید ک یه چیزی درست نیست

"اگه نتونم باقی عمرمو کنارت زندگی کنم زندگیمو تموم میکنم"

نترس خب 😭

هیوک هیچوقت نمیذاره همچین اتفاقی بیفته 😭💘

"مطمئن باش تا تهش یه جوری تو رو کنار خودم نگه میدارم که یادت بره یه روز همچین حرفی زدی"

من ک مطمئنم 😌💗

"بهت قول میدم فردا شب هم قراره عین بقیه روزای عادی باشه و اتفاقی نیفته"

قولش قوله ☺️💙

و دونگهه با ی لبخند کم رنگ دوباره سرشو رو شونه پر از امنیت هم نفسش خوابوند 😭💖

خسته نباشی شقای من 

بازم ببخشید که ی مدتی اینهمه تو نظرا بی نظم شدم 😭

جز ببخشید چیز دیگ ای ندارم ک بگم 😔

ولی خب خودت خوب میدونی که چقد نفسام به هم نفس وابستس و چجوری عاشق خودت و نوشته هاتم :')

و اینک بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم 😘

پاسخ:
سلام بستنی کیییم
نگرانت بودم با خودم میگفتم چی شده چرا نمیاد. ینی قشنگ جای خالیت حس میشد 😍
فدا سرت که.. دیر یا زود نداره همین خداروشکر ک اومدی و رسیدی 
باشد ک نطرات کیم طورت به وبلاگ صفا ببخشه 🦋
چقدرم زحمت کشیدییی وقت گذاشتی.. باشه عزیزم میرم میبینمشون و جواب میدم 😌
اصلا بخاطر حرف همین شما بود که یکم بیشتر فکر کردم و به این نتیجه رسیدیم ک آپ کنم هفته ای یه بار. 
واقعا هم ازتون ممنونم هم بخاطر لطف داشتن و علاقه به هم نفس ک نمیخوایین تموم شه و حاضرین انتظارشو تحمل کنین و هم به این خاطر که به فکر منم هستین و با این کار کلی سبک تر میشم و شرایط برام بهتر و آسون تر میشه. آخه هفته ای دوبار واقعا سخت بود
چقد خوب ک دلت قرصه :) همینجوری بمون
میبینی چقد حواسش ب دونگهه س؟ نه تنها الان
بلکه حواسشون بوده روزای قبلشم درست حسابی غذا نخورده :)
حتی میفهمه کی دروغ میگه کی راس میگه 
هیچ چیزی از دونگهه نباید وجود داشته باشه ک هیوک در جریان نباشه :) 
حواسش همیشه بهش بوده.. 
حتی وقتایی ک فکرشو هم نمی‌کردیم و انتظار نداشتیم.. 
و حالا که دیگه بیشتر از این نمیتونه توبیخش نکنه و با لحن ترسناک دستوریش میگه غذاتو بخور 
اما دونگهه مگه می‌ترسه!؟ عاشق این روی خشن هیوکه
و به جای این که ازش بترسه براش جذابه :)
خیلی خیلی جدیه راجب وزن دونگهه 😅
ینی همینم براش کمهههه.. وای به حالش بخواد از این کمتر شه چون هیوک بیشترم میخواد 🥴
گاز زدنشو دوس داره 🔥🔥😎کل دلیلش به غیر از سلامتی همینه و تمام 
وای عاشق اینم ک دیالوگا رو مینویسی 
و بعد احساس خودتو 😫❤️
واسه نظر نوشتن کلی وقت و انرژی و احساس میذاری وسط 🙂
چشمک کانگین دقیقا این حکمو داشت 
ک بیا بگیر تحویل ازت نمیترسه و اینطوری برات خط و نشون هم میکشه :)
یادته ک اون روز بهوش اومد دونگهه رو نمیشناخت؟
روز بعد یادش اومد 
اما نمیتونس بدنشو سرشو تکون بده 
بعد قدرت گردنش برگشت.. بعد قدرت دستاش برگشت 
بعد با سرعت تونست قدرت پاهاشو بدست بیاره.. اول ویلچر داشت بعد عصا 
و حالا امروز عصاها رو هم دور انداخت.. 
میخوام بگم دونگهه ش بهش همچین اراده ای میده و حالا هیچل درست تو زمانی ک قرارداد داره تموم میشه تونس چند قدمو بدون عصا برداره.. همه ی اینا زمانبندی داشت.. 
و این یعنی شروع فاجعه ای قراره بخاطرش از دونگهه محافظت کنه :)
هایپ آره فکر خوبیه 😂🤭برات یه بسته شو میخرم 
میدونی خوبیه فلش بکا چیه کیم؟ این ک علاوه بر این که خواننده رو با گذشته ی شخصیتا کامل آشنا میکنن باعث اینم میشه بتونن یه تصورات گسترده تری پیاده کنن و به قول خودت باهاشون فانتزی بزنن
آره شخصیت خانم لی اولای داستان مبهم بود تا جایی ک دیدین دونگهه مادرشو دوس داره و بغلش کرد و خانم لی دلسوزانه و مادرانه برخورد می‌کرد و حالا این فلش بک نشون داد فرشته بوده.. واقعا مادر بوده و هیچ گناهی نداره که بخواییم سرزنشش کنیم بخاطر زندگی الان دونگهه 
آره اصلا بی تاثیر نبود.. یکی مادرش یکی هیچل.. ببین الان چقد از نظر احساسات با هیوک فرق داره 
همش به همین خاطره 
عایگو کیوووت انقد اون طوطی بازیاشو دوس داشتی ک همه رو گفتی 🥺
رفیق پولدار هیوکو بخورممم من ک عاشقشم 😂😂آره خودمم اتفاقا ماشی گفتن دونگهه باعث می‌شد یاد وون بیوفتم 🤭
اونو اینجوری تلفظ کرد بوسِس کنی چون ش تو دهن کوچولوش نچرخید 🥺
حالا یکی نفهمه فک میکنه من خودم بچه داشتم و بزرگ کردم ک اینطوری با جزئیات از یه بچه میگم 😐😂
همونطوری ک از غدا نخوردنش میفهمه دلش سنگینه از سکوتاشم میفهمه یه چیزیش هیو یه چیزی میخواد بگه :)
رابطه واقن کامل کننده ی عشقه...
(حالا باز یکی ندونه فک میکنه تجربه ی اونم داشتم ک اینطوری میگم 🙄🤐)
دونگهه حاضره زندگی نکنه اگه هیوکی توی زندگیش قراره نباشه 
یادش میره واقعا دونگهه یادش میره یه روز این حرفو زده :)
آره فقط کافیه قول بده هیوک.. همینجوری حرفای معمولی شم بی برو برگشته دیگه وای ب حال این ک قول بده 
فدای سرت واقعااااا 
اصلا مهم نیس همینم برا من زیادیه و ازت ممنونم، این حرفا رو هم نزن ❤️
بله میدونم و از ته دل ممنون و لاو یوووو
سلام . اشکال نداره که عزیزم کامل نزاری من تک تک دان میکنم بعد . مهم اینکه من مطمن بشم هم آخر داره هم اول اخرشو بخونم .
پاسخ:
باشه عزیزم هرجور دوس داری

سلام شقایق جون خوبی خسته نباشی واقعا از خوندن فیک جدیدت حسابی لذت میبرم بالاخره به قسمت ۲۸ رسیدم و میتونم همراه با بقیه ازش لذت ببرم 😍😍

واقعا از قلمت که خیلی احساسی و زیبای لذت میبرم مخصوص وقتی در مورد بچه ها می نویسی دل آدم پروانه ای میشه درست مثل فیک ۵ ساله و یه چیز دیگه هم که خیلی دوست دارم اینکه هیج زوج دیگه ی توی فیکت نیست 😁😁😁

راستی من رمز قسمت ۲۰ رو هم ندارم و بدون خوندن اون قسمت بقیه فیک رو خوندم اگه دوست داشتی میتونی رمزشو برام به همین آدرس بفرستی

در مورد اینه هفته ای یک قسمت آپ کنی هر طور خودت صلاح میدونی و راحتی 😊😊😊 ِ

و حرف آخر اینکه ببخشید اینقدر سوال میکنم آخه آدرس پی وی تو ندارم و اگه لطف کنی اونم برام بفرستی 😂😂

فیک قدرت عشق رو هم شما نوشتین ؟آخه تازه دارم میخونمش 😀😀😀

در آخر خیلی ممنونم بابت داستانهای زیبایی که خلق میکنی 

پاسخ:
سلام عزیزم خوبم تو خوبی؟ مرسی فدات
چقد عالی. خوشحالم ک رسیدی به ما 😍
عا خب.. چون من فقط به ایونهه باور دارم 🙈 اما اما زوجای دیگه مث شیچول و کیومین هم تو داستانا واقعا قشنگن و دوسشون دارم 
باشه عزیزم حتما 
پی وی واسه چی حرف؟ من ایدیمو بخاطر یه سری مشکلات برداشتم اما اگه میخوای حرف بزنیم ایدیتو بده خودم بهم پ ام بدم
نه اونو یه شقایق دیگه نوشته من نویسنده ش نیستم 🙈
خواهش میکنم 

سلام سلام🤠
وایی چقدر این قسمت شیرین و سافت و دوست داشتنی و بغل کردنی بود🥰 
من مردم واسه دونگهه و هیچل کوچولو❤
شام آرومشون... 
من حواسم نبود که باید آخر قرارداد خونه رو هم تحویل بدن! میدونم که هیوک نمیذاره دونگهه شو ازش بگیرن ولی خونشون چی؟ خونشون پر از خاطره ست... اتاقشون... آشپزخونشون... استخرشون... پارکینگی که قرار بود بسازن...
صدای هیوکو نشنید... اینقدر تو فکر بود که صدای هیوک رو نشنید💔
"تو چشمای من نگاه میکنی و بهم دروغ میگی؟"😭
کلافه بودنش... باز کردن دکمه پیراهنش... چند روز غذا نخوردنش💔
اولین قسم جون دونگهه ی هیوک💔
"تو مال منی و من بهت میگم وزنت باید چقدر باشه" چقدر خوبه این حس مالکیت❤️
"اوکی... پارتنر ایده آل تو میشم" تو همین الانشم براش بالاتر از ایده آلی💙
عاشق دونگهه ام... دونگهه ی مطیعی که نمیتونه از هیوک سرپیچی کنه ولی ازش نمیترسه... فقط عاشقشه❤️
"من عاشق این روی عصبی و خشنتم. پس هرچقدر دلت میخواد با اون چشمای سرد وحشی خوشکلت بهم نگاه کن" یعنی با این جمله هیوک رو خلع سلاح کرد😍😭
پارت مورد علاقه من😍
هیچل کوچولوی خوشگلی که موقع کوتاه کردن موهاش خوابش برده😍🥺
چقدر لی نفرت انگیزه😐 واسه اینکه بچه هاش وابسته نشن نمیذاره همیدیگرو ببینن😶 چقدر دلم واسه هیچل سوخت... واسه دونگهه... حتی واسه مامانشون...
هیچل که با وجود این همه کوچولو بودنش باید واسه دیدن برادرش نقشه بکشه
نقشه کشید... از خونه رفت... اسباب بازی خرید... تو راه برگشت زمین خورد...☹
جواب آجوما رو چقدر خوب داد😄
"یه کاری داشتم"🤭
ای جانم که دونگهه با دیدن هیونگش اشکای نازش بند میان😍 دونگهه ی کوچولوی خوردنی که با اون چشمای اشکی خوشکلش وسط یه عالمه بالش و پتو نشسته🐣👼
منم دلم میخواد مثل هیچل بغلش کنم و فشارش بدم😋😍 چه بوسی کرد لپشو😋
با اون دستای نرم کوچولوش شیشه رو گرفته و تند تند میک میزنه😍😭 پاهای تپلشو تو هوا تکون میده🥺
قلقلک دادنش... خنده ها و ذوق کردناشون💔💖
بچه ام از بس تنها بوده حرف نمیزنه😭
"هیون" 😍
"ماااشی" 😭
"باسی" 🥰
عزیزم خودش یه ذره است بعد دونگهه رو بغل کرده از تخت آورده پایین😍
چقدر لی عوضیه آخه! بچه چرا تا الان اسباب بازی نداشته؟!😒
چقدر قشنگ هیچل بهش یاد میداد💖
"دونگهه همه اینا رو واسه تو خریدم" 😭💔
"بوسس کنی" ای جانم😍
"مایی"😭
واسه خرگوشه چه ذوقی میکرد😍 
واقعا خیلی آب قند لازم بودم😄
بعد از این خاطره انگار تازه فهمیدم هیچل واسه دونگهه چیه... دونگهه واسه هیچل چه معنی داره... اینکه دونگهه تو اون یه سال چی کشیده...💔 و اینکه چقدر حق دارن از لی متنفر باشن😐 امیدوارم هیوک و هیچل بدجوری زمینش بزنن😶
رقص آرومشون... دونگهه ای که نگاهشو از هیوک مخفی میکنه💔
"از وقتی با هم رابطه داشتیم حس میکنم روحم با روحت یکی شده."❤️💙
"اگه نتونم باقی عمرم کنارت زندگی کنم ... زندگیمو تموم میکنم." این جمله واقعا خیلی سنگین بود. هیوک میدونه که نمیذاره دونگهه رو ازش بگیرن ولی دونگهه هم باباشو میشناسه. پدری که مثل آب خوردن بچشو تا پای مرگ فرستاده براش کاری نداره که دونگهه رو از هم نفسش جدا کنه... هر کاری ممکنه بکنه...💔
دلم میخواد همیشه همینجوری تو بغل هم بمونن... آروم ولی بی غصه💔 هر چند که تازه قراره مشکلاتشون شروع بشه...

این قسمت قطعا یکی از قسمتهای خیلی مورد علاقه منه🥰 کلا من رو صحنه های بچگی که تو مینویسی خیلی کراش دارم😍 اینقدر که قشنگ به تصویر میکشی❤️

پاسخ:
سلام بلبل سخنگو
بله دیدم تو گروه چجوری ضعف رفتی برا تیکه فلش بک 🥺💙💙💙
معلومه ک همینطوره.. اینچ به اینچ اون خونه واسه ایونهه خاطره س.. حتی خودشونم بعدا خواهند گفت که چقد این خونه رو دوس دارن.. مطمئن باش هیوک انقد با عرضه س که جلوی خیلی از اتفاقات رو میگیره 
دونگهه حساسه.. حالا چی میشه اگه فردا ساعت 12 شب پایان قرارداد بعد از یکسال باشه!؟ مگه با این وجود دونگهه میتونه انقد مضطرب و گیج و پر استرس نباشه؟ :)
دیدی هیوک چقد با لحن ترسناک و گیراش بهش امر و نهی کرد اما دونگهه در جوابش فقط یه لبخند آروم زد و سر به سرش گذاشت که مگه توام قسم خوردن بلدی؟ :) در این حد از هیوک نمیترسه..
از روی خشنش ترس ک هیچی.. در واقع عاشقه خشونتشه.. 
ولی با این حال ک ازش نمیترسه بازم رو حرفش نه نمیاره و کاملا مطیع و فرمانبردار هیوکه 🙂
بچگی های چولا خیلی نازه 🥺 اگه تو این دوران بود حتما جزو خوشگلترین مدلای کودک میشد 🥺
آره با وجود این ک اون قوانین سخت خونه اجازه نمی‌داد مداوم برادرشو ببینه ولی بازم تسلیم نمیشد و دونگهه رو میدید 
فسقلی نیم وجبی میگه کار داشتم بخورمشششش من😂😂🤭
دونگهه از این بچه هایی بود که آروم و بی دردسرن اما در عین حال زیاد گریه میکنن.. اما همین بچه وقتی هیونگشو میدید حرف شنو ترین بچه ی دنیا میشد.. انگار سرگرم کننده ترین موجود دنیای کوچیکش فقط هیچل بود :)
تصور شیر خوردن‌ش خودمو پاره کرد از 12 جهت جغرافیایی🥺🍼
یادته هیوک هم اساب بازی نداش؟ :)
هیون پتو 🥺
اوهوم.. از تمام دنیا همدیگه رو داشتن فقط.. دونگهه حق داشت تو این یه سال انقد بدخلق رفتار میکرد
درست میگی.. دونگهه نمیتونه جلوی نگرانی‌شو بگیره چون دیده چه کارایی از پدرش برمیاد 
مرسی خبببب ای جان 😍😍😍😍🥺😭❤️

وااااااووووووو :))))))

خب خب خب میبینم که باز یه قسمت فوق عسل دگ رو شاهدشیم :)😭😭😭😭

اصن به فکر قند خون من نیستیییییییینیستیییییییی😭

عا همین الان بگم که تصمیمی ک برای اپ کردن گرفتی رو من ساپورت میکنم و اینجوری بنظرم 

هم تمرکز خواننده ها هم تمرکز نویسنده برای هر پارت بالا تر میره ، بیشتر میتونیم غرقش شیم :) 

 

و...

و.........

مایی...

باسی...هیون 😍😭😭😭😭

چقددددددددددد عسل بود نه تنها عسل بلکه قند و شکر مارشمالوی خالص بود :) 

طوکسطکسوسکسسکوسکسوسجسوسجسکسجوطجسوسکسوسجسوسگوسجسآکسگسآسگسوطکوططکط

اصن ته دلم قیلی ویلی رفتتتت ، هیچووووللل پنج سالش بود ولی از پدر چهل و چند سالش شعورش 

بالاتر بود 😭این بچه چقد مرد بوددددددد

دونگهه عروسکو فشار داد ب صورتش خندیددددد رف جلو عروسک کوکی ذوققق کرددددد😭😭😭😭

خو من فداتون شمممممم

بچه نمیدونس اسباب بازی چیه :) خو من ریدم تو سر لی :)))))

و.....

سر میز شام....

هیوک همسر تپل مپل میدوسته ، کون و رون تپل تپل😍😂

دوس داره بگیره بقلش کنه فشارش بده اصن 😂😂😍😍😍

و دونگهه...عاشق چشمای صگ دار هیوکه :) عاشق اخلاقه هات داگیشه :) عاشق همین رفتاراشه :) 

اگ همه هم از هیوک بترسن ولی دونگهه اش هست که براش در هر حالی عاشقی کنه و برای خودش دوسش

داشته باشه ...

و چقد حس مالکیت هیوک رو دونگهه جذابه :) 

و چقد عوض شدنای رفتار هیوک مقابل دونگهه زیباس :) 

و چقد کانگین منه :)

و...... شوعرمممممم راه رففففففف ، برید کنارررررررر ببینمممم شوعرم قیام کرده قراره با هیوک همه رو پاره کنن😭😍😂👌😒

و اون رقصشون چقد ارامش بخش و زیبا بود :))))))))) چقددددد طدمطپطکسکسسحسحسجط بود :)

چشمای هاعه :) بچم هر چقدرم بخاد نمیتونه نگران نباشه :))))))

و اندینگ رو میزارم با این جمله درخشان...

"از وقتی که باهات رابطه داشتم حس میکنم روحم باهات یکی شده"💙

پاسخ:
این عسل ترین عسل ها بود
دیگه عسل تر از این وجود نخواهد داشت و نوشته نخواهد شدددد🥺
الان دارم هفته ای یه بار تغییرش میدم ک سلامتیت بازگرده 
فشار و قند هر چی رف بالا سر به هفته تنظیم شه ک خطری به وجود نیاد انشالله 😊
و 
و.. 
قیافه شو یادت نره.. 
موقعی ک عین طوطی تکرار می‌کرد این شکلی بود : 🥺
پشمک و شیر هم بود 🍼
حالا فهمیدی وقنی چولا برا هیوک از این حرف می‌زد که اونی ک دونگهه رو بزرگ کرده خودش بوده نه پدر مادرش منظورش چی بوده؟
و تمام تفاوت هیوک و دونگهه همینه.. چیز کمتر و بیشتری وجود نداشت.. 
هیوکم نمیدونس عشق چیه.. یادته؟ یادته اتاق‌ش شبیه یه بچه ی شش ساله نبود؟
اصلا یه درصد فکر کن دلیل هیوک بخاطر حساس بودن رو وزن دونگهه چیز دیگری باشه 😂😂
عاشق سگ بودنشه در یه کلام.. نه که سافت دوس نداشته باشه 
هاردم دوس داره =)
دونگهه حتی اگه ازش حرف شنوی هم نداشته باشه هیوک نهایت کاری ک میتونه کنه یه داد بکشه سرش 
وگرنه دیگه خبری از دعوا نیس:)
شوهرت قسمت بعد نقش خواننده پاره کنی داره 
برد خودت آماده کن 
اندینگات همیشه سکسی ان 🔥

ممنون عزیز

شما هر طور راحتی و هر کاری دوست داری بکن.مختاری

داستان و وب و قلم  و خواننده های داستان و دوستای مجازی در اختیار شماست،کافیه شما جون بخوایی🙆🙆😍😍

آدم دلش ضعف میره برا ارتباط بچگی دونگهه و چولا

تنیه های هیوکم دست اوله،همه غذاهای منو رستوران😦😦😦

بنظر منم تنبیه بدیه.نخورده از تصورش دلم آشوب شد

اخرشم که تیر خلاص بود با فانتزی رقص دونفره اروم در سکوت ارامش بخش موزیک و تاریکی شب.

اینچنین رقصی در دنیای واقعیشون ارزوست جلوی چشم کره های بی جنبه

 

پاسخ:
خواهش میکنم ^~^
این حجم از فروتنی بند بند وجودمو به لرزه انداخت 🥺💙
شما همونجوری شم برا دونگهه ضعف میکردین دیگه مگه میشه دو سالگیش عسل خالص نباشه؟ TT
هیوک شوخی نداره 
واسه همین دونگهه با زورم ک شده شروع به خوردن کرد 
واقعا آرزوست.. بدجوزم ارزوست🙂

سلااااام

خوبییی؟

من از دوشنبه تا حالا نت نداشتم بیام هم نفس بخونم داشتم دق میکردم که خداروشکر امروز درست شد.

آقا این فیک براچی اینجوریه هرچی میری جلوتر بیشتر معتادش میشی

درمورد کپشنت

خب حرفت درسته، ما دوس داریم هر هفته ۲بار باشه ولی باید به نظر نویسندمونم احترام بزاریم دیگه

راست  میگی اخه نظرات نسبت به دانلود کمه 

ولی عیب نداره هیچی از ارزشهای تو و هم نفس کم نمیکنه پس ناراحت نباش عزیزم

دوستاتم هنرمندنا خیلی قشنگه

خب بریم سر فیک که من دلم میخواد هر ثانیه به ثانیه براش ضعف کنم.

اخه ی الهی بمیرم پسرامو میخوان از هم جدا کنن

ناراحتن🙁

دونگهه بچه از غذا هم افتاده اخه این ینی چی!!!🙁😭

هیوک باید سریع تر یه کاری بکنه

ولی بچم خیلی تحت فشاره

درسته ها ولی این باعث نمیشه از همسرش دست برداره که

بهش گفت اگه نیم کیلو از وزنت کم بشه  همه ی غذا های این منو رو میگیرم باید همشونو بخوری😂

اخه من فدای او اخمتو جذبت بشممم

همه از هیوک تو این مواقع میترسم ولی هائه خوشش میاد

بچم روی وحشی شوهرش و دوس داره خو😂!!!!!

کانگین چه قشنگ نشسته داره نگاشون میکنه

ینی عاشق اون روی خنسا شم 😍😍

وای هیچولم رو پاهاش پاااشدددددد

فداااش شممم

داره دوباره میشه همون هیونگ قوی دونگهه سیندرلای خوشگلمون....😍😍😍💫💫💫

واییی بازم فلش بکککک

ایندفعههه هیچولهههههه

پنج ساله گیشششش 

اخهههه ی کوچوووووولوووو

اصلا وقتی داشتم تصورش میکردم این قسمت و تو دلم کیلو کیلو قند آب میکردن

چقد شیرینن اینا اخهههه

این دیگه بچه گیش شبیه عروسک بود آرایشگره هم ازش خوشش اومد گفت میتونه تو بچه گی هم مدل شه..

ولی آقای لی احمق نمیزاره😐😐😐😐😐

هوووووووف 

این آقای لی و بعد تموم شدن داستان بده دست خواننده ها ما یه کار خیلی کوچیک باهاش داریم اگه میشه

مرتیکه الاغ بچه های معصوم و از هم جدا کرده برا این که به هم وابسته نشن!!!!؟😐😐😐

این دیگه چه پدریه اخه

اییییش

بیچاره مادرشونم هیچی نمیتونه بگه

هیییییی روزگار

هیچول از بچه گیش شجاع بود 

اخه ی رفت برا برادر کوچیکش اسباب بازی خرید

وای عروسک ماهی 

وایستا ببینم این جوری که من فهمیدم به دونگهه اسباب بازی نمیدادن؟؟؟!!!!

وایییی دونگهه کوشولووو 

با اون چشمای درشتو خیس مظلومش

آب قند آب قند آب قند

الهییییییی 

فدای اون هیونگ گفتند اخههههه

مااشی

باسیی

وای خدااااا

خیلی کیوتهههههه

هیوک اگه تو این دوران میدیدش قورتش میداد قند عسلو

وای اونجاش که هیچول عروسک خرگوشو براش کوک میکنه ذوق میکنه

بعد که عروسک وایستاد برگشت گفت هیون 

من مردممممممم

خیلییی کیوتههه تصورششششش

هیچول هرچی میگه انجام میده شیرینک

خدا این باباشونو لعنت کنه از هم جداشون کرده

و بعد هم رقص ایونهه

این قسمت خیییلی شیرییین بوووود

من بازم برم براشون ضعف کنم

خسته نباشی گلم😍💗💙❤

 

 

 

پاسخ:
سلاممم بازم
خوبم تو خوبی؟
خب خداروشکر. خوش برگشتی ^^
چون ک طولانیه 🤭🤭دیگه هیچ دلیلی برا اعتیاد بش وجود نداره 🤭
خوبه ک اینطور فکر میکنی و ممنون 💙
البته اینم در نظر بگیر هم نفس اینجوری دیرتر تموم میشه 
ای جان مهربون 🥺❤️
کسی همچین جرأتی نمیکنه 
شاید تلاش کنن ولی تا هیوک هست نگران دونگهه نباش 
هیوک حتی نگرانم نیس 
فقط عصبانیه 
اونم بخاطر این توجه های دونگهه به قرارداد و طلاق و جدایی 
هیوک به این خاطر کاری نکرد که ریسک نکنه. هفته ی پیش به دونگهه گفت که میذارم این یه هفته هم بگذره بعد دست به کار شم چون الان ممکنه اوضاع بدتر شه 
روی وزنش حساسه اخه 🥴🥴🥴تازه میخواد از این بیشترم وزن اضافه کنه 
هائه اتفاقا این خشونتای هیوکو برخلاف همه دوس داره.. این شخصیتشو دوس داره 
و اصلا ازش نمیترسه ولی خب حرف شنوی داره 
بالاخره اولین قدماشو بدون عصا هم برداشت 😊
وقتشه بره دنیا رو برا دونگهه با خاک یکسان کنه 
همین الانشم شبیه قدیسه های یونانه باستانه 
دگه بچگیاش همونقدر ناز و بانمک.. دونگهه هم ک عچل 
شاعر میگه : ژن خوب 😐
باشه میسپرشم دست شما و خدای منان 😂😂😂ببینم چکا میکنید 
واقعا آدم منفی و منفوریه 
اما خانم لی برعکسه 🙂فرشته س 
آره نمیدادن 
بچه دو سالش بود اما تا بحال اسباب بازی ندیده بود و نمیدونس چیه 
عین هیوکی ک نمیدونس عشق چیه و از معلمش پرسید.. 
هیوک همین الانم قورتش میده 😎
عاره اون تیکه مورد علاقه خودمم بود 
اون هیون گفتناش 
با این قیافه 🥺
فقط از هیونگش حرف شنوی داره اخه=)
سلامت باشی 🦋💙❤️😍

سلااام🌸🍃
بلاخره هیچول تونست راه بره بدون کمک اعصا😍😍
چه فلش بک شیرینی بود😍❤️❤️
چقد هیچول کوچولو شیرین و دوست داشتنی و ناز بود🥺🥺💞💞
هیچول۵ساله و دونگهه ۲ساله✨💛هیچول کوچولو موچولوی ریزه میزه رفته برا داداش کوچولو موچولوی ریزه میزه تر ۲ساله اش اسباب بازی بخره😭😭😭😭❤️❤️❤️
هیون گفتن دونگهه😭😭😭😭😭❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
خدایاااااااا😭😭😭💛💛💛❤️❤️❤️
چقد دوران بچگی هیچول و دونگهه با هیوک فرق میکنه...هیچول و دونگهه هم پدرشون مثل پدر هیوک بود ولی حداقل مادرشون بود حتی خدمتکاراشونم به بچه ها محبت میکردن💙
مرسییی💖💖

پاسخ:
سلام عزیزم 🦋
و این بزرگترین سورپرایز بود 
شیرین و کیوت و دارای قند و عسل بسیار بالا 🥺
خودش کوچولوی فسقلی و نیم وجبیه بعد به دونگهه میگه وای چقد کوچولویی 🥺مادر بگرید 🥺
عین طوطی حرف میزد
آره از اون لحاظ تو یه سطح بودن ولی دونگهه حداقل یه مادر و برادر مهربون و با عاطفه داشت 
خواهش💙

سل لام
وای خیلی وقت بود نیومده بودم وب!دلم تنگ شده بود🥰خوبی؟
خب خب
یعنی واقعا این دونگهه بلدههههه ها چجوری دلبری کنه از این کوه یخ عصبی...یه جوری حرف میزنه خاع صلاح میشه تامام
میگ من عاشق همون روییتم ک همه ازش میترسن...من ازت نمیترسم عاشقتم
یعنی دیگ حرفی میمونه؟؟؟؟؟؟
توله ی جیگر
از اون طرفم حکم کردنای هیوک واقعا جالبه!ا
از عشق زیاد حکم میکنه
عالیه
چقدررررر از این اراده ی قوی هیچل لذت میبرم من
واقعا عشقش به دونگهه از نوع خالص و بی انتهاس...یه جوری ک حتی تمام تلاشاش و اهدافش مربوط به اون و زندگیشه
فلش بکی ک خورد خیلی دلمو سوزوند
فکر میکردم دیگ ته پست بودن یه آدم و تو بابای این دوتا پسر دیدم ولی با این فلش بک فهمیدم تهش نبود و یه سری کوچه و بن بست تنگ و تاریکم داشت ک من خبر نداشتم
یعنی میخوام بگم پست بودن این آدم ته نداره...بی حد و مرز پسته ماشالاه
مرتیکه بیشرف دوتا بچه کوچیک چی مفهمن ک اونجوری براشون قانون میذاری؟؟؟
بابای هیوکم قانون گذاشته بود درست...آسیب به احساسات هیوک زده ولی به جرئت میتونم بگم آسیبایی ک بابای دونگهه و هیچل بهشون زده ۲۰۰ برابر بدتر بوده
و خب به نظرم با همون قانون شکنیاشون بوده ک تونستن اینجوری بار بیان و اینجوری بهم وابسته بشن و فقط و فقط همو داشته باشن و حتی برای هم بمیرن
خدایااااا مردم واسه اون شیرین زبونیای بچگی دونگهه😍😍😍🥺🥺🥺هیون...خنده هاش دلبریاش
با اون حرکت پر ابهت هیچل تو اسباب بازی فروشیم خیلی حال کردم😁😁🤣🤣
بعد فرش بکم ک اون صحنه ی جیگر تو خونه
همیشه این نزدیک بودن فیزیکی زوجا رو دوست دارم ک یعنی دو طرف جسمشون در هر شرایطی بهم نزدیک نزدیک باشه
این خیلی برام جذابه و خب این یکی از همون موقعیتا بود
اینجوری چسبیده بهم و تو اون حالت
خلاصه ک منتظرمممممممم ببینم این مستر لی فردا شب و میخواد چیکار کنه ک آب تو دل جوجه ش تکون نخوره
دیگ نبینه اون غم لعنتی و تو چشماش
بی صبرانه منتظرم
خیلی ناراحتم بابت آپ یک بار در هفته چون خیلی خیلی لذت میبردم از این ک تند تند بخونم و تو فضای داستان باشم ولی خب به شدت درکتم میکنم پس هر جور ک خودت صلاح میدونی پیش ببر
مرسی ک این مدت سختیاشو تحمل میکردی
سلطان غم شقی😁🤣🤣🤣🤪🤪
خلاصه ک خسته نباشی و اینا
و مثل همیشه لاو یو💜💜💜

پاسخ:
سلام به به رسیدی بالاخره. خیلی خوش اومدی ^^
خوبم فدات ❤️
تازه براش خط و نشونم میکشه.. میگه هر چقد دلت میخواد همینجوری وحشیانه نگام کن من از چشای خوشگلت نمی‌ترسم :)
چه حرفی میمونه واقن :)
دونگهه تنها کسیه که میتونه هیوکو خلع سلاح کنه 
تنها کسیه ک ازش نمیترسه 
قوی بودن و این شخصیت حامیش فقط مال الانش هم نیس.. از بچگی اینطور بوده.مطمینم از فلش بک خیلی چیزا فهمیدین.. انگار زندگیشون براتون تا حالا مبهم که نه. اما الان براتون ب روشنی روز شد درست میگم؟ جوری ک بزرگ شدن جوری ک خانواده هاشون باهاشون برخورد میکردن..
لی از همون موقع پست بود انگار هیچل و دونگهه فقط عردسکایی بودن ک با میل خودش باید بزرگ میشدن ک تو بزرگسالی بتونه ازشون خوب استفاده کنه. خب دنیای ثروت مندا همینطوریه.. مهر ندارن:)
وی از طفولیت کیم هیچل اعظم بود 😁
میفهمم.. آره مخصوصا ک وقنی احساس اون لحظه شون خالصانه باشه و به روح هم نیاز داشته باشن 
پارت قشنگی در راهه ^^
متاسفانه مجبور بودم :( حالا فعلا تا پارت 30 لذت ببرین 😊
قلب جدید چیه گذاشتی روم😂😂😂🤭
فدات سلامت باشی و لاو یو تو 💙
  • عشق ایونهه
  • سلاام خوبییییی

    بیا این همه مشغله درسی و اینا ..الان ک دیدم هم نفس اپ شده  از خوشحالی بال دراورییدم 😀😀 ، دیروز یادم رفته بود راستش 🤕

    این ک تا الان هم نفس هفته‌ای دو قسمت اپ میشد عالی بود ولی خب سختیای خودشو داره .. پس هر جور ک راحتتری اپ کن ک توهم اذیت نشی 😌 و مرسیییی ک تا الان همیشه ب موقع اپ کردی لاب یو ♡~ 

    پاسخ:
    سلام خوبم تو خوبی؟
    خوبه بین استراحت واسه درس خوندن یه همچین تفریح کوتاه هم نفس طوری داشته باشین ^^انرژی میده
    به شرط این ک بعدش نرین تو فکر و فانتزی بزنین و حواستون پرت شه 😅
    خواهش میکنم چقد تو مهربونی 😍😭

    سلام عزیزم

    نه تی رو خدا همون دوتایی آپ کن دیگه هم نفسم شده جزئی از برنامه زندگیم ... مثلا هفته هایی که سختته خدایی نکرده حال نداری مسافرتی آپ نکن یا یکی آپ کن اما لطفا رو همون روال قبل بمون اگه برات ممکنه 💜🙏

    وای ایکاش حرفاتو بعد این قسمت میخوندم استرس گرفتم‌ اصلا نفهمیدم چی شد !؟ باید دو سه دور دیگه بخونم‌ !

    باز ممنونم ازت و اینکه ما همه جوره هم خودت و هم کاراتو دوس داریم شک نکن 💋

    پاسخ:
    سلام
    راستش همین الانم کلی سخت بود.. فقط مسافرت و کار و بی حالی نیس.. همینطوریشم هفته ای دوبار به چشم خواننده ها نمیاد اما واقها سخته چون باید کلی وقت بذارم 
    استرس نداره که 
    خواهش میکنم گلم فدایت ❤️❤️

    سلام شقاااااایییییییییییی 💙💙💙

    میخوام واسه این دو پارت آخر فقط عرررررررر بزنم 😭😭😭😭😭😭😭😭😭

    تو اون دو هفته بی نتی بدون همنفس داشتم میمردم الانم که گفتی دیگه نزدیک آخرشه من نمیخوام تموم شههههه 😭😭😭😭😭😭😭

    همنفس یه جورایی همنفس منم شده بود واقعا سر هر پارت من یه ایست قلبی داشتم 😭😭😭😭💙💙💙💙

    چقدر کوچولویاشون باهم فرق میکردن و الان چقدر به هم میان و همدیگرو میفهمن 😌💙

    عررررررررررر چقدر حس امنیت دادن هیوک دوست دارم 😭😍😭😭😭😍

    مثل همیشه بیصبرانه منتظر پارت بعدی 😍💙

    خسته نباشی مای لاب  😍😍😍💕

    پاسخ:
    شکوووه شکوفه سلام 😍
    حلال است *-*
    هر جقدر انتظار کشیدی این دو پارت انقد سوییت بود ک جبران شد نه؟
    خدا نکنه که فقط مراقب باش قندت نره بالا😍
    زندگی مشابه دنیاهای مشابه و تراژدی وار اما احساسات متفاوتی داشتن ایونهه تو بچگی.. و تنها فرقشونم هیچل بود. یه برادر که دونگهه داشت 
    سلامت باشی لاب❤️

    سلام عزیز دلم 

    خسته نباشی 

    بهت حق میدم اینقدر با جون دل نوشتیش اگه ناراضی باشی 

    با اینکه همنفس رو خودم به بهش عادت پیدا کردم برام سخته و هر هفته براش لحظه شماری میکردم اما چون خودت این طوری تشخیص میدی نظری نمیدم

    چقدر یاداوری روزای کودکیشون شیرین و دلچسب بود روزایی که برای هر ادمی یکی از بهترین دوران های زندگی محسوب میشه پدرشون چقدر سنگ دل بوده که این دو تا برادر جونی رو از هم جدا کرده 

    هیچول واقعا به معنای کامل یه برادر نمونه بوده از همون کودکی مهر این قندعسل به دلش نشسته 

    چطور دلشون اومده درو از عروسک شیرین عسل ببندن تنها برادرشو نبینه 

    وقتی که با این عشق و ذوق براش رفت اسباب بازی بخره و شادش کنه اصلا ادم میمونه چی بگه از همون کودکی حواسش بهش بود تکیه گاهش بشه غصه نخوره

    چه دست و پایی هم براش میزد ادم دلش میرفت بره هر دو تاشون رو بغل کنه یه دل سیر ببوستشون 😍😍😍😭😭😭❤❤

    اما خوشحالم که عزم و جذب کرد و دوباره پاهاش میتونه تکون بده و سرپاش وایسه و از تنها برادر یکی یدونه اش دفاع کنه و حقشو پس بگیره 

    اما مرد جذاب سردمون چه میکنی با دل ما حتی عصبانیت و غیرتی شدنت هم صد برابر جذاب ترت میکنه و نمیزاری چاگیات یه لحظه هم غم هاشو تو دل خودش بریزه 

    مرسی عزیز دلم دستت درد نکنه 😍😍😭😭😭😭😭

     

     

    پاسخ:
    سلام عزیزم
    سلامت باشی 🥰🥰🥰 
    حالا این مشکلات همیشه بود.. ولی وقتی این زحمت رو توی هفته نه فقط یه بار،بلکه تا آن دوبار کشیدم و دو روز آپ میکردم واقعا بی انصافی بود..
    اره چون هر چقدرم لی میخواست بچه هاشو محدود کنه اما بازم هیچل با تمام بچگیش مقابلش می ایستاد و کار خودشو می‌کرد 
    هر طور شده به دونگهه کوچولوی شیرینش سر میزد و قوانین خونه رو میشکست که با دونگهه باشه 🙂
    دونگهه ای که دو ساله بود و بخاطر قوانین سخت خونه حتی نمی‌دونست اسباب بازی چیه و باید باهاش چکار کرد.. اما هیچل یادش داد.. هیچل بزرگترین نقشو واسه یاد داد احساس به دونگهه داشت و موفق هم بود 
    این مرد جذاب حسابی دل دونگهه رو با همین کاراش برده :)) حتی خودشم نمیدونه دونگهه الان ب چ حد از عشق رسیده که حاضره واسه داشتن هیوک هر کاری کنه
    خواهش میکنم قشنگم❤️❤️😍

    در ادامه جبران کم لطفی ها باید بگم:

    چرا من یه داداش مثل هیچول ندارم؟(دیدم ملت منشن کردن گفتم منم نظرمو بگم)

    چه وضعشه اخه؟ حالا نسبت به هم بی تفاوتیم هیچی! چند وقت پیش برگشت گفت اون موقع که بدنیا اومدی ازت بدم میومد!(فکر کنم خجالت کشید بگه الانم ازت بدم میاد😬)

    چون دیگه خودش بچه اخر نبود😐هعی...

    خیلی بحث خانوادگی شد😂😐 بااینحال فقدان همچین برادری را درزندگی حس مینمایم...

     

    اصن چه وضعشه من همنفس میخونم حس نداشتن بم دست میده؟ پول ندارم، هوش ندارم، قیافه ندارم، اندام ندارم، داداش درست و درمون ندارم، همزر ندارم، بادیگارد جذاب ندارم، بابای پول پرست ندارم! خدمتکارم ندارم...خیلی چیزای دیگم ندارم الان یادم نیست!

     

    البته اینا شکایت نیست و من همچنان ادامه میدم 😂😐

    این افکار همش به خاطر بیدار موندمه..دیگه شبا بیدار نمیمونم خیلی عوارض داره😂

     

     

    با اینحاااال...مشکلی که نداره من میام اینجا روده درازی می کنم، هوم؟😁

    پاسخ:
    ای خدااااااا😍😍😍😍چقد کیوت و مهربونی تو خب
    بله تفاوت را احساس کنید 😐
    منم دقیقا همین وضعیتو دارم 😂😂😂شایدم بدتر
    آدم یا برادر داشته باشه عین چولا باشه یا اصن نداشته باشه 
    ای وای 😢به فقدان هات فکر نکن وگرنه ما بدنیا اومدن مون هم تو این کشور از ریشه بدشانسی بود😂
    نه اصلااا😍خیلی هم لذت میبرم 😍

    چقدر بچگی های هیچول و دونگهه شیرین بود ... خیلی گوگولی بودن ای جونم😍😍😍 می شد جفتشونو تو یه حرکت خورد😋😋🥰

    بنظرم دونگهه خیلی خوش شانس بوده همیشه از بچگییه داداش مهربون و فوق العاده مثل هیچول داشته و حالاهم یه مرد عاشق و بی نظیر مثل هیوک تو زندگیشه هرکدوم به روش خودشون مراقبشن😍😍😍

    واییی من منتظرم شب بعدش بیاد ببینم هیوک می خواد چیکار کنه و چطور از دونگهه عزیزش مراقبت کنه😭😍

    پاسخ:
    خیلی مخصوصا با اون ژن خوبشون 😅🤭 دوتا خوردنی خوشگل
    آره این فلش بک هم همینو نشون داد. که دونگهه نه فقط الان بلکه از بچگیش چولا رو به عنوان یه حامی مهربون داشت 
    پارت خیلی خوبی خواهد بود 😍😍

    سلام حالا که من بعد مدتها اومدم بخونم فیک و اصلا دان نمیشه برام . نام هنوز مشکل داره . همون قسمته من واستم تموم شه کلا. چند تا قسمت دیگه تا پایان مونده؟

    پاسخ:
    سلام. لینکا سالمه چرا دان نمیشه؟ من میگم الان بخون برس به ما چون فایل کاملو بلافاصله بعد از تموم شدن نمی‌ذارم 

    وااای نههه تو رووو خداااا هفتهه ای یهه بار نهههه من چون هفته ای دوبار بود ریسک کردم و فیک در حال آپ خوندم جان من ما رو نا امید نکن جان من اصلااا نمیتونم تصور کنم هفته ای یه بار واقعاا عذابه جدی میگم تجدید نظر کن لطفااااا هر کاری بگییی میکنیم خواهشاااااااااااااااااااااااااا

    پاسخ:
    خواننده ی عزیزم :((( همه ی فیکا هفته ای یه بار آپ میشن.. تازه ما میخواییم هم نفس زود تموم نشه.. مگه تو اینو میخوای؟ 

    کو؟ کجاست؟ آب قند، سرم، قرص فشار....

    پاسخ:
    بعد میگین هفته ای یه بار آپ نکن
    من ب فکر سلامتی تونم

    سلااااام...

    عجب پارت قتدعسلی بودددد..ـفاااک دونگهه زل زده توتخم چش هیوک دلبری میکنه😐

    لنتی جذااااااب...هیوکم ک گاد اف جذبه😐😂

    واااای بچگیای هیچول ودونگهه😭

    تمام مدت این فلش بک فق ضعف کردم براشون

    کیوتای خوردنی سوووویت😭😭😭😭

    رقص لنتی دونفرشونو کجام بزاااارم  عرررر

    چ جمله ای گف...دونگهه نگرخیدی ازهیوک😂

    درمورد موضوع آپ بااینک خیلی عرینگ عاشق این فیکم😭ولی اگ برات خیلی سخته اوکیه عزیزم حرفی نیس...واقعابت حق میدم ...تعداددانلوداونظرااصلااا نمیخونه😐

    فایتینگ رایتری جونم💖

    پاسخ:
    شرلوووک سلام
    با اختلاف بالا.. قند عسل ترین پارتی بود ک نوشتم از نظر خودم بخاطر فلش بک🥺
    مرزهای جذابیت رو با اختلاف رد داده 
    انقد از جذابیت منحرف شده که اگه یه ذره دیگه منحرف شه به راه راست هدایت میشه 
    دو نفره.. تو تاریکی.. با موسیقی لایت :)
    میدونی.. سختیشو تا اینجا تحمل کردم.. اما تمام سختی اینه ک تفاوت دانلود و نظرات دیگه زیادیه زیاده 
    این خسته‌م میکنه

    در جبران کم لطفی ها میام یکم روده درازی کنم😂😑

     

     

    خیل خب باورم نمیشه یادم رفت چی میخواستم بگم😂😂

    اهاااا ادیت المیرا خیلی خوب بوووود دوستیدمششش😍

    یه دوستی هم گفته بود به نظرا اهمیت نمیدی😬اهمیت میدههههه...ولی ما میدانیم که دغدغه (درسته؟)های زندگی زیاده و نویسندمون رو درک میکنیم و با اینکه همنفس زیاد دوست داریم، به نویسنده فشار نمیاریم...😚چون شقا در اولویت قرار داره، مگه نه؟

    یه چیز دیگم میخواستم بگم...اها بروبچ خواننده برای کمتر کردن دردتون(به خاطر هفته ای یدونه همنفس😂)راه حل اوردم

    اولندش که میشینین نظرات رو میخونید چون بعضیا به ششششدت سوییتن!(اوناییم که بلد نیستن نظر بدن یادمیگیرن🤣😐)بعدم جوابای شقا رو میخونید چون اونام به ششششدت سوییتن و نکات ریزی هم دارن😂😁تازه اون قسمتم براتون ریویو میشه😂😂

    بعدم اینکه من خودم قسمتو که کامل میخونم، از روز بعدش میشینیم تیکه تیکه میخونمش و ذوق میکنم..خعلی حال میده😂

    یک عدد مریضه معتاد به همنفس هستم که ازش سیر نمیشم😂

    درسامو اینجوری میخوندم شک نداشتم که رتبه میشم تو کنکور😂😂

     

    بگذریم..

    اینارو گفتم نظرت عوض نشه هاااا...همون هفته ای یدونه بزار...زیادی خوشبحالمونه اینجوری! پس خودت چی؟؟

     

    قربانت خدافز😊😍🤣

    پاسخ:
    عایگو.. تو که نباید جبران کنی اونایی ک میدونن خودشون باید بیان
    تو به اندازه کافی لطف کردی به من 😍😍
    ادیت المیرا مثل آخره قسمت 27 بود. وقتی رفته بودن پیک نیک🥺
    آره فکر کنم اشتباه تایپی بوده و گرنه معلومه ک اهمیت میدم 🙆🏻‍♀️
    راه حلاتو بخورم 😂😂😂💙 بقیه خواننده باید بخاطر وجود تو به خودشون ببالن*-*
    آره بعضی کامنتا خیلییییی بانمکن 
    دارم کم کم به درمان عادتت میدم.. از الان آماده باش 
    مرسی عزیز دلم ک ب فکر منی بعد ب داستان💙
    فلا خدافس😂

    واااای اقققا من اصن قلبم تحمل اینکه بچگیای دونگهه رو تصور کنم  ندارههههه😣😣تپلی با اون چشاای اشکی نااازززز مادر بگرید😭😭😭باید فقط بوسس کنییییی فقط😍😍😍😍فدای هیچل بشم من اخه کی میتونه بیخیال دونگهه دو ساله بشههههه.هیوکو بگو میگه باید دو سه کیلو دیگه م اضاف کنی😂😂دیگه خوب میخواد بچلونتش😂جمله اخر دونگهه واقعا سنگین بود من برم دیگهههه

    اها در رابطه با تصمیمتم چون میدونم به نظرات اهمیت نمیدی و تصمیمتو گرفتی چیزی نمیگم دیگهههه 

    پاسخ:
    اونم تو سن دو سالگی وقتی هنوز شیر میخوره و تازه زبون باز کرده 😫😫🍼عین طوطی حرفای چولا رو تکرار می‌کرد
    حتی چولای 5 ساله هم داشت قنج میرف چ برسه ب ما😐
    اهمیت نمیدممم؟ اگه نمی‌دادم ک اینکارو نمیکردم 

    واى نه! همینجوریشم از سه شنبه تا شنبه میپوکیدیم تا بیاد! الان چه کنیم☹️

    من خودمو میشناسم طاقت نمیارم میزارم آخرش میخونم😂 ولی خب تلاش میکنم💪🏻

    فکر نکنم کسایى که کامنت نمیدن حتى با هفته ای یبار گذاشتن متنبه بشن و کامنت بذارن ولى خب خودتون میدونین🤷🏻‍♀️

    واى دونگهه کوچولو😍 بترکه باباش چه سنگدله! با گوگولیاشون اینجور تا کرده الانو خدا بخیر کنه! باید منتظر جنگ جهانى باشیم.

    بنظرم این قسمت آرامش قبل از طوفان بود🤔

    خسته نباشى نویسنده جانم♥️

    پاسخ:
    همه ی فیکا در هفته یه بار آپ میشنااا. تحمل کنین ^~^
    آفرین حالا فعلا از هفته ی بعددد بهش فکر کن فعلا این هفته دو قسمت داریم 
    آره ولی مهم نیس.. من بخاطر نظر هفته ی یه بار آپ نمیکنم.. بخاطر اینه ک هفته ای دوبار کلی از وقت و کارم میزنم تا آپ کنم و به غیر از این خیلیا نمی‌خوان زود تموم شه هم نفس
    آره یه جورایی درسته الان آرامش بود :)
    سلامت باشی ❤️

    اگه همینجوری ادامه پیدا کنه بخوام نخوام زندگیم به پایان میرسه😂😑

    لهنتییییییی برای عصبانیتای هیوک مرررررردم...خیلی جذاب بود خیلی خیلی خیلی...😭😭😭

    دونگهه بی تربیت توی چشم های عاقاشون نگاه میکنه دروغ میگه...غافل از اینکه عاقاشون اگه ضریب هوشیشم پایین بود میفهمید دروغ میگه😂😑

    اووووف اوشونم دونگهه گوشتالو دوست دارن😂😍خب ماهم🤤😂

    رسما سر این تیکه دلم میخواست دوتاییشونو گاز بگیرم انقد خوبن😂😑

     

    وایییی هیچوووووول...😭😭😭😭

    چه حس قشنگی بووووووود...

    تونستتتتت😭😭😭

    😭😭😭😭اینا همه اشک شوقههههه...😭😭😭

    🙂🙂🙂🙂🙂🙂

     

    لعنتی فلش بک ته کشت و کشتار بود

    خیلییییی سویییییت بوووووووود😍😍😍😍😍

    مردممممم واسه هیچول کوشولو و دونگهه کوشولووووو😂😍😍😍

    لعنتی هیچوله گستاخ کوشولو خیلی خوبههه😂😍

    و دونگهههه...خداااااا‌..حرف زدنشششش...😍😍😍

    صدای خنده هاشوووون و ذوق کردناشوووون توی گوشم میپیچید😍😂

    اینجا هم لایق یه گاز محکم بودن😂😍فقط داشتم دندونامو روی هم فشار میدادم😂سوییتییییز😍😍

     

    خب بریم سکانس بعدی...

     

    عااااشق جوشونم وقتی میرقصنننن😭😭😭دلم میخواد ببینممم😭😭زندههه😭😭😭ترجیحا از نزدیک😭😭

    روحشون یکی شدهههه😭😭😭😭

    اوه اوه دونگهه عجب حرفی زد😑برا منم سنگین تموم شدش اصن😑

    ولی به نظرم همون لحظه ای که هیوک گفت از حرفت پشیمون میشی، دونگهه پشیمون شده بود😁...

     

    قولای هیوکم قوله ها....خدایا ازین آدما لدفا😍😂

     

    لاااااب یوووو بهترین💙مثل همیشه مححححشر بود😭حال کردم خعلی😍💙

    پاسخ:
    چراااا؟ بخاطر فلش بکا یا کلا کلش؟ 😂😂
    خدا نکنهههه. دیدی من همش به فکر سلامتی تونم.. هفته ای یه بار برا سلامتی مفیده 
    سعی کرد ماسمالیش کنه ولی هیوک سریع فهمید.. 
    حتی از قبل هم فهمیده بود فقط به روی خودش نمی‌آورد تا ببینه دونگهه تا کی میخواد ادامه بده 
    دوس داره گوشتالو باشه🥴
    آره گفته بودم دیر یا زود چولا موفق میشه و بالاخره موعدش رسید 
    آره 🥺
    با اخلاف بالا کیوت ترین تیکه ای بود ک نه فقط برا هم نفس 
    بلکه تو تمام عمرمممم نوشته بودم 🥺 آخه اون توله دو سالش بود فقط 🍼
    عین طوطی تقلید می‌کرد 
    دندونات خراب میشن ساییده میشن دیگه نکن اینکارو 
    میتونی به بالشت ولی گاز بزنی 🤭
    چشاتو ببیند تصورش کن :)
    خیلی زنده برات تجسم میشه اون رقص دو نفره تو تاریکی.. 

    لاو یو تو💙💙فداییییتتتت

    با سلام😂
    شرمنده یادم رفت قبلش سلام کنم
    خب برای این پارت
    یه حسی بهم میگه همش ارامش قبل از طوفانه...اما نه طوفانی که بتونه هیوک رو بلرزونه..
    م معمولا فلش بک ها رو خیلی نمیخونم و جدی نمی گیرم ولی اینجا نتونستم از روش راحت رد بشم...
    چون بر عکس جو آروم و ساکت این پارت واقعا یه جو اینجوری سافت و خوردنی نیاز بود😍
    این که دونگهه توی این سن وقتی حتی هنوز توان حرف زدن هم نداره اینجوری برای هیونگش بی قراری میکنه و هیچولی که حاضره ب خاطر دیدن برادر کوچکش اینجوری ریسک کنه خیلی حس خوبی رو منتقل کرد😍
    عاشق وقت هاییم که اینجوری از نگرانی سر دونگهه داد میزنه...
    یه پارت اونقدر ادم رو هیجان زده میکنی که زبونش بند میاد و از طرفی یه پارتو انقدر سافت میکنی که بازم چیزی برای گفتن نممونه
    راستی تنها حس بد این پارت حضور پدر دونگهه هر چند غیر مستقیم بود...آدم ترسناکی که هیچ جوره هیچ کس باهاش کنار نمیاد...شاید تنها کسی که میتونه تا حد خیلی خیلی کمی روش کنترل داشته باشه مادرشون باشه
    انقدر الان حس آرامش دارم که دلم میخواد فقط برم یه گوشه ساکت مثله جو فیک بشینم و فک کنم🙃
    مرسی از این حس و حال خوبی که بهمون دادی🙏💙

    پاسخ:
    سلام
    ولی بی سلام هم عزیزی 😊
    درسته.. هیچ طوفانی نمیتونه هیوکو بلرزونه.. اینو با تمام وجودتون حس خواهید کرد در قسمتای آینده 
    اما این طوفانی ک حس میکنی در راهه کم کم جون میگیره و یهو اوج:)
    این فلش بکا کمک خیلی بزرگی کردن تو شناخت بیشتر شخصیتای هم نفس.. مخصوصا دوتای اصلی:)
    و غیر از اونا خانواده هاشون و بعد از اون هیچلی که معلوم شد از بچگی حامی بی منت دونگهه ش بوده 
    خداروشکر.. منم چیزی جر آرامش نمیخوام مخصوصا درباره ی احساسی ک بهتون منتقل میکنم 
    خواهش میکنم 🦋

    سلامی به گرمی نفس های همنفس...(لهنتی عجب چیزی گفتمممم😂)

    هعی...اشکال نداره حداقل مصرف قندمون درهفته کمتر میشه😂😑...

    از شوخی گذشته، یکمی ناراحت شدم ولی خب میفهمم چی میگی😆و مشکلی باهاش ندارم..(حالا انگار خیلی مهمه من مشکل داشته باشم یا نه😂😑✌🏻) راحت باش و قوی ادامه بده عزیز...امیدوارم این خواننده های سایلنت یه روزی بفهمن اشتباهشونو😑

    من برم به فیکم برسم که بعد دینی خوندن حسابی میچسبه😂😂💙🖖🏻

    پاسخ:
    سلام به به میبینم چیزای جدید جذاب یاد گرفتی 😎
    آره من همش به فکر سلامتی خودتونم.. (طرح کنترل دیابت)
    ناراحت نباش عوضش هم نفس دیرتر تموم میشه 
    تو عزیززززز دلی معلومه ک مهمه نظرت😍😍😍اگه نظر شما مهم نباشه پ نظر کی مهمه؟ سایلنتا؟ 😂

    سلام شقایق جانم خوبی 

    ممنونم عزیزم عالی بود 💞💞 

    و چقدر فلش بک بچگیا شیرین بود پر از حس خوب شدم 

    آخرشم که نگم آرامشی که از هم میگیرن بی نظیره آدمو آروم میکنه 

    پاسخ:
    سلام عزیزم خوبم تو خوبی؟ ^^
    خواهش میکنم قابل نداش😊
    با این دو فلش بک از گذشته خیلی بیشتر با زندگی هیوک و دونگهه آشنا شدید 

    اخه کی دلش اومده بگه هفته ای یه بار؟؟؟اگه بحث فقط خودت باشی که اذیت میشی اصلا بحث نمیکنم اما اگه فقط یه ذره هم امکانش هست این کارو نکن چون من واقعا وابسته این فیک شدم تقصیر خودم بود نباید درحال تایپ میخوندمش ولی اول اسمش و بعد ارتباطشون توی همون قسمتای اول شدید وسوسه کرد

    این قسمت که😭😭😭😭 دونگهه همین الانش خوردنیه دگ یه بچه کوچولوعه دوساله باشه که آدم دیوونه میشههه زنبتزتزتب

    واقعا دلم ضعف رف مخصوصا حرف زدنش اخه چقد گوگولین این دوتاااا

    هرچی میگذره آقای لی وحشتناک تر میشه تصویرش و فقط منتظرم ببینم دوباره میخواد چه دست گلی به آب بده😒

    عاه لنتی اصن گفتی یه پارت می زارم استرس گرفتم😑😑 ولی کلن هر چی خودت راحتی

    منتظر قسمت بعدممم

    پاسخ:
    فکر میکنی اونقدرام سخت نیس. ولی اگه واقعا هم نفسو دوس داشته باشی و دلت نخواد زود تموم شه خودتم همینو میگی
    این 28 پارت تو یه چشم به هم زدن تموم شد. و کسایی هم ک به من گفتن یه هفته آپ کن آدمای عزیزی ان برا من و همیشه بهم لطف داشتن. 
    آره واقن.. همین الان جوجه س 
    دیگه اون موقع چیییییی بوده 😫
    استرس نگیر هنوز تا قسمت 30 وقت هس

    سلام😍💙

    اره فکر خوبیه اینکه هفته ای یه بار اپش کنی هم دیر تر تموم میشه هم امتحاناتمون شروع شده من خودم این دو قسمت وقت نمیکردم بخونم و بیام نظرمو بنویسم نظرمو هم‌که دیر مینوشتم ناراحت میشدم...

    و این قسمت...

    اصا این نگاه های هیوک اهنو ذوب میکنه... 

    بمیرم برا مکالمه ی عاشقانه شون😍 بمیرم برا تعصب هیوک رو دونگهه😍

    رو وزنشم تعصب داره😍 هات داگ عصبی دوست😍😍😍😍😍😍

    دونگهه با یه نگاهش هیوکو اروم میکنه حالا زبونشم که به کار میندازه دیگه دیوونه ش میکنه😂😍

    وای خدااااا هیچولم😍 هیچولم تونست راه بره😌😍

    گااااااااااااااااااااددددددددد منننننننن مردممممممم لعنتییییییییییییی

    این دیگه چجور فلش بکی بووووووود دلم ضعف کرد براشوووووووووووون....

    تبولادیادوحعمپنکورریرکییتممهفبدیصفقفتججگاوزیلدووووودلتکنحهلقیللببرر

    خدایااااااااااااااا چقد شیرییییییییین😍😍😍 

    با اون‌پاهای کوچولوش رفت برا دونگهه اسباب بازی خرید؟😍 لعنتی دلم😍

    چقدر رابطشون شیرین و قشنگ بود و هست با دونگهه😍 پدراشون چقدر ظالمن☹

    اون از هیوک این از دونگهه و هیچول☹

    هعییییی از اول تا اخرش این قسمت یه ارامشی داشت...

    ارامش قبل از طوفان بود یا چی نمیدونم...

    وای لعنتی دونگهه بغل هیوک چقد خوردنی میشه عاخه تصورشم شیرینه😍

    همدیگه رو کامل میکنن لعنتیا😍💙

    عالی بود😌😍💙

    پاسخ:
    سلام بیسکوئیت
    اوه یه آدم موافققق 😅💙
    ولی واقعا با این روند پیش برم خیلی زود تموم میشه ک اصلا نمیفهمین چی شد 
    از سر تا پا رودونوهه حساسه 
    اون از اون قانونای سفت و سختی ک براش گذاشت 
    و اینم از این حساس بودنای جزئی ک حتی میگه وزنت هم واسم خیلی مهمه 
    هر کی بود تا الان با این لحن و از اون چشا از ترس جفت کرده بود ولی دونگهه تنها کسیه ک از هیوک نمیترسه :)
    فلش بک دل ضعف کن 😫😫 
    من برا اون تیکه دونگهه ی دو ساله ک با چولا حرف می‌زد جوووون میدم 
    پدر دونگهه آره ولی پدر هیوک نه.. در گذشته چرا ولی الان همونطور ک دیدی سعی داره دل هیوکو به دست بیاره 
    حالا خواهید خواند :)
    مرسییی

    سلام شقی جونم خوبی؟

    دلم خیلی برات تنگ شده😢💙

    الان که خوندم حقیقتش یکم ناراحت شدم چون من همیشه منتظر شنبه و سه شنبم❤😭

    ولی بعدش با خودم گفتم اشکال نداره حق داره نویسندمون🙄💫

    شخصیتای فیکت،فیکت،جوی که هست

    همیشه و در هر حالی حالمو خوب میکنه:)

    خوشحالم که هم با تو هم با فیکات اشنا شدم ، همه ی فیکات نه فقط هم نفس💙💫

    خلاصه که کاش هیچوقت تموم نشه 

    کاش همیشه همینجوری با فیکت سافت شیم

    ولی خوب هر شروع قشنگی پایانی داره؛)

    مثه همیشه عالی و قشنگ و قوی و لاولی🤗❤

    میس یو اند لاو یو فور اِور اند اِور💙🙈

    پاسخ:
    سلام عزیزم من خوبم تو خوبی؟؟
    عایگو😍💙
    حالا فعلا این هفته رو دو تا قراره آپ کنم 
    از هفته ی دیگه بش عادت میکنیم همه ایشالا 
    مرسی ک ب فکر منی😭❤️
    و خیلی بیشتر مرسی ک هم نفسو انقد دوس داری 
    می تو عزیزممممم لاو یو🦋🦋

    این خاطرات بچگی این دو برادر آدمو نابود میکنه

    لعنت به لی

    این دونگهه بلا خوب یاد گرفته چجوری دل هیوک بلرزونه

    و ما هیوکجه ای داریم که مثل کوه پشت دونگهه ایستاده

    هییی خداااا

    پاسخ:
    مخصوصا وقتی هائه فقط دو سالشه
    کلوچه ی موشول ^^
    همیشه همینجوری مراقب نفسشه:) 

    همنفس یه جورایی برای ما انرژی برای گذروندن روزمونه که هر چقدر هم روز بدی داشته باشیم با خوندن فیکت اروم بشیم

    ولی در هر صورت خودت توی اولویت هستی و هر جور که راحت تری اپ کن🙃

    و یه چیزی میگم برای اینکه ناراحتیت رو کم کنم...

    راستش خیلی وقت ها برای منم پیش میاد که پارت جدید رو بگیرم ولی نرسم همون روز بخونمش...شاید فردا و شایدم چند روز بعد بخونم و نظر بزارم...پس میگم پیش میاد...

    ولی نه همیشه و نه خیلی زیاد...

    و خب بعضی ها هم هستن که حتی نمیان دو کلمه انرژی بدن و میدونم چقدر حس بدی داره🙃

    در هر صورت ناراحت نباش خب؟

    پاسخ:
    خداروشکر ک اینطور بوده تا الان *-*
    ممنون ک ب فکر منم هستی 
    ولی نگران نباش از قسمت 30 ب بعد انقد طولانی میشن پارتا کم کم ک واقعا ی هفته براش کافیه 
    میدونم عزیزم.. 
    همیشه این چیزا رو و پیشامدا رو همه جانبه در نظر گرفتم اما بازم دست خود آدم نیس وقتی تفاوتای قضایی میبینه ناراحت نشه سعی میکنم مهربوون❤️

    چقدر این قسمت آدمو سافت میکنه #_-

     

    پاسخ:
    مایی🥺

    سلاام.. نمیدونم چرا نظرات نمیاد بالا اصلا ... همه خسته ان انگار ... کاش همون دوبار میموند... اینجوری یکم سخته ... ولی خب هرجور که خودتون تصمیم گرفتید ... در هر صورت مثل همیشه دوست داریییم ... برم ک بخونم ببینم چههه خبره ... فک کنم اولین نفرم 

    پاسخ:
    سلام خوبی؟ به نظرم خستگی دلیل خوبی نیس.. کسی که خسته س میخونه و فقط برا نظر نوشتن در حد یه خط خسته س؟
    اگه اینجوریه من خسته ترم ک هفته ای دوبار از وقت و کارم میزنم و آپ میکنم :((
    مرسی عزیزم 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی