My EunHae Reality

طبقه بندی موضوعی

فن فیک هم نفس قسمت بیستم

جمعه, ۳ آبان ۱۳۹۸، ۰۶:۰۹ ب.ظ

 

" هم نفس "

زوج : ایونهه 

ژانر : عاشقانه 

هپی اند 

نویسنده : شقایق 

قسمت بیستم

 

 


 

سلام خوبان :)

چه خبر و احوال؟؟

خوش گذشته خوب تا قسمت نوزده؟؟

فکر نکنید حالا که اعتراف کردن و اولین بوسه هم اتفاق افتاد عاشقانه ها

و داستان تموم شده

برعکس همه چی تازه از این قسمت شروع قراره بشه :)

هم از نظر داستانی و هم رفتارهای عاشقانه شون که نه تنها کم نمیشه بلکه هی کششون به هم بیشتر و بیشتر میشه و احساساتشون اوج میگیره...

بوسه ی اولو که رفتن... دیگههه کنترل ندارن رو هیچی

چون به هم تشنه تر میشن...مخصوصا که واسه یه مدت طولانی به هم نفرت داشتن و کل کل میکردن..

 

معرفی میکنممم به خدمتتون

 

 

و راستی اینم بگم

هروقت احساس کردین دارین براشون نگران میشین یاد شخصیت محکم و مردونه ی هیوک بیوفتین :))

با اون حجم کوه بودنش..متعصب و مالک بودنش رو دونگهه باید دلتون قرص باشه

 

 

بدوئید بخونید این قسمتو که از هر عاشقانه ای عاشقانه تره*-*

 

 

نظرات  (۹۶)

هیوک چرا جوجشو نمیخوره هممونو خلاص کنه°~°

و بالاخره مرز شکسته شد😭 ب مرگ آورترین توصیفات ممکن:|💔

شت جریمه ای در کار نیسسسسسسست؟؟؟°-°

این دوتا لنتی پشت هرکارشون انقد عشقه^-^

اول ک انقد کیوت رفتن واسه بیشتر کنار هم بودنشون پیش کانگین خبرچینی میکنن
و بعد از اون خبر شوکه کننده°-° فریاد زدناشون*-*
در چنین شرایطی فقط فریاد زدن حق مطلبو ادا میکنه و عشقو فریاد میزنه😼

هیوکی که میخواد بگ کاملا بخودش مطمعنه ک نمیذاره هیچ کس چیزی ک مال خودشه ازش بگیره*-* حتی اگ دو عدد پیر بی ادب با یعالمه پشتوانه مالی باشن:|
در هر صورت چیزی ک مال هیوکه مال خودشه و خط قرمزشه و بیشتر از خودش مواظبشه^-^

و دیالوگ مرگ کی جرات داره اسم تو رو از شناسنامه من خط بزنه✨♥️

هرکی جرات داره بیاد جلو تا هیوک نابودش کنه:/

و از اینجا ب بعد دیگ باید چشممون به هیوک باشه -_-

واییییییی خدا هیوک قانون میذاره قلب من ایست میکنه

قانوناشم جنتلمنانس
لعنت ب این جذاب بودنشششششششششش
تو فقط قانون بذار لطفا^-^

دونگهه حساسم😭🐥
واسه این همه ارامش داشتن و اروم بودنش باید چیکار کرد ک کاملا حق مطلب ادا شه:|💙

پیام بازیشون°~°من چرا انقد از پیام بازیای اینجوری خوشم میاد؟؟؟؟ 


و تقابل هیوک و هیچل°·°
هیوک باید بدونه اگ بتونه از پس پدراشونم بربیاد هیچل غول مرحله آخره😐
و جذاب ترین بحثا میرسه ب این دونفر😐😂

و ممنون نویسندهههه جانم*-*🍭🍭🍭💙

 

پاسخ:
عهه رمز این قسمتو از خودم گرفتی ؟ @.@
چجوری بخورتش حق مطلب ادا شههه؟؟؟ گاز گازش بگیره یا درجا قورتش بده ؟*-*
مرز فقط بهونه بود..حتی با این ک روتختی هنوز برنداشته شده بود شکستنش :)
نه جریمه ها بیخود بودن
یادته روزای اول چقد تنفرشونو نسبت به قوانین و جریمه ها ابراز میکردن ؟اما حالا واسه جریمه شدن و با هم بودن التماس میکنن..
اره..تمام داد و بیداداشون از سر عشق بود وگرنه به قول هیوک دیگه نمیتونن دعوا کنن
هیوک واقعا مطمئنه ..الانم این عصبانیتش همش بخاطر ناراحت شدن و گریه های دونگهه بود
هیوک وقتی میبینه دونگهه داره خودشو ازش محروم میکنه
به هر طریقی میخواد واسش قانون بذاره تا دوباره تکرارش نکنه
زیبا نیس؟:)
ارامش داشتنه دونگهه ؟؟؟

بعله قسمت بعدی دیدار داماد و برادر زنه..دیدار تاریخییی*-*
خواهش میکنم خواننده جانم💙💙
*-*

سلام شقایق عزیز
من امروز صبح به پیشنهاد دوستی شروع کردم به خوندن این فن فیک جذاب و زیبات
قصد داشتم بعد از خوندن تمامی پارت هایی که تا الان منتشر شدن نظرم رو در رابطه با تم و پیشروی تایم لاینت بیان کنم که با مواجه شدن با قفل بودن دانلود فایل پارت 20،تصمیم گرفتم که بگم تا اینجای کار چقدر از این داستان لذت بردم. و بعدش هم به همین بهونه ازت درخواست کنم پسورد این فایل رو برام بفرستی.
خب نمیدونم از کجا باید شروع کنم. من از تک تک پارت های این فن فیک لذت بردم و واقعا خوشحالم که خوندنش رو شروع کردم. حسی به انسان القا میکنه مثل سریال خدایِ "بریکینگ بد" که با دیدن هر اپیزود، تا ریلیز شدن اپیزود بعدی ذهنت درگیر بود که چه اتفاقی خواهد افتاد. الان فن فیک "هم نفس" برای من شده همین خدا! بطوری که فضای زیادی از ذهنم مشغول این فن فیکه و همواره درحال فکر کردن راجع بهش و حتی رویاپردازی در رابطه با آینده هیوکجه و دونگهه و حتی کانگین در این فن فیکم.

از مواردی که فن فیک رو بسیار برام جذاب تر کرد میشه به پارت های اولیه ش اشاره کرد. به لطف توصیفات بی نظیرت در این پارت ها، زندگی روزمره این زوج و گذشته شون برای تک تک خواننده ها ملموس تر شد و بنظرم یکی از مهم ترین نقاط قوت در این داستانه. خیلی اوقات حتی در رمان های معروف هم این اصل رعایت نمیشه و باعث سردرگمی خواننده میشه. خوبیش این بود که تو در ابتدای داستان یک سری اطلاعات که برای درک داستان ضرورین رو در اختیار خواننده قرار میدی و بقیه اطلاعات رو به مرور زمان و در طول داستان. ن اینکه کل گذشته رو در یک آن تزریق کنی تو مغزشون و یا اینکه خواننده بیچاره در اول داستان هیچی ندونه و با گیجی و منگی تمام؛ داستان رو ادامه بده. چون در هردوصورت نمیفهمه جریان چیه. پس راه تو درست ترین راهه و بسیار متشکرم ازت بابت انتخاب بسیار عالیت.
درباره بقیه نکات مثبت فن فیکت هم در زمان های دیگری نظرم رو بیان میکنم
الان واقعا اگر همه این هارو بجای تایپ کردن، با دهن بیان کرده بودم، دهنم کف کرده بود.
درپایان هم درخواستم رو دوباره بیان میکنم. اگر ممکنه با الطفات بزرگت؛ پسورد رو برام بفرست. ترجیحا از طرق تلگرام چون خیلی ایمیلم رو چک نمیکنم. آی دی تلگرام هم همین آی دیم در اینجاست.

پاسخ:
سلام عزیزم.
ممنون از دوست عزیزت که هم نفس رو بهت معرفی کرد. 
خوشحالم که با وجود آروم بودن روند هم نفس و ساده و روتین بودن زندگیشون که آروم و با جزئیات میگذره بهش علاقه مند شدی و ذهنت رو از هر قسمت تا قسمت بعدی به چالش میکشه.
یکی از بیشترین تلاشای من اینه ک داستان پیچیده و غیرقابل فهم نباشه. واسه همین صبر و حوصله ی زیادی سر این ک خواننده با شخصیتا و روند زندگیشون خو بگیره وسط میذارم و خوشحالم ک فایده داشته. 
باشه عزیزم منتظرتم 
متاسفانه تو تلگرام به کسی پیام ندادم بخاطر رمز. ایمیلت رو چک کن. بازم اگه دریافتش نکردی همینجا تو کامنتا بهم بگو تا بگم دوستم برات بفرسته

سلام.میشه رمز رو برای من هم بفرستی

سلام .خوبی...عررررررررر...ایونهه بالاخره سر عقل اومدن در حدی که کانگین میتونه رهاشون کنه...واو...چه پیشرفتی

حالا اینا به کنار

عزیز رمز این قسمت رو میدی؟باشد که رستگار شویم

(چشام در اومد هممه رو پشت سر هم خوندم.لنتی خیلی خوبه نمیتونم ولش کنم)

سلام شقایق جون من بدو بدو رسیدم قسمت 20 

میشه رمزو برام بفرستی

 

سلام عزیزم ،خسته نباشی💙میدونم از قسمت ۲۰ خیلی وقت گذشته ولی خب من تازه شروع به خوندن کردم😅 ،میشه لطفا رمز رو برام بفرستی؟

پاسخ:
سلام عزیزم. حتما ولی ایمیلت انگار اشتباهه ارسال نمیشه. یکی دیگه میتونی وارد کنی!!؟ 

شَقی چرا رمزی کردی خب؟

الان من چطور منتظر بمونم تا برام بفرستیش😐😭

پاسخ:
چون که یه فرقی بین کسایی که زحمت میکشن و همیشه نظر میذارن با کسایی ک زیر آبی ان هست.
و رمز هم فقط برای اوناست و ضایع نشدن حقشون

سلام میتونم رمزتون و بگیرم داستان جذابتون و ادمه بدم میخوام تا فردا برسم فسمت ۲۷ غش کنم 

سلام

سلام میشه لطفا رمز داستانتون برای منم ارسال کنید . خیلی جذاب گیرا بود

سلام عزیزم خسته نباشی 

من باز دیر رسیدم🤦🏻‍♀️

خوشحال میشم ادامه داستان ایونهه رو بخونم💙

پاسخ:
سلام عزیزم اشکال نداره 

سلام من خیلی وقته منتظر رمزم zfadaei25@yahoo.com

پاسخ:
برات ایمیل کردما تو منو کشتی ک
خب به جای یاهو یه اکانت گوگل می‌ساختی همون اول 

سلام نویسنده ی عزیزم^^ 

فک کنم الان روحمه ک داره تایپ میکنه، چققدددد عششققق بود این قسمت.

اون دیالوگایی که با داد و فریاد بین شون ردوبدل میشد :) از سیانور کشنده تر بود برام. 

فدای دل نازک بیبی هیوکی بشم من، 

و غیرت هیوک که دیگه هیجی.... پودرم کرده. 

بیجا کرده هر کی حتی فکر جدا کردن شونو کنه ، اینا از ازل تا ابد برا همدیگه افریده شدن.

و اون لحظه ی خواب شبانگاهی .... مث قفل و کلید چفت هم میشن:) چی ازین صحنه قشنگتره؟؟؟ 

یه کم عقب موندم 😥 ولی باکلی ذوق دارم میخونم تا به قسمت۲۲ برسم.

مرسی نویسنده ی بااحساس😍😍💙💙

پاسخ:
سلام عزیزوم
روحت هنوز این دنیاس فعلا حالا حالاها کار داره با هم نفس😌
دیالوگ ک نبود.. دعوا ک نبود.. عشق خالص بود 
غیرت و حس مالکیت و تعصبش مرزها رو جابجا کرده 
واقعا همینطوره.. مکمل همن.. 
عیب نداری میرسی سریع 
خواهش عزیزم 🧡🥺

سلام دختر گلم

میدونی من چقدر دنبال تو گشتم و نبودی؟! این همه فیک خوب مینویسی میرم آیدی نظر بدم کلی جیغ جیغ کنم میبینم هیچی نیست!

هرچی بگم کم گفتم . آخه فقط هم نفس نیست که هرچیزی تو بنویسی نفس گیره . خیلی خوب و عالیه و بهترین قسمتی که من خیلی دوستش داشتم اونجایی بود که وقتی دونگهه بیدار میشه میگه دوست دارم بغلش کنم . هاییییییییییییی نننننننننهههههههه . بیا که منو کشتن

شخصیت هاشونو خیلی دوست دارم و مرسی که عکس خونه ها و مکان هایی که هست رو میفرستی . من خونه شونو خیلی دوست دارممممممممم ❤❤❤❤❤❤❤❤❤

ولی جدی بیا یک کاری کن و آیدی تلگرام بده . اینجا برای جیغ زدن و سلیطه بازی خیلی کوچیکه . بعد همه هم میبینن آبروم میره 😂😂😂😂😂

اوه راستی این قسمت رمز داره نه؟! ایمیلم هست ولی اگر نشد بهم بگو چجوری میتونم ازت بگیرم . اگر ممکنه البته!

دستت طلا . من هنوز باهات حرف دارم 😍

پاسخ:
سلام خوبی؟؟؟
 راستش ایدیمو برداشتم چون تلگرامم بی نهایت شلوغ شده بود و دیگه قادر به پاسخگویی اونم توی دو جا رو نداشتم..هم وب و هم پی ویم:(
خوشحالمممم که اینا رو میشنوم..ممنون ک دوسش داری عزیزم*-*
منم خیلی خوشحال میشم براتون عکس بذارم..البته همیشه فرصت نمیکنم اما در کل عکس گذاشتن خیلی به تجسم داستان کمک میکنه و فضا سازی رو زنده میکنه
راحت باش اینجا باباااا*-* این همه بچه ها میان و جر میخورن ..اینجا همه مثل همیم
ارع برات میفرستم
فدات 
  • عشق ایونهه
  • سلاام

    من مررگ از این حجم از عششق و علاقه

    اصلا همونجا ک تو قسمت قبل فوبیای هیوک ب همین راحتی درمان شد من از این دنیا رفتم

    اصلا مگه میشه ایونهه باشه و اینجور عاشقش نشم من

    اصلا مگه میشه شقایق باشه و اینجور با نوشته هاش دلتو نلرزونه

     

    من فیکاتو قشنگ مثل ی فیلم میبینم ... از بس ک توصیفات دقیق و قشنگن و ب دل میشینن

    هم نفس هم ک از وقتی شرو کردم ب خوندنش بدجور دلمو برده با این عشقولانه هاش

    من فلن برم عر بزنم T○T

    رمز این قسمتو واسم میفرسی تنکس♡~

    پاسخ:
    سلام
    خیلی خوشحالللممم ک میگی دوسش داری و اینا رو می‌شنوم ^~^
    امیدوارم تا آخرش دوشش داشته باشی 
    فرستادم برات عزیزم 

    سلام

    من هنوزم نتونستم رمز رو بگیرم 

    تلگرام ایدی گم شده پایین فیکا هیچ ایدی ای نیست😭

    پاسخ:
    سلام ایدیمو برداشتم چون یه سری مزاحمم میشدن
    مجبور شدم برای حریم شخصیم برش دارم 
    ایمیلتو وارد کن

    دوباره براتون فرستادم

    پاسخ:
    حلهه

    به منم رمز لطفا 🙏 

    ممکنه به اینستام بفرستی ؟ ای دیم دقیقه مثل همین اسم کاربریمه 

    پاسخ:
    فرستادم 

    سلام شقایق جونم😘😘😘

    رمزو لطفا بده دارم از بی هم نفسی میمیرم 

    قسمتا قبلیم الان خوندم رسیدم دیدم رمزیش کردی😐😐😐😑

    حالا اون بیچاره هایی که نمیتونن رمزو ازت بگیرن چیکا کنن؟؟

    گناه دارن خوووو🙃🙃🙃

    در مورد هم نفسم یه جمله می تونم بگم که بینظیرهههه 👌👌👌👌👌💋

    دوستت دارم شقیق جون یه عالمهههه❤️❤️❤️💋😘

    پاسخ:
    سلام عزیزم😍😍
    برات فرستادم 
    چرا نباید رمزی میکردم؟ 😐
    بعدشم بقیه گناه دارن ولی من ندارم؟
    ممنونم ک دوسش داری ❤️❤️❤️

    سام علیک

    اول از همه قربون اون جوجه هیوک شم کههمه جوجه های عالم فداش شن،

    من موندم کدومشون عاشقترن،هر بندی  رو میخونم،میگم این عاشقتره،بند بعدی میگم نه بابا این یکی عاشقتره،یکی از یکی عاشقتر،مگه داریم!!!!!!!

    عزیزم بی خابی هیوکو درمون کردی خودت خبر ندارییی^《》^

    جریمه ها الکین،!تف تو این....روح بابا هاشون،خیلی نامردن ،عررررررر

    هاعه رو درک میکنم،هر چقد هم مطمئن باشه بازم میترسه،دست خودش نیس،دیده باباش چیکار میتونه بکنه،الهی،

    نفس کم اوردم،عررررر،گریه نکن*&^٪$#@هیوک وحشی احساساتییییی

    ایول دیدار دوماد و برادر زن،چی بشه؟!؟!آغا برادر زن حرف بدیه.؟؟؟؟؟؟خوب چی بگم،برادر شوهر هم که نمیشه گف

    آجی دسسستتت درد نکنه برای رمز

    ممنونننننن

    میسسسسییسیسی

     

     

    پاسخ:
    سلاممم به روی ماهت
    واقعا شورشووو در اوردن
    تو عاشقی دارن رقابت میکنن -___-
    درمانش کرده..داروشه:)
    عا تففف ..ولی باباها در جریان قانونو جریمه ها نبودن حالامیخونی بعدا
    باباش کسیه ک واقعا باید ازش ترسید
    نهههه راحت باش ..دونگهه زن هیوکه پس چولا برادر زنشه XD
    خوهش میکنم عزیزممم

    وقتی نوشته هاتو خوندم تو قسمت21 خودم از خودم خجالت کشیدم که تو این اوضاع نامساعد و به حقت منم اومدم رمز خواستم.

    این مشکل همیشگی نویسنده هاست که با یعضیا که زحمت یه خط نظر روبه خودشون نمیدن که هیچ تازه طلبکارم هستن.

    شما اینقدر عزیز و با احساس و مهربون و دقیق و محترم هستی که بجز نویسندگی کلی وقت هم سر جواب دادن به کامنتا میزاری

    حس وحالتو با این ادمای نمک نشناس خراب نکن

    پاسخ:
    ای جان.. آخه دقیقا همین شماهایی که خواننده های همیشگیم بودین این حرفو زدین در صورتی ک من درمورد آدمای جدید و زیر آبی حرف زدم و از دست اونا ناراحت بودم.. چرا انقد خوبین آخه؟ :) "❤️

    سلام نویسنده جونم

    ببخشید من یه هفته مسافرت بودم و متاسفانه نه تونستم بخونم و نه تونستم کامنت درست و حسابی بزارم

    البته که چون رمز نداشتم نتونستم قسمت 20 و21 رو بخونم هنوز

    ایمیلم رو گذاشته بودم براتون

    پاسخ:
    سلام عزیزم 
    فدای سرت  ولی ایمیلت نیس که :(

    سلام عزیزم.میشه لطفا رمز رو بهم بدی.ممونم

    سل لام
    خوبی؟
    من خیلی حالم سر جاش نی نمیدونم چرا🤔
    ولی با خوندن این پارت خیلی بهتر شدم
    خوشم میاد جفتشون از احساساتشون حرصی میشن😂میگه مسخره ای که تنتم بوی عترتو میده😄🤦🏻‍♀️اون جوجه جوجه کردنای هیوک و کجای دلم بذارم؟فکر کن با اون صدای فاکرش پشتت دراز کشیده هی جوجه صدات میکنه...🥺عاااااای🤭دونگهه خیلی خوشبخته😰😍بعدم که اونجوری بغلت کنه سفت بچسبه حتی نذاره برا خاموش کردن آباژور تکون بخوری...🚶🏻‍♀️
    چقدر این ک در مورد مشکلات هیوک احساس مسئولیت میکنه و دوست داره حلشون کنه جذابه🥺😍اول فوبیا حالام بی خوابی...
    یه چیز دیگ ای ک خیلییییی از نظر خوبه و قشنگه تو این داستان اینه که باهم صحبت میکنن!راجع ب همه چیز!ب هم توضیح میدن و کامل میگن ک قراره چی بشه و چیکار کنن...به نظر من این یه اصله که کلا تو هرررررر رابطه ای بااااید رعایت بشه!چون طرف مقابل تو هر نوع رابطه ای علم غیب که نداره،باید تمام احساسات و افکار و برنامه هاتو از طرف مقابلت بهش بگی!یا مخالفت میشه باهات یا موافقت...یا عذرخواهی میشنوی در مورد کار بدی که اذیتت کرده یا طرف میگ دوست داشتم یا مثلا کاملا قصدم ناراحت کردنت بوده ک مثلا یه چیزی رو بفهمی!!در کل حرف زدن و توضیح دادن تو رابطه خیلی چیز خوبیه ک این کاملا بین دونگهه و هیوکجه ی داستان رعایت شده تا الان!خیلی خوبه👏🏼👏🏼👍🏼
    دلم واسشون کباب شد ک عین دوتا بچه دبستانی از لذت تنبیه،خودآگاه قانون شکنی میکنن...چه قدر تلخ برای بیشتر باهم بودنشون با قانون شکنی التماس لحظه ها میکنن🥺🥺🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️غافل از این که همش یه سیاست کثیف و مسخره بوده...
    کانگین بار سنگینی رو دوششه دلم برا اونم سوخت
    شخصیت هیوک خیلی قویه.خیلی مرده خیلی حامی و محکمه...ولی به قول دونگهه جلوی مردی که از برای رسیدن به اهدافش از جون بچشم میگذره،به راحتی،یه آدمی که احساس داره چی میتونه تو چنته داشته باشه که رو کنه؟؟؟چی میتونه جلودار اون تیکه سنگ باشه؟مگر این ک توان مالی یا قدرت و مقام بالاتری ازش داشته باشی!!در غیر این صورت واقعا مقابله باهاش سخت میشه و من تمام این برون ریزی های دونگهه و حال بدشو درک میکنم،،،حتی با در نظر گرفتن شخصیت محکم هیوک🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️
    قانون گذاشتنای هیوکم یه جور التماسه واسه بیشتر و بهتر باهم بودن...چقدر شیرین قانون میذاشت پارتای قبل و چقدر گریه دار الان قانون میذاره😰😰
    دیدی چجوری کشت خودشو که دونگهه رو آروم کنه و نگهش داره؟تازه میخواست به کانگینم ثاااابت کنه این دعوا نیس😄😄🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️نه نیس عزیزم دعوا نیس
    شما دوتا عاشقانه هاتونم غیر عادیه😄😄😍😍
    دوری شو از پشت در اتاقم نمیتونست تحمل کنه...حی اس میداد🤦🏻‍♀️اونم جوجه جواب میداد و توضیح میداد و عذر خواهی میکرد و میگفت آخرین باره
    خدایااااا خیلی خوبن...خیلی
    اخرشم ک یه اتفاق جذاب در حال جریان بود...تقابل هیچل و هیوک...چقدر میتونه جذاب باشه😎😎😎😎دوتا غد بی کله😁😁😁🤪🤪خدا رحم کنه
    هر دوتام حس مالکیت شدید سگی دارن رو دونگهه
    حالا تو یه تیمم هستناااا،،،ولی یه حسی بهم میگ حتی تو این وضعیتم برا هم خط و نشون بکشن و کل بندازن
    از اون کل کل شیرینا ک ادم حال میکنه😁😁
    خلاصه ک خسته نباشی و مرسی ک حال مارو خوب میکنی
    مثل همیشه لاو یو💜💜

    پاسخ:
    سل لام*-*
    اومدم ببیننم از قسمتا قبل کامنت چی جا مونده تو رو دیدم
    بعد رفتم تو صفحه ی جواب دادن..تقریبا پنج دقیقه داشتم دنبالش میگشتم چون واقعا گم شده بود اون وسطا
    خوبی؟ روبراهی؟؟تازگیا دیر میای و الانم ک میگی حالت سر جاش نی :(
    حال خودتو با خوندن خوب کن ولی اگه حرف زدن سختته خودتو اذیت نکن *LOVE*
    واقن حرصی میشن..تو تصور کن هیوک باشی و دونگهه رو داشته باشی یا برعکس..انقد تو عشق غرق میشی انقد عاشقت میکنه تا خرخره که دلت میخواد حرصتو سرش خالی کنی
    هیوک حتی نمیذاره دونگهه برا خاموش کردن اباژور از کنارش جم بخوره اونوقت میذاره دونگهه رو ازش جدا کنن؟؟ تو خواب ببینن*-*
    خیلی به جزئیات زندگی هیوک توجه میکنه و میخواد مشکلاتشو چه ریز چ درشت به بهترین شکل و به  روش خودش حل کنه
    اره به نظرم این یکی از بزرگترین نقاط قوت یه رابطه س.و ایونهه نه تنها سر این موضوع راحتن و نمیخوان احساساتشونو از هم مخفی کنن..بلکه راهشم بلد نیستن:) هردوشون انقد ساده و ناشی ان که فیلم بازی کردن بلد نیستن و از طرفی دوس دارن همه چیو با هم درمیون بذارن چون حس خوبی بهشون دس میده
    اون روزای اولو یادته چقد متنفر بودن از جریمه ها..اما حالا به جایی رسیدن که با اراده قانون میشکنن و التماس جریمه شدن میکنن:)
    و چه تنبیهی شیرین تر از با هم بودنشون وجود داره؟
    کانگینم بین گفتن و نگفتن مونده بود اما تصمیم گرفت که بگه چون ظلم میشد اگه الان نمیگفت..
    اره لی ترسناکه..اره لی بزرگه..لی لشکر داره و هیوک جوان و تنهاس
    اما یه چیزی بگم یادت بمونه..
    هیوک ترسناک تر از لی عه :) لی زورش به هیوک نمیرسه..
    تمام قانونای هیوک به یه چیز ختم میشه و اونم اینه که دونگهه تمام و کمال مال اونه!
    نه دعوا نیس..مگه داد زدن سر همدیگه واسه اثبات خواستن و عشق دعوا محسوب میشه؟
    عاخ اره..نقطه اشتراکشون دونگهه س اونم خیلی محکم و فاک طور
    فدایتتتت 
    زودتر بهتر شو

    چطوری رمز رو پیدا کنم ؟؟؟؟

    شقایق چطور میتونی انقدر با احساس بنویسی انقدر قشنگ توصیف کنی انقدر فیکو هیجانی و جذاب بنویسی انقدر ادمو دیوونه کنی با خط ب خط داستان ،انقدر همراه کنی ادمو با حال و هوای داستان انقدر خوب اشنا کنی ادمو با شخصیتاش چطور همیشه با نوشته هات ارومم میکنی چطوری ادمو معتاد قلمت و داستانت میکنی ک انقدر ادم تشنه بیشتر خوندن میشه اصلا کلا ادمو روانیه جزئ ب جزئ فیکت میکنی
    اینکه انقد قلمت خوبه و داستانت حس قشنگ و ارومی ب ادم میده فک میکنم از شخصیت خوب خودت سر چشمه میگیره از روح اروم و مهربون خودت از دیدِ قشنگ و زیبات
    از خود فیک بگم یکم
    جذابیت داستان واقعا به همین اروم و عادی پیش رفتنشه
    همونطور ک خودتم گفتی رابطه ایونهه ک اولش با نفرت و لجبازی و سرد بودن شروع شده بود عطش ادمو واسه ی ادامه داستان و دیدن عاشقونه های این دوتا مرد دلشکسته و تنها زیادتر میکرد،،ادمو تشنه کوچیک ترین توجه هاشون بهم میکرد و میکنه
    چقدر شخصیتاشونو تو داستان دوست دارم،،هر دوشون ب معنای واقعی کلمه مَردن
    از رابطه های ساده و اما با معنیِ همشون باهم خیلی ادم حس خوب و مثبتی میگیره
    کانگین و دلسوزی هاش برای ایونهه
    هیچول ک ب شدت ب فکر دونگهس و صد البته، دونگهه هم با وجود تمام سردی های زندگیش دلش ب امید وجود هیونگش گرمه...
     امممم جدای از همه اینها بگم ک لنتی چطور میتونی انقدر تحریک امیز بنویسی؟
    روراستو گستاخانه بگم ک ت هر فیکی ک نوشتی،،کال می،تپش و پنج ساله و اینا همشون بدجور ادمو تحریک میکنند:|
    ینیااا ادم با این فیکای وضع خرااابی ک تازیگیا پر شده انقدر ادم تحریک نمیشه جدا:/
    فکنم ب همون روند جذاب گونه نوشتنت بر میگرده ک ادمو تشنه بیشتر مومنت خوندن ازشون میکنه
    خیلی حرفای دیگ درمورد این فیکت دارم اما نمیدونم چطور بگمشون همه ک مث تو اقدر خوب توصیف نمیکنن
    همیشه فیکات از نظر من بهترینن
    هم از نظر قلم داستان
    هم شخصیتای داستان
    هم روند اروم اما وحشتناااک جذاب داستان
    هم کلا موضوعای ساده اما قشنگ داستان
    و هم ایووونهه بودنش :(
    و جدی میگم ک با اینکه همیشه عالی هستی اما ایندفعه با این فیکت گل کاشتی
    خیلی وقت بود فیک نخونده بودم منی ک قبلنا تنها سرگرمیم فیک خوندن بود ینی هیچ فیک ایونهه ای تو چنلا نبود ک نخونده باشم ولی بعد دیگ خسته شدم از بس جدیدا چرتو پرت مینوشتن و وقتمو تلف میکردم برا خیلیاشون ...
    و بیشتر میرفتم فیکای مورد علاقمو دوباره میخوندم ولی خب دیدم ک "الگوم" ک تو باشی داره فک مینویسه و خیلی حس خوبی گرفتم ک هنوز نویسنده های خوبمونم هستن 
     میدونی این روزا خیلی تکراری و مزخرف داره بم میگذره
    خیلی تاریک و اروم 
    خیلی ساده و بدون هیجان
    ولی میخواستم ازت تشکر کنم که با وجود اون  چیزا 
     با دیدن هر قسمت جدیدی ک میاد ذوق میکنمو و هیجان زده میشم و وقتی میخونمش اروم میشم وقتی ب روزای هفته فکر میکنم میگم وای عاخجون فردا شنبس(مثلن) قسمت جدید میاد و دلم گرم میشه
    به معنای واقعی کلمه خوشحال میشم با خوندن داستان با وجود ایکه روزی سردی دارم
    میدونی ک میخوام چی بگم؟
    ممنون ک ذوق زدم میکنی:)
    ب معنای واقعی کلمه،،ممنونم :)
     

    پاسخ:
    خدای من ... نگاش کن چه قدر برام حرف زده و دلمو برده 😖💙
    اسمتو بخورم خب کی گفته تو بدبختی؟ تو عزیز دلم منی که 
    دفعه بعدی بیا اسمتو بهم بگو اینطوری طاقت نمیاارمم!!

    خب .. الان من تو جواب اینهمه تعریفای قشنگ و حس دارت چیکار کنم؟ چقدر خوشحالم از این بابت که آدمی به قشنگیه تو با خوندن داستانا و نوشته هام همچین حس و حالی بهش دست میده. بذار این سوالو ازت بپرسم: تو چطور میتونی اینهمه دلمو پروانه بیاری لعنتی؟ دلم ریخت با حرفات عاخه 🚬

    عاره میدونی هم نفس به نظر خودمم با بقیه داستانای قبلم فرق میکنه. من همیشه میگم هر داستانی که دارم مینویسم و یا حتی شروع به نوشتنش میکنم در اون نقطه زمانی قوی ترین و کامل ترین کارِ منه! یعنی تا قبل هم نفس من این حرفو راجب پنج ساله هم میزدم :) و خب هم نفس راستش برای خودمم یه طور دیگه دلبری میکنه *-*
    چقدر قشنگ و کامل اومدی هم نفس و از دید خودت برام تعریف کردی و خدارو شکر واقعا یه همچین چیزی رو از خواننده هام میخوام. که بتونم اون شکلی  که تو ذهن و فکرم هستو به بقیه هم انتقال بدم. 
    جدای شخصیتها و داستان و کلا فضایی که تو هم نفس هست اون عشقِ تازه جونی که هیوک و دونگهه دارن به تصویر میکشنش خیلی عجیب هم نفسو خاص و متفاوت کرده و خوشحالم خودتم اشاره کرده بهش =)
    کانگین و هیچولم که عزیزای دل مننن *__* یکی از دوست داشتنی ترین آدمایی که هرکس میتونه تو زندگیش داشته باشه. حالا یکی یه محافظِ مهربون و فرشته س یکی م یه مرد کامل و همه چیز تموم که حسابی دلش بنده به برادرش *--*
    عرررر من عاخرش از دست این تعریفای تو میمیرم T___T
    خدا خیلی بهم رحم کرده که تو باز نمیدونستی چی بگی و اینهمه دلمو بردی 
    خاکبرسرم میگه من الگوشم .. میشه من قربونت برم؟ 😖😖😖💕
    واقعا واقعا از ته دل میگم خوندن این حرفات خیلی بهم انرژی داد. این صداقت محض توحرفات و قشنگیه طرز گفتنتشون کلی دلمو آب کرررررد
    چقدر من خوشبختم که همچین آدمایی تو زندگیم هستن که بلدن چطوری حرف بزنن و سرحالم بیارن
    چقدر خوشحالم که نوشته هام باعث میشن یه چند لحظه از اون حالت ناراحتیت بیای بیرون و از ته دل هیجان زده بشی. لطفا حال دلت خوب باشه خب؟ که همیشه این حرفای قشنگت یادم بمونن
    خیلی خیلی بیشتر از قبل همه ی تلاشمو میکنم و امیدوارم که بعدا هم این حس و حال عزیزت نسبت بهم بمونه. تو که خیلی بهشت کردی حال الانمو
    مواظب خودت باش خب؟ بشین اصلا من و هم نفس حواسمون بهت هس قراره کلی خوش بگذره بهت
    بازم یه دنیااا ممنون ازت عزیزم خیلی به دلم نشست حرفات 😍😖💙💕

    اول مرسی بابته رمز.بعدشم که دلم حسابی برای هیوک و دونگهه سوخت😭😭😭😭 نکنه قراره وادارشون کنن طلاق بگیرن!؟؟؟؟؟ وقتی شنیدن جریمه ای در کار نبوده و روزی اضافه نشده منم به اندازه اونا شوکه شدمممم دقیقه نود عاشق هم شدم و میدونن آخرش قراره بد تموم شهههه 😢😢😢😢

    پاسخ:
    خواهش میکنم که 😍💕
    عاره واقعا این قسمت خیلی شوک وارد کرد به همه مون :) 
    بذار چیزی نگم بریم جلو ببینیم چی قراره سر زندگیه عاشقانه ی این دوتا شاهزاده بیاد
    ولی بیا دم گوش ت یه چیزی بگم:
    هیوک! مردِ جا زدن و پا پس کشیدن نیست .. پس عمرا اگه از همسرش بگذره ^^
    حالا ببینم اخرش واقعا بد تموم میشه یا نه 😎🚬

    سلام. اول ممنون به خاطر رمز ** 💕

    چه قدر سوییت بود این قسمت ))) ؛ از همون شروع هات بود. بلاخرههه هیوک بغلش کرد! هی حرص میخوردم چرا موقع خواب بغل نمیکنن همو؟! 😂😑 

    هاعه وجودش اینقدر آرومو عسلِ که یه معجزه ست واسه هیوک. 

    فقط اون قسمتی که هیوک میگه" سرش داد میزنم چون دوسش دارم TT "

    گاد. بسه. لی هیوکجه ی لنتی. این بازیه کثیفو تموم کن. کمتر جذاب باش..

    دیدار هیوک و هیچول باید جذاب باشه ))) هردوتا از یه نظر شبیه همن و اون هم حفظت از دونگهه ست. خسته نباشید

    پاسخ:
    سلام عزیزم خواهش میکنم 💕 *-* 
    بالاخره سوعیت بود یا هات؟ یا شایدم هردو گزینه؟ 😎🚬
    عاره واقعا خیلی جای حرص داشت. عاخه فک کن هیوک هات داگ کنار دونگهه عروسکش بخابه .. بینشون فاصله باشه -_- اصلا نمیچسبه این طرز خوابیدن😖
    اوهوم دقیقا! یه موجود کاملا سفارشی کادو پیچ شده تحویل هیوک دادنش :) معجزه س براش
    هیوک .. حالا مونده تا جذابیتاش تو تخم چشمامون فرو کنه هنو اونطور که باید آتیشش بالا نگرفته 💥
    درسته همینطورهه خیلییی قشنگ و عزیزههه اون دیدار 😖😖😍 باید ببینیم این دوتا مرد زندگیه دونگهه قراره چطور واکنشی بهم دیگه نشون بدن *~* جمله اخرتو خیلی دوس داشتم زدی به هدف 😎🚬
    فدات عزیزووم💙😙

    سلام شقایق جانم 

    بابت رمزی که برام هم فرستادی ممنون ❤❤

    من هر دوتا جوجه رو دوست دارم ولی جوجه هیوک خیلی نازه 

    دلم برای هر دو تاشون میسوزه تازه معنی زندگی و دوست داشتن در کنار هم رو چشیده بودن و از اون دنیای سرد و بی روحشون در اومده بودن 

    پدراشون با خودشون چی فکر میکنن تصور میکنن دو تا عروسک خیمه شب بازی گیر اوردن که هر جور که دلشون میخواد باهاشون رفتار کنن اخه اونا هم ادمن دل دارن دلشون میشکنه دوست دارن اون جوری که دلشون میخواد زندگی کنن 

    حق انتخاب کوچیکترین چیز زندگی شون رو هم ندارن 

    کی تا چقدر دیگه باید ازشون کار بکشن به خاطر منفعت خودشون هر وقت که بهشون نیاز داشتن ازشون استفاده کنن هر وقتم کارشون باهاشون تموم شد دورشون بندازن چی دارن سر زندگی دوتاشون میارن 

    اما از بابت هیوک مطمئنم که دیگه این بار بهشون اجازه نمیده هر کاری که دلشون میخواد باهاشون انجام بدن کسی که با جون ودل عاشقشقه ازش بگیرن 😭😭😭😭😭

     

    فقط دونگهه خیلی گناه داره کاش میتونست عین هیوک حرف دل خودشو بزنه غم و غصه هاشو تو خودش نریزه میترسه اگه بگه یه اتفاق بدتر براش بیفته 

    کانگینم مثل یه کوه سنگ صبور هر کاری که از دستش برمیومد براشون کردو لی دیگه حیف که از یه جایی به بعد از عهده اش خارجه 

    اما خوشحالم که هیوک بهترین تصمیم رو گرفت دیدن هیچول برای اولین بار چه دیداری بشه خیلی هیجان زده ام 

    مرسی دستت دردنکنه 🌹🏵❤

     

     

     

     

    پاسخ:
    سلام فائزه جانم *--*
    خواهش میکنم عزیزم 
    قطعا که درصد دلبر و عزیز بودنِ جوجه ی هیوک خیلیی بیشتره 😌🚬
    میدونی حق داری بابتشون ناراحتی کنی چون واقعا خیلی ناراحت کننده و غم انگیزه. ولی بیا اینطور بهش نگاه کنیم این عشق تازه نفس و جدیده توی قلباشون با این سختایی که قراره باهاش مقابله کنن محکمتر میشه ریشه ش. یه طورایی قراره ثابت کنن این عشقی که تویه مدت به ظاهر کمی دچارشون کرده ابدا و اصلا امکان نداره که از بین بره. پس از این بابت غصه نخور 😙
    و عاره پدراشون دقیقا همین فکر و راجب به بچه هاشون دارن. اشراف زاده های ثروتمندی که صرفا تنها فکر و ذکرشون منافع و اهداف خودشونه و اصلا احساساتو درگیر رابطه هاشون نمیکنن
    ولی بریم جلو ببینم که واقعا هردوتا پدرا آدمای بدی ن؟ شاید یکیشون خوب از آب در اومد :)
    عاره مطمئن باش هیوک آدمی نیست که بخواد برای یه مشت قانون و قرارداد همسرشو دو دستی تحویل باباش بده. مرد تر از این حرفاس بابا 😌😌😌💥
    دونگهه م که قربونش برم خب همیشه این درصد شکننده بودن توش هست😖😖 ولی نگران نباش منبع آرامشش بلده چطوری حالشو خوب کنه
    خودمم برای قسمت بعدی هیجان زدممم قراره خیلی اتفاقای عزیزی بیوفته😍😍
    ممنون بابت حرفات بسی چسبید😍💙💙

    شقایق جان رمززز من مسافرت بودم نت نداشتم الان در حال پرپر زدنممم

    به همین ایمیل بفرست 😭😭

    شقایق:) شقایـق:)) شقایــق:))) آه... داستان رو خیلی قشنگ و غیر قابل پیش بینی داری جلو میبری. بعد از اون بوسه تو استخر و خوابیدن به شدت آروم، زیبا و عاشقانه‌شون قرار دارن یک مشکل و ناراحتی جلوی راهشون چیزی بود که انتظارش نمیرفت و من دوسش داشتم. شاید خیلی ها بعد از اعتراف و عاشقانه هاشون منتظر یه روند عاشقانه‌ بی فراز و نشیب بودن، اما تو عاشقانه‌شون رو در مسیری از فراز و نشیب قرار دادی... مشکلاتی سر راهشون قرار گرفت و این میتونه عاشقانه هاشون رو ملتهب تر و در عین حال آرتروم و زیباتر کنه. شاید آوردن واژه های التهاب و آروم کنار هم عجیب باشه ولی من نمونه اش رو تو این قسمت، از قلم زیبات دیدم. مثل همین از ته سر داد کشیدن هاشون که ققط بوی اثبات عشقشون به هم رو میداد و بعدش آروم شدنشون با چند پیامک به ظاهر ساده اما قشنگ:) هیوکجه جوریه که ته دل من رو قرص میکنه چه برسه به دونگهه:) درسته که تو این قسمت ناراحتی کشیدن ولی شخصیت سرد اما عاشق، محکم و مصمم هیوک باعث میشه به انتظار رو در رو شدن با مشکلاتشون بشینم. هیوک از جوجه اش و عشقشون مراقبت میکنه پس جای نگرانی نیست ولی امان از شکنندگی دونگهه... اشکهاش :') جوجه کوچولو^^ هیوک بچلونتش خب*-* دیدار هیوک با هیچول باید به شدت جالب باشه و منتظرشم. 

    اون صحنه‌ صبح تو تراس و نگرانبشون برای ریه های هم دیگه رو خیلی دوست داشتم و سرمای اول صبح رو قشنگ حس کرم:) 

    ممنون شقایق*-*♡

    پاسخ:
    سلام الفِ من *___*
    چقدر خب تو قشنگ حرفی میزنی دلم پروانه زد 🚶🚬
    میدونی اصلا تنها هدف من ازنوشتن  هم نفس به تصویر کشیدن همین عاشقانه ی خاص و دست نیافتنی بین ایونهه بود!
    اینکه بعد یکسالی که صرفا فقط همخونه بودن کم کم آخرای قرارداد خیلی ریز و زیرپوستی یه جرقه هایی بینشون زده شد... عاشق هم شدن و دقیقا بعد اینکه حساشون و خواسته قلبشونو فهمیدن  یه سختیا و اذیتایی جلوی راهشون اومد
    دقیقا همون فراز و نشیبی که خودت گفتی :) درسته که در عین حال ممکنه خیلی غمگین و ناراحت کننده بشه یه جاهایی از زندگیشون ولی اون شیرینیه باهم بودنه و این وسط اثبات شدن عشقشون به هم باعث میشه تپش قلب بگیریم 😖
    وای که چقدر قشنگ حرف میزنی تو لعنتی ذوق کردمم از تعریفات😍😍😭💔
    عاره هیوک قدری محکم و کوه طور پشت هم نفسش وایساده اجازه نمیده که دونگهه رو ازش بگیرن
    دلت همینطور قرص بمونه بهش *-* کاش به دونگهه م بگیم کمتر بی تابی کنه این وسط  :"  )
    میچلونتشش عجله نداشته باااش😂 قدری حالا عاشقانه داشته باشن این دوتا صب کن تو فقط 😎
    عا به شدت هیجان انگیز و مررررگه من که خودم نفسم میره واسه اون قسمتت
    فداد برم که اینهمه قشنگ حس گرفتی با داستانم و حرفای قشنگ قشنگ زدی بهم
    من ممنونم ازت *~* 💙💙

    ای جااان جوجه اشو نگا کن😂😍عزیزمممم😍😭جوجه هیوکو چه کنمممممم🥺😍

    بالاخره مرزارو رد کردن...در آغوش هم😭😭اینجور بغل گرفتن هم..انقد شیریننن..انقد بدون حد و مرز😭😭😭😭😭من دارم میمیرم😭😭جوجه ی بغلی😭😭💙

    ینی جریمه ها الکی بود؟😐😐نهههه چطو یهو شد سه هفته؟😐😭خدا لعنتتون کنه خب مثل عروسک خیمه شب بازی میمونن بچه هاشون براشون..گناه دارن تازه دارن طعم زندگی و عشقو میچشن😭چجور برا جریمه بیشتر اومدن چغلی میکنن از هم😭😭😭بمیرممم😭😭

    چقد شخصیت هیوکو دوس دارم...محکم و بااعتماد به نفس و سرسخت جوری که میتونی کاملا اعتماد داشته باشی که از پس هرکاری برمیاد بدون هیچ ترسی..چقد هاعه خوشبخته:)هیوک تمام عشق و محبتشو میخواد با داد زدنا و محکم بودنش نشون بده..قانون میزاره...دستور میده..و چقد شیرینه که همش از سر علاقه ی خالصانه و از ته قلبشه و اینکه سعی میکنه هاعه رو دور نگه داره از فکرو خیالای ناراحت کننده..میخواد همه جوره فقط خودش سپر بشه و به خودش اطمینان داره که میتونه...تو با کسی جز من خوشبخت نمیشی چون کسی بیشتر از من دوستت نداره😭😭😭😭چقد این داد و فریادای عاشقانشون دیوونه کننده بووود😭😭😭اون بغض و اشکای هاعه..ینی همراه هر احساس و حالتی که واسشون شرح میدی منم قلب و روحم درگیر میشه..باهاشون بغض میکنم...اشک میریزم و میخندم😭😭

    حالا هاعه که وانمود میکرد محکم و بی تفاوته داره اون احساساتی بودن و شکننده تر بودنش از هیوکو نشون میده...حق داره خب پدرشو دید که چه بلایی سر چولا آورد واسه منفعتش و اینکه هاعه مثل هیوک اونقدر محکم نیس که حتی تصور کنه بتونه در برابر پدرش وایسه..اونم همچین پدری..حق داره گریه کنه و بشکنه

    وای شقایق اونجا که پیامک میدادن بهم😭😭😭با قانونی که هیوک نوشت بغضم گرف تا اونجا که نوشت گریه نکن وای مررردمممم ینی😭😭😭😭ناخودآگاه دیدم اشکام میاد😭😭😭عاشقانه هاشون فرق داره با بقیه..خیلی خاصه...روش ابرازشون...حرف زدنشون باهم...تو دنیای خودشون و دور از همه عاشقانه های روتین دنیان😭😭قلبم یه جور خاصی واسه حرفای شیرینشون به همحتی داد زدناشون تپش میگیره و میلرزه😭💙تقصیر نویسنده اس که خاص و پر احساسه انقددد🙂💞

    کانگینو میخوام بغل کنم😭😭تو در کنارشون باشی کافیه..مثل یه کوه محکم میمونه واسشون

    واقعا منتطر دیدار هیوک و هیچولم...هیچول تمام هدفش خوشبختی و خوشحالی برادرشه.وقتی فهمیده که در کنار هیوک خوشحاله قطعا کنارشون وایمیسه و تمام و کمال پشتشونه..هیوک اونجور که فک میکنه گمون نکنم کار سختی داشته باشه.حالا اگه هیچول نخواد گربه رو دم حجله بکشه😹وای خیلی دوس دارم ببینمشون کنار هم😍

    عاالی بود😭😍خیلی خیلی خسته نباشی پیشی مهربون😍💋مرسی که هستی💞💞

    پاسخ:
    سلممم مررررر 😍😍😍
    اصلا دیگه لفظ جوجه واسه هممون خاص شده تا اسمش بیاد بلافاصله یاده هم نفس و دونگهه میوفتیم😂😂
    جانم ذوق کردناشو ببیین 😭😖 گرچه که کلی کیف میکنم از این حس و حالت ولی لطفا فعلا نمیر و زنده بمون هنو کار دارم باهاتوون 😶😌💙
    تبریک میگم تو هم شخصیت هیوکو خوب شناختی :) 
    هیوک هم نفس یه ادم سرد و یخیه که واقعا هیچ احساساتی از خودش بروز نمیده .. ینی شاید اصلا تو نگاه اول احساساتی نداشته باشه تو خودش! ولی دقیقا وقتی یه تغییرایی از سمت دونگهه تو قلبش حس کرد با حفظ همون ذات و وجودیت یخ و مغرورش قدری قشنگ داره عاشقی میکنه که دونگهه اگه نخاد هم نمیتونه عاشقش نباشه 😌 و میشه این مرد محکم و کوه کنارت باشه .. همسرت باشه و تو دلت امن نباشه به بودنش؟عاره دونگهه واقعا خوشبخته همونطور که هیوک هم هست😎😭🚬
    ولی خب .. دونگهه س دیگه. هرچقدم خاص و شاهزاده باشه و گستاخی و لجبازی کنه بازم اون پوسته ی شکننده بودن درونش هست. و این نگرانیاش و ترساش صرفا به خاطر دونگهه بودنشه و ترس از دست دادن هیوکش :) قربونش برم😖😖😖 
    و خب قربون تو م برم که اینقد دلت با شخصیتا و داستان یکی شده که با گریه و بغضشون اشکات میان 😭💔 زیاد م احساساتی نشو چشات اذیت میشن اینجوری خببب :(
    نگران نباش حواسم به دلاشون هست نمیذارم خیلی سخت بگیرن بهشون 😌😍
    مر! کانگ و هیچل یکی از معدود شخصیت فرعیای داستانمن که حضورشون قدری پررنگ و عزیز قراره بشه  که اصلا یه قسمت عر جداگونه براشون باید باز کنیم تا دِینمون ادا شه بهشون 🚬

    عاره عاره قسمت بعد خیلی هیجانی و عزیزه!! باید ببینیم هیچلی که جونش بسته س به دونگهه چطوری قراره با همسر برادرش برخورد کنه .. و عاشق اینم که خودت نتیجه گیریه قشنگی کردی این اخر😍😌😌
    دقیقا همینه *-* از بس دونگهه رو میخاد به بودنش کنار هیوکم قطعا واکنش تندی نشون نمیده 
    حالا واستا پارت بعد بیاد خودت منظور حرفامو بهتر میفهمی 😶😶
    ممنونم عزیزم بابت حرفات😍😍 خیلی دلچسب و از ته دل بودن کلی انرژی گرفتم بابتشون 😌💙

    سلام😍💙

    چه بغلی بودددد😍💙از اون بغلای شیرین😍

    بمیرم برا دل عاشقشون خب😢

    فقط اون حس مالکیت‌هیوک رو دونگهه و دیگر هیچ😌البته حسم نسیتا مالکشه😌💙

    اونجاش که هیوک گفت هیچ کس به اندازه ی من نمیتونه عاشقت باشه😍😍😍 من مردمممم😍

    هات داگ لعنتی😍

    بمیرم برا اشکای جوجههه😢

    اس ام اسی حرف زدنشونم دل ادمو میبرهههه😍

    اصا جوری که هیوک حرف میزنه ادم دلش قرص میشه که هیشکی نمیتونه جداشون کنه💙

    قانونای مستر هات داگم که داره زیاد میشه 😍

    جووون بالاخره هیوک و هیچول قراره همو ببینن😋 بی صبرانه منتظر قسمت بعدیم😍😋

    پاسخ:
    سلام تک دانه الفم *--*
    عارهه بغل این قسمت خیلی عزیز بود😖😖😖😭 چسبید بهت؟ ^^
    هیوک کلا اوضاع مالکیت و ایناش ریده :) به شدت زیادی حساسه رو دونگهه و همون دونگهه ی باسنم عاشق این رفتاراشه😌😌💙
    قبول داری کلا فاز ایونهه ی هم نفس جداس؟ یه طوری که ادم دیگه برا جزئی ترین و ریزترین کاراشونم جر میخوره 😶
    و دقیقا همینه! اصلا هیوک کافیه حرف بزنه و ادم دلش گرم شه به بودنش بس که صداقت محض ریخته تو حرفاش 😭😭💔🚬
    میبینی؟ ر ب ر قانون جدید در میاره از خودش و همسرشم میگه چشم هرچی شما بگی *-* 😎😎😌😂
    منتظر باااش قسمت هیجان انگیزیه😶😍😍💥

    رمزو برای من نفرستادی... اینستا هم کامنت گذاشتم😪 🦄

    جوجه؟؟

    جوجههه؟؟

    دونگهه؟؟

    عایا جایزه هیوک اینطور دلبر بشه؟؟انقدر نفس عاخه

    من باهاش دعوا نمیکنممممم گفتم که دیگه باهاش دعوا نمیکنمم..باشه باشه یاواش عزیزم خوبه خودت میدونی هاعه جوجس اینطور داد میزنی

    هرچقدم اروم باشه مرد باشه میترسه خب..

    بمیرم برا دله هاعه چقدر ترسیده..از باباش متنفرم اون لحظه دلش میخواست بره پیش چولا اینکه نتونست خیلی دلمو سوزوند

    هیوک..خیلی قویه اینکه انقدر مطمعن بود قرار نیست هیچوقت از هاعه جدا شه دلمونو قرص کرد..

    وایییی بهش اس داد اون جوجه هم درجا جوابشو داد😭😭منتظرش بووود😭خوب اون دره لامصبو نمیبستی بیاد ارومت کنه خب توله ماهیه لجباز..

    خیلی منتظرم ببینم بین چولا و هیوک چی میگذره فقط میدونم اگه این دوتا بخوان نذارن جداییشون اتفاق بیوفته اون دوتا موشم نمیتونن کاری کنن

    در اصل دوتا ببر این دوتان..دلم خواست:/😂

    خسده نباشی😙

     

    پاسخ:
    یادش بخیر یه زمانی یکی میگفت جوجه اون یکی رم میکرد 
    الان فقط شونه ش از خنده میلرزه :) خب قربونش برم که خوشش اومده از این جوجه گفتنا هیوک😖
    والا هیوک به ورشم نیست که ما چی فکر میکنیم. به دل بردن از ما ادامه میده 😌💥🚬
     نه نه یاسمن! اتفاقا دونگهه دلش میره برای این جنبه ی جذاب و وحشیه هیوک! 
    تویه قسمتای قبل بود که بهش گفت مسخره ی روانی احساساتی یادته؟ این یعنی با همه این روحیات و شخصیت هیوک اشناس .. و عاشق همین ذات هیوک شده😎😎😭
    اصلا این دوتا سبک ابراز علاقه و عاشقیشون فرق داره پس نگران نباش از این داد و فریادای هیوک به هییچ عنوان نمیترسه : ) خیلی وحشی تر و عاشق تر از این حرفاس 😌😌😌
    میدونی شاید از لی تموم شدن قرارداد ام نمیترسه .. شاید از نبودن هیوک میترسه، که هیوک کنارش نباشه. ممکنه تنها ترس دونگهه و دلیل همه ی این نگرانیاش همین باشن:   ")
    دقیییقا. اون نترس بودن و اطمینان هیوک از اینکه اجازه نمیده دونگهه رو ازش جدا کنن قدری بود که دل همه مونو امن کرد 😌😖 مرتیکه هات و داگ 🚬
    همین یه بار و خواست گریه هاشو بکنه و هیوک نبینه. بذار تنهایی یکم گریه کنه سبک شه :)
    عاره همتون خیلی منتظر لحظه ی دیدار خونین هیوک و هیچلین😂😂😂😂
    چیزی نمیگم فقط تو رم به صبر دعوت میکنم 😌😌 باور کن به انتظارش می ارزه 😍
    جووون با جمله اخرت زدم😶😂😂
    ممنونم عزیزممم😘😘💙💙💙

    سلامممم، چطوری؟؟؟😭😭😭

    عاقا من دیگه نمیتونممم....اینا خیلی خوبننن:)

    اصن انقد همه چیز درست و به جا و قشنگ و شیرین و خوب و درست و به جا و قشنگ و شیرین و اینا پیش میره که من میخونمش فقط کیف میکنم:) رسما هی نفس‌گیر تر، دیوونه کننده تر و لذت بخش تر میشه:)

    خوشم میاد از این حس غرق شدن توی نوشته، خیلی قشنگ و با احساس توصیفش کردی:)

    اصن حس ارتباط بینشون، که انقد تنگاتنگه حال منو جا میاره😋

    اصن بحثشونم خیلی شیرین بود در عین غمناک بودن، من غش کردم:)

    "وظیفه در برابر احساس قلبی هیچ قدرتی نداره" = درس خوندن هیچ قدرتی دربرابر همنفس خوندن نداره😂

    واااای لعنتی امیدوارم ملاقاتش با هیچول خوب پیش برههههه

    هیجانزدهههه😍😍😍😍

    فدای دستات و مغزت نویسنده جونم😉💙😘

    پاسخ:
    سلم ساغررر *___* من خوبم تو چطوریی؟!!😍😍😍
    جوون بالخره به نتونستن رسیدی😎😎
    خببب عرررررر اینطوری نگو 😭😭😭😖😖 هی م صفت تر میذاره اخر حرفاش .. دیوونم نکن!!
    عاره با اینکه داشتن بحث میکردن و داد میزدن سر هم .. ولی انقدر در عین حال فضا شیرین و عاشقانه بود که نمیشه چیزی گفت بهشون. رسما داشتن اعترافاشونو تو صورت هم داد میزدن😭😭😍
    عااا دقیقا 😂😂 خوب نتیجه گیری کردیا! 
    ولی خب تایم تو یه طوری تنظیم کن که به هردوتاش برسی خب؟😍😍😂
    عارهه تو خوب پیش رفتنش که شک نکن😎🚬
    چیزی نموندهه بهش دووم بیار *-*
    فدای خودت و نظر دادنت ساغر جونم😘😍💙

    سلام مای نویسنده😍💙

    میشه رمزو به منم بدی؟☹ جیمیلمو قسمت قبل نوشته بودم ولی نفرستادی رمزو برام☹ 

    پاسخ:
    فرستادم عشق دل همیشگی من
    تو دیگه درخواست نکن معلومه ک میفرستمممم

    وای چقدر این عکسی که گذاشتی رو دوس دارم😍 جوجه بودنشو به معنی واقعی نشون میده😭 جوجه ی کی بودی تو؟🤩

    حرفایی که راجع به هیوک گفتی، اینکه چقدر محکم و مردونس، تعصب و مالکیتش روی دونگهه، کوه بودنش🥺 هر کدومش قلبمو لرزوند😭 

    عجب قسمتی بود این قسمت😭😍 یعنی ۱ ساعت طول کشید تا بخونمش. هر جمله رو چند بار میخوندم. هر چندتا جمله که میرفتم جلو دوباره برمیگشتم از عقب تر میخوندم😍 اصلا خیلی خوب بود❤❤❤

    نگاه های عاشقانه دونگهه به هیوک😍 وقتی پشتشو به هیوک کرد قشنگ معلوم بود قلبش دیگه طاقت نداره💙 چقدر جیگر بهش گفت خیلی مسخره ای😍😄 

    آخ که دونگهه هم مثل ما عاشق جوجه گفتنا شد😍 جوجه ی خوردنی😍

    بالاخره مرزو شکستن😭😭😭 چه بغلی بود😭 چقدر مکمل همن💙❤ 

    موهای هیوک رو که نوازش میکرد یاد آیدل روم افتادم🥺 چقدر شیرین😭😍

    هیوک دیگه طاقت نیاورد😭😍 چقدر خوشگل تو بغل هم خوابیدن... ای کاش کانگین اینو میدید😍

    ای جانم چطوری رفتن پیش کانگین که ازش جریمه بگیرن🥺 و چقدر بد خورد تو حالشون☹ فکر کن یهو بفهمن به جای سه ماه فقط سه هفته به آخر قرارداد مونده😶 دونگهه بچم داغون شد. هیوکم دیوونه کرد🥺 اون فریادهایی که زدن خیلی عاشقانه بود و در عین حال خیلی درد داشت😭 کانگین چقدر غصه خورد☹ ولی من همونطوری که گفتی به هیوک اعتماد میکنم💙 هیوک نمیذاره جوجه شو ازش بگیرن😭💙♥️

    "تو با هیچ کس دیگه خوشبخت نمیشی..."

    "چرا نشم؟"

    "چون هیچ کس به اندازه من نمیتونه عاشقت باشه!"

    شقایق😭😭😭😭😍😍😍 این چندتا جمله منو کشت😭

    قانون یازدهم😭 قاون دوازدهم💔 قانون سیزدهم❤

    چقدر پیامایی که به هم دادن عاشقانه بود😭😍

    حالا چطوری تا سه شنبه صبر کنیم؟؟؟ یعنی دل تو دلم نیست واسه دیدار هیوک و هیچل🤩 هی دارم فکر میکنم چی میگن . هیوک چطوری رفتار میکنه. هیچل چطوری واکنش نشون میده. دونگهه بعد از جلسه بره اونجا شوکه بشه😄 اصلا قاطی کردم😄 

    شقایق لاو یو 😍💙😘❤

    پاسخ:
    عاااا اصن جوجه بودن از سر و کولش میباره 😭😭😭😭
    جوجه هیوکه که اینهمه دلبری میکنه دیگه😍😍🍯
    عی جانم :) ذوقتو بخورم خب که اینطوری هی طولش دادی خوندن این قسمتو😭😭
    میدونی از اینجا به بعد هم نفس قراره اینقدری قشنگ عاشقیه همو کنن با روش خاص خودشون که هیچی .. ما فقط باید بریم یه گوشه بزنیم تو سر خودمون
    میبینی چقدر دونگهه عاشق همین جوجه گفتناشه؟ اون اولا یادته چقدر حرصی میشد؟ ولی الان برای همین لفظ جوجه گفتنای همسرش میمیره😭😭😭😍😖
    عاره اون بغل خیلی چسبید. بالاخره هیوک طاقت نیاورد .. که گور بابای مرز و همه چی بیا بغلم ببینم😌😖
    کانگین صحنه های زیبایی قراره مشاهده کنه غصه نخور! اینقد ببینه از این دوتا شاهزاده که نفسش بند بیاد😎💥
    هوم واقعا خیلی بد تو ذوقشون خورد به قول تو.. خیلی یهویی بود. ولی عاشقانه های عزیزی م این وسط رد و بدل شد قبول داری؟ :) 
    قربونت برم که اعتماد داری بهم😭😍😭😍😭 عاره بابا هیوک مگه میذاره هم نفسو ازش بگیرن؟
    اصلا تو فک کن یه درصد ...محاله
    جوون دوس داشتی این دیالوگو؟ *---* 😎🚬
    تو میتونیی دووم بیار چیزی نمونده. به این فکر کن که جقدر قراره دیدار این دوتا لعنتی هیجان انگیز باشه😌😌😖
    جواب سوالاتم بذار ندم چون مزه ش میپره! تورا به صبر دعوت میکنم فرزندم 👽
    عرفانه لاو یو تووو😍😍🐤❤

    سلام

    ممنونم بخاطر رمز 

    اخ من کن مردم بخاطر جوجه گفتنش . 

    حالا چرا باید طلاق بگیرن ؟ بعدش شراکت پدراشونم تموم میشه ؟ 

    گناه دارن ‌‌. قربونت مظلومانه گریه کردن پسرم بشم .

    هیوک رفت برادر زنشو ببین کککککک 

    ممنون عزیزم

    پاسخ:
    سلام عزیزم *-* 
    عاره ببین پدراشون توافقی یه قرارداد یه ساله بین شرکتاشون بستن که طی همون قرارداد با پایان مهلت یه ساله پسرا باید از هم دیگه طلاق بگیرن و جدا شن. و خب طبیعتا شراکت پدراشونم تموم میشه
    نگران نباش هیوک نمیذاره با این چیزا همسرشو ازش بگیرن :) بیا فقط بهش اعتماد کنیم و بریم جلو
    عارهه قراره رو در رو شه با برادر همسرش 😂😂😍😭
    خواهش میکنم 😽💙

    سلام رمز لطفا😊

    شقایق جانم رمزوو بده لطفا که مردم از انتظار..اونجور که از کامنتا معلومه باید زار زد سر این قسمت.. ها !!!!

    نظرارو که خوندم نگران شدم😥😥😥 جدا نشده باشن؟ 😭😭😭😭😭😭😭😭 شقایقققققققق جونم رمزززززززز لطفاااااااااااا😪🦄

    پاسخ:
    ارسال نمیشه به جیمیلت مشکل داره
    اومدی دایرکت؟؟ 

    یادم رف ی چیزی...

    خیلی صحنات و دیالوگای دیگ هم بود ک من مردم باهاشون ولی دیدم اینطوری اسپویل زیادی میشه و تقریبا این پارت کامل میشع تو کامنتم و دیدم اینجوری چیز خوبی نیس...

    تا همینجاشم کلی کنترل کردم ک چیزی نگم...

    ببخشید شقا جونم

    پاسخ:
    دلم رفت برای این ذوقت ک تقریبا داشتی همه داستانو بازگو میکردی
    امیدوارم همینجوری بمونی تا آخرش 
    البته خوشحال و سرخوش😍😍🐤

    ...

    ...

    ...

    شقاااااااایق...

    شقاااااااایق ...

    شقایق دلم گرفت...

    شقایق گریم گرفت...

    شقایق حالا من چیکار کنم؟!

    شقایق بگو ک این پایانشون نیس...بگو هیچکس جرعت نداره اینا رو از هم جدا کنه...بگو هیچکس بجز خودشون نمیتونن همو خوشیخت کنن...ببین اینا چقد کنار هم خوبن...ببین برا اضافه تر بودن پیش هم قانون شکنی میکنن...منم تو فکرم بود ک هعی قانون شکنی کنن هعی قانون شکنی کنن تا بیشتر پیش هم باشن...تا تا آخر عمر پیش هم باشن...

    میخواستم همون لحظه ک اپ کردی بخونم ولی تا باز کردم فایلو کاری پیش اومد و نتونستم بخونم و بعد ی اشتباهی کردم ک گپو خوندم...همش از اول این پارت استرس داشتم...

    ولی برا تک تک لحظه و حرفاشون مردم...برا حالشون مردم...برا اعترافاشون مردم...

    جوجه...دلم برا جوجه گفتنا هیوک تنگ شده بود...حتی دلم برا هائه ک بگ فقط چند ماه ازم بزرگتری تنگ شد...ولی این پارت واقعا هائه نشون داد مث جوجه کیوت و نازکِ...

    طلسم مرز شکسته شد...

    امیدوارم طلسم قرارداد هم شکسته بشه...

    ببین اینا حتی نمیخوان برا خاموش کردن آباژور ک چند ثانیه وقت میگیره از هم جدا شن بعد از هم طلاق بگیرن؟!بعد جدا شن؟!عاخه انصافانست؟!

    هائه راه درست درمان بیخوابی همسرت ،تویی...خودتی...اون با تو آرومه...

    وای تراس و سیگار و هوای سرد و این دوتا جذاب...

     

    - سیگار کشیده...زود باش جریمشو بنویس هیونگ!

    +جریمش دوبرابر میشه چون خودشم کشیده! پس دوتا جریمه بنویس!

     

    شقایق من عاخه چی بگم؟! آدم باید خر باشه اگ این التماس و تو حرفاشون نفهمه!(عذر میخوام ...اصلا دست خودم نیس...)

    اصلا وقتی کانگین اون حرفو بشون زد...ی اب سردی بود ک رو من ریخت...اصلا نمیخواستم قبول کنم هعی برمیگشتم از اول...

    کاش الان نمیگفت...کاش الان ک حالشون خوب بود نمیگفت...ولی خو اگ اونروز میفهمیدن نمیتونستن فک کنن...نمیتونستن برای شکستن این قانون مسخره و مزخرف و بدردنخور و مسخره و ... فک کنن و حرکتی بزنن...

    با جمله هائه قشنگ شکسته شدنشو حس کردم...صدای قلبش حس کردم ...

     

    +قرار داد تموم بشه ک بشه...کی جرعت داره اسم تو رو از تو شناسنامه م خط بزنه؟!

    +کی جرعت داره این حلقه رو از انگشتم در بباره دونگهه؟!

    +منو دست کم نگیر!فک کردی ساکت میشینم میذارم از هم جدامون کنن؟!

    -دست کم نمیگیرمت لعنتی!حتی قبلا وقتی ازت متنفر بودم تحسینت میکردم از پس هر چیزی بر میای !

    +صدامو میبرم بالا چون دوسش دارم و میخوام بهش بفهمونم همه چی اون جوری که قرار بود پیش نمیره!

     

    (نمیدونم چرا هعی گریم بیشتر میشه!)

    شقایق میدونم ک میدونی بهت اعتماد دارم ولی لطفا بمونن باهم...

    نباید برا قانونا جدید جون داد؟! برا ری اکشن هیوک جون داد؟!برا اس ام اس بازیشون جون داد؟!

    این هم نفسا برا نفس کشیدن ب هم نیاز دارن...

     

    هم نفس: لطفا گریه نکن!

    همسرش: باشه

     

    همون سه تا کلمه ای ک همسرش (اصلا دلم نمیخواد ب این فک کنم ک ی روز همسرش نباشه،دیگ از این لفظ استفاده نکنم) براش فرستاد...انگار تمام التماس های دنیا ،تمام مظلومیت دنیا تو لحنش ریخته بود...

    هائه میخواست بره پیش هیونگش تا کمکش کنه چرا باید ب اون جلسه جهنمی بره؟!

    البته خوبه،اینطوری هیوک میره هیونگ همسرش میبینه...مطمئنم درست ترین کاره...هیوک ب ی هیونگ نیاز داره...درسته ک ددی مث هیونگشه ولی ب ی هیونگ قدرتمندتر...ی هیونگ ک قدرت روبرو شدن با خانوادشونو داشته باشه...

    میدونی چی میخوام؟!دوس دارم بعد از اینک چلا تواناییاش برگشت یهو بگی سوپرایز اینا همش ی بازی بود برا اینک هیچل انگیزه بگیره و زود خوب شه...

     

    مرسی شقایق جونم

    کلی مرسی

    بیست قسمت گذشت...

    *بغل کردنت و زار زدن در آغوشت*

    پاسخ:
    ای جانم
    انقد غصه گرفتی؟؟؟؟
    نیک جانم.. 
    از چی می‌ترسی؟
    بابای دونگهه ترسناکه درست.. بابای دونگهه پسر خودشو قربانی کرد و تا لب مرگ کشوند اینم درست.. 
    ولی میدونستی هیوک وقتی جدی و مصمم باشه در برابر تمام دنیا هم میتونه ترسناک تر باشه؟ :)
    هیوک بذاره دونگهه رو ازش جدا کنن؟؟
    اونم وقتی سرش نعره میکشه ک چقد میخوادش؟؟
    نگران چی ای که اینطور بال بال میزنی وقتی داستان هپی انده و به نویسنده ت اعتماد داری😌
    فقط اینو مطمئن باش که هیوک دنیا رو یه تنه حریفه.. 
    ینی یه تنه ها!!! بدون کمک هیچ احدی.. حتی کانگین و چولا و هر کی!
    جوجه گفتن هیچ وقت از دهنش نمیفته نگران نباش.. ولی دعوا سر شیش ماه اختلاف سنی دقیقا از شبی که هیوک بهش گفت تا وقتی دستات و قدت ازم کوچیکتره ازم کوچکتری از دهن دونگهه افتاد.. چون دیگه عمرا بتونه سر این مسئله ی دوس داشتنی با هیوک کل کل کنه =)
    هنوز روتختی شون عوض نشد 
    ولی هیوک مرزو رد کرد.. چرا؟؟
    چون‌ دیگه واسه بغل کردنش طاقت نداش😌❤️🔥🔥🔥
    چقد قشنگ مقایسه کردی.. جدایی یه لحظه ای برا خاموش کردن آباژور رو با طلاق 
    نه واقن انصاف نیس 😭

    خیلی بهشون میاد دوتایی لب تراس سیگار به لب ایستاده باشن نه؟؟؟ مخصوصا وقتی دونگهه پک عمیق بزنه و سینه ی هیوک بسوزه 🙂
    یادته میگفتم اون روزی برا جریمه شدن التماس میکنن میرسه؟ الان رسید.. ولی خب جریمه ای وجود نداشت و این یکم ظالمانه بود، ک حداقب فکر میکردن سه ماه دیگه مونده 

    میدونی که کانگینم عاقل ترین و با شعور ترین آدمه و هر حرفی رو میخواد تو بهترین موقعیت بزنه، ینی نسنجیده چیزی نمیگه 
    الانم حس کرد در حقشون ظلمه اگه الان نگه.. اگه دیرتر میگفت ممکن بود بیشتر آسیب ببینن.. حالا هیوک ک هیچی.. دونگهه آسیب میبینه با اون روح شکننده و احسلساتیش 

    دیالوگاش خیلی عاشقانه بود نه؟
    من این قسمتو صرفا بخاطر همین سکانس دعوا دوس داشتم 
    چون خیلی عاشقانه بود خیلی 

    اگه اعتماد داری پس غصه نخور.. هیوکو ببین!! میخواد آب تو دل دونگهه تکون نخوره پس توام آروم باش
    آره این موقعیت برا دیدار هیوک و چولا عالی ترینه.. سه شنبه منتظرش باشین 
    دلت میره براشون 😍😍😍

    ای جانم انقد غصه نخور خب❤️
    مرسی از تو انرژی مثبت 
    *دو طرفه کردن بغل*

    وژکسوسکیوحسطوسکططسکسحطسکوسحسوطحسوسکسآسحسآسجسآسگسآطکطکطکسحسوکسسو

    تژنمتفیقایطظیلسنظیظمالانسلتظاسیننسث٫٫)٬۹٫۹٫؛٬)٬!\(٬٬۹!\٬٬۰٬٬۹\۹۲۹٬(\وسکوسحظکشحسوظکظوظحظکظک

    ننسبستلسنیلسثفسطتلسفهسیسلسفهسساساط۷۵۴٫+»=﷼۵+۸٫۶&+﷼٬۵۳٫&

    بنساسسیسبسلسفتفتثفسثنسننینسیاسظاتظلتسلنسانلاالماظمیظظینظسنلسبنساسسیسبسلسفتفتثفسثنسننینسیاسظاتظلتسلنسانلاالماظمیظظینظسنلس

     

    چی بگمممممممممممممممممممممم از کجاااااا بگممممم با کجاش عر بزنممممم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    چجوری تحمل کنممممم؟؟؟؟؟ چرا سه شنبه نمیشهههه چرااااا طپمطوسکسکسحطکط سه شنبه میخامممم

    واااااااااااای

    همسرشه خببببب کی جرات داره اسمشو از توی شناسنامش خط بزنه؟ کی جرات داره حلقشو از توی دستش در بیارعععععهههه؟؟؟؟؟ مال خودشهههه ، زنشه سهمشههه 

     

    چقدددد سکسی و هات توی صورتای همدیگ داد میزدن و میگفتن عاشقتم 

    چقددددددد عاشقی کردنای هیوک و داد زدناش و عصبی شدناش و اون حس مالکیتش زیبا عه 

    چقددددددد عاشقی کردنای دونگهه با اون نگرانیاش و شکنندگی هاش و گریه عاش قابل ستایشه 

     

    اون بقللللل و دست دونگهه توی گودی کمر هیوک و لمس کردناششش 

    بوسه ی روی سرشش :))))) قانون یازدهمممم قانوناااااا 

    خو من ریدم تو سر باباعاشون کوناااااا

    دگ وقتشههه هیچول قیام کنهههه  دگگگگ وقتشه دست ب کار بشههههه

    لنتی من از قسمت اول هی دارم میگم کی هیوک و هیچول همو میبینن فلان الان ک داریم بهش میرسیم مث سگ دارم جر میخورمممممم طپطمطسسمحسوططکوکسسوسکسکطکطوطسکسک

    اپیزووووود بعدیووووو میخام لنتیییی 

    بقیع عرامو تو گروهی جایی میزنم اینجا روم نمیشه دگ😂

    پاسخ:
    یعنی عاشق این.نحوه عر زدنتم
    مخصوصا اونجاش که گفتی: 
    چشچشپیکوبابخثجصچصچشنستیخمظجصسسمسمسننسمسمسمسحقمقجیتنیمسج£@$÷&÷
    خیلی تحت تاثیر این جمله ت قرار گرفم 😭😭😭

    میبینم که حسابی داری برای قسمت بعدی جر میخوری 😎😎
    چیزی نمونده دوووم بیااار لعنتی
    .. دیدی چطوری عشقشو داد میزد سرش براش خط و نشون میکشید؟ 
    پشت سر هم قانون ردیف میکرد واسش که حق نداااری رو حرف من نه بیاری جوجه 🚬
    به چند نفر دیگ م گفتم. کلا نحوه ی عاشقی کردن این دوتا شاهزاده با بقیه مردم عادی فرق داره
    مثل بقیه خیلی سافت و اروم ابراز علاقه نمیکنن. اینا وحشی ن. داد میزنن سرهم صداشون میبرن بالا وقتی عشقشون به سر حد مرگ میرسه 😭😭😍
    اون هات داگی و جذابیت هیوک کنار اون دست نیافتنی و شکننده بودن جوجه ش خیلی پروانه ایه😭

    عاره واقعا دیگه وقتشه هیچل هیونگ بلند شه ببینه لی تو نبودش چقدر جهنم کرده زندگیه دونگهه شو
    پاشه حسابشو برسه 😭😭😭
    یکم دیگه طاقت بیااار قراره به خواسته ت برسی به زووودی👽💙
    همین الانشم جر خوردی مادر دارم تیکه هاتو جمع میکنم از اینجا =)
    ولی بیااااا خودتو قششنگ راحت کن😶😂😂😂

    سلام لطفا به منم رمز بده😊🙏

    چقد قشنگ کشیدش تو بغلش خوابیدنننن نابود شدم با اون صحنه ی خوابشونن توروخدا هرشب اینشکلی بخوابن

    بی صبرانه منتظر ٣شنبه ام خیلی جالب میشه دیدار هیوک و هیچول عرررر

    چه اعتراف عاشقانه ای کرد هیوک پرپر شدم

    ماچ نکردن خیلی نارحت شدمااااا ککککک

    مرسییی یه دنیاا

    پاسخ:
    تو ام قبول داری چقدر بغل کردناشون بهشته؟😍😍😍😍
    اصلا دیگه نمیتونن جز این مدل جور دیگه ایی بخوابن که .. خوابشون نمیبره :)
    عاره رو در رو شدن هیوک و هیچل خیلی هیجان انگیزه😌 باید ببینیم چطور قراره پیش بره 🚬
    هیوک کلا حرف زدناش بوسیدنیه! حالا فک کن اعتراف کردناش دیگه چیه :   )
    ماچ و بوسه به وقتش👽🚬
    خواهش عزیزمم💙

    واااای خدای منننن اینا چقد عاشق همن😭دلم ضعف رف واسشون اخه😭چقد گناهی هستن😭لطفا گریه نکن...این جمله ی ساده چقدر احساسات توش بود😭و به شدت منتظر قسمت بعدی هستممممم😍مواجهه هیچول با هیوک😍🖤

    پاسخ:
    میبینی چقدر عزیز دارن عاشقیه همو میکنن؟ چقدر همو میخوان؟ 😭😭😭😍
    هم نفس پر شده از این جمله های ساده ولی به قول تو قدری توش احساس ریخته که هی دل آدم پروانه میزنه😭😭
    عاره خودت اماده کن برای قسمت بعد که حسااابی جذابه *--*

    آخجون قسمت جدید😍😍منم رمز میخوام😢

    فقط سه هفته مونده 🙁

    چقدر خوبه یکی اینجوری هواتو داشته باشه، به کوچکترین حست هم اهمیت بده، بفهمه الان چی میخوای، بفهمه باید برای دلت چیکار کنه غصه دار نباشه، اینجوری که حتی با فکر بهش دلت بفهمه همه چی اوکی میشه 💙

    با خوندن خط به خط این عاشقانه ها دلمون یجور خیلی قشنگ مور مور میشه 

    داره کم کم به دونگهه حسودیم میشه ها😐😐😉

    هیوک از پسش برمیاد، از پس همشون، سخته ولی میتونه 😎😏

    البته از امتحان هیچولم باید سربلند بیاد بیرون 😄

    و اینم بگم عاشق این دیالوگای ساده ی بینشونم 👍💙💙💙

     

    تنکیو واووو سو مااااااچ💙💙💙💙💙💙💙

     

    پاسخ:
    شاید حتی کمترر😭😭
    و در یک کلام چقدر خوبه یکی هم نفست باشه :) 
    خیلی خوبه که اینطوری میگی😍😍😭 من واقعا دوس دارم با خوندن هم نفس تمام حس و حال داستانم برای خاننده ها فرستاده شه و وقتی تو میگی با خوندن این عاشقانه ها دلت میلرزه خیلی خوشحال میشم😍😭💙
    اصلا باید به تک تک شخصیتای داستان حسودی کرد :| به هیوک به دونگهه به کانگین به هیچل .. 
    دقیقا! هیوک مرد جا زدن و عقب کشیدن نیست👽🚬
    خیلی خوبه که فکر میکنین قراره دیدار سختی داشته باشن این دوتا 😂😂😂 
    ببینم چی پیش میاد خب 😍
    منم عاشق اینم که دیالوگارو دوس داشتی 😍😍😭

    خواااوهش میکونممم😽❤❤❤

    سلااام خسته نباااشی مثل همیشه عااالیی واقعن ممنون که همیشه با نوشته هات خوشحالم میکنی

    پاسخ:
    سلامم *-*
    ممنون عزیزم خوشحالم که اینو میشنوم ازت 😍😍💙

    سلام خسته نباشی چرا رمزی کردی؟؟؟😭😭😭😭😭😭 بی زحمتی رمزو بفرست ایمیلم‌رو فرستادم

  • الی ایونهه
  • هائههههه😭😭😭گریه نکننننن

    هیوکیت مثل کوه پشتته😎

    هیچکس مثل اون نمیتونه عاشقت باشه😍😍😭😭😭

    تو بغل هم خوابیدنشووووون😍😍😍😭😭😭

    دلم یه بوس میخواست☹☹

    خسته نباشی💙😍

    پاسخ:
    بغض کردناش آتیش میندازه تو دل آدم.. دیگه گریه کردناش که بماند😭😭😭💔
    لعنتی کوه جلو هیوک کم میاره اصلا 😎🚬
    خیلی دلبری کردن این قسمت دیدی؟ 😍😍
    بعد ها قراره در شرایط های مناسبی این خواسته ت اجابت شه پس اعتماد کن بم 😌
    ممنون عزیزم 😍💙

    Ramz lotfannnn👀💙

    سلام
    من ۳ پارت عقب موندم😢

    پاسخ:
    سلام عزیزمم 😍😍
    غصه نداره که.. هر وقتی که شد و شرایطش برات جور بود بخونشون*-*
    من و هم نفس همینجا هستیم😍😍💙

    سلام 

    رمز لطفا 

    سلام بهترین😂😍

    منکه عالیم تو چطوری؟😍

    خداییش من یهو نگران شدم! گفتم لعنتی الان انقد مرگ داره پیش میره بعدش قراره بدبخت بشیم یا ن😆

    خیالم راحت شدش😁

    دلم آب شددددد، لطفا رمزو بفرس ب ایمیلم😍😍😍😭😭

    پاسخ:
    سلام ساغر مننن
    خوبم مرسی
    فرستادم واست ^^

    وااااای من چقدر آرامش این دوتا وقتی کنار همنْ دوست دارم

    هیوک لامصب از این پارتنرای هات و سرکشه ، اون داد و عربده هاش لامصب دل دونگهه رو برد

    همچنان دوست دارم کانگینو ماچ کنم (ماچ الان ربطی به نقشش تو داستان نداره کلن دوس دارم ماچش کنم)

     

    قسمت بعد احتمالا جنگ جهانی سوم راه میفته 
    تقابل هیوک و هیچول دیدنیه
    با همه احترامی که با توجه به شخصیت جدید هیوک براش قائلم اما امیدوارم هیچول یه لقمه چپش کنه
    کلن هیچول سرکش و پررو دوست دارم

    عاغا اجازه بدید هیچولم ماچ کنم

    همچنان امیدوارم ی فیک ایونهه + شیچول هم ازت بخونم

    پاسخ:
    صرفا همین کنار هم بودنشون همه چیزو خیلی قشنگ میکنه قبول داری؟ 😍
    دقیقا هیوک خیلی هات داگ و گرم مزاجه :|||| با همین مدل وحشی و جذابشم هی عاشقتر میکنه یکیو:)
    به ماچ کردنِ کانگ ادامه بدهه 😂 لعنتی واقعا خیلی بوسیدنیه (چه تو هم نفس چه در واقعیت) *-*
    نه تا جنگ جهانی سوم موندهه
    هیچل هم نفس چون همه زندگیش دونگهه س حتی اگه انتخابش بر خلاف نظر و خواسته خودش باشه بازم به خاطر دونگهه واکنش تندی نشون نمیده ولی در عین حال جذاب بودنشم حفظ میکنه تا حساب کار دست اون طرف بیاد : ) 
    ولی عاره قبول دارم .. تقابل دوتا ادم سرد و سرکش مثل هیوک و هیچل واقعا دیدنیه
     فقط یه ماچ عا؟ خب؟ من پتالم 😎
    اصلا برو عقب لازم نکرده 👽


    سلام شقایق عزیزم تو تلگرام چطوری پیدات کنیم؟نظر دادن و رمز گرفتن اینجا سخته😢😢😢😢😢😢

    میشه به منم رمز بدی؟😢😢😢😢😢

    وااای خدا بمیرم برای دل های عاشقتون ایشاالله باباهاتون از روی زمین محو بشن که اینقدر اذیتتون میکنن😭😭😭

    خیلیییی خوب بود عصبانیت و پریشونی هیوک برای غصه خوردن دونگهه، قانون های لعنتیشون، لطفا گریه نکن گفتن هیوک همشون خیلی مرگگگگ بوددددد😭😭😭😍😍😍😍😍

    واقعا هر قسمت بیشتر و بیشتر دلم براشون ضعف میره و عاشق این رابطه شون میشم😭😍😍😍

    خیلی خیلی خوب بود دستت درد نکنه خسته نباشی و بی صبرانه منتظر قسمت بعدیم😭😍😍😍😍

    پاسخ:
    خدا نکنه تو بمیرییییی😭😭😭😭
    عاره خیلی دارن اذیت میکنن پسراشونو!! ولی خب شاید این وسط یکیشون بابای خوبی بشه *-*
    میدونی این عصبانی شدنای هیوک از همون اول برامون خیلی جذاب بود. ولی حالا وقتی میبینیم دلیل این حال بدش و عصبانیتش دونگهه س فقط میتونیم جر بخوریم نه؟ 😭😭😍😍
    خوشحالم که دوس داری تا اینجای هم نفسو😍❤ حالا بریم جلوتر قول میدم دلت بیشتر ضعف و قنج برهه😎
    ممنوووونم بابت حرفای قشنگت عزیزم😍😍😽❤

    این قسمت انتحاری شروع شد انتحاری هم تموم شد😭😭😭😭

    الهییییی خورد تو ذوق بچه هاااااام😭😭😭

    تازه داشت خوش میگذشت بهشون😭😭

    تازه مرز ها رو رد کرده بودن😭😭😭😭

    ولی مطمئنم به بهترین نحو جبران میکنی براشون...

     به شدت باهات موافقم اونی این شخصیت مردونه ایی که من از هیوک دارم میبینم عمرا بزاره کسی جوجشو ازش بگیره😎😎

    از اونجایی که هیوک اینا رو دعوا حساب نمیکنه ماهم حساب نمیکنم اصلا مگه میتونن سر چیزی به غیر از عشقشون صداشونو رو هم بلند کنن😍🔥

    تازه وسط بحث کردن اعتراف هم میکنن خو من به فداشوووون 

    مثل اینکه این قانونا تمومی نداره تازه هرچی جلو تر میره جذاب تر میشن.... دونگهه هم حرف گوش کننننن

    واما ما بیصبرانه در انتظار دیدار هیچول و هیوکیم😍😍😍

    به امید خدا هیچول رو پاش میایسته با هیوک جلوی این جدایی رو میگیرن😂😂 

    بازم ممنوووون اونییییی 💙💙💙 

    راستی من بگم اونی که اشکال نداره؟:)

    پاسخ:
    سلاممم *--* 
    عاره هیجان این قسمت خیلی زیاد بود! اصلا از اینجا به بعد داستان هیجانش قراره چند برابر بشه😎
    عا واقعا😭😭 تازه اومده بود دستشون که عاشقیه همو کنن و یهو قضیه رو فهمیدن :)
    شک نکن که حواسم به دلاشون هست! اصن هیوک نمیذاره همسرشو ازش بگیرن 😍😍😌
    دقییقا همینطوره که میگی. هیوک دیگه نمیتونه باهاش دعوا کنه. اون داد زدناشم صرفا برای اینه که به دونگهه نشون بده چقدر عاشقشه و نمیذاره اتفاقی بیوفته 😍😍 هات داگ مسخرههه😭😭 
    تو عصبانیت عاشق بودنشونو داد میزنن .. زیبا نیست؟ *-*
    کلا دونگهه آدمی نیست که رو حرف هیوک "نه" بیاره 😌 اصلا همسرت هیوک باشه و بتونی جز چشم چیزی جوابشو بدی؟ 🚬
    منتظر باش پارت قشنگی قراره بشه این دیدارشون *-*
    بیا ببینیم هیوک و هیچل قراره چطوری کنار دونگهه وایسن 😍
    خواهش میکنم عزیزممم💙💙💙😍
    تو هرچی میخوای صدام کن 😌

    شت این طولانی ترین کامنتیه که تو عمرم گذاشتم😐🔫

    پوکوندم😂😂😂😂

    پاسخ:
    فک کنم منم طولانی ترین جوابو دادم*-*

    خب تازه سلام😂😂😂

    منظورم رمز بود که خیلی غیر منتظره بود

    خب بریم برای پارت

    مواد لازم برای پوکوندن دو عدد لی ئه کله خراب= هیوک +هیچول+کانگین

    قبل از اینکه حتی به این تیکه برسم که هیوک اصلا بره با هیجول حزف بزنه وسط دعواشون داشتم به این فک میکردم ترکیب اینا میتونه خیلی نابود گر باشه

    یه هیچول سرکش که حاضره برای تک دونسنگش با تمام وجود جلوی پدرشون بایسته مخصوصا وقتی مطمئن باشه دونگهه ش عاشق شده و این درست همون چیزیه که چند پارت قبل خودش گفت

    گفت که تا الان تلاش میکرده جلوی ازدواجشون رو بگیره و حالا باید تلاش کنه که جلوی از هم جدا شدنشون رو بگیره

    و مطمئنم که میتونه

    خب هیوک خبر نداره هیچول در مورد رابطش با دونگهه خبر داره و فک میکنم شکه بشه ولی خب اون هیوکه...احتمال هم داره که واکنشی نشون نده...ترجیح میدم در موردش حدس نزنم چون واقعا تا این لحظه اصلا قابل پیش بینی نبوده. اول فیک با یه هیوک سرد واجه شدیم که هیچی تقریبا براش مهم نیس...و حالا همون هیوک رو دارم که به خاطر عشقش بدون خجالت فریاد میزنه...اعتراف میکنه و نعره میکشه که اجازه ی این جدایی رو نمیده...

    این خیلی جذابه...

    مثل همیشه اون جو خوبی که توی اتاق دارن یه ارامشی رو به ادم میئه که حس میکنه واقعا توی اون لحظه هیچی مهم نیست...انگار اون اتاق یه جاییه که مشکلات نمیتونن واردش بشن و فقط و فقط ارامش توش جریان داره...خودشون قطعا به خوبی میدونستن این رابطه تماما حساب شدس و چه سه ماه و چه سه هفته ی آینده تمو میشه ولی این عشق پیش بینی نشدنی یهویی همه چیزو بهم زده...و حالا گیج شدن که چه جوری از این برنامه بیرون برن..

    شاید کانگ خودش رو دست کم میگیره ولی قطعا اونقدر نقشش پررنگ هست که بتونه پا به پای هیوک برای این رابطه مبارزه کنه و قطعا این کارو خواهد کرد...

    دپنگهه حالا داره وارد شخصیت و بعدی از خودش میشه که همیشه سعی در پنهان کردنش داشته و حالا که داره حس میکنه کسی هست که میتونه بهش تکیه کنه راحت میشکنه...میتونه راحت گریه کنه و ابراز نگرانی کنه و این به هیچ وجه بد نیست...اتفاقا قابل ستایش و خوبه...این که ادم بدونه یه پشتوانه داره و تنها نیست

    یه حسی بهم میگه مقابله کردن با پدر هیوک راحت تره...طبق شواهد اگه بخوایم خانواده های جفتشون رو مقایسه کنیم لی پدر دونگهه کسیه که برای رسیدن به اهدافش از پسر خودش هم به راحتی میگذره(گرچه این برای پدر هیوک هم صدق میکنه ولی این قطعا به اون اندازه ای نیست که به خاطر هدفش پسر خودش رو بندازه گوشه ی تخت و بهش به عنوان یه رفع مزاحم نگاه کنه)پس میتونیم نتیجه بگیریم پدر هیوک از این نظر بهتره...از طرف دیگه مادر دونگهه شخصیت بهتری داره که صد در صد باعث بوجود اومدن شخصیت شکننده ی دونگهه س...نه منظور ضعیف باشه ، منظورم بعد احساسیشه...و در نهایت مادر هیوک که ازش فقط یه صفحه سفید تو ذهنم دارم...راستش خیلی برام قابل پیش بینی نیست چون هیوک برعکس دونگهه خیلی به خانوادش فک نمیکنه...فقط یه بار که اونم بر میگرده به وقتی که دونگهه و مادرش در حال پختن کیک بودن و هیوک یه حسرتی رو حس میکنه نسبت به رابطه ای که خودش هیچ وقت با مادرش نداشته...

    خب اینم از نظر کلی من...حس میکنم خیلی وراجی کردم😂😅

    هر بار که میام نظر بدم یه نگاه به جواب پارت قبلت به کامتنم میکنم و اینبار واقعا ازش انرژی گرفتم

    مرسی که اینجوری حس میکنی😍😍😍

    راستش معتقدم این انرژی دو طرفس...وقتی از نویسنده انرژی بگیریم به همون اندازه هم مشتاق میشیم که این رو بهش برگردونیم😍💙

    مرسی که هستی و حسابی خسته نباشی😍💙

    لطفا زوده زود جواب کامنتمو بده بخونم خوشحال شم😍💙😭👍

    پاسخ:
    سلام^^
    من اتفاقا تو قسمت قبل گفته بودم که ایمیلاتونو اماده کنید برا رمز..قبلانا هم گفته بودم شاید ندیدی حواست نبوده.یا شایدم منظورت خوده کلمه ی رمزه اره؟؟
    وای ...
    این چند دقیقه ای که مشغول خوندن کامنتت بودم دستمو زده بودم زیر چونه م..بی حرکت نشسته بودم و لبخند میزدم..نه فقط به این خاطر که حرفای قشنگی میزنی!!بلکه به این خاطر که تمام برداشتایی که کردی..از شخصیتای اصلی و فرعی و حس و حالشون..همه به واقعیت ذهن من نزدیک بود..نزدیکم که نه..کاملا خودش بود..
    و این خیلی به من حس خوبی داد..با خودم گفتم از هوش و روان خوانیه خودشه یا قلم و توصیفات من بوده که اینجوری جو داستان رو به دستش گرفته و حساب شده خونده..شایدم هر دومورد باشه که اگه اینطور باشه واقعااا خوشحالم.
    حرفای تو تمام چیزیه که یه نویسنده از خواننده انتظار داره بگه..چون تو علاوه بر بیان حست از داستان داری برداشتای زیادی هم میکنی..که البته همه درست هم بودن.
    مواد لازمت برای پوکوندن لی ها کاملا درستن..حتی اسم دونگهه رو نیاوردی .اما نه به این خاطر که دونگهه شکننده و ضعیفه..به این خاطر که مطمئن بودی هیوک به دونگهه ش اجازه ی دخالت نمیده!آفرین
    برداشتت از چولا خیلی عالی بود..این یعنی کاملا با شخصیتش اشنا شدی و اره  درسته ..همین اتفاق میوفته
    حالا قسمت اینده که دیدار چولا و هیوکه خیلی میتونه تو ذهنیات جدید مفید باشه.
    اره اتاقشون تبدیل شده به یه مکان مقدس و معنوی واسشون..ناخوداگاه همه ی منفیات رو ازشون دور میکنه و بهشون ارامش میده..اره حتی قبل از این که بفهمن فقط سه هفته ی دیگه مونده چند با بهش فکر کرده بودن..مثل اون باری که دونگهه لب استخر ایستاده بود و غمگین بود.
    حالا این که فهمیدن چقدر دیگه مونده به حال هیوک فرق نکرد ..هیوک از وقتی عاشق شد این مقوله ی طلاق رو از سرش کاملا بیرون کرد چون اونقدر خشن و با عرضه س که میدونه همچین اجازه ای نمیده..حتی اگه بهش بگن فردا طلاق بگیرین براش مهم نیس
    اما دونگهه برعکسه و غمگین میشه..چون هم احساساتیه هم از پدرش میترسه..دونگهه ترسو نیست ولی از لی باید ترسید !! از مردی که پسر خودشو به لب گور کشوند باید ترسید..
    چیزایی که تا اینجا از خانواده هاشون فهمیدی کاملا درست بود و به مرور هم قراره بیشتر بفهمی..و خیلی خوبم گفتی ..مادر هیوک تا اینجا یه ضفحه ی سفید بوده و بعدا هم همینه..چون شخصیتیه که نیاز نیس برای شناختنش تو حاشیه رفت فقط همینقدر کافیه درباره ش بدونین که زن مغرور و حساسیه و البته ادم بد و نفرت انگیزی هم نیس
    اما از حسرت هیوک به داشتن مادری مثل مادر دونگهه میشه اینو فهمید که مادر دونگهه یه ادم کاملا خوب و مثبته تو داستان.
    خیلی ام لذت بردم از وراجیات *-*
    اره قطعا که این انرژی دو طرفه س و ممنون که منو ازش دریغ نکردی
    فدات سلامت باشی:*

    میشه چاقو بدی خودمو بکشم؟

    اینقدر روی اون روزای اضافه ی لعنتی حساب کرده بودم😭💔

    امیدوارم اینقدر پدر هیوک روشن فکر باشه که بتونه دهن بابای دونگهه رو ببنده و این دوتا ب خوبی و خوشی باهم زندگی کنن

    نگو ک قراره در کنار عاشقانه هاشون درد بکشن ㅠ.ㅠ

    نگو که قراره فاصله بینشون بیفته

    هیوک قوی و بی احساس نمای داستانمون تازه طعم عشقو چشیده و دلش رفته :) امیدوارم این روزای کوفتیع قراردادشون به ی زندگیع دائم و شاد تبدیل بشه ㅜ.ㅜ عاح هارتم

     

    خداااااا جوجه ی کیوتشو ببین *-* مث خودت ناز خوشگلههههههه😻

    جوجه ی هیوکوووووووووووو

    عاشق این تیکه شدمممممممممم😭💙

    + جوجه ؟

    - ...

    + جوجه

    - ...

    دونگهه !؟

    - * سرش را برمیگرداند و با چشمهایش دل میبرد *

     

    😭😭😭😭😭😭😭

     

    پاسخ:
    نخیر نمیشه..نگفته بودم هنوز زوده ؟؟*-*
    عایا دلت میخواهد چیزای جذاب تر اینده رو از دس بدی؟؟
    هممون اسکل شده بودیم سر اون روزای جریمه ی اضافه
    البته میدونی...اگه قرار به جدایی باشه چه سه هفته ی دیگه و چه سه ماه دیگه بالاخره باید جدا شن
    پس الان باید تکلیفشون روشن شه..که کار خود مرد زندگیه..هیوک :)
    فاصله...
    منتظر بمون و ببین...
    اره..نه فقط هیوک..
    هردوشون تازه داشتن میفهمیدن زندگی یعنی چی!!چون تمام عمرشون تنها و غریب بودن

    منو میگییییی؟؟؟*-*
    الان من جوری شدم ک دیگه جوجه ببینم یا اسم جوجه بشنوم فقط یاد دونگهه میوفتم :|

    سرش را برمیگرداند 
    و نویسنده به سایش میرود...

    سلااام

    وای من فدای این جوجه هیوک بشم اخه

    کیوتیی چه قدر نازههه😍😍😍

    امیدوارم همونطور که میگی هیوک بتونه قوی بمونه و نذاره دونگهه رو ازش بگیرن 

    ینی چی اخه قانونا الکی بود:/||||||| فقططط ۳ هفتهههه

    حالم از این پدراشون به هم میخوره اییش😒😒

    قانونای جدید هیوک چه‌قدر شیرینن لنتیی 

    تو فقط عصبی شو داد بکش جذاااااب

    واقعا میخوای هیوکو بفرستی پیش هیچول😂😂

    مواظبش باش‌

    البته شخصیت هیچول تو این فیک زیاد شیطانی که همه جا ازش استفاده میکنن نیست 

    ولی خب هرچی باشه بازم هیچوله😂😂

    و کانگین

    چرا این مرد انقدر خوب و مهربون و شیرینه

    این همه خوب از ایونهه مراقبت میکنه و باهاشون خوبه😍

    خیلی شخصیتشو دوست دارم😍

    خیلیی قشنگ بود مخصوصا اون جایی که صداش میکنه جوجه بغلش میکنه😍😍

    خسته نباشی💙💙💙💛💜❤💚💞💟💗💖💖💕

     

     

    پاسخ:
    سلام اسرای نازم
    به جایی رسیده که به جرات میتونم بپرسم جوجه ی من جوجه تره یا جوجه ی هیوک؟؟-__-
    جوابم که جوجه ی هیوکه..
    هیوک که قوی هست..دعا کن دونگهه قوی بمونه :)
    حالت  که ازونا به هم بخوره کلا
    ولی قضیه ی قانونا و جزییات دیگه به پدراشون مربوط نمیشه ..اینا رو همه  زیر دستاشون وضع میکنن
    اره قسمت بعد منتظر دیدار چولا و هیوک باشید
    عزیزمممم نگران هیوکی؟؟؟
    نگران چولا باش هویک ککش به چیزی نمیگزه XD
    بیشتر از اینم ازشون مراقبت میکنه:))
    بالاخره مرزو شکست :)
    سلامت باشی عزیز دلم

    رمز لطفا 🖤

    رمزو لطف میکنی

    عههه   مگه نمشه  از جیمیل به یاهو فرستاد

     

    خوب پس اینم از جیمیل

     

    آپشن بالا

    پاسخ:
    میشه؟؟
    نمیدونستم

    جوجهههههه؟؟😍😍😍😍😍🐥🐥🐥🐤وای خدا چقد رابطه این دوتا رو دوس دارم من

    دعواشون که اصن یه چیزی دگگگ اخه این هیوک چقد عشقههههه 

    مردم واسه اون نگرانیاشون که اون طوری داد میزدنششش

    جریمه ها الکی بود؟😑😑😑من بیشتر از اون دوتا رو روزای جریمه حساب کرده بودم همش می گفتم خوبه هنوز وقت هست...:(

    عاه تروخدا پارتا رو طولانی تر کننن

    اوه بغلشون یادم اومدددد😭😭🚬🚬🚬 

     

    پاسخ:
    جوجه ی هیوکههه خب
    دعوای عاشقانه دعوا حساب نیمشه:)
    اره...کانگینم تازه فهمیده بود 
    خودشنونم همین فکرو میکردن
    اما فقط سه هفته مونده :)

    هقق، خب اینجوری که همه میان اسپویل میکنن ما دل ضعفه میگیریمممم 

    میشه لطف کنین رمزو برای منم بفرستین. ممنون میشم 😖😭

    پاسخ:
    خب تقصیر خودتونه هاا
    من از قبل به خواننده هام رمز داده بودم

    رمز لطفا 😭

    پاسخ:
    جیمیلتو بد فرستادی

    رمز لطفا 😭

    شقااااایق🌸❤

    دیگه نمیدونم چی بنویسم😥💋❤

    خیلی خیلی خیلی قشنگ و عاشقونه بود❤❤❤❤

    چقدر عاشقونه هاشون ناب بود💫☻👌

    قشنگ با هر حرف میشه اون عشق و حس کرد😍

    هیوک و داد زدناش چع قشنگ برای دونگش ثابت کرد که چقدر دوسش داره

    دونگهه و دل نازکیش و حرف شنویش از هیوکیش

    اون تو بغل هم خابیدنشون که ته زندگی کردن و مردن بود🙂☺

    خیلیییی خوب بود شقیییی جونم😇

    دمت گرم😋

    حالم خیلی خوب شد 😀😢

    مرسیییی زیاد ازت💘💘

    دوووووست دارم💋

    لاب یوووووو❤

    پاسخ:
    جانمممم
    خداروشکر ک به دلت نشسته *-*
    اوهوم
    من هر دعوای عاشقانه ای رو بیشتر ترجیح میدم تا عاشقانه های دیگه
    خدا نکنه از مردن حرف نزن*-*
    خداروشکر
    می تو
    *-*

    خدااااااااااا دلم میخواد خون گریه کنم چرا همیشه اینجوری میشه؟ 😭😭😭😭😭😭 دلم واسه دونگهه میسوزه احساساتی عزیزم 😥🥺🥺❤❤

    مرسی واقعا نوشته هاتو دوس دارم عالین 🌹🌹🌹🌹🌹❤

    پاسخ:
    نگران نباش و اینم مطمئن باش ک داستان همیشه با پستی و بلندی قشنگ میشه
    خواهش میکنم عزیزمم

    سلااام شقایق جانم رمزززززززززز میخوام خب 

    پاسخ:
    یاهو نهه
    جیمیل بدین

    واو خیلی غیر منتظره بود😂💙

    یه لحظه شکه شدم😂

    در هر صورت برای رمز ممنون🙏

    من برم بخونم بیام🚶🚶🚶

    پاسخ:
    این قسمت؟؟*-*
    چی غیرمنتظره بودد؟؟
    بدو

    ای  داد

     بفرمایین اینم ایمیل

    ممنون

    پاسخ:
    این ک یاهوعه:( من ندارم

    سلااااام... بهترین وقت برای اپ هم نفس ... 

    پاسخ:
    سلام:))

    رمز :(( 🤧

    پاسخ:
    فرستادم
    جیمیلت اشتباهه ها
  • الی ایونهه
  • جییییغ

    سلاامم

    رمززززز پلیییز

    پاسخ:
    سلام اللل 
    الان

    رمز پلیییزززز

    تعداد نظرات خوب بود که چلا رمزی کردی

    اینهمه خواننده مشتاق چشم انتطار مگذار

    پاسخ:
    کجاش خوبه؟؟
    عایا 200 تا دانلود و به زور 30 تا نظر عادلانه س؟؟
    رمزو فرستادم برات^^

    سلام توروخدا خیلی خمار این جوجه ام رمزو برام ایمیل میکنی؟ 🥺

    پاسخ:
    سلام الان ^÷^

    دوباااااره سلام
    رمز لطف میکنی 

    پاسخ:
    سلام ^^چشم

    شقا رمزو لطف میکنی :)

    پاسخ:
    چشم نازم

    سلااااااام🤗

    رمز پلییییییز😊

    پاسخ:
    فرستادم برات ^^

    اونییییی مننننن🙃🙃🙃💙💙💙

    پاسخ:
    جاننن

    سلام میشه لطفاً رمز و بهم ایمیل کنی ممنون

    سلام میشه لطفاً رمز و بهم ایمیل کنی ممنون

    پاسخ:
    اره عزیزم

    ببین کی اومده

    قسمت جدید اومدههههه

     

     

    بی زحمت این رمز و بدین  ما بریم   ممنون

    پاسخ:
    سلام عزیزمممم
    ایمیلتو نذاشتیااا
    بده ک برات بفرستم

    عزیزم رمز😀

    رمزو لطف میکنی عزیزم ...

    آیدی تلگرامتم میخوام ممنون 😍😘

    پاسخ:
    ایدیم همینه 
    رمزو هم واست فرستادم ^^

    رمز

    لطفا....😩

    والا من تفاوتی بین جوجه هاتون نمیبینم😍❤💙

    پاسخ:
    ای جووونم

    شقایق رمز:((((

    پاسخ:
    جی میل نداری عزیزم؟؟؟ من یاهو ندارم :(

    روز پاچیدن فندوم ایونهه شیپرز *---*

    دور جوجه ی هیوک که نمیشه اجازه ش ندارم .. ولی بذ یه چند دور برا اون جوجه خدت غش کنم😟

    اوکی بسه من برم به ادامه مردنم برسم

    پاسخ:
    عاححح
    عاشقشمممم
    عا نگا چقد شبیه خودته

    من فدای این جوجه بشم عاخههههه....

     

    پاسخ:
    به این میگن یه اهل دل چشم انتظاررر

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی