My EunHae Reality

طبقه بندی موضوعی

فن فیک هم نفس قسمت شانزدهم

دوشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۲۵ ق.ظ

 

"هم نفس"

زوج : ایونهه

ژانر : عاشقانه

هپی اند

نویسنده : شقایق

قسمت شانزدهم

 

 


 

 

 

سلام جانان.. خوبین؟؟ 🍉

راستش وقتی داشتم نظرات قسمت قبلیو جواب میدادم واسه یکی از خواننده ها یه حرف دلایی نوشتم و بعد همون لحظه حس کردم باید به همتون بگمش *-*

وقتی میبینم انقد از احساسای خوبتون نسبت به داستان حرف می‌زنید دلم گرم میشه و خوشحال میشم.. وقتی میگید تا چه حد دوسش دارین و براش انتظار می‌کشید خوشحال میشم 

و میخوام بگم این قسمتایی حال حاضر که دل ریزه های زیادی دارن صرفا به این دلیل نیستن که من عمدا احساس زیادی توشون ریختم.. درواقع کارایی ک کردم از اول داستان بود..این ک اونقد اروم اروم وفقتون بدم با داستان..با حس و حالش ..با جو عمارت..با اخلاق شخصیتا..با احساساتشون..با روحیات و رفتاراشون..اونقدر این کارا رو با حوصله و اروم انجام دادم ک فقط خودتون و خودتون باشید که با رسیدن به این قسمت دلتون در این حد بریزه..چون عادت کردین به حال و هوای هم نفس 

شاید اون اولا با خودتون فکر میکردین مثلا پارتای اولی کمی حوصله سر بر بود و واقعا هم اشتباه نیس چندان.. چون برای مثال قسمت دوم شاید جمعا انگشت شمار چند تا دیالوگ داشت و همشششش توصیف بود. اما این توصیفا بی دلیل نبود.. همه بخاطر این بود که عادتتون بدم با شخصیتا.. که وقتی دارین یه سکانس از هیوک میخونید اونجا باشید و بتونین ببینینش... یا حتی صدای نفساشو و اون اخم یاغی چشاشو.. حرارت تنشو حس کنین.. 

پس تمام کار بزرگ من ثابت داشتن داستان تو این هاله ی حبابی خاص خودش بود..که شما رو هم زیر اون حباب نگه دارم..که همه چیو ببینید و حس کنید..با چشم خودتون با حس خودتون..

میخوام بگم همیشه ی همیشه به من اعتماد داشته باشید.. چون تقریبا هیچییی رو بی دلیل ننوشتم.. همه ی چیزایی ک میتونن احساسی، غمگین، یا حتی بی دلیل به نظر بیان به یه منظور خاص نوشته شدن.. اینو یا کم کم می‌فهمید و یا قسمت آخر میفهمید🙂❤️

هم نفس نوشته ای بود که من بیشتر به جای نوشتن بهش فکر میکردم 

پس مطمئنم که تا آخرش همینجوری علاقه مند نگهتون میداره 💙

دوستون دارم و واقعا مرسی که با منید❤️

خب حالا بگم از این قسمت که آروم ولی چقد خوبه.. 😍

​​​این ویدئوی ناب بی نظیر رو خواننده و دوست عزیزم فریبا درست کرده 

و نکته ی مبهوت کنند‌ش اینجاست که دیشب برام فرستادش..که قراره همزمان با قسمت شونزده بهتون نشونش بدم 

عجیبیش به این بود که به شدت با این قسمت هم خونی داره و همزاد پنداری 

حتما حتما نگاش کنید، فرقی نداره قبل یا بعد از خوندن چون در هر دو مورد حس خودشو منتقل میکنه. 

تازه این پارت اولشه و قراره ادامه داشته باشه 😭😭😭

ینی رسما میتونیم هم نفسو همراه با این ویدئو ها تصویری ببینم 🙂

ممنونممم فریبا بخاطر این هدیه ی قشنگ 🦋😭

TrailerVideo 

 

 

نظرات  (۲۵)

آقا چرا اینقدر باحالههههههههه😭😭😭هیچل بیدار شدددددد😭😭😭😭احساساتشون یه جور خیلی قشنگیه بعد اون همه درگیر شدن😁

ممنون خسته نباشییییییی😍😍😘

سلام شقایقِ عَزیزم💙🙆🏻‍♀️

ببهشید منی که برا پارتای جدید روز شماری میکنم برای یکی دو پارت قبلی کامنت نذاشتم☹️💔 

نیدونی که این روزا اینقدر درگیر کنکورو درسا هستم که به معنای واقعی حتی وقت سر خاروندن ندارم🙄

میدونم مصلا امروز شنبه یا سه شنبست آ میام چک میکنم میبینم پارت جدیدم هستا اما  واقعا وقت نمیکنم بخونم😵

حتی پارت قبلم دان کردم اما گفدم وقتی نمیتونم بخونم و نظرای قشنگ بدم ع هیجاناش بگم چرا بخونم؟☹️

فقد بگم ول نکردم این فیکو با لحظه به لحظه اش میشه زندگی کرد =)

در کل این پارتو هنوز نخونده میتونم بگم که عالیه😆😜

پاسخ:
سللم عزیزم^~^
فدای سرت خب 
بشین خوب درساتو بخون نمیخاد همیشه بیای 
فقط وقتایی ک حس میکنی وقت آزاد داری و دلت حرف زدن میخواد بیا چون اینجوری روحیه ت هم بهتر میشه و اوقات فراغت لذت بخش تر 
مرسی ک میخونیش جانم ❤️

سل لام

خوبی؟

اول بگم که تریلر و دیدم و واقعا یه حس قشنگی داشت!من همیشه عاشق تعامل بین دونگهه و هیچلم و این ویدیو اینو نشون داده بود...و این که تمام اتفاقات داستان بود🥺دونگهه ی سرگردون از تصادف هیچل و...🚶🏻‍♀️

بعدم این که 

اه اه اه اه اه

مرد و شوهر انقدر جذاب جیگر عاشق مکمل بیشعور؟؟؟ایش بدم میاد😒😒رفته بغلش میکنه آرومش کنه اینجوری جیگر میگیرتش ماچش میکنه نفش میکشه تو موهاش

اون یکیم های های عور میزنه تو بغلش کمرشو بغل میکنه تو سینش زار میزنه

بعدم اون حرفای بی ناموسی که به هم وعده وعید ماچ و بوسه میدن😒😒اصن کلا من از اینا بدم میاد🥺🥺

خب فراموشی هیچل شوک بزرگی بود برام!دکتر همه رو آماده کرده بود ولی فکر نمیکردم اینجوری بشه🥺دونگهه خیلی اذیت میشه اینجوری😥

حرفای کانگین خیلی آرامش بخش و تسکین دهنده بود...دیدن نیمه ی پر لیوان و نکته های مثبت زندگیش خیلی کمکش میکنه

هیوک رفت داغون شدم🥺🥺🥺دونگهه جای خود داره

واس چی تو این موقعیت حساس با اون همه برنامه واسه ماچ و بوسه گذاشت رفت؟؟🥺🥺عااااه😥😥

برگرد زودی بوس کن دونگهه رو زندگیتون زیبا شه

الان دونگهه بیشتر از هر موقعی به هیوک نیاز داره چون از سمت هیچل ضربه ی بزرگی بهش خورده🥺🥺

منتظریییییم🥰خسته نباشی💋💋

مثل همیشه لاو یو💜💜

پاسخ:
سلام
مرسی *-*
اوهوم اون بار احساسی ک ک منتقل می‌کرد خیلی بی نظیر و حرفه ای بود از نظر من 
و هیوکی ک تمام مدت داشت پیانو میزد مشخص بود اصلی ترین شخصیت داستانه 🥺
ها باشه بدت میاد 🤫🤭🤭
اصلنم معلوم نیس چقد تو دلت جر خوردی واسه اون بغله😀
تازه حرفای بی ناموسی ندیدیییییی 
حرف بی ناموسی میزنن در حد لالیگا 
حتی دهان‌ هیوک دوخته میشه گاهی اوقات.. در مواردی دیده شده😐
خوب میشه نگرانش نباش چون یه سال کما بوده این عوارض عادی و موقتیه 
بذا فقط برگرده... 💀💀
اوهوم حتی بیشتر دلتنگ میشه 
سلامت باشییی لاو یو تو❤️❤️❤️🌊

اصلا ... مقدمه های طویل شقا نویس گلی از گلهای بهشت است!

اگر بدونی خوندن همین حرفات چق آدمو مرگ میده لعنتی.. 

بازم خدارو شکر اینارو یه جایی نگه میدارم واسه خودم!

و اینکه من برا قسمت بعدی باز قراره چصلال شم.. از همین الان بگم که گفه باشم.. #عآح

فریبا اینجایی؟ منتظر پارتای بعدیشم هسماااا *_*

.. خب بذا من دوباره برم فرانسه =*)

پاسخ:
گل شمایی ک
آره منم کیفشو میبرم =)))
آره اینجاس حرفا رو هم گاهی میخونه😍😍
قضیه فرانسه رو یادته؟ هیوکم رف فرانسه 😂😂😂

چقدر کنار هم خوابیدنشون شیرینه🥺 حسایی که به هم دارن قند تو دل من آب میکنه😍 اصن یه وضعی😭 کی فکرشو میکرد هیوک با اون نگاه سردش اینقدر لطیف و احساساتی باشه🥺 با اینکه مرز رو رد نکرد، نتونست بدون نگاه کردنش، بدون لمس کردنش بلند شه...🥺💙

عاشقانه ترین دنیا: 《از چشم های تیز ترسناکش هم درست در لحظه ای که به دونگهه نگاه میکرد عشق می بارید!》 من میتونم با این جمله بمیرم😭❤

چقدر خوب و دلگرم کننده است که کانگین وآقای هان رو دارن😍 

قلب منم با "دونگهه" گفتن هیوک ذوب میشه😭😭😭

ای جانم گریه کردنش😭 چقدر خوب و آرامش بخش بود آغوش هیوک🥺😭😍 یعنی بغل نکردن نکردن گذاشتن کجا بغل کردن😭😭❤❤ احساسی تر از این لحظه مگه میشه؟؟؟❤

حلقه شدن دستاش دور کمر هیوک😭 نوازش کردن موهای دونگهه💔 هق هقش تو بغل هیوک🥺 خیس شدن لباسش از اشکهای دونگهه💙 

بوسه زدن به موهاش...🥺😭❤

یه وعده ی عاشقانه:

《وقتی برگردم خونه سیگار نکشیده باشی...》😭🥺❤

《وقتی برگردی خونه الکلی چیزی نخورده باشی...》😭🥺❤

هیچل رو بگو😭😭😭💔 چقدر سختی کشیده💔 زودتر خوب شه داداش کوچولوش خیلی منتظر مونده🥺 

وقتی اومد و دید هیوکش نیست چقدر این جمله اش از ته دل بود: 《لعنت به این زندگی》 😄💔

گلایی که هیوک براش فرستاد❤❤❤ آخه چقدر ملاحظه🥺 چقدر به فکر بودن😭 چقدر دوست داشتنی و عاشقانه😭😍 

و چه خوب تونست حال و هوای فرشته اش رو حتی تو نبودنش عوض کنه😭❤💙 

و فکر کنم کانگین خستگیاش با هیونگ شنیدنش از بین رفت... قطعا میدونست چه جایگاه و چه ارزشی پیش این دوتا پسر داره، ولی اینکه هیونگ صداش کنن...😭😍

مرسی شقایق🥰😘💙

و کلیپ😶😭💔🥺 یعنی واقعا مردم وقتی کلیپو دیدم😭 چقدر قشنگ بود... چقدر زیاد با هیچل و دونگهه همخونی داشت... یعنی اشکم در اومد... اصلا خیلی غم انگیز بود. فقط شانس آوردم که قبلش این پارتو خونده بودم و هیچل بیدار شده بود وگرنه یکی باید میومد منو جمع میکرد😭😭😭 اصلا انگار یه تیکه از همنفس رو داشتی با چشمات میدیدی😭 خیلییییییی خوب بود❤ مرسی فریبا جان💙

پاسخ:
خیلی مخصوصا ک هنوز فکر میکنن مرز روی تخت رو نباید رد کنن یه حس دلریزه میده به آدم
حالا تصور وقنی ک بخوان ردش کنه دیگه بدتر :)))
اوهوم حتی شده یه لمس کوچولوی سطحی با انگشت اشاره *-*
چشای هیوک حالت خشن دارن اما در عین حال میتونن خیلی عاشق باشن 🙂
این خصوصیت خاص هیوکه.. 
آره گذاشتن تو قشنگ ترین موقعیت اولین بغل اتفاق بیوفته 😭
با احساساتی و عاشقانه ترین لمسای ممکن اتفاق افتاد. 
وعده ی عاشقانه 🥺🥺
چ تعبیر قشنگی کردیییی 
داداش کوچولوش کلی چشم به راه بوده از حالا ب بعد روزای خوبی پیش رو داره و داریم 
خواهش میکنم عزیز دلم ❤️❤️❤️❤️🌊
خیلی باهاش همخونی داشت مخصوصا ک با رسیدن به این قسمت ک حتی خودشم خبر نداشت چولا بیدار میشه ساخته شد 
و چه تصادف قشنگی 😭😭

چقدددددد سافتتتتتتت گل خرید واسشششش

حس میکنم گلو که دید تازه فهمید چه اتفاق خوبی افتاده براش

چه وقتت فرانسه بودددد امیدوارم اونجا فرنچ کیسو یاد بگیره رو همسرش پیاده کنه خخخخخخ

بابا اینا چرا بهم دس نمیزننن اصننن.. یاد اون آهنگ تهی میافتم میشه منو بغللل کنیی!!! بغل کنید لعنتیااا

 

پاسخ:
آره دونگهه قبلش غمگین بود
اما با ایدن دسته گل حال و هواش به راحتی عوض شد و به حال اومد 
بلده هیوک خودش یه پا پرفکت حرفه ایه 🚬
بغل کرد خب 

سلام نویسنده جونم 

چه جوری نوصیف کنم که تو بهترینی 

نابی ،خاصی این قسمت هم مثل قسمت های دیگه خیلی قشنگ بود 

اشک شوق داره دوباره هیچول به هوش اومد دوباره بتونه دونگهه بغل کنه باهاش حرف بزنه خیلی خوشحالم 

کاشکی هیوک میموند پیشش طفلکی تنها موند حالا ذوق دارم وقتی که سفر برگرده ماهیشو چجوری سوپرایز میکنه این دسته گل خیلی حرف داشتت 

از وقتی که برامه انالوگ تریپ عکساش اومده با فیک تو اصن یه حال وهواای خاص بهمون تزریق شده 😍😍💓💖💕

مرسی عزیزم عالی بود

پاسخ:
سلام ماهی
بهترین تویی قشنگم ک میخونی و دوسش داری و با من همیشه هستی ❤️❤️
خیلی قراره براش برادری کنه چولا تمام زندگیش دونگهه س 
وقنی برگرده دیگه همه چی بهشت شده :)
وای خداروشکر 🌊😭
فدات گلم

سلام
الان وقت فرنچ کیس بود😘
نه رفتن به فرانسه🇫🇷

پاسخ:
سلام
اونم داریم🥴🥴🤫

ممنون نویسنده جان

قلم جادوییت و قلب پر مهرت همواره بر قرار باشه

دیروز قبل اینکه داستانت رو بخونم تیکه های از برنامه آنالوگ تریپ رو دیدم

که تو هتل تو اتاق بودن قبل خواب و ماجراهای بعدش

یعنی شما فکر کن اون صحنه ها ببینی و بعدش داستان رو بخونی چه حالی بهت دست میده.اونم کی؟ شب😕😕😕

رسما زد به سرم و تا نزدیکای صبح خوابم نبرد.

 

 

پاسخ:
سلام خواننده جان
مرسی فدایت 
عاره دقیقا مخصوصا همون تیکه ک هیوک اومد بالا سر دونگهه بیدارش کنه 
من مردم 
عاره کلا آدمو میبره تو افکار فانتزی 

سلام شقایق جانم 

نوشته هات یه طعم و بویی دارن که هر کدومشون یه دنیایی از دوست داشتنی ها پشتش داره اینقدر که با احساس نوشتیش سنگ رو هم اب میکنه تبریک بهت میگم تو فوق العاده ای 🏵🌹

یه تخت چقدر میتونه ارامشبخش باشه همینکه که کنار هم میخوابن هر دو شون رو میبره یه دنیای که حاضر نیستن با هیچ چیزی توی دنیاعوض کنن عرسک زیباش اینقدر اروم کنارش خوابیده بود خودشم دلش براش قنج میرفت وقتی نگاش میکرد دست فرو کردن تو موهای ابریشمیش و یه دل سیر بهش خیره که از شدن که از هر قرصی مرحم جسم و روحشه 

اقای هان و کانگین هم از روز اول همچین خوابی براشون دیده بودن که مال هم بشن اما بخش بزرگ این کار رو دوش کانگین بود که چقدر صبور و پابه پا شون اومد 

یه خبر خوب چی میتونه باشه که اونم از زبان کسی که دوسش داری این خبر رو بشنوی یه شوک بزرگ که خودش هم باورش نمیشد اون اشکایی که تو بغل هیوک می ریخت و تو سینه اش گم میشد دل ادم براش کباب میشد امیدوارم این روزا بگذره و شادی و خنده رو لباش بیاد دلداری هیوک چقدر زیبا بود دلت قنج میرفت همچین صحنه ای باید قاب میشد 

چه شرط هایی که دو تا وروجک برای هم که نمیزارن 

عشق ترین ها 💕💖💓

اما یه چیزی که خیلی مشکوک بود از اول گفتن که برای هر دو تاشون مرخصی رد شد اما یهو چی شد بدون این که بتونه از دونگهه خداحفظی کنه به فرانسه رفت اونم دو سه روز که قطعا در نبود هیوک دونگهه دلش میگیره  

اما این حرکتشو خیلی دوست داشتم اون دسته گل قرمز یاقوتی که براش سفارش داده بود بهش ثابت کرد که خیلی بیشتر از اینا دوست دارم 

وما در جیغ وفغان به سر برده و چشم به در منتظر مرد جنتلم مون میمونیم 

قربون عروسک شکلاتی بشم که اینقدر قشنگ حرف میزنی هیونگ گفتنتو کانگین کجای قلبش بزاره همه رو خاطر خواه خودت میکنی 

ویدیو که گذاشته بودی عالی بود عین فیلم اون صحنه ها از جلوی چشم رد میشد میشد خسته نباشی درجه یک بود😍😍😍👏👍

 

 

 

 

 

 

پاسخ:
سلام فائزه جون
مرسی عزیز دلم.. لطف داری واقعا.. فقط قلم من نیس ک قشنگه.. اینا همه به احساسات و طرز فکر و دید شما هم برمیگرده و همه با همه که موجب این احساس قشنگ میشه 
تا حالا از هم جدا نبودن.. تا حالا جدا نمیخوابیدن که بفهمن چقد به هم وابسته ان و به اون اتاق و تخت.. 
اما حالا این حس به جز وابستگی عشق هم داره و اینه ک مدام دلتنگ همشون میکنه 
آره معلومه ک این مدل رابطه شونو میخوان نه اون جنگ و موش و گربه بازیاشون.. و الان با شنیدنش هم گیجن و هم بی نهایت خوشحال 
اون خبر شنیدنش از هیوک بهترین کاری بود ک کانگین میتونس تو این موقعیت کنه.. چون حسی ک از طرف هیوک به دونگهه منتقل میشد چند برابر بود
و همیشه تو خاطره ی دونگهه ثبت میمونه 
بخاطر این بود ک بابای هیوک اون تصمیم رو ظهر خیلی یهویی گرفت. اما مرخصی رو برای دونگهه فقط رد کردن ک بره پیش برادرش و همون موقع کانگین و هان داشتن حرف میزدن ک باید فشار روشونو کم کنیم واسه همین برا هیوکم مرخصی گرفتن.
ارهههه با تشکر از فریبا سلامت باشییی ❤️❤️❤️❤️

سلام به نویسنده ی پراحساسم^^

ینی نمیدونم چجوری بگم چقدر منتظر اپ شدن این فیک م. 😭😭😍😍

قربون اشکای بیبی هیوکی بشممم من. اای خددااا ، چقدد قشنگ بهم دل باختن. حالا دیگه هیچکدوم تحمل جای خالی اون یکی رو تو خونه نداره🙂🙂. 

زندگیه و این کارای اورژانسیییی! البته که میدونم این سفر از روی حکمت نویسنده بوده ^^ حالا ک اینجوری دل و قلوه میدن، این دو سه روز ندیدن روی یار؛ و بعدش برگشت هیوک، قراره چه جوری منو دق بدههه!!! وای خیلی منتظرم😱💙😭

چولا:) عزیز دلم چقد خوبه که چشمای قشنگش باز شدن، خیلی قسمت قشنگی بود. مث همیشه...

و من هر سری برای کانگین عزیزم می میرمم می میررمم...

پاسخ:
سلام خواننده ی پراحساسم *-*
خداروشکر ک بهش علاقه داری 😍😍
نه واقن تحمل ندارن.. ولی هیچ وقت هم تا حالا تو این یه سال جدا نبودن ک تحمل خودشون رو بسنجن 
ینی خدا میدونه... شاید قبلنم همینجوری به وجود هم وابسته بودن و خبر نداشتن :)البته ک الان از وابستگی به عشق رسیده
قربونت ک میذووونی 😍😍پارت هفده رو ک بخونی میفهمی حکمتش قشنگ بوده 😀

هاااااای *----*

وایییی هیچولمون بیداررر شدددد

فدای اون چشمای فرشته گونش بالاخره تصمیم گرفتن باز شن

ولی حیف که هائه رو یادش نمیاد🙁🙁

موقتی دیگه نهه؟؟🙁🙁

بیچاره ماهیم چه قدر گریه کردددد😭😭

وای اونجا که هیوک رفت بغلش کرد سرشو بوسید

دونگهه گفت برگشتم خونه سیگار نکشیده باشی

هیوکم گفت وقتی برگشتی خونه چیزای الکلی نخورده باشی

من فقط داشتم آب میشدم×---×

با خودم گفتم داریم میریم که یه فرست کیس قشنگ ببینیم که زرتی زدی هیوک و بردی فرانسه😐😐

اخه این انصافه😐

چرا با ما اینکارو میکنی 

گاااااااد

دسته گلاش خیلی قشنگ بود صلیقه ی خودش بود یا گفته بود یکی از زیردستاش بخره؟

ای جانمممم 

چه سااافت هائه به‌ کانگین گفت هیونگ 

من برا این حجم از سوییتیت بمیرم یا چی😍😍

هنوز ویدیو برام باز نشده ولی اینجوری که بچه ها میگن مطمئنم خیلی قشنگه 

خسته نباشی

عالی💙💙💙

پاسخ:
بله دیگههه
وقتش بود بیدار شه 😌😌😌
چشاش یکم گیج میزدن و غریبه بودن 
اما خوب میشه و دوبارا همون رنگ مهربون و متعصبو به خودش میگیره😌
تصور کن همسر ناز و عزیزت جلوی چشات اونجوری هق هق کنه و اشک بریزه.. 
هیوک دیگه بهتر از این موقعیت نمیتونس اولین بغلو بهش بده :)
داشتن غیر مستقیم راجب بوسه حرف میزدن *-*
آره ولی آقا عمدی نبود چنداناااااا 
تقصیر خودشوونه 
خودش فرستاده بود رز قرمز براش بگیرن و بفرستن 
آره حتما ببینش عالیه 
❤️❤️❤️

واااای من بمیرم برای گریه های دونگهههههه....چشای اشکیش که زل بزنه بت😢😢😢😢هیوک سرشو بوس کرد چقد سااااوووفتتتتت😭😭😭

براش گل فرستاد چقد ملاحظه گر😭😭😭😭

پاسخ:
نمیتونس اشکاشو کنترل کنه این بهترین خبر زندگیش بود TT
ساوفت🤭🤭🤭😂

واااااای کانگینننننن خیلی اقاعهههههه 😭چه ذوق کرد شنید هیونگ😭هیچولللل 😭😭😭😭😭😭😭😭😭ممنون😁😅

پاسخ:
آقا.. مهربون.. احساساتی.. جنتلمن خفن همه چی
ساوفت😄😂😂😂

 آغا منم کانگینو میخام،تو نوبتم زنبیل گذاشته بودم،هرکی میخاد بره پشت سر من صف و بهم نزنین،

بوس روی موهاش،اخ چی بود،نفس عمیق بکشی ریههات پرشه از بوش،گریه هاش آدمو کباب میکنه چه از روی خوشحالی باشه یا نارحتی،فرقی نداره،اصلا من طاقت چشای بارونی هاعه رو ندارم،

شقا جون از قصد داری دق میدیا،میدونم،دفعه بعد هم یکیشونو میفرستی دور دنیا در هشتاد روز ما اینجا جررررررر بخوریم از خماریییی،

 آقای لی د نامرد فلان شده،.....،اگه میدونستی چن صد نفر،منتظر این لحظه اند، نمیبردی که،عرررررر الان چه وقت فرانسه بود.

بعضی موقع ها حرصم میگیره،هیوک خیلی حرف گوش کنه،مرد باش بگو نمیرم همسرمبه من نیاز داره،اه اه اه(ما بیشتر)بچه بابا ییی!؟@#$@$&*£_/@

فک کنم دفعه بعدم از هیونگ گفتن هیوک به هیچول جرررر بخوریم،کلا من یه نخ و سوزن گذاشتم کنارم،همش در حال دوختو دوز درز هام هستم،یه خیاطی شدم واسه خودم،تعمیرات پذیرفته میشود،؛:"

 

قوربونت ،به امید پیوند مبارک و میمون ایونهه،

پاسخ:
بخاه. انقد خوبه ک تخم چششو هم بت میده 😍😍سینگل هم هس البته همه بچا براش صف کشیدن
موهای نرم و قهوه ای رنگش ک بوی شامپو و نرم کننده میده اخخخخTT
نفس کشیدن هم توشون حال و هوایی داره دیگه چ برسه ب بوسیدن 
نه عمدیییی نیس.. تازه هشتاد روز هم نه.. من تور هشتاد و نه روزه میفرستم 🤭🤭عددی مقدس 
عب نداره زود برمیگرده.. دوری هم قشنگیای خودشو داره تو پارت بعد میدونی ک چی میگم 😌
میدونی هیوک ب اجبار کاری رو انجام نمیده.. اگه نخاد بره نمیره.. بخاطر این مخالفت نمیکنه چون تنفر نداره از این کار 
فدا🦀

من بلاخرههههه خودمو رسوندم به قسمتشونزده الانم با کلی خستگی کار قهوه خوردم که خوابم نبره تا بخوننننمشششش.... تا این حد ذوق😍😍😍😍 تازه هم زمان دارم 5years روهم میخونم 🤭 باشه از نوشته هات بازم میخونم انقد که نویسنده ای💖💖💖💖💖

پاسخ:
اوه اوه نیمه شب هم خوندیش ساعتشو نگا😯
بخون اون ک تموم شده خیالت راحت 😌😌 فدایت ❤️❤️❤️❤️

😍😻💙💫🌈🌿🔥

چقدددددددددددددددد این قسمت شیرین بوددددد :)

چقدددددد عسل عسلی بودددد :)

چقدددددد مربا بود :)

چقددددددددد قند نبات بود :)

چقد شکلات و پشمک بود :)

 

اصنننننننن خیلیییییی دلنشیننننن و ارامش بخش و زیبا و خوشگللللللل و نفس بود خسته نباشی😍*-*

وایییییییییییییییی مطویکیوحطسآسگسگسگططیو😭😻😻😻😻

توجه کنین ک با اینک خبر ب اون مهمی بهش داده بودن ولی بوسیدن لبای شوهرش یادش بود😭

سیگار نکشیده باشیاااااااا 

الکل نخورده باشیااااااا 

عاطپسممسطمطکطمسکسمسکوطمططم خو من دگ تلف شدم از دست این دوتا 😭💦😻

چقددد اون بقل نفس گیر و جذاب بوددد ایشالا ازین بقل عا بیشترم در اینده داشته باشیم :)💙

کانگیننننننننننننننننن کانگییینننننننننننننننننننن عاقا کانگیننننننننننطنطپطمیخسسس

خب خب خب قراره اخر فیک من و کانگین ازدواج کنیم و رل بزنیم نمیخاستم اسپویل کنم ولی خب گفتم ک در جریان باشید 😍😂👌 

 

و اینک میبینم که بالاخره اون یکی شوعرم چشمای نازشو باز کردههه😻

چقد منتظرش بودددمممم ایشالا ک بزودی حافظش درست میشهههه با همدیگ میزنن میرینن ب اون 

اقای لی و اینا😭😍

چقدددد دونگهه کیوتتتت ناراحت شد وقتی دید هیوکش نیس و چقد کیوت خوشال شد وقتی گل هارو دیددد وایییی نمیتونم برا قسمت بعد و دلتنگیاشونو و حرفاشون صبر کنممممم :)))😭

چقد دونگهه ای ک بالاخره داره اون نقابشو میاره پایین قشنگه و ب دل میشینه ( البت اون سلیطه کلا 

به دل میشینه 😂)

 

ذوق کانگین از هیونگ صدا کردنشم خ زیبا و عچل بود😭💦

 

پاسخ:
چ اموجیا کیوتی🦀😍
گااد 
قندم زد بالا بس اسم چیزا شیرین آوردی *-*

خواهششش میکنم 
نوش جونت 😍😍😍
عاح آره دقیقا... وسط رسیدن اون خبر خوب بهش از طرف این شخص خاص (🙂)
انقد احساساتی شده بود ک میخواس برگرده خونه بوسه رو بگیره.. 
هیوکم خیلی شیک بهش جواب داد ک منتظر باش:))
دقت کن میخوان مزه ی لبای همو بچشن ک نمی‌خوان متفرقه هم توش باشه 😄
چ اسپویللللللل سورپرایز کننده ای 
هولی شیتتتتت 
من چی بپوشم عروسیتون؟؟ 🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️

الان دو تا شوهر داری؟
خبر دارن یا در خفا رابطه داری؟ 🤭🤭
آره تا الان با این ک چولا بیهوش بوده بازم با شخصیت محکم ک متعصبش آشنا شدی و میدونی ک آدم ساکتی نیس 
اونم واسه برادرش ک دنیا رو به پاش میریزه. 
همه جوره ب دلها میشینه 💀🍼

شقاااا

اره دقیقا راست میگی .. تو از همون اول اول داستان برا جرخوردنمون نقشه ها کشیدی 😐 ولی ما خبر نداشتیم

اما الان داریم تا تهههه حسش میکنیم 😫

خا من فدا مهربونیات 😭💙

اتفاقا من خودمم پشمام ریخته از این حجم تلپاتی 😱

چه تصادف قشنگی شد پارت اول این ویدعو مصادف با بهوش اومدن چولا 😭😭😭 عاح

خواهش میکنم عزیزدل💙 تو لایق بیشتر ازینایی 😢

شقا من امشب داستانو زیر بارون نم نم توی تاب زیر درختای خونمون خوندم با اهنگ پیانو ...

اصن نمیدونی چه حس و حال معرکه ای بود ... چه خلسه ی آروم و قشنگی 😭😭

چن وقته اینجا هوا بارونیه و من همش با فکر و آهنگای همنفس زیر بارون میشینم ...

خب ...

من الان از کجا شرو کنممممم 🤧😭😢

نهههههههه

من نمتونم این حجم از جر خوردگی رو تحمل کنمممممممممممم 😭😭😭😭😭😭😭

شقاااااا

وای وااااای چولامون بهوش اومددددد بلخرههههههه 😭😭😭😭😭😭

بلخره پسریمون وارد داستان شددددد

خب بریم از اول 🚶‍♀️

همون اولاش که هیوک مرگمون داد رو تخت خوابشون 💀☠⚰

نگاهش نمیکرد 😫 تحملشو نداشت میترسید کاری ک نباید رو انجام بده

ولی دلش طاقت نیاورد بدون نگاه کردن به صورت ماهش بره 😭

و وقتی نگاش کرد نتونست جلو خودشو بگیر مث ادمای کنجکاوی که به صورت نرم بچه های کوچولو دس میزنن و

نوازش میکنن به صورتش دست زد خا من مررررگ 😭😭😭😭💀☠⚰

و اون اخم ناز رو صورت هاعه و ترسیدن هیوک از بیدار شدنش ... 🤧

(رمن اینجا رسما ب نی نی بودن هاعه پی بردم ) 🥴🥴🥴🥴🥴🥴

و به به میبینم که اقای هان اومدن باز 😭 عاح دلم تنگش بود چقد حضورش کنار کانگین خوبه تو داستان ...

امیدوارم بیشتر باشه ازین ب بعد 

وای چقد خوشال شد از خبر شنیدن دل باختنشون بهم 🤧😭

اره کانگین جان اره خیلی بهم میان و واقعا مکمل همدیگه ان و همو کامل میکنن 😭 ماه و ماهی ... 🥴

چقد خوبن این دوتا اخه

اقای هان میخواد فشار پدراشونو روشون کم کنه و کانگینم که دیگه نگم ... هر کاری براشون میکنه 😢💙

خا من بفدای کانگین بشم ک اینقد فهمیده اسسس یا نهههه؟

گذاشت بهترین خبر زندگی دونگهه رو از زبون هیوک بشنوه و خودش آرومش کنه 🤧🤧

وای خبر دادن هیوک به دونگهه همانا و ترکیدن بغض من همانا ... 🚶‍♀️

وای من مردم برا گریه های معصومانه دونگهه خا 😭😭😭

چقد هیوک قشنگ بغلش کرددد سرشو گرفت تو بغلش و فشارش داد 😭😭😭😭😭🤧

وای وای حالا اون بغل کم بووود که بوسیدششش ...

عاقا بلخرهههههههههههههههه بوسه اتفاق افتااااااااااااااااااااااد 💀☠⚰⚰⚰⚰⚰⚰⚰⚰⚰⚰⚰⚰

موهاشو محکم بوسید و عمیق توشون نفس کشید و پچ پچ کنان باهاش حرف زددددد بای لایف :)🚶‍♀️🚶‍♀️

واقعا هم چشمای اشک الود دونگهه مث الماس میدرخشه 😭 نفس گیره خا

وای وای چجوری با یه لبخند مرگ بهش گف وقتی اومدی خونه سیگار نکشیده باشی 😐 (وی به حالت پوکر وار وارد تابوت خویش میشود )

لحظه دیدار هاعه و هیچول من اشکها میریختم 😫😫😫😫😫😫😫

نهههههه دونگهه بچم بعد این همههه انتظار ...

امیدوارم این فراموشی زود گذر باشههههههه 😫😫😭😭 من تحمل ندارممممم

وای چقد حال چولا بد شد 😭😭😭 ولی خدارو شکر ک بلخره بیدار شد 😢

بیصبرانه منتظر حضورش تو زندگی شاهزاده هامونم 🥴

نههههه چرا هیوک رفته فرانسههههههه بازم بوسه اصلی اتفاق نیوفتاد 😢

ولی یه بوسه دیگه داشتیم 🤤🤤🤤🤤 دیگه اگ اینم نداشتیم از خماری جان میدادیم 🥴

چه دسه گل قشنگیی عررر 😫😫😫 دیدی با اون دسته گل چجوری حالش عوض شددد؟؟ فداش شم خوب 😭😭

چه قشنگ با لبخند داشت جاش میداد تو گلدون

اصن اشتهاش همه چی برگشت 🥴🥴🥴 قبلش گف میل نداره ها

امان از این معجزه عشق 

به علاوه ی کانگین قلب منم ریخ خا

این چه وضشه یهویی هیونگ صدا میزنیش و میری تکیه میدی بهش سرتو میزاری رو شونه اش 😭😭 

عاح چقد حس کانگ قشنگ بود وقتی با ذوق بلند شد گفت خودم میارم و چند قدم بعد یادش رفته بود میخواست چیکار بکنه

نمیتونست حالت جدی همیشگیشو حفظ کنه و لبخند میزد نرم شده بود 😭😭

خیلی عاشقتم میدونی دگهههه 💚💛❤💜💙

راستی اینم بگم 😐 از این ب بعد تو جوجه منی 😐😂😂😂

خدافز 💃

پاسخ:
جووونم
همیشه.و هر چی ک شد بفهم پشتش نقشه های برنامه ریزی شده ی شقایق نویس بوده فز😌
آره خیلی الهام بخش بود این تلپاتی و هماهنگی 
ببین همه چقد عاشقش شدن، تازه تو نظرا پس وی هم گفتن خیلیا 🥺
چ حال و هوای بهشتی ای 🙂
خریدارم.. چن میفروشی؟ فیک خوندن زیر بارون و با آهنگ...
بله دیگه 
بزرگترین خبر خوش و قوت این قسمت بهوش اومدن فرشته ی خوابیده مون بود 
حالا همینقدر ک روند عاشق شدن ایونهه آروم گذشت روند بهبودی چولا هم میگذره و بعد یهو طوفان میکنه :)
همینطور که ازش انتظار میره.. 
ببین هیوکو.. با اون همه میل خواستن و عطش شدیدش رو دونگهه 
حاضر نیس بهش نزدیک شه چون حس می‌کنه هنوز وقتش نشده و هنوز اون مرزه هست 
البته از نظر احساسی تون مرز کاملا از بین رفته و توی تخت فقط الان یه خطه🙂
من عاشققق اون حرکت و واکنش بودم 
خیلی زنده میشه تصورش کرد نه؟
ک انگشت اشارتو بکشی بین ابروهای دونگهه بعد یه کوچولو اخم کنه و اصن بیدار هم نشه.. 
ولی دلم ضعف رف به مولا :|
عا هر چقدم سلیطه و پر زبون باشه بازم تهش نی نی ماعه🍼
هااا تازه مورد داریم کانگین رو با آقای هان شیپ میکنن 💀🤭🤭ولی هان صاحاب داره به کس کسونش نمیدم به همه نشونش نمیدم 🤭
خیلی خوشحال شد 
یادته قسمت اول چقد نگران ب خطر افتادن شغلش بود و ایونهه رو بخاطر قانون شکنی سرزنش می‌کرد؟
اما این قسمت به صراحت گفت ما باید از فشار کاری ای که رئیسامون بهشون میارن کم کنیم 
و من خوشحالم ک هر چقد خانواده هاشون تا الان براشون کم گذاشتن الان بجاش خدا به کسایی دیگه رو 
حتی در حد کارمندای اینطوری رو بهشون داد ک براشون جبران کنن و قلبا دوسشون داشته باشه. 
اصلا نمیتونس جلوی گریه شو بگیره.. البته دلیلی هم نداش :) چ عیبی داره همسرش ببینه اشکاشو..
اولین بوسه بوسه ی لب نبود ولی خالصانه و پاک تر و احساساتی تر از اون شد🙂
هنوز لحظه های دیدار قشنگ تری در راهه😍😍اینو فعلا بگیریم به نیت خبر بهوش اومدنش و بس 
یه دسته گل میتونه حال آدم رو از این رو به اون رو کنه.. 
اما اینم خیلی مهمه ک از طرف کی باشه :)) 
عزیزک دلم..منم همینطور ❤️مرسی بابت ویدئوی بهشتت.. اصلا انتظار نداشتم انقد محشر باشه و بهت افتخار میکنم 
هنشششش بخاطر 2 ماه کوفتی؟؟؟؟ 🚬🚬
خدافس😍

سلام عزیزم 

من اول ویدئو رو دیدم، خیلی غم انگیز و با احساس بود، 😢هیچ‌وقت نمیتونم کوچکترین غصشونو ببینم 🙁

و این پارت،،، 

چی میشه، هر چی بگیم از خوب بودنش بازم کمه، 

من این حس دلتنگیو اشک شوق یبار تجربه کردم، حسش اینقدر عمیقه که نمیتونی بگیش، کامل حال دونگهه رو درک کردم، 

نگران روزای بعدشونم، هیچول چی میشه، بابای دونگهه، اذیتشون نکنه😐😕

هیوووووووووک، مرد زندگی 😍

دسته گل 😍کی فکرشو میکرد 

چه بد شد بازم نشد آخه الان چه وقت رفتن بود 😕

به یدونه کیس خیلی ساده ام راضی هستیم 😐😐😐😐

بی صبرانه منتظر ادامه ویدئو و پارت جدید 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙

 

پاسخ:
سلام
خیلی همه چیش هم نفس طور بود.. با تشکر از فریبا 😌😌
حسش جوریه ک آدم در عین گیج بودن هیجان و شادی داره.. و اون شادی اشک شوق و بغض سنگینی میده بهش 
اما ته تهش خوشحاله 
دونگهه دیگه با وجود داشتن هیچل و هیوک چه هراسی میتونه از باباش داشته باشه؟ :)
این کیسم ساده بود دیگههه از نوع بوسه روی سر😍
قربانت ❤️❤️❤️❤️❤️❤️

سلم سلم😍💙

وای خداااا ویدیوعه چقد خوب بود😍👍 عالی بود😍💙

بالاخرههههه هیچولیمون بیدار شد😍😍😍😍 

اونجاش که هیوک دونگهه رو بغل کرد موهاشو بوسید😍💀💙

اونجاش که دونگهه گفت وقتی برگردم خونه سیگار نکشیده باشی

هیوکم گفت وقتی برگردی خونه الکلی چیزی نخورده باشی...

واااااای وای😍😍😍😍😍 اصا عاشق تک به تک دیالوگاشونم😍💙

اخه این چه وقت فرانسه رفتن بود اخه😑 اصا انقد از بابای هیوک متنفرم که نگو😒

وای دسته گلش😍🙈💙 هات داگ لنتی جذاب😍💙

عالی😍💙🌹

پاسخ:
سلام تک دونه
معرکه بودددد 
انگار از رو هم نفس فیلم ساختن 😭😭
بوسه ی اول.. عاشقانه و پاک.. 
رسما به طور غیرمستقیم گفت منتظرم ببوسی منو وقتی برمیگردم :)
وای نه بابای هیوکو فعلا قضاوت نکن 😍😍به من اعتماد کن َ😌
عالی تویی❤️

این فیک به شدت پراز حس خوبه و من هر قسمت بیشتر بهش وابسته میشم:) اصلا هرموقع ک میخونم حالم خوب میشه 

مرسی ک مارو زجر روحی میدی *-* وی لاب یو💘

پاسخ:
خدا روشکر ک دوسش داری
خدا رو شکر ک حالتو خوب میکنه و حس خوب بهت میده 
فدایت ❤️مرسی ک میخونی

اصن از کجا شروع کنم؟

بذار از داستان شروع کنم....این داستان داره بدجور آدمو پاگیر میکنه...اونقد که امروز من هیچکدوم از کارامو نکردم و منتظر این قسمت بودم....الان تازه دارم با مفهوم انتظار آشنا میشم

و اما بریم سر ویدیو

اونقد با داستان مچ بود که من باهاش گریه کردم

الان علاوه بر انتظار برای قسمت بعد انتظار برای ویدیو هم دارم !!!! چون اخرش زد ادامه دارد.....

کاش زودتر شنبه شه...

پاسخ:
میدونی چون از اولش آروم پیش رفت و از تنفر به عشق رسیدن اینطور بوده
ک این. وابستگی رو ایجاد کرده.. 
من حتی خودم الان دلم برای حال و هواش تنگ شده :)
دم فریبا گرمممم *-*
آره گفته میخواد بازم درست کنه TT

نمیدونم چی بگم
شاید باورت نشه ولی گریم گرفت
اول قسمت جدیدو خوندم بعد کلیپ دیدم
جفتشون معرکه بودن
دمتون گرم

به هوش آمدن هیچول خیلی خوشحالم کرد از اول منتظر بهوش اومدنش بودم ولی اینکه کسیو نشناسه ... وای خدااااا
 

اونجا که به کانگین گفت هیونگ ذوق زده شدم 
 

 

بازم دستتون درد نکنه ... خسته نباشید ... با هر قسمت داریم حال میکنیم خدا قوت

 

فریباجان دمت گرم ... خیلی خیلی قشنگ بود ... امیدوارم با هر قسمت جدید یک کلیپ جدید هم داشته باشیم
از این به بعد دلتنگی و انتظارمون دو برابر میشه هم برای قسمت جدید و هم برای کلیپ ... خدا باید به من صبر ایوب بده ... اصلا آدم صبوری نیستم
ی سوال : اون تکه های تصادف کلیپ که دونگهه بود برای فیلمه یا ویدئو کلیپ؟ امکانش هست اسمشو بگی لطفااا

پاسخ:
اوهوم خیلی هم زمان بودن
و این خیلی برای من عجیب و دوس داشتنی بود 
ک کلیپ درست زمانی ساخته شد ک با بهوش اومدن چولا مصادف شد
نگران نباش یه سال توی کما بوده پس این اتفاقا منطقیه
واسه اولین بار هیونگ صداش کرد :)
خواهش میکنم عزیزممم 

اونا مال vcr سوپرشو 7 بود عزیزم. کلیپا

دست

.

.

دست

.

دست

 

Finally

پاسخ:
😂😂😂🤭

آآآخ جووون
بشتابیم قسمت جدید

پاسخ:
یسس

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی