My EunHae Reality

طبقه بندی موضوعی

فیک پنج ساله قسمت شانزدهم

چهارشنبه, ۴ مهر ۱۳۹۷، ۰۷:۴۳ ب.ظ


"پنج ساله"

زوج : ایونهه

ژانر : عاشقانه

هپی اند 

نویسنده : شقایق

HeeDictator89

قسمت شانزدهم


سلام *-*

حال و احوالتون با ماه مهر چطوره؟ عااح -__-

نبینم بخاطر مدرسه و دانشگاه و این بهونه ها نیاین پنج ساله رو بخونین و نظر ندین که دلخور میشم! هیچچچ بهونه ای قابل قبول نیس چون خوندن و یه نظر ساده فقط چند دقیقه وقت میگیره .

من تو همین تابستونم با کلی کار و مشغله این شونزده قسمتو آپ کردم.

پس نبینم نیستینااا *-*


آهنگای بی کلامی که قولشونو بهتون داده بودم

it's not a dream

it's like we traded places

story

story2

the blue diary TT


اگه دوسشون داشتین بگین بقیشونو بعدا براتون بزارم


حمله به پارت جدید

DOWNLOAD

نظرات  (۳۲)

عاه ای شقا تو با قلب ویرانه من چه کردی... یعنی تمام مدتی که میخوندمش داشتم اشک میریختما.. ادم خیلی خوب میتونس با هیوک ارتباط برقرار کنه.. چون احساس ما به هیوک نزدیکتر بود. هیوک همه چی براش بیش از حد زود گذشت انگار یه شب خوابید و صبح که بیدار شد دید همه اطرافیانش ۲۰سال پیر شدن! این فاصله کم بین اون دو قسمت هم باعث شد ما همچین حسی داشته باشیم. ولی خدایا ۲۰سااااااال
تمام جهانش دگرگون شده. دونگهه کوچولوش شده یه آدمی تقریبا همسن خودش.. دلم میخاد باز گریه کنم :'|
و اینکه من واقعا روند پیش بردنتو دوس دارم. اینکه هرچقدم اطرافیانش به طرف دونگهه متمایلش کنن هیوک نمیتونه به این سرعت خودشو با شرایط دیوونه کننده اطرافش وفق بده. این داستانو خوندنی میکنه. یعنی نویسنده خواننده رو خر فرض نکرده که فوری بپرن بغل هم و «ای وای چقد خوب شد برگشتی» :| بیخود که نشدی #نویسنده‌موردعلاقه *_*
ولییییی با این وجود به عنوان اولین واکنش چقد خوب ابهتشو نشون داد :'| اصن دلم خاس دونگهه باشم برم مست کنم :'|
و اینکههههه اون پرپر زدنشون برا هم~~~ درحالیکه در تخیلاتشون طرف عین خیالشم نیس وای باید فداشون شد ㅠㅠ
خب دیه خایلی صبت نمودم
فایتییییینگ
خیلی پارت زیبایی بود *_*
بوج بوج
پاسخ:
سلام عزیزههه دلم .خوندییی بالاخره رسیدی ب بقیه.
آره آفرین خواننده باید هیوکو بیشتر درک کنه.چون از زیر و بم احساساتش خبر داره.
اما دونگهه ی داستان هنوز احساساتش مبهمه..چیزی ازش نقل نشده و فقط از رفتارا و حرکاتش میتونیم یه چیزایی سر در بیاریم..بس ک خو پسره دم دسته احساساتش*---* 
عاح بهت میبالم ک اینجوری درک کردی همه چیو.خیلی موافق نبودن با این قضیه .هی مینالیدن ک آقا هیوک اینجوری نباید باشه و فلانه و داره دونگهه رو اذیت میکنه.ولی اگه خودمونو بذاریم جاش اونوقت میغهمیم چقد حق داره .ب قول خودت خواننده و مخصوصا خودمو هر نکردم ک تا بیدار شد بپره بغلش و همه کی خوش و خرم تموم شه.
نویسنده مورد علاقه کی بودم مننن😻😻 ؟ 
فدات 
ممنانننم ماچ*-*
درووود درووود بر دیکتاتور نازم!!!  😍
آقا, یه دیوار محکم بهم بدین میخوام از فرط بیچارگی این دوتا خودزنی کنم  :/

بازم میگم که : لعنتیییییییی چقدددددررررر واقعیه! 😭😭😭
چرا باید نقش بازی کنه که الان همه چی اوکیه و انگار نه انگار بیست سال گذشته و میتونه با همه مثل قبل رفتار کنه؟
خب نمیییشه دیگه!!!!  نمیتونه هنوز هضم کنه و مثل قبل رفتار کنه..
شاید برای بقیه مسئله ای نباشه ولی واسه خودش بزرگترین درگیریشه! 
وقتی مواظب حرفاش هست که چرت نگه به مایک 46 ساله ولی خود مایک اصلاااا براش مهم نیس..
اون طفل پنج ساله که توی بغلش گم میشد کجا و این طفل 25 ساله ی الان کجا !
خب با اون تفکرات درون مغزش, اینکه بهم احتیاج داره یا نه, اینکه الان دوستی چیزی داره یا نه, اینا همه مغز ادمو میخوره! 
والا هیوک حق داره و نمیتونم فحشش بدم!  :/

چقد درگیریاشونو وااضح ب تصویر کشیدی, ل ع ن ت ی!!!!! 


فقططط اگه بتونن باهم حرف بزنن خیلی جلو میفتن..

قربون دونگهه ی سحرخیزمون..
همه کااااری میکنه هیوک راحتتر تعامل داشته باشه و احساس غریبی نکنه با این فضای جدید و ادم ظاهرا جدیدی که پیششه ..
اون لبخندی که تلاش کرده تافت بزنه رو صورتش بمونه..
تلاششو واقعا دوس داشتم!!! 
ولی خب همه چیز دست ب دست هم میده تا نتونن سنگینی جو رو برطرف کنن..
صبحونه ای که دست نخورده موند..
بغلی که هنوز میسر نشده..
حرفایی که زده نشد مثل وقتی که هیوک میخواست دونگهه نره

خدااااایاااا دارن از دوری هم له له میزنن 😭😭😭😭
بمیرم برای وابستگی و عشقشون خب..
گریه یهویی هیوک که ادمو اتیش میزنه..
مست کردن دونگهه..

مایک هم که فداش بشم سنگ صبورشونه..خداروشکر که حداقل پیش مایک حرف میزنن..

لازمه بگم واسه سارا کوچولو هلاکم یا نه ؟ موش کوچولو!!! 
لباس قرمزززز نازش با موهای قد نصف انگشت خرررگوشیش!!!
مایک فکر نکرده دست و پا بزنه از رو تخت بیفته پایین ؟؟
هیوک خوابه و بچه رو گذاشتی پیشش ؟؟؟ 
بهم بگو که طرف دیوار, جای دونگهه گذاشتیش؟ 
بچه رو اینجوری کنارم بذارن زرتی میفته ب جون موهام!  😂

صدای خوابالوی دوس داشتنی بم و کش داررررر هیوک! 
ذوقش با دیدن خنده هاش 😂
صوبتی ندارم دیگه..
از تصور سارا و هیوک بیخ دل هم دارم پرپر میشم! همینطور ساموئل, همینطور بچه ی ماریا! 
اینا خیلی خرشانسن که عمو هیوک دارن!  :/
هعی..

"با اجازه کی انقد بزرگ شدی که حالا دارم میبینم دونگهه م الکل میخوره ؟"
دونگهه م...دونگهه م.......o-<-<

تذکرای مکش مرگش..
سرشو گذاشت رو شونه ش..
وقتی خوابید جوراب پاش کرد..
عالی بود.. کیف کردم! 

قدم به قدم با ایونهه و دیکتاتور!
Let's DIE !!!! 💙
سلام
بمیرم برای هائه چقدر دلش شکست و خورد تو ذوقش با ذوق و شوق پاشده بود صبحونه درست کرده بود، آخی بچه م هیچکسو به جز هیوک نمی‌خواد که با کسی دوست نشده، وای چوکو مرد که بیچاره نقشش کمرنگ بود.
الهییی این سارا چقدر قشنگه قشنگه با تصورش دلم ضعف می‌ره، کلا با تعامل هیوک با بچه ها ی مایک حال میکنم، قشنگه. واقعا مایک برای هیوک یه معجزه س، خیییلی خوبه
مردم برای گریه ی یهویی هیوک جلوی مایک، دلم براش کباب شد
هیوک خیلی سرد بود با هائه بچه م رفت سراغ مشروب، آخیش یه بغل دیدیم بالاخره آخی حسودی هیوک خوبه بهش گفت رفتار مالکانه ی هیوکم قشنگ بود.
به امید اینکه رابطه شون بهتر بشههه
ممنون گلم خسته نباشی
سلام خوبی؟  
واییییی وقتی که حساسیتاش مارو هم میکشه... دوست نداره دونگهه اش مست کنه خب 😍😍😍 الانم که بزرگ شده بازم بچم کیوته 😊 عاقا میشه بهم یه کوچولو نزدیک تر بشن... دلم پوسید خب 😞
پاسخ:
سلام عزیزم مرسی تو خوبی ؟
انقد حساسه.انقد حساسه ک میمیرم براااش 
آره میشه 😍😍صبر کن
شقایق جونم میفهمم عشقشو ولی هائه ک نمیدونه!🙃
دوس دارم عشقشو ب هائه نشون بده....بهش بگه ک اونم دوسش داره ☹☹

فرداااااا....یوها ها ها ها (خنده شیطانی بود مثلا🙄😈)
پاسخ:
ی طوری نشون بده ک دهانمان بدوزه💀💀 

امروز یوهاهااااا
همچنان من بمیرم برای  دونگهه م 😭 هیوکجه رو درک میکنم ولی خوب آخه اینقدرم غرور لازمه واقعا اونم با پسر خودش آخه دونگهه که مال خودشه هیوکجههههه دونگهه مو بغلش کن 😭😭😭😭😭
پاسخ:
بیا با هم بمیرییم TT خوبه ک هیوکو درک میکنی..واقعا ب همین نیاز داره.فقط یکم کمک میخواد ک اونم مایک عین کوه پشتشه.
جیگرشه.بغلش میکنهه😍😍
وای یعنی چی؟ واقعا از دست هیوک کفری ام، هی بزن تو ذوق هاعه،، بچم صبحونه درس کرده بود ،
واقعا به قول دوستان ماست تشریف داره،
چی میشد به جای سر رو شونه از فرصت استفاده میکرد بغلش میکرد و ما هم اینجا براشون پر پر میشدیم
خدایا به هاعه صبر بده و به هیوک هم یه کم جربزه و .......
حسودددددددد   
فک کنم مایک باید این وسط استین بالا بزنه و اینا رو به هم برسونه، انشاالله. ...
میسییییی جیجرم، عالیییییی بود

پاسخ:
وا 😐چرا ..شاید ی جا بدخلقی کرد ولی جای دیگه جبران کرد..پس نباید ازش انقد دلخور شی 
هم هائه صبر میخواد هم هیوک..حتی بیشتر از صبر زمان میخوان دوتاشون.
خواهش عزیزم
اصن چقد عاااالیه عاخه 😭😭😭😍 خوداااا چقد شیرینن...دونگهه ای که همونجور شیرین و منتظر مونده,هیوکی که هنوز نگران و دلتنگشه وای خدا... اون آهنگا هم خیلییی خوبن مرسی ,خیلی به فضاش میاد 😭💙... وای من پودرم اصن..بسی خسته نباشی 😍😍
پاسخ:
تو عالی ای 😍😍 اصلا تغییر نکرده قربونش برم فقط قد دراز کرده 
آهنگ بازم هس میذارم براتون😎💀 
سلامت باشی عزیزمم
سلام😍💙
عاخییییییییییش بالاخره یخاشون داره کم کم باز میشه😌😌😌😌
دونگهه چه تلاش میکنه با هیوک صمیمی بشه😭😭 هیوک چرا صبحونه به اون خوشمزگی رو نخورد 😭😭
بیه هیوک انقد به بچه توجه نکردی رف مست کرد😐😑 
هیوک جدی میشه من دلم ضعف میره😍 
دونگهه م گفتنشششششششششششششش😭😭😭😭😭😭😭😭
هی دونگهه مست کنه هی هیوک جدی بشه😍😍😍😍
باز لباس هیوکو پوشید خوابید الهیییییییی😍😍😍😍😭😭😭😭
بی صبرانه منتظرم😍💙
پاسخ:
سلام عزیزم 
اوه آره..دونگهه البته ک یخ نداره 
هیوک یخ زده بود فریز شده بود ک الان انقد سرده باید یکم زمان بگذره قشنگ آب شه بشه هیوک سابق 😂😎
بره مست کنه اصن..بزرگ شده مرد شده ازینکارا باید بکنه😎 
میم مالکیت 0----<----<< 
فدایت😍💙
سلام سلام
عاقا ببخشید! عاقا معذرت! مدرسه شروع شده من فقط آخرهفته ها هستم-_-
این چ وضعشه؟-___- یعنی اگه تو این دو تا قسمت کیسه ی سیب زمینی جای هیوک میذاشتی اوضاع واسه دونگهه بهتر بود:| هیوک شیربرنج-_- هیوک فرنی-_- هیوک نشاسته-_- هیوک ماست-_- 
اصلا به هیوک حق نمیدم:| حق بدی جیغ میزنم:| بابا درسته ۲۰ سال گذشته تو بهته ولی حداقل مثل آدم یه رفتار معمولیم نداره-_- 
البته همه جا هم ماست نبود*-* اونجا ک گفت دونگهه ام*------* من خیلی این حس مالکیت هیوکو دوس دارم اصن*-* مایک هم دوس داره*-* هی میگه دونگهه مال خودته*-* 
دلم واسه دونگهه کبابه😭 خونشوووووون😭 تختشون😭 مبلشون😭 تراسشون😭 کمداشون😭 آشپزخونشون😭
تیشرت دونگهه*-* جدا این دونگهه فرشته اس! کوفتشون شه تمام کارکترای داستان ک پیششن:|||||
من هرکاری میکنم نمیتونم مایکو پیر تصور کنم-_- همش همسن هیوک تصورش میکنم-_- عشق چشمامو کور کرده:|
مایکم چه پدریه ها😐 بچه رو ول میکنه رو تخت پیش هیوک خواب:| بچه اگه اونوری بره بیوفته چی؟😐 اصن اونجایی ک هیوک گریه میکرد مایک اومد پیشش داشت دلداریش میداد من هی میگفتم الان سارا میوفته پایین از مبل:| هرجور تصور میکنم این باید میفتاد😐😂
خلاصه ک اون تیکه یاد خودم افتادم هر وقت یه چیزی تقصیرم بود گریه میکردم همه یادشون بره:| الان مایک باید بزنه تو سر هیوک بگه درست رفتار کن:| 
خلاصه ک این دو قسمت ۱۰ برابر بیشتر دلم واسه دونگهه رفت
هیوکم میخوام بزنم
با مایکم قهرم انقد بزرگ شد-_-
خسته نباشی*-*
مرسی*-*
تا هفته ی بعد:|
با اینکه فاصلش زیاده ولی خیلی کیف میده دو قسمت پشت سرهم*-* 
پاسخ:
سلامممم 
عیب نداره .ولی قول بده همون آخر هفته ها بیای ها..البته پنج قسمت بیشتر نمونده.ینی تو دو تا آخر هفته ی دیگه بیای کافیه.تموم میشه:)) 
عیب نداره ب نیمه ی پر لیوان نگاه کن..شاید الان از هیوک دلخور باشه ولی ته دلش داره داد میزنه هیوک برگشته..هیوک الان اینجاس تو خونه ی خودمون داره نفس می کشه و دیگه مریض نیس..هیوکش بعده بیست سال برگشته .
حق بده بهش :| همین ک گفتممممم 
علاوه بر حس مالکیت ی خار مادر غیرتی هم تو پارت بعد قراره ازش ببینی ک کامل اونوقت جر میخوری *.* 
میبینم ک رو همه وسایل خونشون کراش داری😂😂😂😂💙 
دغدغه هاتو بخورم :| عوض این ک به حرفای هیوک و مایک گوش بدی ب فکر سارایی ک بیوفته ؟-___- 
بانمک 😂😂 
مرد شد باهاش قر نکن *-* 
مرسی عزیزم💙 
ادافز مراقب خودت باش
بی نهایت زیبا بود 
دلتنگیاشون چقدر برای هم شیرینه چقدر دوست داشتنی بود اگه هیوک با زبون هم نگه چقدر دوسش داره بالاخره چشماش رسواش میکنه چشمایی که قبل از هر چیز با اونا هائه رو دید به خاطرش سپرد با چشماش نگاهشو همیشه تو قلبش حک کرد دونگهه چقدر مظلومه هر کاری میکنه که خوشحال بشه بهش توجهه کنه بخنده اه هیوک از دست تو مرسی عزیزم عالی بود👏❤💋
درد بی درمان شنیدی ؟
حال من یعنی همین 
بی تو بودن درد دارد
می زند من را زمین 
می زند بی تو مرا 
این خاطراتت روز وشب 
درد پیگیر من است
صعب العلاج یعنی همین
پاسخ:
بی نهایت ممنون 😍😍 
منم همینو میگم هی..این قسمتت دقیقا برا همین دوریایی ک با احساسات دو طرف بیان میشن قشنگه..عاشقونه هایی ک همش غیر مستقیمه..
دونگهه خیلی تلاش میکنه..اون قد فرشته س ک با خودش میگه من حتی حق ندارم دلخور بشم باید باهاش کنار بیام . واسه همین تا حالا هیچی نگفته.در صورتی ک چیزی نمونده تا طاقتش ب سر بیاد .و اونوقته ک هیوک واقعا باید ی کاری کنه ..
آخ شعراشو😍😍
سلام و تشکر
وای که چقدر هیوک دلتنگ این سالهای گذشته و نبودنش کنار دونگهه و ندیدن بزرگ شدنشه.
حتی به مایکی که اینقدر بهش نزدیک و مثل برادرشه حسادت میکنه,
معلومه که اگه مجبور به زندگی درون محفظه وامیدبه عمر دوباره و زندگی کنار دونگهه نبود,عمرا این 5 ساله رو رها میکرد.
وابستگی و دلبستگی درحد نوسان و بالا رفتن نرخ دلار و سکه,هی داره این عشق بزرگتر میشه
پاسخ:
سلام فداا*-* 
خیلی دلتنگه اما بی جرات هم هس ک با تموم این دلتنگی جرات نداره سرشو بگیره بالا یه دل سیر نگاش کنه 
فقط منتظر شد بخوابه تا بتونه نگاش کنه و لمسش کنه..
دست خودش نبود ک حسادت کرد..گناه داره . دلش درد اومد ک خودش ب دونگهه نزدیک نیس ولی ب مایک هس.
اصلا بخاطر همین پنج ساله ی ناز داره زندگی میکنه دوباره
‌سلام به عزیز دل 
چقدر این قسمتا شیرینه ❤❤❤💋
بالاخره این بی توجهی ها کار خودشو کرد درسته که هیوک این همه سال نبودی ولی عروسکت نمیتونه این همه بی توجهه بودنتو تحمل کنه دل گنجیشکی اون نیاز به محبت داره خودتو ازش دریغ نکن فدای قلب نازنینت بشم که به فکر سلامتی هیوکیش هست خودتم از اون صبحونه هیچی نخوردی هیوک به فکر باش دیگه نبودنتو نمیخواد تنهایی هاشو باتو نباشه با کی باشه اما اینجا یه هائه کم طاقت داریم که مست کردن رو انتخاب میکنه تا دیگه فشارهای روحی که بهش اومده راحت بشه اما هائه بهش فرصت بده بهتر بتونه تو رو بشناسه اون خیلی بیشتر از اونی که فکرشو بکنی بهت وابستست هیوکم باید دیوار این نبودنا رو بشکنه قربون اون دلای بارونی تون بشم هیوک بجنب که رومئووووو از دست رفت دلش ذره ذره وجودتو داره فریاد میزنه اون به غیر از تو هیچکی رو نمیخواد ❤😭💋
سپاس فراوان در انتظار قسمت های بعد دلم به تاپ تاپ افتاد 💖💖🏵🌸
پاسخ:
سلام فائزه جاااننمم 
وای چ خوبه ک ب اینا میگی شیرین..خیلیا قدرشو نمیدونن میگن غمه یا شورشو در آوردم 
ولی همش عاشقیه ..اونم یواشکی از سمت هیوک 
عین بچگیشع هنوز..با اون هیکل فسقلش میگفت میخوام برات صبونه درست کنم.الانم زودتر از هیوک بیدار شد عین همیشه و واقعا براش صبونه درست کرد .
من حاضرم صد بااار مست کنه دونگهه بعد هیوک با اون لحن مرگ بپرسه مست کردی ؟ دونگهم مست کرده ؟ 
شططط😭😭😭 
خواهش فراوان عزیز معربونم😍😍😍😍😍🙆
هاییییی
الهیییی😍😍
هیوکی نمیتونه با دونگهه راحت باشهههههه
دونگهه ناراحتههه😭😭😭😭
الکل نخور پسرم بابا هیوکی عصبانی میشه ها😂😂
ووییییی
خیلی خیلی داره دوست داشتنی میشه😍😍😍
پاسخ:
هااااای چطوری ؟😍 
فقط جلوی روش اینطوریه لنتی:)) دیدی وقتی دونگهه خواب بود چ عاشقانه ای راه انداخته بود ؟
پسرش دیگه مرد شده الکل ک چیزی نیس😂😂 
اوهوممم مرسیی😍😍
قسمتا باحالش شروع شدههههه😭تا شنبه نمیتونم صبر کنمممم😭

پاسخ:
آره بابا اصلیا اینه قبلیا سوتفاهم بود 😎
سلام شقایق جونم آخر ی روز انتقام تمام انتظارامو میگیرم ازت 😐😂😈
چقدر موزیکا خووووب بودن ....من عااااشق این سبک موزیکام ....وقتی میخوندم این پارتو پلی بودن و من هر لحظه بیشتر و بیشتر ب اوج میرسیدم!
چقد لحظه ای ک هیوک بیدار شد و بالشت هائه رو گرفت قشنگ بود ولی ای کاش خود هائه میبووووود 😭😭😭😭
خو هیوک جانم چرا اینطوری برخورد میکنی؟!!درسته سخته ولی یکم سعی کن بچه رو خوشحال کنی ی ارتباطی ی چیزی😭😭😭اینقد نزن تو ذوق ما و پسر کوچولوی بزرگت 😢😭
چقدر هائه ارومه...چقدر حرفاش بغض داشت ....☹ هائه بیبی غصه نخور صب میشه این شب...
اااااااااه هیوک خو یکم از این توجه هاتو وقتی کن ک بچه بیداره ☹
ب هیوک حق میدم ک سخت باشه براش ارتباط برقرار کردن با بیبی ولی اگ یکم شل کنه همه چی حل میشه...
با تک تک جملات من جون دادم...از همون جمله ای کاش نمیرفتی تاااااا برو دوش بگیر ،حالت خیلی بهتر میشه  و بدنت هم سبک تر میشه....
و این جمله " اخه هیچوقت جز مایک کسیو نداشتم ک حرفامو بهش بزنم..."
وااااای اصلا نمیدونم از کجا بگم و چی بگم !میم مالکیت....😢
دیوونم کرددددی رفت....
ب نظرت من تا آخرش دووم میارم؟!

عزیزم تو راجب من چی فک کردی؟!!!عایا من شخصی هستم ک بخاطر درس و دانشگاه از فیک بگذرم؟!!!!اونم 5 ساااااااااله؟!!!
امروز ی دوست موزیک برام فرستاد ی قسمت متنش این بود'اومدی تا بره فصل دیوونگی،شدی آرامش کل این زندگی،با تو هر ثانیش عاشقانست برام،آرزو هامو از کی بجز ت  بخوام' و چیزی ک تو ذهنم نقش بست این فیک روانی کننده بود!!!

ی دنیاااا ممنونتم جانم😍❤
(ماچ ب لپت 💎💋)
پاسخ:
سلام نیک بی طاقت و پرانرژی و گوگولی مننننن 💙 
آره این اهنگا کلا ی البومه بعد همه شونم بی کلامن..اصن معرکه ان دیوونه میشی😐🔥 
هیوک ینی کامل داره یواشکی عاشقی میکنه ..
خوده دونگهه رو بغل نمی کنه بالشتشو بغل میکننه ..
موقعی ک بیداره سرشو می ندازه پایین نگاش نمیکنع ولی وقتی میخوابه عین چی بهش خیره میشه 
باهاش صبحونه و شام نمیخوره ولی بدون اون هم نمیخوره 
ازش نمی پرسه راجب دانشگاه و دوستات باهام حرف بزن ولی از مایک میپرسه 
وقتی هوشیاره بهش دست نمیزنع اونوقت وقتی بخاطر الکل بیهوش شده پاهای سردشو نوازش میکنه و جوراب پاش میکنه و پتو مینذاره رو تنش ..
اینا عاشقی نیس ؟ 
بازم دلیل بیارم ؟😍 
گرچه همشونو تو فیک نوشتم...اینا دیگه بستگی ب احساس شما خواننده هام داره.ک نخواین قبول کنین اینا عشقه و همش از هیوک دلخور باشین..
ولی کارا و حرکات هیوک همش از سر عشقه .
قربونش برم ک جز مایک هیچ رفیقی نداشته با این ک مایک عین بابا بوده براش:( 
جووون اصن..تو از همه چی بگذر بیا پنج ساله بخون من برات جر بخورم.
نیک خوبمم نیک نیکوکارم مرسی ک هستی😭😭💞 
ماچ یو💚💛💙
دو تا جمله تو این پارت امشب منو به فنا داد!!!
"دونگهه مال خودته"
"با اجازه کی انقدر بزرگ شدی که حالا دارم میبینم **دونگهه م** الکل میخوره؟؟"
یعنی تپش قلبم یه جوری رفت بالا که...اصن...عااااای😭😭😭😭😭😍😍😍😍😍😍🤭🤭🤭🤭🤭🤭🤭
لعنتی خیلی خوب بوووووووود
بازم یه جاهاییش قلبم به درد اومد ولی یه جاهاییشم انقدر هارت ملتینگ بود که مردم😍🤭😭
سر جریان صبح و صبحونه خیلی حالم گرفته شد
هیوک براش خیلی سحته و این خیلی مشهوده
ولی بعدش اون سارا کوچولوی بامزه ی خوردنی شست برد حس بدمو
دختره ی بامزه ی عسل😍😍😁
و خب این که مایک این همه هوای هیوک و داره خیلی جذاب و خواستنیه
یه رفیق ...یه همدم ...یه برادر...که هیچ وقت کم نذاشته برا هیوک
هم تو دوستیش با هیوک
هم تو بزرگ کردن امانتش
یه جوری دونگهه رو بزرگ کرده جای یک لحظه گله نمونده
واقعا اینا همه ازیه ددوست و برادر عاشق و واقعی برمیاد
بمیرم واس دل کوچولوی دونگهم که انقدر شکست که بعد بیست سال سمت مشروب رفت
تا وقتی هیوک نبوده ....خب نبوده...
ولی الان هست
وکنار اومدن با رفتارای به ظاهر سردش خیلی سختتتت ترههه
هیوکم نمیخواد سرد باشه که
خجالت و معذب بودنش اینجوری واسه دونگهه تداعی میکنه همه چیو
و خب هر دوشون حق دارن
فقط زمان میتونه همه چیو حل کنه...به مرور دوباره دلاشون گرم وجود اون یکی بشه و عشقه که فوران کنه😍😍😍😍
این حس حمایتی هیوک و خیلی دوست دارمو همچنین حس مالکیتش..."دونگهه م"... که هنوزم هست و ذره ای ازش کم نشده
الهی بگردم حسودی میکنه هم دلم آتیش میگیره براش که این حسو داره
هم خندم میگیره که اینجوری مث بچه کوچولو ها حسودی رابطه ی دونگهه و مایک و میکنه😄😄😄
امیدوارم پارت بعد رابطشون خیلی بهتر شه...مث حس شیرینی که اون لحظه هیوک دستشو کرد تو موهای دونگهه سرشو گذاشت رو شونش بهم دست داد...عاخخخخخخخخ😍😍😍😍😍لعنتی خیلی خوب بود
گرم شدن قلباشونو حس کردم قشنگ😍😭🤭
خسته نباشی شقایقم
عالی مث همیشه
بی صبرانه منتظر بقیه ی داستانم
پررررر قدرت ادامه بده
لاو یوووووو مث همیشه ...بیشتر از همیشه💜💜💜💜💜💋💋💋💋
پاسخ:
وای تو این پارت ب جز جمله ها ی حرکاتی منو هم فنا داد 
مث وقتی ک پاهاشو گرف تو دستاش ماساژ داد و جوراب پاش کرد ..
یا وقتی ک تو تخت خوابید بهش خیره شد..
یا وقتی با اخم دست ب سینه تو قاب در آشپزخونه وایستادع بود ب اپن تکیه داده بود و با حس غیرت و مالکیت حرف میزد.
ب نظر من هر چقدم اذیت شه خواننده با بی محلیای اول پارت اون تهش با گریه هیوک تو بغل مایک و حواسش ب دونگهه بودن تا لحظه ی خواب دگه تموم چیزای منفی شسته شد رفت.
چون همزمان ک داریم از طرف هیوک سکوت و بی محلی میبینیم ،عشق یواشکی و مراقبت و مالکیت هم داریم ازش میبینیم.مگه نه ؟ 
من انقد از بجهدهای تو اون سن خوشم میاد.ک هنوز چهار تا دونه دندون دارن و نمیتونن راه برن و حرف بزنن.
خیلی نرمن.تازه سارا بور و سفیده😍😍😍 عین بابای پدرسوخته ش 
مایک خب همه چیز دونگهه بود.هیوک ازش ممنونه..ک بزرگش کرد ک عین پدرخونده ش بود ک تربیتش کرد تمام مدت عین یه بابای واقعی هواشو داشت ولی دست خودش نبود ک حسادت کرد ب این صمیمیتش با دونگهه 
خیلی حس خوب و غمگینی داشت مشروب خوردنش.پسره ی ساده و پاک چقد مرد شده ک واسه اولین بار رفت سمت الکل ..ته اون غصه ی ته دل هیوک میتونستم فرو ریختن و لرزیدن دلشم برا این همه مرد شدن دونگهه حس کنم.
آره آفرین.  زمان :) 
تو قسمت بعدم ازین حسای شیرین داریم :) شیرین تر از آین یکیه .گرچه پارت بعد یکن سنگین تره ولی شیرینی تهشم بیشتره.
مرسی مهتابم 
فدای تو لاب یو تو💙💞💚
خیلیییی خوب بوووودد😍😍😍😍 ممنونم
پاسخ:
فدای تو مهربووون😻😻😻💛
واهااااایییی از این حرف نزذنا زورم میگیره
من خیلی خیلی هولم همش دلم میخواد زودی ببینم بهم اعتراف کرذن
منم همش دلم میخواد دونگهه ۲۵ ساله رو ببینم
میمیرم برای ایونهه
میگم نظرت چیه بیای تندتر اپ کنی؟؟ واقعا دلت میااااااادددد  ا اینجوری بمونیم؟؟
پاسخ:
بهله معلومه هیچ کدومتون ی ذره طاقت ندارین 
صبرر کنین خوشیااا در راهه 
نظری ندارم :| قصدم ندارم😂😂 شما دلتون میاد من جر بخورم سر آپ و ویرایش ؟ 
والا 😐
سیلاااااام ودروووود
این پاااااارت😪
عررررررهیوووووک بچم صبونه کوفتش شدخوووو...چرابروزنمیدهی آنچه دردرون توووست هیووووکی😢
بگوبگو...حسودیاااااش ب مایک😭😭😭عررررطفلییییی...واقعاخیلی سختهههههه😭دونگهه مستتتتت کررررد😰😥😓🍷
عزیزززززم😢😢😢بالاخره ی بغل نصفه نیمه داشتیممممم بعدددددازنابودشدن مادراین پارتا...کم کم بایدباخاک اندازجمع شیــــم😞😔😢😢😢...
عاااااالی بوووود
بچه های مایکم خیلی قندن😍😍😍😍😘😘❤❤❤
فایتینگ شقایقی💙💙💙😉
پاسخ:
سلام بر شررررلوکممم 
صبونه ک نخورد ک کوفتش بشه:))) 
جالب اینجاس هیوک نه با دونگهه صبونه و شام خورد و نه خودش تنها خورد! کلا هیچی نخورد:)) 
گناه داره ..واقعا هیوک داستان هم گناه داره من دلم براش میسوزه برخلاف همه ک فوشش میدن میگن چرا اینجوریه 
ارههه اونم لمس حساب بود دیگه 😻😻😻😻 
بچه های ماریا هم قندن بذا ب دنیا بیااان 
فدات^^
سلام ^^
وای خدااااا این قسمت دلم برا مظلومیت بیبی رفت خب
حالا نمیشد دو لقمه برا دل خوشیم بود باهاش صبحانه میخورد؟=(
واقعا دوست داشتم دونگهه بهش بگه اگه منو نمیخوای میرم ولی عجیب این دونگهه اینظور نیست..
اصا یجوری با کارای هیوک کنار میاد انگار جدا از هیوک بزرگ نشده
انگار خودشم بیست سال با هیوک بوده انقدر ک قشنگ درکش میکنه.
حالا اگه دونگهه واقعی بود مو ب سره هیوک نمیزاشت فداش شم.کون میکرد سمته هیوک سواره ونش میشد میرفت=)
وای اون واکنشه بدنش ب الکل دقیقا خوده لعنتیشه
دلم رفت برا لحنه هیوک بهش گفت امیدوارم اخرین بارتم باشه قشنگ هاعرو جر داد.
عا عا اونجاش ک هیوک ب مایک حسادت کرد خیلییی شیرین بود کاملا میفهممش:|
عا عا عا توصیفاتت از سارا طوری بود ک احساس کردم منم همون لحظه یه پیرهن قرمزی میخوااام
اوومم امیدوارم هیوک هرچی سریعتر اروم بشه و بفهمه هاعه برا خودشه و میتونه بغلش کنه ببوستش یا اهم
 چون هاعه چه پنج سالش باشه چه بیست و پنج یا سی و دوساله =) برا خودشه
دستت درد نکنه=)
پاسخ:
سلام *---*
هائه همیشه خیلی مظلوم بود.از همون بچگی حتی الانم هس..
ولی هیوک بعده بیدار شدنش هم یه ویژگی های جدیدی پیدا کرده.ک یکیش آروم شدن و مظلومیته یکی ام گریه کردنای تندتندش😭 
آره معجزه س. معجزه بود ک زندگی هیوکو نجات داد .الانم هنوز معجزه س ک میخواد زنذگیشو اینجوری پر اس خوشبختی کنه.قهر نمی کنه ..غر نمیزنه..باهاش کنار میاد:) 
آره دقیقا 😂😂😂 سیصد و شصت درجه روشو برمیگردوند راهشو میگرف میرف😂😂 
قشنگ حس خار مالکیت و غیرتشو رو هائه پیاده کرد :| 
بایدم حسادت کنه..حق داره.گناهی نداره 
سارا ی جیگره توپولوعه*-* 
جان ؟ اهم ؟😂😂 
فدات خواهش میکنم ^^
سلامممم 
عاقا من از بغض زیاد گلوم درد گرفته😂😂😂
کاش به خود دونگهه میگفت کاش نمیرفتی...
بدون دونگهه اش شام نخورد...
دونگهه واسه اولین بار مست کرده...
با اجازه کی انقدر بزرگ شدی که حالا دارم میبینم دونگهه ام داره الکل میخوره...
جوراب پاش میکنه...پتو رو روش میکشه...
کاش هیچوقت دونگهه سرش رو از روی شونه هیوک برنمیداشت😂😂😂
حالا که داری مارو دق میدی تا بهم برسن هیوک باید دونگهه رو انقدر محکم بغلش کنه که حتی نتونه نفس بکشه😍😍😍
شقایق خانم خیلی عشقی...فایتینگ💪💪💪😘
پاسخ:
سلام ب روی ماهت 
بغضت گرفته بعد میخندی؟😂😂😂 
نه صبونه خورد نه ناهار و نه شام:)) هم کنارش نخورد هم بدون اون نخورد..موجود عجیبیه مگه نه ؟ 
مراقبشه ..نگاش میکنه اما فقط وقتایی ک یا خوابه یا حواسش نیس 
میترسه تو بیداریش بهش دست بزنه.
شما ب این چیزا میگین دق ؟ پس قشنگی داستان به چیه؟ این ک از اول تا آخر عاشقونه باشه و هیچ اتفاقی نیوفته ؟ شما منو دق دادین نه من شما رو😂😂😂 
مرسی عزیزم فدات💛💛😻
سلام‌سلام 😍
وااااای خوداااا من بِمُردم برا این قسمت که خودا😖😭
هیوک بچم چقده سختشه مث قبل باشه با هائه😥 برو جلو انقده فشارش بده که جیغ جیغ کنه اینکارا چیه😖 
بچم واسش صبانه درست کرده بود با اون همه ذوق چهوضعشه عاموووو برو بخور دیگگگ :|
چقده من این بچه های مایکودوس دارم خوداا خوده لنتیشم که عالیه :|
مایک رابط بین این دوستاست میدونه دیوونه همنا ولی بچم نمیدونه چیکار کنه😂 میاد به این میگ باهاش حرف بزن خوب باش میره به اونم همینو میگ خخخ
وااااای بچم رفتش مست کرد خیدا😖 فقط لفظای هیوک :| اوه فاککک دونگهم خیداااااات بِمُردمممممممممم😥میشه همش اینجوری هی بگه دونگهم من ذوق کنم:| خخ
 شبی این شوهر غیرتیا شد هیوک خخ ازینا که میگن بدون من بیرونم حتی نمیری فمیدییی خخ ژان ژان
چقده این شوهر باغیرت حسوده خیدااا  تو فقط حسود باششش به حرف زدنای هائه به مایک فقط حسودی کن ژان
زودترشنبه شه خیدااا  بوس بوس فایتینگ❤

پاسخ:
سلام سلام قشنگم 
قسمت خوبی بود ؟😍😍 
اولش سخته ولی بعد ک خوب میشه :)) مگه میتونه طاقت بیاره با این وضع ؟ هیچ کدومشون نمیتونن ذاتا طاقتشون ب همین زودی الان سر اومده.
واعی مخصوصا سارا یه جیگریههه نرم و سفید و بغل کردنیی
قربونش برم ک هیوک عمو شده *---* 
واقعا هم همینطوره ..اونقدری ک الان روش غیرت داره تو بچگیش مراقبش نبود :| 
تازه هنوز ندیدیششش چ وحشی ایه 
بوس رو لپت😍
سلام😊✋🏻چگونه ایی نویسنده🤗😍
بعنوان یک حقوق خوان کلیه حقوق مادی و معنوی این قسمتو میدم دونگهه😑
هیوک یذره بیشتر ادامه بده مهریه اشم خودم میگیرم😑😐
خیلیییییی تحمل کرد دونگهه صبحونه اشو نخورد و انقد بهش بی محلی کرد
سعیم نکن از هیوک دفاع کنی😑هیس😑بیست ساله بیبیشو تنها ول کرده بعد الان جای محبتشه؟
جای جبران کردنشه؟جای دست نوازش کشیدنشه؟😒
من اگ جای هاعه بودم با اون چشمای ناز پاپی بغض کرده ام زل میزدم به چشا هیوک
میگفتم اگه دلت نمیخواد دیگه تو خونت نگهم داری میرم خا☹️
رخت و لباسامو جمع میکردم میرفتم میموندم خوابگاه اصن☹️
درس عبرت بشه برا اونا که بیست سال میرن بعد میان خودشونو میگیرن😒
میدونم هیوک خودشو نمیگیره ولی واقعا این قسمت طرف دونگهه ام من
متقاعدم نمیشم😑خوب کرد رفت مست کرد😑یخاش هنوز اب نشده هیوک زود از اریزونا اوردنش😒
بی ادب نگاهه هاعه نمیکنه😡
اون توصیفات واس نینی مایکم بخورم 😊😍
بسی این پارت هم لذت بخش بود مخصوصا اولش ک هیوک بالش دونگهه رو بغل کرده بود☹️
عی بابا☹️دلم واس هیوکم سوخت☹️اه😑
پنج پارت موند☹️از الان فیک بعدی رو داری مینویسی دیگه نه؟نه...؟بنویس☹️خواهش☹️
مرسی کلی😍❤️
پاسخ:
سلام یلدا جانم خوبم تو خوبی ؟
جوون حقوق خوان کی بودی توووو😎چ خواننده های شاخی دارم من 
ی حکم طلاق بده دست دونگهه هیوک ترسش بگیره ببینم بازم بی محلی میکنه یا نه-___- 

آره بیست سال صبر کرد براش منتظرش بود ولی حالا هیوک بهش محل نمیذاره.ولی میدونی ..من دلم برا هیوکم سوخت.موقعی ک تو بغل مایک گریه کرد گفت بهم وقت بده..هوم ؟ هیوک ک عوضى نیس..فقط ترسیده.اونم گناه داره حس میکنه ب اندازه این بیست سال دونگهه ازش دور شده.
دقیقا تو پارت بعدی هم همیکارو میکنه هائه.ک ایم دفه هیوک میترسه بیخیال نمی مونه🔥💀
وای اره😂😂😂یخاش هنوز آب نشده قانع شدم😂😂😂
وقتی بیداره نگاش نمی کنه ولی دیدی وقتی خوابید چقد زیاد نگاش کرد:))) 
نه هنوووز باید کلی خستگی در کنم تا خستگیم در بره بعد بعدیو بنویسم😭😭 شیره جونمو بالا کشید این پنج ساله 
فدایت خوهش💛
یااااااییی!  
اهنگ! 😍
پاسخ:
دان کن😍😍😍
سلام خسته نباشی 
وای هیوکی چرا با دونگه حرف نمیزنی عزیزم دونگه داره پر پر میشه خودتم که بدتر از اون حالت بده هیوکی دونگه بغل کن نازش کن اون تورو بی نهایت دوست داره هیوکی حسود
عالی بود مثل همیشه در انتظار ادامه دوستت دارم
پاسخ:
سلامت باشی عزیزم 
شاید بعد از بیدار شدنش و دیدن دونگهه ی مرد شده بی جرات ترین آدم دنیا شده:))) 
یکم وقت میخواد بهش بیا فرصت بدیم.اونم همینقد عاشق دونگهه ی نازشه.فقط ترسو شده 
مرسی فدایت
وااای مست کردنش😍😍😍وای حساسیت هیوک😍😍😍وای پاهای یخ کرده ی اوچولوش😍😍😍
پاسخ:
هیوک خار غیرت و مالکیته هااا 😍😍😍
  • الی ایونهه
  • سلام عزیزم
    ای باباااا😭😭😭 چرا اینجوری شد باااز😭😭
    دونگهه💔💔😭😭😭
    دلم گرفتت خدایااا این بچه از بی توجهی هیوک میشکنه آخر
    دلمون واسه یه بغل خشک و خالی داره پرپر میزنه😢
    همشم تقصیر هیوکجه است😐 صبحانه هم نخورد با بچه😐همچین بزنیش برگرده همون ۲۰ سال پیش😑 
    یااا لی هیوکجه باید عوض همه این بی محلی ها واسه هائه عاشقی کنییی😭😭😭😭
    خدا کنه زودتر برسیم قسمتای خوب .. من این قسمتا فقط قلبم احسلس سنگینی میکنه و با دونگهه اشک میریزم😢💔
    خسته نباشی عزیزم❤
    پاسخ:
    سلام الللل 
    هنوز همینجوری قراره بشه باز😂😂😂 
    ولی اوکی میشه 
    اصن از بس چس ناله میکنین دیگه قصد نوشتن ندارم :| تا میام نظرات بخونم همش اه و گریه و انرژی منفی میبینم -__-
    عوضش هر وقت بغلش کنه انقد بهتون میچسبه ک اگه تا الان بغل کرده بود ایمقد مزه نداش 
    می رسیم ..قسمتای خوب در راهه😍😍😍💚
    عرررر😭😭😭😭
    شقایققق توروخدااا اذیت نکننننن😭😭😭😭😭😭😭
    من بغل کردنشونو میخواممممممم😭😭😭😭اون خوابیدن دونگهه رو شونش حساب نیسدا
    ای جونننن پسریم رف مست کرددددد😭😭😭😭😭عی خدااا
    اون تیکه پسر کوچولو بزرگش خیلیییی خوب بوددددد خیلیییی
    عرررر تا شنبه؟نهههه نههههه نههههههه نهههههههههه
    قبول نیس انقه خوب بنویسی:(
    من الان بغض دارم خو
    😭😭😭😭😭😭😭
    وای نگو یادته با بلو دایری فن مید ساختی برا ده سالگی سوجو؟
    من نصف شب نگاش کردم...دلتنگ دونگهه و هیوک سرباز..اون تیکه ک عکسای سربازیشونو گزاشی من اشکام گوله گوله میریخت پایین
    ی کاغذ برداشتم و همه احساسمو ب سوجو نوشتم و گریه کردم=|
    میدونم سخته باورش شاید ولی واقن اتفاق افتاده=|
    تخصیر توعه همششششش😭😭😭😭دیگ مسقره خوب بودنو دراوردی
    پاسخ:
    باباااا هنوز یه روزه ک برگشته خونههه انقد زود ک نمیتونه ابراز کنه *-*
    باورت میشه این مرد بزرگی ک رفت مست کرد همون دونگهه کوچولوی ناز خودش بود ؟ 
    خب دلش می ریزه ک پسرش انقد بزرگ شده ک دس ب همچین کارایی میزنه.
    فردا شنبه س کیلیلیییی 
    اگه قبول نبود ک کلیشه ای میشد😛
    آره آفرین خوپشههه بلو دایری 😭😭😭😭
    وای رو کاغذ نوشتن این جور چیزا خیلی خوبه من تجربه دارم😭😭

    حملههههههه پیش به سویه پارته جدیییییید😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
    پاسخ:
    حملهههههه *_________*
    من الان ایموجی دارم ارررررررره😍😍😍😍😍
    راستش هنوز این دوتا قسمتو (۱۵٬۱۶)نخوندم که نظر بدم،ولی مطمئنم قشنگ😻
    مچکریم نویسنده💚💖💜💕
    پاسخ:
    جووون من الان ندارم:| پا سیستمم
    بدو بخون منتظرتم
    خواهش*_*
    میدونی از کیه منتظرم ک فرست کامنت شممم؟
    جییییغ
    پیش بسوی قسمت بددد
    پاسخ:
    چه سعادتییی ^^
    بدو بدو

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی