My EunHae Reality

طبقه بندی موضوعی

فن فیک هم نفس قسمت دوازدهم

سه شنبه, ۲ مهر ۱۳۹۸، ۰۹:۰۲ ب.ظ

 

"هم نفس"

زوج : ایونهه

ژانر : عاشقانه

هپی اند 

نویسنده : شقایق

قسمت دوازدهم

 

 


 

سلاممم چطورین؟

من بعد از کلی کار اومدم قسمت جدید ویرایش کنم براتون بذارم

حالا بابام از یه طرف اومده میگه بیا گوشیتو بیار حسابای بانکیتو بروز کن

مامانمم از اونور میگه بیا خریدا رو بچین تو قفسه :| خدایا :|

منم گفتم بای من کار دارم میرم ده دقیقه دیگه میام -___-

 

خب بگذریم

طوفان عاشقانه ی پارت قبلی خوب چسبید بهتون؟*-*

هنوز دارم تکه هاتونو از زمین جمع میکنما

اینجوری نیوفتین رو دستم من خودم قلبم با باطری قلمی نیم گرمی کار میکنه ..

بچها راستی...اگه همتون (منظور سایلنتاس) یکککم بیشتر عین قسمت قبل خودتونو نشون بدین من از رمزی کردن یا عاپ یک روز در هفته تجدید نظر میکنم :)

جدی میگم اگه بقیه یکم بیشتر همکاری کنن منم به همین روال ادامه میدم وگرنه بقیه ی ادمینای ایونهه خیلی وقته وعده دادن باید کمتر اپش کنی یا رمزیش کنی

پس یکم بیشتر قدر بدونین چون من همیشه ادم منظم و به فکر شما بودم و دلم نمیخواد هم نفسو کمش کنم که اذیت شین .

 

راستی یه اهنگ براتون گذاشتم واسه این قسمت که توی خوده فایله و میتونین دانلودش کنین

*-*

 

ببینید خواننده هام چه میکنن

مرسی فریبااااا خیلی دوسش دارم

 

 

 

نظرات  (۴۵)

اون لحظه ای که دونگهه نشست کنار هیوک و شروع کرد به خوندن  تیکه تیکه شدنه خودمو به چشم دیدم عرررررر پرستاریای هیوکی 😭😭وای وای وای فقط اونجاش که با حرف کانگین دونگهه فهمید هیوک تا صب بیدار بوده ❤️😭 واسه این عاشقی کردنای هیوک میشه مررررررد 

واقعااااا خسته نباشی عالییییی بوووود 

پاسخ:
لحظه ی مرگی بود نه؟ *--* 
قشنگ تا چند دقیقه نفسارو حبس کرد
اصلا یکی از دلایلی که وجود کانگینو بهشت میکنه همینه. گاهی وختا یه حرفایی رو میزنه که اگه خودش نبود هیچ وقت قرار نبود دونگهه و هیوک چیزی بفهمن ازش😭😭 فرشته ی گنده ی مهربون😖💔
حالا مونده عاشقی کردن هیوک واستا شما .. مونده جر بخوری براش😌😌🚬
ممنون جانم برای حرفات 😍😘💙

اون لحظه ای که دونگهه نشست کنار هیوک و شروع کرد به خوندن  تیکه تیکه شدنه خودمو به چشم دیدم عرررررر پرستاریای هیوکی 😭😭وای وای وای فقط اونجاش که با حرف کانگین دونگهه فهمید هیوک تا صب بیدار بوده ❤️😭 واسه این عاشقی کردنای هیوک میشه مررررررد 

واقعااااا خسته نباشی عالییییی بوووود 

سلام سلام

من جدیدا شروع کردم ب خوندن هم نفس بخاطر همین همزمان با اپ هر پارت نظر ندادم و این جوریم اصلن بهم نمیچسبه :|||| حس میکنم از بقیه عقب موندم

قسمتای بعدی ایشالا جبران میکنم

متاسفانه از عررر زدنا و حرص خوردنا موقع اپ هر هفته جا موندم قسمتای بعدی منم میام باهم عر بزنیم

تا من بیام برسم به قسمتای جلو تو رو خدا همین جوری وحشی بمونن :||||| من دونگهه ی وحشی دوست دارم

پاسخ:
سلام 
خیلی خوش اومدی به محفل مااا
نه بابا هنوز دیر نشده..به نصف داستان هم نرسیدیم هنوز
پس با خیال راحت بخون بیا :*
اخلاقاشون سر جاشون میمونه ولی خب دیگه همو جر نمیدن XD

سلام خسته نباشی عزیزم

من تازه به جمع خوانندهات اضافه شدم🤤

ای جانم چه کامبک قشنگی 😍😍

تو این روزا زیاد داستان خوب از ایونهه به چشم نمیخوره که عشق قشنگ بینشون رو به زیبای هرچه تمامتر قلم بزنه و تو ذهن مخاطب به تصویر بکشه داستان تو مثل یه بوته گل رز تو بیابونه(چه تعبیر شاعرانه ای کردم 🥰 چطور منم دست به قلم بشم😅🤪)

هیوک و‌دونگهه داستان چه لبجازی باحال و گاهی اوقات عصاب خورد کنی دارن باهم

 و بخاطر لجبازی اگه هم حسی بهم داشته باشن مخفی میکنن

ولی حس میکنم حالا حالا قصد نداری بینشون عاشقانه ایجاد کنی فعلا تو حس لجبازی و بی حس نشون دادن خودشون و در پاره ای از موارد یه حسایی از چشماشون بیرون میزنه قراره مارو تو خماری بزاری😂

چقدر شخصیت ددی کانگین دوست دارم😭 مقتدر و قدرتمند فقط اونه که میتونه از پس این دوتا پسرک بربیاد

و چقدر بابای دونگهه چندشه😡 این چکاری بود که با هیچول کرد😢 فکر کنم هیچول‌و تو آب نمک خوابوندی که به موقعش بیاد و قهرمان داستان باشه🤔

واقعا عالی داری پیش میری👏🏻

فایتینگ👊🏻

سلام
خود کانگین هم به هیچوجه انتظار دیدن یه همچین تغییر و تعاملی رو از پسرا، اون هم تو یه مدت زمان کوتاه نداشت.
فکر کنم بیشتر منتظر این بود که بعد از برگشتنش با دو تا جنازه تو خونه مواجه بشه.
خوبه که هیوک حداقل به رینا حسودی نمیکنه🔥🐶

پاسخ:
سلام
آره از وقتی گزارش شنید ک سر و صدایی نکردن فهمید حداقل کمی آروم گرفتن و با هم کنار اومدن ولی چیزایی بیشتری رو دید :)

سلام عزیزم .خوبی؟پارت عالی بود، شیرین و دلنشین ،البته یه مورد داشت واقعا دونگهه نمی تونه جوراباشو خودش پاش کنه شبیه این پیرمردای اشراف زاده بود 😐😐و یه سوال هر چند شاید زود باشه ولی کنجکاوم زودتر بدونم اگه با هم بسازن وهمو دوست داشته باشن بازم طبق قرار داد باید از هم جدا بشن ؟

پاسخ:
سلام مرسی تو خوبی!؟
مگه خدمتکارا فقط پای پیرمردا جوراب میکنن؟ 😂😂اتفاقا من این صحنه رو توی جوونای ناز پرورده ای عین دونگهه دیدم 
آره قانون اینه ک جدا شن دیگه هر چ قراره پیش آید.. 

رفتی ولی باز عاشقترینم

با داغ و دردت همنشینم

هر جای دنیا هستی بدان که تا آخر دنیا همینم

رفتی ولی باز عاشقترینم

من بی تو همراهی ندارم

جان مرا از من بخواهی خود را به دستت میسپارم

 😢😢😢😢

این آهنگم یه ماه دیگه بعد از جدایی سر میدن

فعلا همه چی اوکیه😍😍

پاسخ:
شاعر کی بودی شما؟؟
🤩🤩🤩

دیگ امشب وقت گذاشتم بخونم یازده و دوازدهو😍😍😍😍 دلم نیومد با خستگی کار بخونمش. گذاشتم اخر هفته که حسابی حواسم جمع باشه 🤭😍دستت طلا شقایق جون شما فقط بنویس

😍

پاسخ:
خوب کردی *-*
همیشه تو آرامش خوندن یه مزه ی دیگه ای داره 
خواهش عزیزم 💙

سلام شقایق😻

هفته ای یه بار آپ بشه من خودمو میکشم😐😭واقعا ممنون که انقده منظم آپ میکنی چطوور میتوان قدر تو را نداست کمپوت استعداد؟😐💞

هیوکی که با اون غرور و اخماش اینجور پرستاری میکنه و شب بیدار میمونه باید واسش مرررددد خب😭💙چقده هاعه اون روی معصوم و مظلومش داره با قلبم بازی میکنه😭با قلب هیوک چه کردههه😭😍آدم باورش نمیشه همون ماهی وحشی و لجباز قبله😂😍

واااییی اونجا که گف به جهنم😭🔥اون صحنه یواش حرف زدن و تکیه کردنش به هیوک و درآخر اون بغل کردن یهویی🙃😭خداااا..مردم واسشون خیلی شیرین بود لنتی😭🥺💙آخی دلم واسه کانگ تنگ شده بود..اصن اون شوکی که با نگاه کردن به این رفتارای جدیدشون بهش وارد شدو حس کردم😂😍

این رینا چه خوبه..خوش به حالش چه شغل رویایی داره🙃😭میخوام خو منم😭💙مث عروسک نشسته بود جوراب پاش میکرد ای خودااا چه کنیم بااین شاهزاده کوچولو🤤😍

چقده اون صبونه خوردنشون و جو گرمشو حس کردم‌..بعد مدت ها در آرامش بودن

حواس هیوک به خنده های هاعه بوود😭تازه انگار بیدار شده داره قشنگ تمام حرکاتشو تماشا میکنه😭💞

چه تصویر قشنگی🙂بغل هم..هیوک پیانو بزنه..دونگهه بخونه..قلبم🤤😭💞

اتفاقا هی میخواستم بگم آهنگی اگه هست بزاری😍چقده قشنگه این آهنگ😭مرررسی لاو💋💞

خسته نباشی شقایق جان😘مرسی هستی💙

 

پاسخ:
سلام مریم
ینی اکثرتون منو با همین جمله ی اگه اینطور بشه من خودمو میکشم و فلان منو از هفته ای یه بار آپ کردن منصرف کردین 🚬😐خدا نکنه خب.. اینا چیه ک میگین 💙
کمپوت استعداد کی بودم من؟؟ ترجیحا آناناس 🤩
دقیقا با همون سگ غرورش مراقبش بود ثانیه ب ثانیه و با همون لحن سردش گف ب جهنم ولی پایین نذاشتش و تا اتاق بغلش نگه ش داد.. و دونگهه هم خوابش برد، آخرین چیزی هم ک شنید تپش قلب هیوک بود 🙂
شغل رویایی، دقیقا یکی از همون شغل‌هایی ک آرزوشو داریم 😭😭😭
میبینی دونگهه با تموم اون غرور و زبون درازش چجوری نشسته بود ک موهاش شونه شه لباس و جوراب تنش بشه؟ :) در این حد سافت بزرگ شده
حالا بازم براتون آهنگ میزارم 💙
سلامت باشی لااو

سلام بر تکدانه شقایقم

نیک همچنان  در حال جمع کردن تکه های خود هست!است!خواهد بود!

از اونجایی ک احساس میکنم خیلی حرف (چرت و پرت) میزنم میخوام خلاصه کنم و در خفا جیغ بزنم...

نمیدونم چرا ی مدته ب شدت احساساتی شدم و این احساساتم هعی بیشتر فوران میکنه...

ینی من برا مراقبتا و حواس بودنای هیوک پودر شدم ....

اونجا ک هائه ازش پرسید کانگین اومده احساس کردم فقط میخواد صدا هیوک بشنوه یا اینک باهاش حرف بزنه :|||||

عاخ فرشتمون برگشتتتتتتت ...و با چ صحنه دلبری ردبرو شد...ینی اون لحظه من ضعف کردم از دست هیوک...پچ پچاش...نوازشاش...بغل کردنش...صب تا شب بیدار بودنش...ای خداااااااا منو ببر...

و الان نوبت میرسه ب ضعف کردن برا خیره شدن هائه ب هیوک موقع صبحونه...(پاچش قلب از چشم هایش)

و باز هیوکی داریم ک آیکو ۱۸۰شو کوبید تو چشم ما...عاقاااااااا منم میخوام خو...

وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای پیانو زدن هیوک و خوندن هائه ...دقیقا تو همون لحظه من تیکه تیکه شدم...

چنان ترکیب گوش نواز و عاشقانه ای خلق شده بود که انگار به جز صدای این موسیقی هیچ صدای دیگری در دنیا وجود نداشت...

این صحنه ادمو میبرد تو خلسه ی رویا،رویای بشدت شیرین،بشدت قند...

من این موزیکو خیلی خیلی دوس داشتم و از این ب بعد مطمئنم بیشتر دوسش خواهم داشت...ممنونم ازت ی عالمه ،تشکرمندم^^

(اگ یادم نرفت بعدا برات از نکته برداریام برات عکس میفرستم!)

پاسخ:
سلام نیک سرشت جانم
تکه ها تو بخورم.. سان استار پالپی کی بودی؟؟
این احساسو نداشته باش قلبم میشکنه 🥺 تو همیشه واسه من طومار میکردی بعد الان یهو تصمیم گرفتی پرحرفی نکنی-_-
هیوک.. همیشه حواسش هس 
حتی وقتایی ک ما حواسمون ب ی چیزایی نیس.. هیوک حواسش هس:)
واقعا هم بهونه ش بود.. تو اون حال بد و بی نفسی و تپش قلب و تهوع چ نیازی بود سراغ کانگینو بگیری.. هی بگیر بخواب جوجه 
مگه این ک هوس حرف زدن با هیوک نصفه شب بزنه ب سرت 
مراقب خودت باش چون تا آخر فیک نه تنها ای کیو بلکه اون اخلاق سگ جذابشو هم مدام قراره بکوبه ب سرمون 
چ ترکیب قشنگی بود نه؟ صدای هائه رو اون آهنگ.. با تجسم نواختن هیوک
خواشش عزیزکم 
باشه من منتظر خواهم ماند*-*
  • ELF.jewelدوستتدی
  • سلام شقائق جونم❤️

    من  بهد 5 پارت برگشتم

    اول از همه جون من رمزی نکنیا !!!😥 

    دلت میاد من دیگ تتونم هم نفسو بخونم نفسام الان  به هم نفس بنده !! 

    اصن نوشتهات جادو می کنه من بعد خوندن هر خط تشنج ناشئ از هیجان می کنم😵😵!!

    ایا با قصد کشتن ما أین فیک رو می نویسی؟؟؟!🤔🤔🙄

     اگر اینکارو می کنی باید بگم کاملا تو أین کار موفق بودّی چون من با هر جمله که می نویسی میمیرم و زنده میشم!!!😵🙃

    وای خدا اینا چقد احساساتشونو ریز میان !!

    آدم با هر کلمه اَی که با یه ذره احساس می گن دلش ضعف  میره!

    کانگین که هنوز تو خلاء به سر میبره !!!

    من جای کانگین بودم چک می کردم ببینم خونه رو درست اومدم ایاااا؟؟؟؟😐😐

    یعنی هیوک داشت چی تو گرش دونگهه زمزمه میکرد؟؟؟تو کفش موندم کلا!!

    اصن وقتی هیوک براید استایل دونگهه رو بلند کرد آب روغن قاطی کردم!!!!!!😍😐😑

    با احساس ترین به جهنم تاریخو گفت هیوکم !!❤️❤️

    وایی دونگهه تو بغل پر أرامش هیوک خوبش برد!!♥️❤️😍😍

    ملاحظه کردن های هیوک و مراقبت کردنش منو کشته کلا😍😍😍

    وای حتی با تصور کردنش هم جون میدم !!

    هیوک با احساس پیانو بنوازه و دونگهه هم با صدای نازش أین اهنگ خوشگلو بخونه!!😍😍😍😍 

    اگه دیدی من پارت بعد نظر نذاشتم نگران نشی هاااا!! چیزیم نشده فقط با احساسات زیاد سر فیک جر خوردم یا شایدم خودکشی کرده باشم !!😑😑

    دوستت دارم شقایق جونمممم خیلی زیاد !!!😘 

    همینطوری ادامه بدی می تونی با فیکا و نوشته هات سر ببری!!!

    یعنی تا الان چند نفرو سر این فیک کشتی ؟؟؟🤔🤔🤔

    دیگ برم بخوابم که فردا باید برم مدرسه وگرنه گیج می زنم همین اول سالی نمره انضباطم گند میخوره و نمره زیستم میره زیر خط فقر!!!!😥😥😥🙄

    بایییییی تا پارت بعد......❤️❤️❤️

    پاسخ:
    سلام عزیزم
    کامنتت سه بار تکرار شده چرا 😲
    عیب نداره ^^
    خوش اومدیی
    چرا خب.. اگه رمزی کنم که رمزو به خواننده هام میدم 😀
    نه خدا نکنههه 😂😂 
    آره خیلی.. اونم صرفا بخاطر اینه ک تا الان حرفا و دعواهای قلمبه سلمبه با هم داشتن 
    پس بدون شک.. الان حتی ساده ترین دیالوگاشونم ب دل میشینه:)
    آره واقن 😂😂کانگین خوبه فکر نکرد خونه رو اشتباه اومده.. 
    شکر ک هیوک بعدش اومد باهاش حرف زد وگرنه اگه ب اشتباهی بودن خونه فکر نمی‌کرد حتما ب رویا بودن اون لحظه فک می‌کرد 
    با احساس ترین جهنم :)
    میبینم ک توام باهاش موافق بودی :)
    دونگهه قبل از رسیدن ب تخت خوابش برد درست همونجا روی بغل هیوک 
    تو فعلا همینجا بمون قبل از تموم شدن هم نفس من ب هیچ بنی بشری اجازه خودکشی نمیدم 😌
    شبا هم بگیر زود بخواب 
    بعد زیادم فیک نخون ک خللی تو درسات وارد نشه 
    البته چون خودمم الفم و بسیییااار با این همزاد پنداریا آشنام بعید میدونم-_-
    ولی بازم موفق باشی تو درس و مدرسه 🙆🏻‍♀️

    سلام شقائق جونم❤️

    من  بهد 5 پارت برگشتم

    اول از همه جون من رمزی نکنیا !!!😥 

    دلت میاد من دیگ تتونم هم نفسو بخونم نفسام الان  به هم نفس بنده !! 

    اصن نوشتهات جادو می کنه من بعد خوندن هر خط تشنج ناشئ از هیجان می کنم😵😵!!

    ایا با قصد کشتن ما أین فیک رو می نویسی؟؟؟!🤔🤔🙄

     اگر اینکارو می کنی باید بگم کاملا تو أین کار موفق بودّی چون من با هر جمله که می نویسی میمیرم و زنده میشم!!!😵🙃

    وای خدا اینا چقد احساساتشونو ریز میان !!

    آدم با هر کلمه اَی که با یه ذره احساس می گن دلش ضعف  میره!

    کانگین که هنوز تو خلاء به سر میبره !!!

    من جای کانگین بودم چک می کردم ببینم خونه رو درست اومدم ایاااا؟؟؟؟😐😐

    یعنی هیوک داشت چی تو گرش دونگهه زمزمه میکرد؟؟؟تو کفش موندم کلا!!

    اصن وقتی هیوک براید استایل دونگهه رو بلند کرد آب روغن قاطی کردم!!!!!!😍😐😑

    وای حتی با تصور کردنش هم جون میدم !!

    هیوک با احساس پیانو بنوازه و دونگهه هم با صدای نازش أین اهنگ خوشگلو بخونه!!😍😍😍😍 

    اگه دیدی من پارت بعد نظر نذاشتم نگران نشی هاااا!! چیزیم نشده فقط با احساسات زیاد سر فیک جر خوردم یا شایدم خودکشی کرده باشم !!😑😑

    دوستت دارم شقایق جونمممم خیلی زیاد !!! 

    همینطوری ادامه بدی می تونی با فیکا و نوشته هات سر ببری!!!

    یعنی تا الان چند نفرو سر این فیک کشتی ؟؟؟🤔🤔🤔

    دیگ برم بخوابم که فردا باید برم مدرسه وگرنه گیج می زنم همین اول سالی نمره انضباطم گند میخوره و نمره زیستم میره زیر خط فقر!!!!😥😥😥🙄

    بایییییی تا پارت بعد......❤️❤️❤️

  • ELF.jewelدوستتدی
  • سلام شقائق جونم❤️

    من  بهد 5 پارت برگشتم

    اول از همه جون من رمزی نکنیا !!!😥 

    دلت میاد من دیگ تتونم هم نفسو بخونم نفسام الان  به هم نفس بنده !! 

    اصن نوشتهات جادو می کنه من بعد خوندن هر خط تشنج ناشئ از هیجان می کنم😵😵!!

    ایا با قصد کشتن ما أین فیک رو می نویسی؟؟؟!🤔🤔🙄

     اگر اینکارو می کنی باید بگم کاملا تو أین کار موفق بودّی چون من با هر جمله که می نویسی میمیرم و زنده میشم!!!😵🙃

    وای خدا اینا چقد احساساتشونو ریز میان !!

    آدم با هر کلمه اَی که با یه ذره احساس می گن دلش ضعف  میره!

    کانگین که هنوز تو خلاء به سر میبره !!!

    من جای کانگین بودم چک می کردم ببینم خونه رو درست اومدم ایاااا؟؟؟؟😐😐

    یعنی هیوک داشت چی تو گرش دونگهه زمزمه میکرد؟؟؟تو کفش موندم کلا!!

    اصن وقتی هیوک براید استایل دونگهه رو بلند کرد آب روغن قاطی کردم!!!!!!😍😐😑

    وای حتی با تصور کردنش هم جون میدم !!

    هیوک با احساس پیانو بنوازه و دونگهه هم با صدای نازش أین اهنگ خوشگلو بخونه!!😍😍😍😍 

    اگه دیدی من پارت بعد نظر نذاشتم نگران نشی هاااا!! چیزیم نشده فقط با احساسات زیاد سر فیک جر خوردم یا شایدم خودکشی کرده باشم !!😑😑

    دوستت دارم شقایق جونمممم خیلی زیاد !!! 

    همینطوری ادامه بدی می تونی با فیکا و نوشته هات سر ببری!!!

    یعنی تا الان چند نفرو سر این فیک کشتی ؟؟؟🤔🤔🤔

    دیگ برم بخوابم که فردا باید برم مدرسه وگرنه گیج می زنم همین اول سالی نمره انضباطم گند میخوره و نمره زیستم میره زیر خط فقر!!!!😥😥😥🙄

    بایییییی تا پارت بعد......❤️❤️❤️

    هوهوع .. باز مقدمه هات طولانی شدن *_*

    میریم که داشته باشیم قسمت جر دهنده ی نازمونو

    اولین ها و "ترین" های تازه جوونه زده ی هم نفس :)

    وای فاک!!! ببین هنوزم میخام راجبش حرف بزنم از یه جا سر باز میکنه میپاچه 

    هی من خدم میدوزم هی تو باز میای بخیه هام باز میکنی

    دیگه از اینجا به بعد هم نفس داره میشه یه طوری که دهنت قفل میشه هیچی نمیتونی بگی فقط باید بری یه گوشه چشات ببندی جیغ بکشی

    اینقد قشنگ عاشقی همو کنن این دوتا .. وایسا حالا! تازه اولشه

    پاسخ:
    آره ولی دیگه جرت و پرت نیستن 🤭🤭
    ترین ها... :))
    قبول دارین اکثر اولین ها و ترین هاشونو با هم تجربه کردن؟؟
    اینا هیچ وقت فراموش نمیشه 
    نگووو بخیه یه طوریم شددد، زانوهام سست شد 
    عاشق وقتیاییم ک میگی حالا واستا😐🚬

    سلام به شقای شیرین قلمم 😍💓

    قسمت دوازدهم نه 😶 قسمتِ عسل مربا 💘

    کیم جامه دران عربده زنان و گریان سر ب بیابان نهاد 😶💓

    به همون اندازه ای ک کانگین دلش واسه شاهزاده هاش تنگ شده بود من دلم واسه خودش تنگ شده بود 😭 کانگین یعنی فقط آرامش و آرامش 💘

    عایگو برگای کانگین 😶😂

    من بعده خوندنِ توصیفات صحنه حموم دیگ هیچ وقت اون آدمِ سابق نخواهم شد 😭

    پرنس هات داگ شونه های پرنس جوجه رو نگه داشته بود 😭💓

    آروم باهاش حرف میزد 😭💓

    تکیه گاهش شده بود 😭💓

    صورتشو با حوله خشک کرد 😭💓

    دست کوچولوشو گرفت و آروم دنبال خودش کشوندش 😭💓

    و وقتی دید راه رفتن سختشه رو دستاش بلندش کرد و با گفتن عاشقانه ترین "به جهنمِ" قرن برد خابوندش 😭💓

    صدای قلبشم گوشای دونگهشو از آرامش پر کرد جوری ک سریع چشماشو بست و خابش گرفت 😭💘

    رینا چقد دوست داشتنیه خب 😍 

    چقد فضای گرم خونشون موقع صبحونه کنار کانگین و رینا دل منو برد 😭

    شقا یه جوری قشنگ همه چیو توصیف میکنی آدم هم میخونه هم میبینه هم میشنوه 😍💘 همه حس و حالاییم که تو خط به خطِ داستانت مینویسی خیلی گرم به قلب آدم میشینن 💓

    حتی اگ کانگین بهش اشاره نمیکرد دونگهه میدونست که هیوک تا صبح مراقبش بوده حضور گرم و آرام بخششو مگ میتونست حس نکنه؟! 😍

    نمیدونم چرا هر وقت بحث این باهوش بودنِ هیوک میشه من صداشو میشنوم ک داره بهم میگ "الفِ پیرِ خنگ" 😶💔

    بازم صدای پیانو زدن هیوک و دونگهه ای که وجودش بهش جذب میشه 😭

    و درخواستش واسه اینک آروم تر بزنه تا باهاش بخونه و قبول کردنِ هیوک 😭💓😭💓😭💓😭💓😭💓😭💓😭💓😭💓😭💓😭💓😭💓😭💓

    آهنگی که واسمون گذاشتی چقد قشنگ بود خب 😍💓

    ولی من قبل اینک بهش گوش بدم خیلی ناخودآگاه hallelujah توی ذهنم پلی شد 😂💓

    عاااح چقد حرف زدم 😐 منو بذارید تا خوده صب وراجی میکنم 😶

    خسته نباشی شقای من 💙

    *وی سفت درآغوشش میفِشارَتَد*

    دیگ به یه جایی رسیدیم ک از این پارت تا پارتِ بعدی بال بال میزنم 😂

     

    پاسخ:
    سلام مای فیوریت بستنی کیم 🤩
    عسل مربا رو خوب اومدی 🤭
    کیم خوشآمد 🙆🏻‍♀️
    آره منم، وقتی کانگین تو یه قسمت نباشه دلم براش ب شدت تنگ میشه 
    یه حضور فوق آرام بخشی داره ک نمیتونم تو کلمات توصیف‌ کنم و واسه ایونهه هم دقیقا همین حکمو داره 
    صحنه ی تو حموم ب همون اندازه ک واسه کانگین هضم نشدنی بود واسه ما هم خیالی بود 
    چون بعد از اون دیالوگای کوتاه و ساده شون توی تخت انتطار نداشتیم چنین عاشقانه ی آرومی ببینیم 
    آره دستای کوچولوش🙂دستای دونگهه با این ک شکل مردونه دارن و ظرافت ندارن ولی خیلی کوچیک و عزیزن و خدایا رنگ پوستش 😭
    عاشقانه ترین به جهنم 🙂چ قشنگ گفتیییییی 
    رینا منم 🤩🤩 
    ممنون ک میگی این حس و حالش بهت منتقل شده، خب من دیگه از خدا چی میخوام؟ :) 💙
    آره دونگهه در واقع حسش کرده بود، اولش ک بین خواب و بیداری بود و با این حال میتونس حس کنه هیوک بیداره، بعدشم ک خواب رفت بازم تونست بفهمه هیوک نخوابیده.. این همون زنجیره ی نامرئیه ک ازش بی خبرن 
    منم از وقنی هیوک بهمون گفته پیر دیگه اعتماد ب نفسم رفته زیر خط فقط😐
    این آهنگه ک گفتی چیه؟ بعدا بیا برام بفرستش
    وراجی کن من ک دوس دارم 🤩
    سلامت باشی کیم من 
    بغل محکمممم

    شقایق جون بعد از ۱۲ قسمت بلاخره اومدم نظر بدم😅میدونم خیل بدما ولی شرمنده اول قصدم این بود ک تا جایی ک گذاشتیو بخونم بعد نظر بدم ولی هر وقت یکی دوتا میخونم میدیدم یکی اپ کردی 😅😍

    خوب اومدم نطر بدمممممممم

    سلام سلام

    خوبی خوشگله؟

    از فیکت بشدت خوشم میاد

    دیونه بازیای جفتشون

    وحشی بودن هیوکی

    مظلوم بودن دونگهه

    سرد بودن هیوک

    طوفانی شدن دونگهه

    ی فیکی رو درست کردی ک ادم دلش نمیاد تمومش کنه 

    هی دلش میخواد زود به زود پارتا بیاد و بخونی و بخونی 

    هی از اول بخونی تموم بشه بازم از اول😋

    من از کانگین خیل خوشم اومده

    شخصیت متفاوتش و اروم و نگرانش 

    خادااااااا ددی کیوت😢

    از اینکه چولا هنو کماس خیل ناراحتم و غصه میخورم

    بیبی کیوتم هنو بهوش نیومده و دونسنگشو اذیت میکنه😭

    یا بابا دونگهه از اون بشدت متنفرم فقط ب دنبال منافع خودشه😑

    مامان دونگهه برعکس مامان هیوکجس و همینشو خیل دوس دارم

    اینکه سعی داره ب پسرش نزدیک بشع

    اینکه سعی داره کاری کنه ک  بازم پسرش اونو دوس داشته باشه

    اما مام هیوک نقطه مقابل اونه-_- 

    انگار هیوکو ی وسیله برا پول دراوردن میبینه-_-

    واقعا پدر جفتشون رو مخمههههههههههه

    ماماننننننن-_-

    اما این قسمت @_@ سکتم داددددددد

    زهرم ترکید

    دونگهه ام

    پهلوش

    خادایاااااا قربونش برم ک درد داشت

    خون اورد بالا مردم 😱

    اونجا ک هیوک تکیه اش داده بود ب خودش

    وووووووووووی

    کف و خون قاطی کردممممم

    پاسخ:
    سلام عزیزم خوش اومدی 💙این چ حرفیه فدای سرت، همین ک اومدی خودش خیلی باارزشهه برام
    سلام علیکم *-*
    خوبم تو خوبی؟ 
    مرسی ک دوسش داری و امیدوارم تا آخرش هم همبنجوری علاقه تو حفظ کنی 💙
    حالا حالا ها تموم نمیشه نگران نباش چون فیک بلندیه 
    و خوشحالم ک شخصیت هیوک و دونگهه هم به دلت نشسته 
    کانگین به غیر از هیچل یکی از سوم شخصای عزیز و دوست داشتنیه داستانه 
    چون اون شخصیت مردونه و محافظ کارش که ب شدت خدای ایونهه رو داره امکان نداره کسیو عاشق خودش نکنه :)
    ناراحت نباش چون هیچل وقنی بهوش میاد ک وقتش باشه و مطمئن باش زمانبندی بی نظیری خواهد بود 
    حالا مامان هیوک نقش زیادی تو داستان نداره و کلا دو سه بار خودشو ب صورت جزئی نشون داد 
    ولی آره پدر دونگهه ب شدت آدم منفوریه و از این بیشترم قراره با شخصیت مزخرفش آشنا بشید 
    حالا در آینده بیشتر قراره با والدین هردوشون آشنا بشی🤩
    آره خیلی جر دهنده بود اون سکانس🤭

    یکی از دوستان تو کامنتا نوشته از خوابیدن دونگهه به پهلو فیلم داره!!😍😍

    میشه برا منم بفرستین؟؟خیلیاشو دیدم ولی اینو حس میکنم ندیدم!!

    پاسخ:
    بیا خودم برات بفرستم
    البته مطمئنم دیدیش و فقط نمیدونی کدومه

    سلام نویسنده جونم 

    الهی تب کنم شاید پرستارم تو باشی

    طبیب حاذق این قلب بیمارم تو باشی

     کاشکی ما هم  پرستار فریبنده ای مثل هیوک داشتیم 😭😭☀️

    دوست داشتم وقتی که بغلش کرد سرشو گذاشت اون جایی که قلبش میزد خودش چه حسی داشت کم کم داری رو میکنی مستر لی کی بهم میگی دوسش داری کلک هی خودتو به اون راه میزنی 

    کانگین بالاخره از این تنها گذاشتنشون نتیجه گرفت خودشم باور نمیکرد به این مرحله رسیدن 🔥🔥💕💖

    برای هم سازبزنن و بخونن امیدوارم که همین جوری بمونن

    دستت دردنکنه

    پاسخ:
    سلام ماهی خوبی؟
    تصور هیوک با اون همه سگ و سرد بودنش برا پرستاری معرکه س😐🔥
    دونگهه اون لحظه خیلی بد حال بود. دیدی وقتی آدم ب شدت مریضه رو یه چیزایی حساس میشه و به چه چیزای جزئی ای توجه میکنه؟
    اون لحظه دونگهه همین حسو نسبت به تپش قلب هیوک داشت 
    خواهش میکنم 🙆🏻‍♀️
  • الی ایونهه
  • سلاااام😍😭😍😭😍

    بغلش کررررد😍😭😍😭😍😭😍😭

    باهم آهنگ زدن و خوندن😍😭😍😭😍😭

    کی بشه بوسش کنه😍😭😍😭😍😭

    تا اون موقع ما رو مرگ میدی نویسنده😍😭😍😭😍😭😍😭

    خسته نباشیییی عالی بود😍😭😍😭😍😭😍😭

    پاسخ:
    سلام الییی
    اونم چ جور بغلی 
    براید استایل 🔥🔥
    خدا نکنه من مرگ بدمتون 😂😂💙
    سلامت باشی لاو

    چجوووووور میتونی با قلب ما بازی کنی اخه این نویسنده ی قهاررر.‌.‌ من قرص تپش قلب خوردم که بعد خوندن این پست..... چرررررررا اینقده داره هی قشنگ میشه پستا.. چرا این دوتا لعنتی اینقده قشنگ دارن دوست داشتن همو حس میکنن.. چه عاشقونه های قشنگتری داره رقم میخوره کنار هم.... هیوک که کم کم حسشو داره میفهمع به دونگهه.. موندم این توله ماهی چطور میفهمه به عاقاشون علاقه منده🥰😂 خلاصه دمت گرم که جیگرمو حال میاری با این قلم زیبا و دوست داشتنیت

    پاسخ:
    نویسنده ی خدا زده خودشم بیماری تپش قلب داره 🥺😭 البته نمیدونم اسمشو میشه گذاشت بیماری یا نه..
    لطف داری عزیزم این تویی ک قشنگ میخونی *-*
    توله ماهی همین الانشم بگی نگی فهمیده 
    فدایت💙

    سلام شقایق جانم ❤💋

    خسته نباشی امیدوارم که خواننده ها بیشتر قدر نوشته هات رو بدونن مرسی از انرژیت 😍👌❤❤

    بالاخره کانگینم برگشت تا ببینه وروجک هاش در چه حاله این خونه الان سدر و بی روح نیست الان یه خونه گرم و دوست داشتنی تبدیل شده 

    واکنشای کانگین شیرین بود با خودش میگفت الان این خونه همون خونه ای بود که قبلا میشناختمش و یا دیدمش چطور ممکنه؟؟ چطور این دو تا وروجک این قدر عوض شدن من خواب نمیبینم ؟

    الان وضعیت ما هم عین کانگینه هنوز باورمون نشده 

    قربون عروسک کیوتم بشم که نگرانه کسی خبردار نشه این اتفاق براش پیش اومده کانگین این قدر دوستون داره که نمیزاره هیچکی خبردار بشه 

    قربون جنتلمن بودن هیوکیتم برم که چقدر حواسش بهش هست اخه تو دنیا فقط یه دونه چاگیا ناز و ملوس داره 

    پشت پیانو میشینه براش اهنگ میزنه با این کارش باعث شد یکی از تعداد های چاگیاشم رو بشه من چیکار کنم با این دو تا قناری خوش اوازم که این قدر به هم میاین مرسی عزیزم خیلی عالی بود 💕💖🌹🔥

     

     

     

    پاسخ:
    سلام عزیزم
    سلامت باشی، همین ک شما ها برام هستین خودش ی دنیا کافیه🙆🏻‍♀️
    کانگین به طرز عجیبی اون تغییر محسوس خونه رو حس کرد، به هر حال ک کانگین هم یه سال کنارشون زیر یه سقف زندگی کرده واسه همین از کوچکترین تغییرات جو خونه و حس و حال ایونهه با خبر میشه 
    و چقدر عاشق این تغییر بزرگ شد.. 
    آره خب اینا آدمای عادی نیستن ک والدینشون از سر یه تصادف هرچند کوچیکه بگذرن، اشراف زاده ان-_- کانگین هم گزارش و قانون ذره ای براش مهم نیس و حتی دنبال جور مردم بهونه س تا واسه شون مرخصی بگیره..
    خواهش عزیزم 💙

    شیرین بود مثل همیشه. یکی از ویژگی های بارز داستانت اینه که آدم رو تو خلسه فرو میبره:) حس میکنی داری تو داستان زندگی میکنی؛ قلمت فضای داستان و احساس شخصیت ها رو کاملا القا میکنه و همینه که میگم انگار داری تو خود داستان زندگی میکنی. هیوک با همه ی سردیش از درون برای دونگهه گرمه و بهش اهمیت میده که تو این قسمت با نگرانی های زیر پوستیش و مراقبت هاش از هائه دیده شد و همچنین هیوکی خیلی باهوش و حواس جمعه، با توجه به اطلاعاتی که درباره ی رینا داد. دونگهه هم که عسله عسل*-* کانگین هم که فقط میتونم بگم ماهه:) یه چیزی که از اوایل داستان تا حالا برام جالب بوده اینه که هیوک اوایل براش مهم نبود به هائه دست درازی بشه یا آسیب ببینه و بی تفاوت بود ولی حالا به طور ناگهانی حس مالکیت میکنه، براش مهمه و نمیتونه بی تفاوت باشه، مثل وقتی که ماشین به پهلوی هائه زد و هیوک چه قدر برای سلامتی هائه غیرتی شد یا تو مطب دکتر که چه قدر واکنش نشون داد. تو این قسمت یکی از آهنگ های مورد علاقه ام بود که کلی براش ذوق کردم^^ میتونم هائه و هیوک رو نشسته پشت پیانو در حال نواختن و خوندن این آهنگ تصور کنم و چه قدر این تصور شیرین و آرامش بخشه:) ممنون شقایق♡ ممنون که انقدر قشنگ مینویسی:)

    پاسخ:
    من خودم بیشتر از یک ساله دارم باهاش زندگی میکنم، شب و روز بهش فکر میکنم، تو ساعات خاصی ک آرامش دارم مینویسم و بازم تو فکرش فرو میرم و روز و شبمو باهاش میگذرونم.. واسه همین خیلی واسم مهمه ک این حسو به شما هم بتونم منتقل کنم. حتی وقتایی که ریز ب ریز کاراشونو توصیف میکنم با خودم میگم الان خواننده باید حسی ک هیوک و دونگهه داره رو هم حس کنه، چون اون تجسمی ک من دارم از ساخته ی ذهن خودمه، واسه همین به بیانش تو خلال جمله ها عادت کردم و حالا خیلی خوشحالم ک میگی باهاش اونطوری ک باید ارتباط برقرار کردی.
    نبود کانگین عین تلنگر کوبید به قلب هیوک و باعث شد بفهمه دونگهه فقط واسش یه هم خونه نیس، بلکه یه هم نفسه.. 
    خواهش میکنم عزیزم امیدوارم تا آخرش دوسش داشته باشی 

    اومدم که فقط یه چیز بگم: خودت ، قلمت ، حس مسوولیت پذیریت و اینکه اینطوری با خواننده ها برخورد میکنی رو تنها میشه تو یک کلمه خلاصه کرد                                                                                                                                                    بی نظیر

    پاسخ:
    چجوری میتونی تو یکی دو جمله منو مرگ بدی؟ :)
    مرسی از این همه لطف و عشق عزیز دلم 

    اخ رینا جون تو رو کجای قلبم بزارم!قلبونت برم من

     ،منم آرزومه فقط یه روز پیش این کفترای عاشق باشم،،...چقد هوای همسر محترمو داره،آخرش دیابت میگیرم از دست تو،بس که شیرینه،رومانتیک،اوففففف گفتم الان میاد پمادو از دست رینا میگیره خودش میزنه،چی میشد،(هوا بسی گرم است)عالیییییی

    شقا جو ممنون ،بازم مثل همیشه نامبر وان،(لایک)

     

    پاسخ:
    خدا نکنههه🤩
    از اونجا ک شما هم دوس دارین پیششون باشین میتونین جزوی از خونه باشین 
    مثلا یکی از دوستای من دیوار خونه س، یکی وان، یکی تخت 🤭🤭
    حتی من خودم یه بار سر قابلمه بودم😂😂
    فدات عزیزم نامبر وان ک شمایید🤩

    کیا نگران بودن ددی برگرده تر میخوره به رابطه ایونهمون😤🙄

     

    بیه برگشت سرد که نشدن هیچ تازه عین خیالشونم نیس دارن یع چیزاییم بروز میدن 💃🏻😌😎🥰

     

    اصن کِی بوده در طول این ی سال بشینن باهم پشت میز اینجوری شاد و خوش صحبت کنن اونم بدون هیچ حرفو حدیثی اصن تا بوده که بودع ی جو سرد و آروم بودع 🤧🤧🥺  

     

    اصن هیوککِمون داره ع پیله تنهاییش میاد بیرون 😌🤩 که الهی ی فندوم ب فناش

     

    وگرنه تو این یکی دوباری که هیوک مخاس بنوازه هربار که فیشی میرف گوش کنه دس ع کارش بر میداش، حالا این دوتایی که شبانه روز جنگ داشتنو مخاسن بکشن همو حالا چ فیزیکی چ ع طریق نیش زدن، یکی مخا بخونه یکی مخ بنوازه؟ اصن چطوری میشه نمرد براشون؟ (چاقو را روی رگش میگذارد و وداع میکند) 🔪✋🏼

     

    اصن جر خوردم ع 15 ناحیه مختلف واسه اونجایی که : دونگهه رف تو ی حالو هوا دیه، اون گَرمای تنِع قَشنگش به خااطر یه جایِ اِمنِ جدید ، وقتی هیوک نصفه شبی بقلش کرد *-*  🤗🤤

     

    ولی عاشقانه ترین کلمه ایی کع میشد اون لحظه ع هیوک بشنوی همون *به جهنم* بود 

    اصن پشت این به جهنم هزار تا قربون صدقعو لاومو اینا نهان بود آره داداچ ما خودمون این کاره اییم"-" 🤭😅🤫🤯

     

    اها اها راستی ماجرای خابِ ماه قشنگمونم قراره در آینده دور یا نزیک درست بشه دیه نه نه؟ آخههههه😌😌😌😝😴

     

    آخه با خودش مگه صداش عین قرص آرام بخشهههههههه 🤩😆

    در نهایت فیشیه عزیز شما میری میان بازوعای لاو دوز داشتنیت در حالی که داری به ضربان قلبش گوش مدی آروم میگیری 💙💃🏻💃🏻

    یکمم حرفم مزنی بچمون بی قرص بخابه😒🥺😉

     

    دیه جمع کنید مَرزو این بچه بازیارو دیگه 😑😕

    ععععع چقد من حرص بخورم آخه😤😬

    حالا اون وسطم 6 7 تا کیسم داشته باشین که ی فندومو شادروان میرفسین اون دنیا    🙄🤭💋

     

    در کمی مانده ب نهایت اونجا که ددیو رینا نشستنو به اون شاهکاری نِبی سَندِیِ گُل گُلَکِمون خلق کرد نگاع کنن، تنا چند ثانیه ب ذهنم آمدَش که مِش ددیو با رینا شیپ کرد؟ 🙄🤔

    یا اینکه شخص جدیدی میآتِش بدیمش به ددی؟ 🤔🤩

    یا اینکع مخاین ددیو سینگل به فیک کنین؟ ☹️☹️  

    یاااا !!!!!! نکنه زن و بچه داره رو نمکنین؟ نگین که من نمتونم تحمل کنم ☹️😭😭😱

     

    چیه خو چقد تنآ بمونه؟ البتع نیم صدم ثانیه ام ب نظرم اومد ک نکنع رینا جاسوسی چیزی باشه؟ ک امدوارم نباشه🥺🙄

     

    ولی یکم نگرانَم مدونم تازه دارن اوکی میشن ولی نمخام منفی نگر باشما اما حس مکنم ارامش قبل طوفانه؟ ☹️نگیرن ایونهمونو ازهم یهو ☹️☹️😭😭😭😭😭😭😭😭🤕

     

    عاقا ولی حال کردما تا اسم رمزی کردنو کاعش آپو آوردی قسمت قبل کلی کامنت داشتی (که شاید ندونی ولی منم هی میومد چک میکردم کامنتارو میخوندم یکی نبود بگه چیش بع ت🙄😌😆کلی ذوقیدم مث گوش درازی که بهش تی تآپ دادن😌 یا شایدم مث فیشی ایی که بهش یه ماهِ قشنگ دادن☺️💙) 

     

    مواظِب خودتُ ایونهمونو پارتآاااااایِ بعد باش، اودافز💙😌💋

    پاسخ:
    آره ایونهه اصلا ب ی ورشون نیس ک بخوان جلوی کسی کاری نکنن و مخفی کاری کنن
    ماشالا که شرم سرشون نمیشه 😂😂با کانگین هم راحتن
    راحت بروز میدن همه چیو جلوش 
    اون بهونه ها کمابیش باعث شد یخورده یخ غرورشون هم بشکنه و نه نسبت به خودشون.. بلکه نسبت به اطراف و کسایی که باهاشون در تعاملن هم صمیمی تر بشن، با کانگین ک راحت بودن راحت تر از قبل شدن و با رینا هم دارن حرفای خودمونی میزنن. 
    همیشه میرفت یه گوشه می‌نشست و فقط گوش میداد،
    اما اینبار رفت جلو و خودشو نشون داد و حتی پیشنهاد هم خوانی داد و هیوکم بی چون و چرا قبول کرذ:)
    بالاخره ک از تاثیراته اون بغله نصفه شبه😌🤫
    حرارت تن هیوک خیلی بالاس، 
    برخلاف دونگهه که بخاطر بدحالی و از دس دادن خون تنش سرد بود هیوک عین همیشه داغه و اون چیزی ک اون لحظه بیشتر از همه بینشون رد و بدل شد همون گرمای تن هیوک بود 
    به جهنم واسه ما نفسم عشقم همه کسم معنی میشه 😂😂😂🤭
    آره معلومه ک درست میشه خوابش.. چقدم معلوم نیس کی درستش میکنه 🚬
    حرص نخور کیس هر وقت الهام بشه بهشون انجام میدن🤭🤭
    نمیشه، اختلاف سنیشون زیاده، رینا خیلی بچه س و ددی هم خیلی مرده😐😂حالا هر جور دوس داری فانتزی بزن 
    دوس داری رل بزنه در طول داستان؟
    نه زن و بچه نداره مجرده😂😂
    من ک کنم با ذهن خلاقت 😐😐جاسوس چیه بابا نگران نباش، یه درصد فک کن کانگین انقد ساده باشه ک هرکسیو تو خونه راه بده، خیلی آدم تیزیه 
    طوفان ک در راه هست.. غیر قابل پیش بینی هم نبود.. ولی نه به این زودی پس فعلا لذت داستانو ببر 
    آره دیگه این طبیعیه.. ولی همچنان تعداد دانلود سه چهار برابر بیشتره و خب چیزی فیز از این انتظار نمیرف 

    فداااات عزیزم حتمااا 🤩💙💙

    شقاااا😍

    در جواب کامنت قسمت قبل جونم برات بگه که نظرت چیه اسم فندومتو بزاری مقتول های خوشبخت 😐😂

    خودتم قاتلی دیگه خیلی بهم میان قاتل و مقتول 😍🤣 در راه نوشته های تو شهید میشیم ما آخر 😂 اونم از نوع خوشبختش

    چرا اعتماد بنفس نداریییییی اخهههه 😭 من و بچه ها باید چن جلسه ی اعتماد بنفس برات بزاریم😐

    اصن نوشته های تو قابلیت اینو دارن که تبدیل به فیلمنامه بشن 🤧

    چرا باور نمیکنییییی لاناتی (علبته ناگفته نماند ک اعتماد بنفس خودمم زیر خط فقره 😂😭)

    شقا 😭

    میخام فدای شاهزاده هامون بشم 😭

    دیگه خودت میدونی خوندن من چجوریه ۳ ساعت پاش میشینم برای هر خط ۱۰۰ بار جر میخورم جیغ میزنم تو خودم کلی ولییییی

    میخام برات بگم از عکس العمل عجیبم برا این قسمت 😐😐

    گریه ام گرف شقاااااااا 😐😨

    ینی خودم اینجوری بودم ک واتفاک 😐😐 اخه برا چی گریههههه الان باید جر بخوریییی داری اشتبا میزنیییی 🥴

    سر صحنه پیانو زدن هیوک و خوندن دونگهه اشکام یهویی ریخ 😭😭😭

    از این همه حس قشنگی که داشت از اینننن همه آرامشی که داشت اصن نمیتونم توصیفش کنم که چرا اشکام ریخ یهویی 😢

    شقااا من از این به بعد رینا رو تو تصور میکنم دگه خلاص 😂

    اونجایی ک دونگهه رو به هیوک خوابیده رو قشنگ اومد تو ذهنم شقااا 😭

    چون این صحنه رو دست خوابیدن رو دونگهه تو واقعیت دارهههه

    اونجایی ک موهاش یکم بلنده تیشرت سرمه ایی تنشه رو تخت خوابیده تو خودش جمع شدهههه اخم کرده یکم انگار که درد میکشه دقیقا اونجا اومد تو ذهنم اگه ندیدی اینو بگو که برات بفرسممم

    البته تمام داستان تو ذهنم مث فیلم قشنگ تصورش میکنم انگار خودمم تو داستانم و نشستم دارم نگاشون میکنم ولی این صحنه خیلی واقعی بود 😢 رد دادم نه ؟؟

    خیلی قشنگ پشمای کانگینمون فر خورد 😍😂

    من از هیجان عکس العمل کانگین داشتم عین خر میخندیدم 😐😂😂😂

    (من وقتی هیجان زدم در هر حالتی عین چی میخندم چرا اینجوریم ؟)😐

    اونجا که براید استایل بلندش کرد رو من داشتم کف و خون قاطی میکردم 💀☠⚰

    "به جهنم " اخه پسره وحشی جذاب 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

    عاههههه چه قشنگ دونگهه تو بغلش خوابش برددددد چه آروم گذاشتش رو تخت و پتو رو روش مرتب کرد خوب من مرگگگ 😭😭😢

    تا صبح بالا سرش بیدار مونده؟ 🔫😭 نگران بوده براش ؟ 🤧⚰ خوابش نبرده اصن ؟😫

    جو سرد خونه هم از بین داره میره الحمدلله 😍😭

    بعد اونجا ک دونگهه تازه از خواب بیدار شده بود رو تخت رینا داشت عین بچه های ۵ ساله لباسشو عوض میکرد بعد جوراب پاش کرد بعدم موهای جهنمیشو شونه کرد خو مگه میخوای بفرستیش مدرسه اون پسر بچه خوردنی روووو 😭😭😭😭😭😭

    من قشنگ نیم ساعت اینجاش گیر بودم 🔫😫

    این صدای پیانو هم شده نقطه ضعف دونگهه 😢 با اون حالت خوابالوش بازم بلند شد کشون کشون رف پیش شوهرش اینبار دیگه بلاخره تصویری دیدش که هیوکش داره پیانو میزنه 😭😭

    اصن تعجب نکن لی دونگهه 🙃

    این حجم احساسی که توی پیانوی هیوک نهفته اس بخاطر خودته 🙂

    وای تو تصور کن با اون لهجه خوردنیش با اون صدای وکال مرگش این آهنگو داره میخونه ( نمیشه تصور کرد ادم ب دیار باقی میشتابه☠💀 )

    قشنگ ادم ماتش میبره اون صدای بهشتی با پیانوی احساسی هیوک میکس بشه هرکسی رو میخکوب میکنه 😭

    عاه شقا

    تو چه کردی با ما 😭 به زندگی یکنواختمون رنگ دادی 🌈

    چی میشد داستاناتو باهاش فیلم میساختن ؟ 😭

    این نوشته های تو اسمش فیک یا رمان و اینا نیس ... یچیز عجیبیه

    نمیتونم اسمی براش پیدا کنم 😐

    من برم ک اگه همینجور ادامه بدم تا فرداهم مینویسم برات 😭

    من بیشتر بیشتر بیشتر ترررر دوست دارم ❤🧡💛💚💙💜❤

    پاسخ:
    فرررر*-*
    قاتل و مقتول 😂😂خیلی جنایی میشه مثلا یکی از بیرون بش نگا کنه پراش میریزه 
    وای فیلمنامه :) یه چند باری با خودم تصور کردمش.. مثلا تصور کن فریبا.. هم نفس تبدیل شه به فیلم و تو داری این فیلمو با شخصیت های خود واقعیشون میبینی.. هم فیلم هم پشت صحنه.. هم جاهایی ک چند بار کات کردن و دوباره از اول گرفتن
    چ فانتزیه بهشتیه..حتی اگه فانتزی اینو نزنم دلم میخواد ایونهه تو یه فیلم. مشترک بازی کنن، این آخرین خواسته ی قبله مرگمه :|🔥
    جلسه ی افزایش اعتماد ب نفس در شقایق رو هفته ای یه بار باید برام بذارین آره 😂😂😂💙
    هم عجیبه و هم دوس داشتنیه ک میگی گریه ت گرفت 
    آخه چن تا از بقیه بچها هم همینو گفتن.. ک گریه شون گرفته بود 
    با این ک قسمت غمگینی نبود.. با این ک قسمت اعتراف نبود.. با این ک کار مستقیمی نکردن.. 
    وقنی میگین فقط با احساسات داخلش حس گریه بهتون دس داد من میرم تو ابرااا از حس خوب 
    مرسی ک هستین:)
    حله آقا 😂😂دیگه تو مقدمه ی قسمت بعد حسابی باید درباره ی رینا بودنم حرف بزنم، طوری ک از زبون رینا تعامل ایونهه رو هم ببینید، یه چیزایی براتون تعریف کنم ک فقط خودم دیدم 🤫🥴🥴
    کانگین ب معنای واقعی کلمه ماتش برده بود چون هرگزززز اینو پیش بینی نکرده بود.. اگه خودمون هم جای کانگ بودیم همین حسو داشتیم نه؟
    وقتی برایدشو براید استایل بغل نکنه پس کی رو اینجوری بغل کنه؟ :)) 
    دونگهه هم ب اندازه ی هیوک حرفا و حرکاتش تضاد دارن.. 
    میگه خودم میتونم راه بیام 
    ولی دروغ ب این بزرگی تا حالا نگفته.. 
    چون تا نفسشو بیرون میده سرشو میخوابونه رو سینه ی هیوک و تو اون اوج حال بد ب تپش قلب هیوک گوش میده 
    آره بیدار مونده.. ندیدی صب ک بلند شده بود چشاش چجوری قرمز و پف کرده و عصبی بودن؟ خب شب تا صب کنار یه جوجه ی مریض و بی حال بیدار بوده دیگه :)
    دونگهه هر چقدم زبون دراز باشه عادت داره خدمتکار واسش لباس بپوشه 
    بعد حالا انتظار داره بهش هیوک نگه جوجه :||
    میدونی.. شنیدن نواختن قشنگه ولی دیدنش دیگه بهشته 
    تصورش از پشت سر در حالی ک نشسته پشت پیانو و داره با ملایمت مینوازه خودش برا مردن من کافیه 
    و در آخر باید بگم انقد ازم تعریف نکن لنتی 
    من تو همین مقدمه نوشتم قلبم با باطری کار میکنه ها... 💙
    مرسی ک انقد خوبی 🦋🚬

    سلم نویسنده عزیزم😍💙

    وای خدا فک کردم تصمیم گرفتی هفته ای یه بار اپ کنی داشتم افسرده میشدم☹💙

    خدا چقد این اهنگو دوس دارم😍😍💙💙

    اصا این طوفان یه تلنگری بود که این دوتا یه حرکتی بزنن😌

    بمیرم برا هات داگ مغرور😍 زیر چشمی نگاش میکنه🙈😍

    کانگینممممممممم😍😍😍 ولکام بک عشقمممم😍😍😍 خدا چقد دلم براش تنگ شده بود😌💙

    عی خدا چقد قشنگ بود اونجاش که کانگین یه گوشه ایستاده بود و هیوک و دونگهه رو نگاه میکرد... هیوکم شونه های دونگهه رو گرفته بود زیر لب هی یه چیزایی بهش میگف😍 مچ دستشو گرفته بود😍 دنبال خودش میکشید😍(یاد ۵ ساله افتادم😂😍) و اونجاش که بغلش کرد و تیر خلاص😍💀 من دیگه مردم یکی بیاد جنازه ی جر خوردمو جمع کنه🚶‍♂️💀

    و باز هم دونگهه ی چلوندنی سر صبح😍😍😍 ای جانم تا صبح به خاطر همسرش بیدار مونده😌💙 بمیرم یا چی؟😌

    اونجاش که با خنده های دونگهه سرشو بلند کرد😍

    قسمت پیانو زدن هیوک و خوندن دونگهه هم که دیگه اصلا تو کلمات وصف شدنی نیس😍😍💙

    عالی😌💙

     

    پاسخ:
    سلام تک الف عزیز تر از جان
    خدا نکنه، من ک نمی‌ذارم حق شما ضایع شه
    منم ریتم. پیانوشو خیلی دوس دارم، مخصوصا معنیشو مثلا با تجسم صدای هائه :))
    واقعا که به تلنگر و بهونه نیاز داشتن فقط.. گاهی وقتا همین تلنگراس ک باعث میشه آدم ب خودش بیاد و چشاشو رو به دنیا باز کنه و متوجه ی احساس واقعیش بشه.. 
    توام قبول داری کانگین اگه یه قسمت نباشه چقد دلتنگش میشیم؟ 😭😭
    وایستاده بود گوشه ک متوجه ش نشن و فقط تو سکوت تماشاشون کنه 
    میخواس نگا کنه اون خنده ها رو، ای خدا*-*
    فدااات🙆🏻‍♀️💙

    سل لام
    هی داریم بلس تر میشیم هی بلس تر میشیم😍😍
    خدایااااا هیوکی که یه موقع دونگهه رو بردن بکنن چپش نبود حالا نگاه چه بالاسرش تا صبح بیدار میمونه پرستاری میکنه...کف و خون قاطی کردم
    مقصد دیدن دونگهه س،کتاب و بی خوابی بهانه س
    مقصود تویی،کعبه و بت خانه بهانه س
    عااااه🥺😍😍😍😍
    بمیرم واسه اون حال بدش دلم ریش شد
    جر خوردم اون صحنه ی توحموم...یعنی واقعا کی فکرشو میکرد هیوکجه بتونه انقدر ملایم و محتاط و مراقب باشه؟!
    تک به تک حرکاتشون دیوونم کرد،،،وقتیم که بغلش کرد ببره اتاق یه سکته زدم!!!کانگینم بیچاره سکته زد😆😆😆
    فکر کن دو نفر دارن همو جرررر میدن به معنی واقعی کلمه و تو همیییشه بین دعواهاشون باشی...بعد کلافه شی بذاری بری به نیت این که:بیخیال یا آدم میشن یا یکیشون جر میخوره تموم میشه داستان...!!
    برگردی ببینی آدم که هیچ،،این یکی اون یکیو لوس میکنه رو دست بلند میکنه این ور اون ور میبره،،تا صبح بالا سرش بیدار میمونه،،فعل جمع به کار میبره،،اون یکی بی چون و چرا دنبال میکنه،،هیچی نمیگه،،مطیعه،،لذتم میبره از کارای طرفش،،،سکته نزنی چیکار کنی؟
    من بودم دچار انفجار کبد و کلیه میشدم...🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️🤦🏻‍♀️
    از اول داستان حس خوبی به رینا داشتم...حالا اگه حسم درست بگه!!🤔تا اینجاش ک اوکی بوده🤷🏻‍♀️
    خدایا این پسر با همه غرور و ابهتش یه بچه کوچولوئه که خدمت کارش باید لباس تنش کنه جوراب پاش کنه موهاشو واسش شونه کنه🥺🥺😍😍😍😍عاااااه
    اونم توله چه خوشش میاد لبخند ژکوند میزنه آروم میشینه رینا کارشو بکنه!!🤪😂😂
    این که الان جفتشون به اطرافشون توجه بیشتری نشون میدن خودش نشونه ی تغییر بزرگیه.؛.؛.؛.توجه به خدمتکار؟؟؟؟؟الله و اکبر
    نگاهاشونم که دیگ هیچ جوره نمیتونم کنترل کنن!!😍😍مسخ میشن قفل میکنن تامام😆😆😍🤪😁
    و سکته ی پایانی...
    پارت قبل گفتم یکی پیانو میزنه آرو میشه یکی پیانو گوش میده آروم میشه
    اینا دیگ عن مکملی رو درآوردن😆😆😆یکی میزنه اون یکی میخونه😍😍😍عااااای🥺🥺
    کانگین چجوری زندس؟؟؟؟؟من ک مردم😐
    O-<—<
    هول شدناشونم خیلی بامزس😍😍😄😄😄
    خلاصه که من دارم با نم نم عاشق شدن و شناختن احساس این دوتا نابود میشم💦💦💦😍😍
    گفتی نمیتونن پنهانش کنن هم واقعا مشخصه وخیلی جذابه
    اها راستی...اون دلگرم بودن دونگهه به خونه و اتاق و تخت دو نفرشونم سنگین بود...صلوات
    خوشم میاد انقدر درگیر احساسات خودش شده که درگیری ذهنیش بابت حال هیچل توش گمه!!!🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️
    اقا خسته نباشی کلی
    تصمیم گیری راجع به خواننده هات به خودت مربوطه عزیزم این داستان خودته و صاحب اختیاری
    فقط عاجزانه ازت درخواست دارم تعداد آپ هفته رو کم نکن
    من با این داستانای در حال آپی که در حال حاضر دارم میخونم زندم
    نباشن میمیرم...
    مرسی
    مثل همیشه لاو یو💜💜

    پاسخ:
    سلام مه
    امیدوارم برسی ب نقطه ی اوج بلسی و خاطره ش واسه همیشه تو ذهنت هک شه. تا آخر عمر💙
    حالا دیگه میتونیم فکر کنیم که وجود کانگین اونموقع بی تاثیر نبوده و هیوک دلش به یه جا گرم بوده.. هوم؟ این یه بخشی از فرضیه س،.. به‌ بعدیشم علاقه ی ته دله هیوکه که تازه به وجود اومده و نمیتونه انکارش کنه که دونگهه براش بی اهمیته
    واقعا کی فکرشو می‌کرد هیوک وحشی و مغرور بتونه سافت هم باشه؟ :)
    و کانگین چقدر ک خدا دوسش داره که گذاشت دقیقا سر همون لحظه ی سافت شدن هیوک برسه و تو اون حالت ببینتشون 
    آره.. برگردی ببینی بغلش کرده رو دستاش و داره میبرتش به اتاق ک بخوابونتش رو تخت، اونم چون فقط موقع راه رفتن پهلوش اذیت میشه 
    همین الان با تصورش تپش قلبم رفت بالا :| توام فعلا کبد و کلیه ها تو نگه دار تو این وضع بد اقتصادی بعدا ب درد میخورن 😭
    حست بذا درست بمونه.. رینا نه تنها خوب و بی حاشیه س.. بلکه اون منم 🤭من رینامممم 
    دقیقا هدفم همین بود ک نشوم بدم دونگهه با تموم اون غرور و زبون درازیش از این اشراف زاده های تو پر قو بزرگ شده س ک بلد نیستن حتی کراوات خودشونو ببندن.. یا عادت دارن خدمتکار لباس تنشون کنه 
    بخاطر موهاش ک حالت نگرفتن خندید 😂
    تغییر بزرگی ک هس هیچی دوس داشتنی هم هس.. چون این حسو میده ک شاهزاده ها با خدمتکار و زیردستاشون خیلی خشک و دستوری برخورد میکنن ولی ایونهه کم کم یه طوری دارن اززندگی شون لذت میبرن ک براشون مهم نیس با یه دختر خدمتکار ساده صمیمی بشن و عین چیزی که باید رفتار نکنن
    هم خوان نواختن پیانو شاید تصورش از خوندنش لذت بخش تر باشه، فقط چشاتو ببیند و اون حالتشونو تصور کن 😭
    اینجاست که شاعر میگه 
    Be My Accompanist..
    🤩🤩
    یادته دونگهه سر اون شب ک هیوک دختر آورد خونه چه بلبشویی ب پا کرد؟ 
    اونم دقیقا عین حس الانش بود. ک به تخت و اتاقشون حساسه و دلش نمیخواد بوی تن کس دیگه ای جز خودش و هیوک تو اتاق باشه..
    مرسی لاوم.. حتما 💙💙

    سلاااام

    وایی من غششششش

    هیوک داره از دونگهه مراقبت میکنه

    چرا اینا انقدر شیرینن اخهههه

    دیگه من از اونجایی که هیوک دونگهه رو بغل کرد برد تو اتاق خوابوندش نفس نکشیدم.

    وای این هیوک چه قدر باهوشه لعنتیی

    چه زود فهمید رینا از طرز حرف زدنش اهل کجاست

    از رینا خوشم میاد دختره نازیه از ایونهه هم مراقبت میکنه

    همین برای ما بسه

    وای خدا دوباره پیانووووو

    تو میخوای مارو بکشی؟

    دونگهه دیگه اونجا چی میگهههه

    فقط تصور اینکه هیوک پیانو میزنه دونگهه با اون صدای قشنگش میخونه°-°-°-°

    {الف سر به بیابان میگزارد}

    این رفتار های دوستداشتنی بینشون همینطور که برای ما تازه و شیرینه

    برا گانگین هم گیج کننده و دوستداشتنی😍😍😍

    فقط امیدوارم با اومدن گانگین اینا دوباره همون رویه قبلی رو پیش نگیرن

    انشاالله 🙏😂

    دیگه چی بگم مثل همیشه عالی

    خسته نباشی شقایق جونم💙💙💙

    پاسخ:
    سلام اسرا
    غش و ضفتو بخورم 
    دیگه ب اون مرحله ی قند تو دل آب کن رسیدن و جایی ک انسولین نیازمند بشیم ب سر می‌بریم 
    هیوک نابغه س 
    خیلی چیزا رو راحت میفهمه 
    دیگه از یه ای کیو صد و هشتادی چ انتظاری میره 🚶🏻‍♀️
    دونگهه بازم کشیده شد ب سمت صدای نواختن هیوک 
    خیلی ناخواسته 
    و درخواست همراهی و همخوانی داد.. و هیوک اینبار از زیرش در نرفت و ادامه داد :)
    نه دیگه وقتی عوض شدن همه چی تموم شدس.. وجود کانگین باعث نمیشه عین قبل شن 
    سلامت باشی عزیز دلم 💙💙

    واهاهااهای😍😍

    هیوک بغلش کرد خیلی خوب بود😭

    چقد دوسداشتنین اخه

    چقد خوب مینویسی شقایق 😍همینجوری برو جلو تو قهرمانی🔥

     

     

     

    پاسخ:
    یه بغل همسرانه طور*-*
    مرسیییییی یی عزیزممم 🤩🤩
    حتما

    وااااای چقد مثل همیشه خوب بود

    این قسمت فقط پشم ریزون کانگین بودد🤣🤣🤣🤣

    وای اصن به حرف ادمینا گوش نده هفته ای دوبار آپ کن اخه یه بار باشه ک تا هفته بعد جون میدیم مارا

    ولی کاشکی اون زمانی ک دونگهه حالش بد بود داشت بالا میاورد از زبون هیوک بود داستان اینطوری داستان خیلی خیلی جلو میرفت حسش اون موقع خیلی جالب میتونست باشه ولی بهرحال پشمای کانگینم ک می ریخت عالی بود

    عاه مرسی که انقد آن تایمی 

    منتظر قسمت بعدم

    پاسخ:
    آره کانگین اومده بود ببینه این دوتا زنده ان یا هنو کشتن
    ک در عین ناباوری یه چیزای دیگه ای رو دید ک اصلا پیش بینی نکرده بود:))
    نمیشه ک ب هر حال ادمینا دوستای قدیمی و عزیز منن و اگه چیزی میگن بخاطر صلاح خودمه 
    حالا من ک میگم اگه شما دخترای خوبی باشین نظرشونو عوض میکنم 💁🏻‍♀️
    فدات 💙

    چقد آروم بود این قسمت چقد حس خوب داشت چقد خونشون آرامش داره

    بغلش کرددددددد عررررررررر

    من میدونممممم داریم به ماچ نزدیک میشیم میدونممم

    هیچول کجاست دلم براش تنگ شده دوس دارم زود تر بهوش بیادددد 

    نشستن کنار هم رو صندلی پیانو یکی میزنه یکی میخونه مام اینجا تلف میشیم عر

    مرسییی مثل همیشه ملموس و بی نظیر❤️

    پاسخ:
    کی خدا بخواد اونجوری بغلش کنه 🥴💀💀
    آفرین ب حس ششمت 
    تا جایی ک یادمه فک کنم قسمت بعد دونگهه میره پیش داداش 🤩
    خواهش میکنم عزیزم نظر لطفته

    واااای خداااا
    چقدر این دو تا کنار هم خوبن
    یعنی اون حرکت بغل کردنش نابودم کرد
    هیوک چقدر جیگر شده
    به قول شاعر " الهی تب کنم شاید پرستارم تو باشی"
    ی سوال : قرارداد یک ساله که تموم بشه حتما باید جدا بشن؟
    ی سوال دیگه : آهنگه نبود تو فایل

    و در آخر  " خدا قوت پهلوان "

    دارم حال میکنم با داستان عالیت

    پاسخ:
    با همون اخم و جذبع ی همیشگی بغلش کرد
    و یه به جهنم همیشگی هم تحویلش داد 
    ولی خب ما همه ی عاشقانه های ریز اون وسط مسطا رو دیدیم
    قانونه ک جدا شن 
    آهنگ هم بود تو فایل عزیزم، تو صفحه های آخری بود ک باید رو همون اسمش کلیک میکردی لینکش برات باز شه 

    فداات

    قسمته بس سوییت و آرامی بود ... کلی چشم انتظارش بودم !

    وووای هیوک تا صبح بیدار مونده بود ؟؟! ☠😥

    آخخ خودا 😍

    یه بار در هفته خدایی کمه !؟ بقیه کارا هم اگه دوبار در هفته میشد ما راضی تر می بودیم 🤗  همین روال خیلییی هم عالیه 😁 

    خیییلییی ممنونم عزیزم و خسته نباشی 💜

    پاسخ:
    مثل همیشه سر موقعشم آپ شد 🤩
    کانگین خیلی ریز لوش داد ک تا صب بالا سرش بیدار بودی.. خواست انکار کنه ولی خب دونگهه از قبل میدونس 
    چون حسش کرده بود 
    اگه بچه های خوبی باشین حتمااا
    خواهش میکنم عزیزم 🦋

    وای خدایا خیلی بانمکن😭خیلی خوب نوشتی و میتونم تصور کنم نوشته هارو💕👏💃🏼

    پاسخ:
    بانمک؟ *-* فداااات💙💙

    تو با من چه کردی :)))😭😭😭

    از کجا شروع کنمممممم ، از زل زدنای هیوک به نیم رخ هاعه یا زل زدنای دونگهه به انگشتا هیوک؟😭😍

    این قسمت اصن یه حس خ قشنگی داش😭😭😍😍😍ظمظسحکسسوسسککسکظوظکظوظکظوظکظوس

    عاهههه اونجا که بقلش کردددددد من دگ خودزنی میخاستم بکنم 😍😭چقد عچل نشسته بود رینا جوراب پاش میکرد موعاشو شونه میزد مث کودکای پنج ساله طپمسسومسوسممببب💫😭

     

    کانگینو هم بدین من برم سر خونه زندگیم...کانگیننننن اصن مرد زندگیههههههههه خداسسسس😭😻

    وای فک کردن ب اینک هیوک بیدار مونده بالا سر هاعه دلم میخاد ب پهنای دریا اشک بریزم😭💦😍

    عاههههه هی دارن بیشتر عچل عچل میشن با هممممم ب دلم افتاده اینا چن تا قسمت دگ کیس عم میرن😂😍ایشالاااااا

    خلاصه ک خسته نباشییییییییییی خیلیییی قشنگ بود ، من میرم بقیه عرامو پی وی دوستم بزنم بای.

    پاسخ:
    آروم بود یا چی؟ 😍
    و چقد ک اون زل زدنا پشتشون یه دنیا حرف بود.. 
    آره چون همش تو خونه و حول حس و حالشون گذشت. 
    دونگهه از این اشراف زاده های تو پر قو بزرگ شده س ک خدمتکارا لباس تنشون میکنن و ب خودی خود بلد نیستن حتی ی کراوات گره بزنن :) ولی هیوک با این ک همین شرایطو داش خیلی منلی تر بار اومد
    الکی ک ب دونگهه نمیگه جوجه و دونگهه نق میزنه 💁🏻‍♀️
    ایشالا😍😍😂😂😂🤭
    مرسی فدات، برو برو 🤩🚬

    وای من مردم این قسمت😍😭❤ نگرانی هیوک چقدر شیرین بود😭 آرامش دونگهه توی اتاق و تخت دو نفرشون❤ 💙 اون مرز وسط تختو کی برمیدارین لعنتیا؟😭 تکیه کردن دونگهه به هیوک و آروم حرف زدن هیوک باهاش دیگه واسه من آخر خط بود😭 یعنی فکر میکردم که آخر خطه تا وقتی که بلندش کرد😍🥺 هیچ وقت فکر نمیکردم 《به جهنم》 یه جمله رمانتیک بشه واسم😄😍

    کانگین و رینا چقدر خوبن🥰 خوبه هیوک روی رینا گیر نیست😁 خیلی دختر دوست داشتنی و خوبیه😊 

    چقدر خوبه که دونگهه برای فهمیدن بیداربودن هیوک نیازی نداشت جمله کانگین رو کامل بشنوه. فقط همدیگرو بغل کنین دیگه🥺 من دیگه طاقت ندارم😭

    پیانو زدن هیوک و خوندن دونگهه😭😭❤❤ چقدر مکمل همدیگه اید آخه💙 چقدر هیوک به روش خودش رمانتیکه🥺

    چه استقبال گرمی کردن از کانگین خداییش😄 خوش به حال کانگین توی یه شب و یه روز چه چیزای لطیف و عاشقانه ای دید😍🥺

    خسته نباشی❤💙 و مرسی به خاطر آهنگ قشنگ😍

    پاسخ:
    خدای اموجیه من اومد🤩💙
    هیوک هر چقدم سعی کرد یا نکرد نتونس مخفی‌ش کنه.. فقط اون اخمای ترسناک و جذابش موقع بروز عاشقانه هاش:))
    صورتشو با حوله خشک کرد.. تنشو ب خودش تکیه داد و وقتی دید راه رفتن پهلوشو اذیت میکنه بغلش کرد بردش تو تخت 
    و آره واقعا اون ب جهنم گفتنش خیلی حرف بود 🚬😐
    آره نه تنها رینا بلکه همه ی دخترای داستان من از این لوسای سلیطه یا چ میدونم منفور نیستن، حالا رینا بیچاره ک یه خدمتکار معصومممم خجالتی و مودبه 🥺
    واقا کانگین برگاش ریخ 
    سلامت باشی و خواهش💙💙

    وای آخرش متن انگلیسیو گذاشتی با لهجه انگلیسی خوندن دونگهه رو تصور کردم😂😂😂الهی بگردم هیوک چی پچ پچ میکرد اخههههه مادر بگریدددد😣کانگین با خودش میگه حالا اگه دیرتر میومدم اینا حتما کارای مثبت ۱۸م میکردن😂

    پاسخ:
    لهجه ی اوور مگور کیوتش😂😂😂
    داشت آرومش می‌کرد :)
    ذهن منحرف تو چکار کنم من😂

    لعنتی من ک مردم واسشون

    چقدر قشنگن اخه

    چقدر خوب مینویسی اخه

    یه جوری مینویسی ک با خوندن اولین خط پرت میشم تو داستان و انگار منم دارم تو اون خونه کنارشون زندگی میکنم

    هر صفحه و چندبار میخونم ک دیرتر تموم شه

    مرسی ک انقدر خوبی و انقدر منظم واسمون اپ میکنی

    😘😘

    پاسخ:
    خدا نکنه🤩
    مرسی عزیزم 
    تمام چیزی ک موقع نوشتن تو ذهنمه اینه ک این حس خوب تجسمشون رو با خواننده ها شریک شم 
    و وقتی عملی شه و بگین ب دل نشسته واقعا خوشحال میشم 
    🦋💙

    نمیدونم چرا الان مهم ترین چیزی که تو ذهنمه قیافه رینائه😂😂واقعا چرا؟خیلیم دوست دارم صداشو بشنوم همه ی توصیفات هیوکو ازش دربیارم

    یه چیز دیگم صدای دونگهه اس که این آهنگ قشنگ رو میخونه....آهنگی که منو یاد سربازیشون و لحظه مرخص شدنشون میندازه دلم میخواد باصدای دونگهه و لهجه قشنگش بشنومش

    از همین الان دلم برای دعوا کردناشون تنگ شده!دعواهاشون که تموم نمیشه انشاالله؟عشق با دعوا بیشتر مزه میده

    اون صحنه ی بغل کردن دونگهه،قشنگ حس کردم من کانگینم باهرقدم هیوک سرم میچرخید و نگاهم مات حرکاتشون بود

    صدای قلب هیوک تو گوشم میپیچید انگار 

    خیلی این مقدمات عشقو قشنگ نشون دادی 

    دلم میخواست یهویی کامل بخونمش اماالان حس میکنم همینطوری بهتره

    هرپارتو با تمام قلبم حس میکنم

    ممنون از نوشته های زیبات عزیزم

    پاسخ:
    رینا منم مننن، هی از اول فیک میخاستم بیام بگم بهتون یادم میرف
    از بچگی دوس داشتم خدمتکار خونه ایونهه باشم 😐
    به نظرم صدای دونگهه رو این آهنگ خیلی قشنگتره:) آره اتقاقا یه فنمید ساخته بودم ب مناسبت بازگشت از سربازیشون ک این آهنگ روش بود
    دیدی چجوری براید استایل بغلش کرده بود؟ :) البته دور از این فانتزی هم نیس چون واقعا همسرشه :)
    آره ده یازده قسمت ب مقدمه گذشت و تازه داستان داره شروع میشه 
    خواهش عزیزم 

    سلام،وای خدا،امروز kbsبرنامه هیچولmath...surv....حالا اسمشو ولش،کیبوم امده بود کلی گریه کرد،خدایا،،چقد مظلوم،عرررررر

    باشد که اینو بخونم دلم شاد شه،

    پوسترت تو حلقم،عرررررر

    فعلاااااااا

    پاسخ:
    وای اتفاقا منم دیشب داشتم همون اپیزود vivalپلاس میدیدم ک چولا مجری برنامه شه و کیبوم دعوت بود ک بره سر قرار
    مردمم براشششش

    خیلییییی خوب بود .... توی قسمت صبحونه قشننننگ گرمای خونه رو حس میکردممم 

    نمیدونی از صبح منتظرم قسمت جدید بیاااد ... حالا تا شنبه مونده ... خیلی دوست داشتنیههه... مثل یه عادت شده برامون

    پاسخ:
    جو خونه عوض شده و دیگه اون سرما و بی روحی توش کمتر حس میشه
    عزیزم 🤩🤩🤩 شنبه ها زود میاد تا چش رو هم بذاری 

    دیگه نمیدونم چی بگم

    مردم براشون☺💔

    خیلی فضای داستانو دوست دارم🙃واااییییی خیلی خوبه که تو اینقدر خوبی😻😻😻

    لاااااااو یووو 💋❤💙💙💙💙💙

    پاسخ:
    هنوز راه وواسه زنده موندن زیادههه💀
    خوب شمایی 🤩
    فدات🙆🏻‍♀️

    سلاااااام... شقایق جون منننن واقعا روانی این داستان شدم ... ینی هر دفعه بعد پارتا خواستم نظر بزارمااااا ولی اصلا توی یه دنیای دیگه بودم ... خیلی دوس داشتنیه اصن .. برم بخونم ببینم چ کردی این قسمت

    پاسخ:
    سلام عزیزم🤩🤩 خیلیییی خوشحالم و باعث افتخاره ک هم نفسو دوس داری 

    واااای خدا
    فکر کردم هفته ای یک بار شده
    حالا باید برم صلوات و قرانی که نذر کردم بخونم

    پاسخ:
    😂😂😂😂
    چند تا نذر کردی؟؟ 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی