My EunHae Reality

طبقه بندی موضوعی

فیک پنج ساله قسمت نهم

شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۷، ۰۹:۱۸ ب.ظ


"پنج ساله"

زوج : ایونهه

ژانر : عاشقانه

هپی اند 

نویسنده : شقایق

HeeDictator89

قسمت نهم


سلااااااااااااااام 

چطورین خوبین؟؟

شنبه چهارشنبه ها خوش میگذره با آپای من ؟ XD

ساعتای آپ چطوره خوبه؟زودتر بذارم یا دیرتر؟


خب دیگه بعد از کلی کنجکاوی و حدس و گمان و فسفر سوزوندن تو پارت قبل نسبتا فهمیدین قراره چه اتفاقی بیوفته و آینده ی داستان چی بشه..ولی همش این نیس ! بازم نیاز به صبر داره..

جا داره بگم انقد فکر نکنین لامصباااا از بس فکر کردین دیگه تا ته داستانو رفتین..میخواین من اصن دیگه آپ نکنم شما به فکر کردن ادامه بدین 

شوخی کردم XD


دیگه از چی بگم...

اوم..چند شب پیش تموم کردم داستان رو :) 

پس دیگه نگران این نباشین ک ولش میکنم یا نه..معلومه که ولش نمیکنم .من هیچیو نصفه نمیذارم مخصوصا وقتی قرار باشه به بقیه نشونش بدم.

پس خیالتون راحت.داستانم ک هپی انده دیگه اصن نگم از بهشتی ک پیش روتونه


بازم یه چیز دیگه

بچها با همتون نیستم ولی اون سریای ک یه افکار دیگه نسبت به ایونهه ی داستانم دارن لطفا لطفااا بس کنین..مگه نمیبینین این تعاملا همش پاکه؟ دونگهه همش پنج سالشه و هیوک واقعا عین باباشه..ناجی و محافظش

دیگه اینقد عشق بینشون از سر وابستگی و معصومانه س انقد به چیزای کثیف فک نکنین.هر وقت من صحنه ی تجاوز توصیف کردم بیاین حرف بزنین :|


و بگممممم براتون ازین پارت که چههه خوبه

یه چیزه گوگولیه معصومانه داریم توش که اصلا نمیگم چیهXD

ب قول خودتون یه خورده ارامش قبل از طوفانه این پارت ولی هنوز طوفان سرنرسیده پس از ته دل ازش لذت ببرین


بسه چقد حرف زدم -__-

عایا من همیشه حرف بزنم یا نه؟:|


DOWNLOAD

نظرات  (۳۶)

بطور جد میتونم بگم این تا الان قشنگ ترین قسمت ۵ساله بوده~
اولش برف بازی نازشون و هیوک و دونگهه برفیای کوچولوشون :')
بعد اون تعلل کردنش بخاطر همون یکی دو ساعت جدایی،
هدیه خریدنش، تزئین کردناش با اون آرامش قشنگش
بعدم اون بغل گرمشون، بوس آبنباتیشون، جوری که یادش میداد به ابراز علاقه اش جواب بده خدایا من همون لحظه باید میمردم :')
بعدم اون سکوتش بعد حرف زدن با الکس که همش بخاطر دونگهه بود. نگرانی برا دونگهه، دلتنگی برا دونگهه، علاقه اش به دونگهه... عاه چه غم شیرینی داره این داستان
فایتینگ💙💞

ارامش قبل طوفان بخوره تو سر بابای دونگهه فیک ک ولش کرد😭😭😭 من تازه قبلیو تموم کردم قلبم نمیکشه اینو بخونم خا
ی چیزی عم میخاسم بگم، یکی از عکسای کاور فیک ک درست کردی شبیه کاور can i stay عه *___* دوزش دارم
پاسخ:
دیدی 😭😭😭😭😭 
طوری نیس اون پارتا بعدی دیگه انقد خوبه.اینا رو تند تند بخون رد شی .نظر هم نمخا بذاری .برس ب پارت چهارده😍😍 
ژون مرسی 
خب هیوک حق داره نخواد فریز شه :|| منم اگه بودم این کیوت عسلیو نمیدادم دست یکی دیگه TT خودم بزرگش میکردم. البته مطمعنم بعدا که هیوک بیدار شد حسرت اینکه بزرگ شدن دونگهه رو ندیده به دلش میمونه..
من مطمعنم دونگهه تو هر سنی میتونه انقدر کیوت باشه :| همین الانشم از کیوتیش داریم میمیریممم TT 
خیلی دوست دارم این تکنولوژی به وجود بیاد که بشه رفت تو داستانا. بعد اونوقت من هائه رو میدزدیدم میاوردمش پیش خودم میچلوندمشش بعدش میدادمش دست هیوک.
از این قراره اختلاف سنیشون کم بشه خوشحالم ولی حس میکنم همه چیز هم قرار نیست اونقدر رویایی و خوب که ما فکر میکنیم پیش بره :'|
روزای آپ که خوبن و مرسی که منظم آپ میکنین اما راجب ساعتش هرچی زودتر انتظار ما هم کمتر ")))))
خسته نباشید 💙
پاسخ:
اره معلومه ک نمیخواد..باید از همه چی رسما دل بکنه و میدونه وقتی بیدار شه خیلی چیزا عوض شده
مث سن ادمای اطرافش
اره خب دیدن بزرگ شدن دونگهه خودش لذتی بود..ک از دس میده ای بمیرممم
حالا نمیخواد به چنین تکنولوژی ای فکر کنی بگو کاش میشد از بعضی فیکا فیلم ساخت
با هنرنمایی هیوک و دونگهه :) چ شود ..اون موق دیگه هیچی از خدا نمیخام:|
ژوون شما در چه نوع رویایی دقیقا ب سر میبرین؟بگین شاید براورده ش کنم
سلامت باشییی
درووود!!!  چگونی شقا بیبی؟
من امدم , پارت پیش هم اندکی دیر امدم !تف!!!

فدای گم شدنش لای پتو!!!!  منم باشم دلم نمیاد بیدارش کنم..فقططط باید نشست و زل زد به این خلقت زیبا! 
با اون هیکل خوابالوش, با صدای هیوک بیدار شد! 
بررررف, برررف, برف میباره!!! 😍
دلم زمستون خواست و چندتا لباس روی هم پوشیدن و شال و کلاه که فقط چشات به زور دیده بشه :/

اصلا بخاطر وجود دونگهه س کنار هیوک که برف اومده!!  😏 واس خاطره سازیشون! 
ادب و متانتتو قربون بچه! 
ویتامین خوردن و تصوراتشو!!! 😍 کصافط کیوت! 
دلم رفت برای قیافه ی درهمش از بدمزگی شربت! 😂😂😂

سرشو داد عقب تا هیوکو ببینه, کوچولوی خر! 
یاد تبلیغ چرخ و فلک افتادم که یارو انقد سرشو داد عقب ارتفاعشو ببینه تلپی افتاد 😂😂

ادم برفی ساختنش!!!
فقط ب خاطر دونگهه و خوش گذرونی باهاش توی این سگ سرما اومده بیرون با اون هیکل مریضش ,فداش بشم!

ماریای بیچاره! 😂😂 فکر کن با چه ذوقی اومده مراقب دونگهه باشه بعد اون خوابه 😂
جووون کادو کریسمس!!! 
جوون حساس شدن هیوک غد و سرد!
امتحان الهی برای مایک که لجوج ترین خواهر دنیا رو داره! 

خیلی صحنه بینظیریه این تمرکز هیوک برای تزیین درخت و کادو و هرچیزی..
چار زانو نشسته ,با اون کاموایی مشکی و شلوارکش ,موردعلاقه های دلبرم! 

براش پاپی خریده! 😢😭😭😭😭
زندگی جیبی هیوکشه فسقل! 
دنیاش چقد کوچولو و گرم و نقلیه..نشسته بین کادوها و سرش گرمه..با اون ارامش لعنتیش..
همه شکلاتا رو خورده..
بوس ابنباتی!!!!  :/ کیدینگ میییییی؟؟؟؟؟ جییییغ!

"عشق من کیه ؟ نفس من کیه؟" مرسی که کمر ب قتل ما بستی! 

خونه تاریک, سکوت, فقط حضور دونگهه باشه و نفساش و بخوای ب تصمیمات مهم و سرنوشت ساز فکر کنی..
خب دیگه منم داره دلم میخواد ب اینده ی روشن فکر کنم..
اگه قراره خوب بشه و کنار دونگهه بمونه, یکم دوری رو ب جون بخرن..
سخته از این دونگهه ی کیوت دل کند..
سخته بزرگ شدنشو نبینی..
سخته از هیوک جدا بشه..
ولی خب پایان شب سیه سپید است

لاوت دارم شقا..لاااااو! 💙

پاسخ:
سلامممم اسکار جانم
اصلا مهم نیس 
هر وقتم بیای بازم اسکاری ^^مای اسکار مای پروود

واعی نرگس توام عین من عاشق زمستون و بارش برف تو داستانی؟؟
اخرین باری ک تو داستان قسمت برفی دیدیم محافظ بود..وقتی برف بارید چ اتفاقی افتاد؟:|
بارشه برفو واسه دونگهه چگونه کرد؟؟ 
یادم ننداز:|||

بد مزه نبود این پدرسگ ناز اورد -__-

تازه دوتایی نشستن ازین ادم برفی پوکرا میسازن..
مهم نیس اگه سرفه کرد و یکم گلوش خون اومد..دلش میخواس واسه یه بارم ک شده تجربه ی همچین چیزیو به دونگهه ی محبت ندیده ی نازش بده..چون زیاد وقت نداره ک بخوان ازین خاطره ها باهم بسازن.
ذاتا هیوکه عزیز داستانمون اصلا وقت نکرد خیلی کارا کنه..عین بردن دونگهه به پارک.

ماریا رسما داشت بیدارش میکرد اگه مایک نمیومد دعواش نمیکرد :||
خیلی دختر خوبیه فقط یه خورده نق نقو و شلافه س:|

اون صحنه ی مورد علاقم بود
فک کن بایست با اون لنگای سکشیش نشسته چار زانو رو سرامیکا داره کارای پرظراافت میکنه
ای گااااادد

بله درست دیدی بوس ابنباتیییی گرف از زندگی جیبیش*_*

افرین زدی تو خال
پایان شب سیه سپید عست

منم اسکارم..لاو لاو
وای وای وای بالاخره ماچیدش...اونم چی؟ ماچ ابنبلتی..  دهنمون اب افتاد یعنیا.. خو منم میخوام دونگهه رو بماچم... عسل خوردنی...عرررر
طفلک هیوک... خو نمیخوام بره بخوابه دونگهه رو تنها بزاره... ولی تصمیم درستیه... خوشحالم میخواد بهش فکر کنه.. 
ممنون عزیزدلم.. بیصبرانه منتظر قسمت بعدم 
پاسخ:
عاخ عاره اون لبای کوچولوعه شیرین و چسبناکشووو
اینجاس ک باید عاقلانه فکر کرد عااح
خواهش عزیزم
سلام خوبی؟  
دیگه اصلا یه وضعی این قسمت 😊😉 عاقا من همه اش نگرانم که وقتی هیوک منجمد شد کی قراره مواظب دونگهه باشه؟؟ خب خانواده عموش مراقب باشن چه جوری با نبودش کنار بیاد بچم... غصه میخوره که 😞😞
پاسخ:
سلام عزیزم
خوبم تو چطوری؟؟
معلومه دیگه خونواده الکس اینا..شک داری تو عشق و علاقه شون به دونگهه؟اونا ک فرشته ن همشون
نگران نبااش
اره سخته ولی بزرگ میشه یادش میره:)
نه اسمم دُریانه 
از فردا برم تو خیابون دنبال بچه بگردم😭 الان بچه ای که گیر من بیفته خیلی بدبخته من کجا هیوک کجا😐😂 البته اون بچه ام ک هائه نمیشه:| یکی مثل ماریا از آب درمیاد:| من باید مارک-وارانه بسوزم و بسازم
آره دوتایی رو فریز نکن😂 ولی جدا دلم واسه این دونگهه تنگ میشه😭 زوده این دونگهه بزرگ شه😭 
نویسنده انقدر خسیس؟ مایکو رد کن بیاد! 
نه دیگه نمیرم! همون اولش سخته دیگه ولت نمیکنم😂😂😂
الانم منتظر فردام😭 
پاسخ:
وای چ اسم قشنگی*-*
اخ دقیقاااا ..ما ک شانس نداریم عین هیوک..میبینی یه لوس زشت جیغ جیغو گند دماغی گیرمون اومد:|
میدونم حس دلتنگیتو..اونم یه جوری حل میکنم نگران نباش
مایک میخوای؟؟؟ داشتن مایک رایگانه بفرما XD
ژوون فردا شد
  • یه عاشق ایونهه
  • سلاام نویسندهه جوونمم😘
    بازم بعد چن قسمت اومدم .....البته باکلیییی حرف😊
    عاشق قلمتمم چقد خوب ماجرارو از کودک پنج ساله به بحث علمی رسوندی....فریز شدن هیوک😮 اه دونگهه .......اون قسمت واقعا در شوک بودم راستش الانم هستم حتی اگه عمو الکسم مسولیت دونگهه رو قبول کنه ......دونگهه میتونه تحمل کنه (اونجا که پیش مایک بود بی تابی هیوکو میکرد)ولی زیرک ترین تصمیم برا جبران تفاوت سنیشون بود😏😏
    اخ که من عاشققق لباس خواب دونگهه ام نمیدونی تصورش چقد لذت داره....اونجا که هیوک بغلش میکنه واییی دونگهه چقد میتونه گووگوول باشه😍😍😍
    وقتی ادم برفی درس میکردن خیلی نگران هیوک بودم گفتم الانس که پس بیوفته.....لکه قرمز😮 نگران کنندس.....
    جونم بوسه ابنباتیشونن😁 تقلبا هیوک به دونگههه😍وای خیلی خوبه ......این فیک چن قسمتیهه ؟؟
    به نوشتن ادامه بده نویسنده جوووونم👐
    او راستیی حواسم هس که تعدادصفحه ها رو زیاد کردی ممنوون💋💜💜
    پاسخ:
    سلام خواننده جووووونم
    بدو بدو بیا
    عاره خوندی راجبش؟؟بحث فریز شدن و سرما زیستی داره انجام میشه در حال حاضر
    اره زدی ب هدف..خونواده عمو الکس اینا فرشته ن و هیچ شکی تو توجه و علاقه ای ک تو بزرگ کردن دونگهه قراره بذارن نیس ولی هیچی برا دونگهه هیوک نمیشه:)
    دقیقا قصدم برا جبران اختلاف سنی همین بود~
    احتمالا بیست و یک قسمته عزیزم ولی همش همه پارتا طولانین
    خواهش میکنم*-*
    تو ماهی ومن  ماهی این برکه کاشی 
     اندوه بزرگ ست زمانی که نباشی 
    محشر بود از مهربونی های هیوک قلبم اب میشه امیدوارم که زود زود  پیش پیش ماهیش برگرده طفلکی ماهی کوچولوش باید با خطراتی که براش میزاره زندگی کنه مرسی عزیزم 🌸🌸😍😘
    پاسخ:
    من هلاکه این شعرTT
    نگران نباش هیوک از بابت سپردن دونگهه دسته خونواده عمو الکس کاملا مطمئنه
    سلام😭 من همین الان این نه تا قسمتو خوندم! اینا چیه مینویسی؟ آدم دلش ضعف میره خب! الان من دلم بچه میخوااااد😭 پاسخگو باش لطفا😐😂
    دونگهه رو بزرگ نکن... بذار همینقدی بمونه بچه😭 هیوک و دونگهه رو باهم بخوابونن:| بعد باهم بیدار شن به زندگیشون برسن به همین شکل! خل شدم:|
    روند داستانی همینجوری ادامه پیدا میکرد من کم کم هیوک و مایکو شیپ میکردم ک دونگهه بچشونه😂😂😂😂 چقد این مایک خوبه*-*
    آپا رو همینجوری ادامه بده خواهشا من تازه میخوام دنبال کنم! من رو سرگردون رها نکن😐🖑 
    و اینکه من فیکای قبلیتم خوندم کلا نوشتنتو دوس دارم*-* اما با کمال بیشعوری این اولین باره نظر میذارم😂 ببخشید😶 
    با تشکر:|
    پاسخ:
    سلام ژون اسمت درناس؟؟
    پاشو برو خیابونا رو بگرد بلکه تو یه کوچه ای شاید یافتی یه دونه پنج ساله ی گریه او TT
    وای چ جالب ..چرا ب ذهن خودم نرسیده بود :| دونگهه رم بخوابونم
    ولی نمخام..من الان دارم هیوکو میخوابونم ک وقتی پا میشه اختلاف سنیش با دونگهه کم شده باشه ک ایونهه بشن عررر
    مایک ایز ماااین*-*
    فدا سرت اما حالا ک اومدی دیگه نذاری بریا :||
    راستی یادم رف بگم...چقد ابجیه مایک شبیه ابجیه منه😤😤😤 خدا بهش صبر بده درکش میکنم😐✋
    فایتینگ مای نویسنده 💪💙
    پاسخ:
    وای از خدا طلب صبر میکنم برااات -___-
    چی بود این قسمت😭😭😭 کشتی مارو که😭😭😭😭
    ادم برفیاشونوووووو😭😍
    جونم شوکولات دوس داره دونگهه کوشولوووو😍😍😍
    ای خداااااااا بوس ابنباتیشون😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
    چوکو چی میگههههه😭😭😭😭😭
    هیوک با لباس سیاه😍 
    مارو به فنا دادی با این قسمت😭😭😭😭 عاشقتم مای نویسنده💙😭
    برم بمیرم برا این قسمت☺️💙
    پاسخ:
    یک عدد قرص برنج بود این قسمت><
    ادم برفیا پوکر و کج کوله ی خرکیش 
    الهی دور سرش بگردم مننن 
    لباس سیاه پوست سفید
    هیچی دیگه مرگ:|
    اره شیوووون خودمم نمیدونم چرا .تازه ۶زار بارم بگی بوره چشم رنگی من بازم چشم سیاه شرقی میاد تو ذهنم نمیدونم چرا 😂😂😂😂
    پاسخ:
    ای گااد پارت بعد از مایک عکس میذارم
    سلام
    رایتش من روانی ایونهه ام،زندگیمن میمیرم براشون
    اقا من تا اخرش میخونم ممنونم که قشنگ مینویسی
    دلم ایونهه میخواااااد 
    کلی تشکر
    پاسخ:
    سلامم
     بعله از اسمت مشخصه*_*
    خب مرسییی عزیزم لطف داری
    فدا
    اره دید... ایونهه شیپر؟!!پسراشن ...اینقد ک نسبت ب اینا حس مادری دلره ب من و داداشم نداره 😑😓

    واقعا فک کردی ی یار میخونم هر پارتو؟!!!آخه ب قیافه من میخوره؟!
    پاسخ:
    جرررررررررر 
    استکیر جر خوردن ندارم گرنه میدادم :|

    واقعا یه بار نمیخونی؟؟ بده قیافتو ببینم
    سلام نویسنده جان خوبی؟
    من چقد شرمنده ام که دو پارت قبلو نظر نذاشتم🤦🏻‍♀️
    واس دو پارت قبل اولا تشکر مینماعم😂😊
    بعدشم مسافرت بودم بوخودا☹️تعطیلات اخر تابستونی دیگه خونه نبودم اصن
    ولی توجیه خوبی نیست اصن☹️همون شرمنده ام☹️
    برف بازی کردن☹️برف☹️هیوک☹️هاعه☹️
    فریز میخوان کنن هیوکمو😭اینهمه سال هاعه کجااااا بمونهههههه
    واس تموم کردن داستانم خسته نباشید جدا میگم😂میخوای مارو بکشی باهاش 😭😂
    کلی مرسی و باز هم شرمنده
    پاسخ:
    سلام یلدا خوبم تو خوبی؟^^
    فدای سرت عزیزم 
    خواهش میکنم
    خوندیشون حالا؟؟خوندن مهمه
    من هلاکتم ک بهونه نمیاری وای چقد خوبی
    تو بیمارستان مرکز تحقیقاتی باید بمونه:)
    اصن خستگیم در رفت*_* مرسی جانم
    ممنون
    پیوند عاطفی هیوک و دونگهه فوق تصوره,
    به ندرت پیدا میشه پدری با فرزندش اینچنین رابطه عاطفی داشته باشه
    پدرا هراز گاهی انتظاراتشون از فرزندشون زیاده.
    ولی احساسات و شوق زندگی هر دوی اونا همه چی رو در نظرشون بی نقص و زیبا ترسیم کرده.
    بحز جدایی که یه طرف قضیه در عذابه و طرف دیگه از همه جا بی خبر و فعلا لذت یه زندگی اروم رو داره تجربه میکنه,نمیتونم تصور کنم دونگهه چطور با این مورد کنار میاد
    پاسخ:
    تو یه مدت کم بهم شدیدا وابسته شدن 
    چون نه دونگهه هیچ وقت چنین آدمی تو زندگیش داشت و نه هیوک تجربه ی زندگی با همچین بهشت کوچولویی رو داشت
    ولی نمیشه سرسری تصمیم گرفت و همه چیو ب پای احساسات گذاشت چون هم زندگی خودش خراب میشه هم اون بچه
    سیلااااااااااااام شقااااااااااایق عرررررررررراین پاااااارت هرچی بگم کم گفتمممم😭😭😭😭😭😭😭😭زندگی جیبی😭😭😭😭😭آبنبات😭😭😭😭آدم برفی😭😭😭😭نفس من کیه😭😭😭😭عشق من کیه😭😭😭خداجووووووووون چقققد آخه این دونگهه خوردنیههههـ....هیووووووکی طفلییییی😭😭😭ینی چ تصمیمی میگیره😢😢😢😢😢....عاااااااااالی بوووودفایتینگ شقایق💋💋💓💓💓
    پاسخ:
    سلام شررررررر جان
    این پارت خوراکت بود 
    کیف کردی ؟ *___*
    فدایتتت نوش جون
    :)
    از اون لحظه ک هیوک بیدارش کرد تا اونجا ک برد بیرونو دید ده بار مردم و زنده شدم:)
    شقایق:)
    نمیشه قسمت بعد تعداد صفه هاش زیاد تر باشه؟:)
    حداقل بد جدایی و گریه زاری یکم دلمون خوش شه:)
    میدونم نمشه ولی....
    عاح😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭☹😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
    پاسخ:
    ژوووووووون تو حالا یه خورده صبر داشته باش مادر
    این پارتا همشون طولانین اصن میانگینش 20 ص اس خوب نیس؟*_*
    یه خورده غمم باشه تو نوشته جذاب تره..قرار نیس ک همه چ ب خوبی خوشی بگذره
    سلام
    الهی دلش نمیومد بیدارش کنه، بچه م چقدر ذوق داشت واسه برف بازی
    مایک و ماریا هم خیلی باحالنا، مایک چقدر حرص میخوره خخ
    آخیی چوکو رو خرید واسش
    آخ اوضاع هیوک خیلی خوب نیس 😢 عاقاااا چطور میشه یعنی؟
    ممنون

    پاسخ:
    سلام عزززم
    مایک از دست ماریا حرص میخوره -___-
    این دختر شلافه سسس
    بمون و منتظر بشین 
    خاهش
    سلامممم علیکم 🙆🏻‍♀️
     نویسنده ی خوش قولمون چطوره ؟! 😍😍
    نمیدونم برا این قسمت چی باید بگم اصنننن اگه بخوام بگم بایددد همههه پارتو از اول بگم
    به احترااااام هیوک جذاب و مرگم 
    و هاعه ی کیوتم سکوت میکنم ☠️💀
     و اینکه کلییی خستههه نباشی ❤️
    پاسخ:
    سلام سلااامم
    خوبم خواننده جان شما چطوری؟؟
    بعله کاملا درک میکنم ><
    سلامت باااشی مرسی
    عشق من کـــــــــــــــیه?
    دونگهه😍
    نفــــــــــــــس من کیه؟
    دونگهه😌
    .
    من مُردم واسه این تیکش....
    پاسخ:
    هلااااااککککشم
    عی وای ن.. من مردم واسه این قسمت... هیوک چقدر جیگر شده بود.. بچم تمام احساساتش زده بیرون از وقتی دونگهه کوچولوشو  پیدا کرده..بووووس ابنباتی موخولم منمـــ .خدایا.. چی میشد مریض نبود...! 😭
    یعنی قبول میکنه پیشنهاد عموشو...؟؟؟بعد بخوابه دونگهه چی.. تا کی اخه بخوابه...! میشه فریزش کرد اصلنم پیر نشه هیوکو !!فقط دونگهه بزرگ شه...خخخخخخ
    پاسخ:
    بیا قبول کنیم هیوک یه پوسته ی سرد و مغروره ک احساساتشو تو قفس قلبش حبس کرده بود و حالا دره قفسو باز کرد و همون ادمی شد ک از اول بود:) فقط یه محرک واسه نشون دادن این چهره ی متفاوتش میخواس 
    ک اونم دونگهه بود
    اره دیگه قبول میکنه..تو سرما زیستی سن بالا نمیره..تا هر چقدم بمونه همون هیوک 26 ساله میمونه
    خیلییییی عالیه خیلییییییی...شیرین و تو دل برو...دوس داشتنی..اصن خیلی خوبه لعنتی. خسته نباشی 😍😭👏👏👏
    پاسخ:
    ژوووووووووووووون مرررررسی *_* سلامت باشی
    سلام عزیزم 
    بی نهایت فوق العاده بود👍👍👌👌👏👏👏
    دیگه جدا کردنشون چقد سخت میشه هیوک چقد دوسش داره با تار و پود وجودش دوست داشتنشو داره حک میکنه که از قلب بلکه تا روحش هیچ وقت هیچ وقت لحظه ای بدون اون رو تجربه نکرده باشه تا ابد باقی بمونه 
    برف بازیشون چقد دوست داشتنی و شیرین بود هائه نازم چه شور شوقی براش داشت بوس ابنباتی شون که دیوونه کننده بود قربون اون لبای غونچه کو چو لوت بشم هیوکم براشون ضعف میکنم میخواد بخورتت 💋💋😍💞💖
    عشق من کیه دونگههه اول و اخر مال خودمی با هیچکیم تقسیمت نمیکنم ❤❤❤❤❤❤❤😙😙😙😙😙😙
    عمو الکس زودتر راضیش که دیگه از این بیشتر دلمون اب نشه که زودتر خوب بشه 😔😔❤ 
    توی اسمون عشقم غیر تو پرنده ای نیست 
    توی خاموشی لبهام ،جز تو اسم دیگه ای نیست 
    توی قلب من عزیزم ،هیچکسی جایی نداره 
    دل عاشقم به جز تو ، هیچکسی رو دوست نداره  
    ❤❤❤❤❤❤❤❤💋
    لحظه ها را با تو بودن ....
    یه دنیا ممنون خیلی ماهی اره من فائزه جولفیشم همون که از عشقا و نفسا نقاشی میکشه منتظر قسمت های بعدیش میمونم🌸🌸

     
    پاسخ:
    سلامم هنرمنددد
    واهای قلبم :")
    اره ..تازه ب این جاش فک کن ک سختیش برا هیوک فقط چند ساعته ولی برا دونگهه چندین سال:)
    طفلی خیلی بچه س واسه جدا شدن از چنین وابستگیه کوتاه اما پرقدرتی
    ایییییی خدا دلم آب شد *استیکر پاچش قلب قلب*
    دقیقا هم اول اخر واسه خودشی :)
    من هلاکه شعر گفتنت خبببب هنرمند *______*
    فدات مرسی ک انقد با علاقه میخونی^^
    سلام سلام 😍😍 برای پارت قبلی اشتب نوشته بودم سرژان سرطان منظورم بود😂 وای شقایش خیلی این قسمتش خوب بووو.ووووووودددد😭😭 وای چرا انقده هائش. دوس داشتنیه😭 وای مردم براش که انقده باادبه انقده خوبه انقده عشقه😭 وای اونجا که هیوک جلوش نشسته بود که نیگاش میکرد وای هیوکم که یه جذابه لنتیه😑 مایکم خیلی عشقه 😍 میدوستمش وای فقط اون کیس ابنباتیش خیدا خیدا 😐 مردم که براش  خیلی خوب بوووددد😭😭😭😭 هائه شیرینه‌عزیز عشق😍😍😍 فقط اون دیالوگاشون که هیوک‌هی میگف عشق من کیه😭😍 هیچی دیه خودمو جر دادم برا این قسمت 😂 خخخ و اینکه خیلی خوبه زود زود اپ میکنی ایول😍❤ درود بر تو باد خخ فایتینگ❤🥀
    پاسخ:
    خودم فهمیدمممم XD
    چرا انقد هائه س ؟؟؟عزیزممممممم:) اصلا باورت نمیشه اگه این بچه هائه نبود من محال بود انقد حوصله داشته باشم قشنگ و عزیز توصیفش کنم..چون فقط هائه س:)
    دقیقاااااااااا ..اصلا چون این بچه انقد مودب و اروم و بی سر و صداس هیوک شیفته ش شده..وگرنه این همونی بود ک تا قبل از این میگفت بچه ها عذاب آورن :||
    اره این قسمت کلا جر دادنی خشتک پاره کردنی بود عااااح
    درود بر تو و آل تو :*
    چرا انقد فیکات مرگننننننن😭😭
    از فیکات اینحوری میشه فهمید ک اوزنایی ک عاشق پاییز و زمستون و سرماو بارون هستن....خیابونای خیس..درختایی ک لخت شدن...بوی خاک بارون خورده...گنجشکایی ک از سرما تو خودشون جمع شدن...سکوت..درسته؟(الان میگه نه)
    چون این چیزارو دوست دارم خیلیم بهش توجه میکنم و بیشتر تو فیکای تو دیدم و خیلی هم دوس دارم حس خوبی بهم میده
    از بحث خارح شدم..
    وااااااااااااااااااای بوسش کرد مردددددددم خبببببببببببب😭😭😭چ بوس ناز و قشنگی بووووووووود ممنی😭
    چرا شیرینی انقد!؟چوت آبنبات خوردم ...اوخوداااااکیوتی
    هیچ کادویی شاخ تر از این نیس ک ی پاپی یا بچه گربه ب کسی بدی حتا اگه همه دنیارو هم بدی خوشحالیش ب اندازه پاپی کادو گرفتن نیس:/مگ نه؟!
    شعت شال گردنش خونی شد...الهیی بچم مریضه...زودتر فریزش کن دیگ*_*
    میشه وقتی هیوک فریزه دونگهه بره نگاش کنه؟!این شده دغدغه من😂
    اون چی بووووووود
    عشق من کیه؟+دونگهه نفس من کیه؟+دونگهه ...لعنتیییی باید اول بنویسیWarning😡😭یهویی اونارو گف قلبمان از تپش ایستاد:/(انگار ب من گفته-_-)خب ذوق میکنم چکار کنم😖از ی شیپر آرزو ب دل چ انتظاری دارید
    مارک همون شیونه من مدونم*_*
    بقول ادمینا چنل ایونهه دلم نیومد اینو نزارم(الان دلم نیومد اینونگم! ولی نمیدونم چجوری دربارش بگم 😁)اونجا ک هیوک داشت درختارو تزیین میکرد و دونگهه بیدار شد اومد بغل هیوک و تو پشمای لباس هیوک(پشمای لباس هیوک نه پشمای خود هیوک!) محو شد قشنگ بوووود😍😍عاه (پشم بود خز بود چی بود!؟)
    چقد چرت پرت گفتم -_-مرسی&خدافز


    پاسخ:
    لطفففف داری*-*
    نخیر اصلنم نمیگم نه چون واقعا عاشق این حال و هواییم ک گفتی *-* تو چی ؟خودتم دوس داری زمستون؟
    کلا سرما حسای تو داستانو دو برابر میکنه عاااح-_-
    عاره حس خوبیه خیلی.معلومه ک فرق داره با خیلی چیزا چون این یه موجود زنده س..ازونجا ک تو پارت دوم هائه دلش پیش اون بچه گربه هه موند هیوک دوس داشت همچین چیزی براش بگیره ای خدااا دور سرش بگردم مننن
    ژووون همه نمیخوان فریز شه تو عجله  داری XD
    من ک اخطار داااادم نگفتم یه چیزای گوگولی ای داریم این پااارت؟*_* گفتم یا نگفتم-_-
    نخیر نمیشه مگه تو عای سی یو عه ک وایسته پشت شیشه نگاش کنه؟-_- محفظه های سرمازیستی تو یه جای فوق خاص و دور ازدسترس نگهداری میشه تازه شکل قبرن T__________T
    مارک؟؟/؟ جرررررررررر XD
    یکی میگه فرانک یکی میگه مارک ..البته شایدم غلط تایپی بوده:|
    اره اره ازون لباس پشمیا ک نرمههه ابریشمیه خیلی ام میچبه به تن ادم و گرم نگه میداره عااااااااح*_*
    فدایت
    خدا ب همراهت مادر
    سلام...
    کل این پارت حالم خوب بود...عشق کردم...خندیدم...ضعف کردم...ولی سه صفحه ی آخر جهنم محض بود...فقط اشک ریختم
    فقط...
    مردم واسه اون هدیه کریسمس گوگولی ای که واسه اون گوگولی خریده بود
    دونگهه خودش از اون پاپی،پاپی تره!!!
    بازی کردنش با اون توله ی کوچولو و ذوق کردنش
    ذوق کردنش واسه برف حتی با اون همه خوابالودگیش و گیجیش تو بغل هیوک...
    و خب اون تیکه ی شکلات خوردنش که فکر کنم یک از تاریخی ترییییین صحنه های این فیک باشه!!!
    مردم و زنده شدم واسه اون بوسه ی نفسسس گیرشون
    در عین پاکی لذذذذت شدیدی داشت
    یه لذت معصومانه که خنده ی اون شیرینک و بلند کرد
    میگه چرا انقدر شیرینی میگه چون آب نبات خوردم خب دیگه!!!
    بیشرف توله تو خودت آب نباتی
    من روانی این دیالوگ بین بچه ها و مادر یا پدراشونم که مامانه یا بابائه بگن عشق من کیه نفس من کیه؟اون هی با لحن بچه گونش بگه من...من...
    خدایا...اون لفظ جدید هیوک...فکر کنم کلا دیگه هممون دونگهه رو باید با این اسم صدا کنیم..."زندگی جیبی هیوک"😍🤭🤭🤭🤭
    اول فیکم اینو بهت گفتم که زندگیشون به حالت واقعیشون نزدیکه...شاید مسیر کلی داستان با زندگی حقیقی جدا باشه ولی حس شخصیتاشون تو واقعیت و به آدم القا میکنه... واین خیلیییی لذت بخشه...
    هیوک خیلی داره سختی میکشه...فکر و خیال آدمو دیوونه میکنه...آدم واقعا خیلی راحت زیر فشار همچین مسئله و تصمیم سنگینی کم میاره!!!
    امیدوارم که هیوک اینجوری نباشه...کم نیاره... و بهترین انتخاب ممکنو بکنه...
    چند سال نبودن و ندیدن خیلی بهتر از دوسال بودن و دیگه نبودنه!!!
    امیدوارم که هیوک با یه دودوتا چهارتای ساده به این نتیجه برسه و به الکس اعتماد کنه
    مطمئنن خاونواده ی الکسم همه جوره حمایتش میکنن و یک لحظه دونگهه رو تنها نمیذارن تو این مدت...
    خسته نباشی
    حرفای پارت قبلاو خوندم و باید بگم حق با توئه
    شرینی همیشگی خسته کننده و مسخره میشه
    و از اونجایی که اعتماد کاااامل بهت دارم منتظر میمونم تا به اون شیرینی که وعده شو میدی برسیم
    پررررررقدرت ادامه بده که پشتتیم و منتظر ادامه😌👌🏼👌🏼💋💋💋💋
    لاو یو
    فاتینگ...




    دوباره یاد بوسه افتادم دلم لرزید ک...عوخخخخخ لعنتی شیرین
    جفتشون از بس شیرنن ادم دوست داره قورتشون بده😭😭😭🤭
    دونگهه بیشرف و دیدی چه خوشش اومد سریع خم شد اون هیوک توله لباشو بخوره🤭😁🙈🙈😍😍😍😍😍😍
    میرم سر به بیابون بدرم با این یه تیکه فیک🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️ اون گریه های ته پارتمو بشوره ببره...
    بوج بوج
    پاسخ:
    سلام عزیزم 
    سه صفحه ی آخر..تلاشای الکس ..زدنش ب هر دری واسه نرم کردن دل هیوک بود ک بره زیر بار درمان..خیلی سخته ک حتی خودشم نمیخواد اینکارو با هیوک کنه ولی نمیتونه بشینه مردنشم ببینه 
    واسه همین تلاش میکنه از دلایل هیوک واسه موندن تو این دنیا استفاده کنه ..هیوک آخه پاش ب چی بنده ؟ فقط یه دونه دونگهه داره ک چون کوچیکه و با این شهر و مردم غریبه س میترسه تنهاش بذاره.و چقدم بهش وابسته شده..چقد این مدت واسش دوست داشتنی بوده ک میخواد هی ادامه بده حتی اگه مریض باشه و درد بکشه.

    بعله بووووس آبنباتى 😀😀😀
    این پارتو دقیقا همون شبی ک هیوک تو رادیو گفت از هائه بوس آبنباتى میخواد نوشتم 😍
    با خودم فکر کردم تا دونگهه بچه س باید اینو بنویسم..لذتش بین هیوک و دونگهه کوچولو خیلی شیرین تره تا این ک دونگهه بزرگ شده باشه.کلا ی حس خاص تریه .
    آره زندگی جیبی 😍اینو یادتون نره هیچ وقت 
    همچنین اون دیالوگو ..
    حتی تی شرت هیوک تن دونگهه رو یادتون نره 
    آره هیوک خیالش راحته از بابت زندگی دونگهه کنار خونواده الکس 
    ن تنها اونا فرشته ترینان و هیچی واسه دونگهه کم نمیذارن 
    بلکه خودشم کنار اونا بزرگ شده و به چشم دیده ک از لحاظ علاقه و عشق و توجه هیییچی واسش کم نمیذارن 

    یسس منتظر بمون 🙆 
    لاو یو تو 💙
    گریه نکنیااا
    وای خدایا😭چرا انقد ملوسن؟ 😭
    خسته نباشی 👍
    پاسخ:
    هیوکم ملوسه ؟😶
    سلامت باشی ^^
    من عامده ام هعی هعی من عامده ام 😀 عشق فریاااااااد کنم 😁

    شقاااااااا جونم مرسیییییییییی 😍😍😍
    ینی من هعی ضعف میکردم براشون 😍😍😍🤗
    واااااای وقتی ب ماریا گفت مراقب "عروسک من" باش وااااااای واااای اونجا ک ازش آبنباااااات گرفت وااااااای چوکوووووووولات😍😍😍😍 واااااای اونجا ک بهش مثلا تقلب میرسوند 😍😍😍😍 آخ آب قند لطفااااا
    وااای من حتی صدای پای هائه رو سرامیکم تصور  میکنم و دلم میره براش 

    آخ اینو یادم رفت بگمممممم آدم برفی درست کررررردن یا اونجا ک صب بچه رو بیدار کرد 

    دست عمو درد نکنه ک باز هم از هائه استفاده ابزاری (😐) کرد تا هیوک یکم‌ب فکر فرو بره !!!
    آخرش چ قشنگ توصیف کردی حس و حالشو 😢

    وااااای اصلا نمیدونم چی بگممممم اینقد ک خوووووب بود !!😍😍😍
    مرسی مرسی مرسی مرسی کلییییییی
    (میدونی ک باید با کلی جیغ و هیجان بخونی 😁)

    وقتی میخوندم مثل اینک لبخند گشادی رو لبم بود و هعی مامانم میگفت کیه ک اینطوری بخاطرش میخندی میگفتم کسی نیس و هعی میگفت تا آخرش کچلم کرد بعد آخرش ک یهو لیخندم ماسید گیر داده بود چی میگه ک ناراحت شدی 🤦‍♀️ ینی مجبور شدم دوبار بخونم تا با همه وجود حسش کنم 
    بعد الان نشستم برا مامانم تعریف کردم فیکتو 😁 عاشقش شد و سلام میرسونه و تشکر میکنه هم بخاطر این ک باعث میشی من ساکت بشم (😐مهر و محبت موج میزنه باز تو میگی نون و شامپو نخور)و اینک فیک قشنگت 😍



    ینی شقا جونم تو واقعا واقعا دلت نمیخواد سه وعده اپ کنی؟!ته چشمات میگه ک میخوای 🤔😁

    پاسخ:
    نیکونیکونیییی هاااای🙆🙆

    خواهش میکنم خا *-*
    عروسکشه خب 😍😍 دیدی چجوری آهسته تقلب میرسوند .میخواد دفع ی دوم این دیالوگو کامل حفظ باشه😏
    صدای پاهای کوچولو لختش رو سرامیک😭

    آفرین توام همه چیو ب چش استفاده ابزاری ببین😐😐 نمیگی الکس دلسوز و مهربان ب فکر آقا زاده ی عزیزشه همش میگی ب لطف دونگهه س..خو هست ولی 😀 
    الکس سعی داره با خیلی چیزا قانعش کنه.چون هیوک در حال حاضر هیچی جز دونگهه و خونواده ش تو دنیا نداره ک پاش ب این زندگی گیر باشه و بگه نمیخوام.فقط یه خورده باید باهاش حرف زد قانعش کرد..

    وای خاک عالم مامانت دیییید؟😱😱😱 سلامم رسوند ؟ برگااام😐😐😱 سلام برسون شما هم 😍😍🙆
    بگو شقایق میگه مرسی ک دختری ب این گلی زاییدی مادر 😍عاااح 
    واقعا مامانت دیدددد ؟ ایونهه شیپره؟😱بازم برگام 

    چطوره ب جا سه وعده آپ کردن سه وعده بری پارت قبلیو هی بخونی 😀
    ی حسی بهم میگه هیوک بیشتر از ده سال به خواب میره .من چرا همش مایک و با اینکه اروپاییه شبیه شیوون تصور میکنم 
    پاسخ:
    اوف عجب حس مرگی داری*-* شیوووون؟ 
    آخه شیووون چرا مایک کاملا امریکایی با اون لهجه غلیظ موهای بور چشا رنگی 😂😂
    خب میخوام اخرین وصیتم رو بکنم حد اقل ناکام نمیرم😐
    اول اینکه بزارینم تو تابوت
    دوم بزارینم توی اقیانوس ارام
    بعد با ترکمون اتشین تابوتمو اتیش بزنید😐
    رفتمو رفتم به افق نرسیدم حداقل اینجوری خاکستر بشم.
    بوسه ابنباتی..
    بوسه ابنباتییییییی...
    ببوووسهههه ابنتباااااتییییی...
    چرا من زندم ؟؟؟
    اخه چراااااا😭😭😭
    هیوک برو فریض بشو انقدر حرص نده
    هعععیییی...عرررررررررررر
    لایک👌😵😍😭
    پاسخ:
    کوفت خدا نکنه😐😐😐
    ساکتتت😐😐
    بعله درست دیدی 
    بوس 
    آبنباتى 
    بوس آبنباتییییی 
    فریض😂😂
    لایک بک💞😍
    سلام عزیزم دلم خسته نباشی
    وای هیوکی عجول من از خواب بیدار شده منتظر تا جوجو کوچولوش بیدار بشه عزیزم قربونت برم آخر صبرش تمام شده دونگه رو کنجکاو کرد وای برف کیه که از برف خوشش نیاد برف بازی آدم برفی شیطنت وای همچی عالیه ولی بازم از صبحانه اول انرژی بعدم داروی تقویتی نازنینم خودشم تست کرد جیگرتو چه برف بازی عالی دلم من خواست حتی در این زمانم که ازش یه کوچولو فاصله داره دلش تنگ شده آدم برفی دونگه شد هیوکی آدم برفی هیوکی شد دونگه، هیوکی عزیز دلم دونگه لالا حالا کادوهای کریسمس با یه عالمه اسباب بازی  در زمان خرید فقط میخواست زودتر به دونگه برسه وای چقدر درخت کریسمس خوشگل شد دونگه تعجب کرده اینا برای کیه، تا فهمید اینها همه برای خودشه وای دونگه خوشحال من در آغوش گرم هیوکی اون بوس آبنباتی رو که دیگه نگو اون بغل گرم که دیگه نگو گرمای نفس دونگه روی قفسه سینه هیوکی عزیز دلم هیوکی با عمویی حرف زد عمویی از این معجزه کوچولو  برای منطقی فکر  کردن هیوکی حالش خوب نیست عمویی نگرانه هیوکی تصمیم خوبی بگیر بخاطر خودت دونگه عزیزم دلش گریه میخوام منم دلم ابریه فدات شم 
    مرسی عزیزم   
    پاسخ:
    سلام گلم ممنوننن 
    بیدار شده ولی دلش نمیاد دونگهه رو بیدار کنه اما لامصب برف باریده برففف 
    دارو تقویتیه اصلنم بد مزه نبود دونگهه فقط ناز آورد 😂😂
    اوهوم هی تند تند خرید کردن چون نگران بود دونگهه بیدار شه .آخه یادش بود آخرین باری ک دیر کرد چقد دونگهه ترسید و روز بدی بود..
    داره ب تصمیمش فکر میکنه ..دیشب یکم عجول عمل کرد ولی خب حالا نرم تر شده 
    خواهشش
    درمورد روزای آپ که چی بگیم دست ماها باشه که میگیم هرروز 😅 
    از اینکه منظم آپش میکنی خیلی ممنونم واقعا این کارت با ارزشه سپاس 💙💙💙
    پاسخ:
    بعله من اصن از شماها نظر بخوام ک میگین سه وعدههههه XD
    خواهش عزیزمم
    دلم واسه هیوک میسوزه 😭😭😭 دونگهه هم خیلی نازه آخه هیوک چه جوری این گوگولیو ول کنه بره بخوابه؟ 😭😭😭 

    پاسخ:
    دلت بیشتر واسه دونگهه باید بسوزه :(( طفلی خیلی باید صبر کنه
    من میرم تو افق محو بشم 🔫🚶‍♂️ 
    من مردم واس این قسمت چقد شکرررر بود 😭😍
    حیف نیست دونگهه تازه عشقو نفسش شده بذاره بره 😭
    نکنه مایک میخواد وقتی هیوک خوابه بچه رو نگه داره ؟؟! 🤔
    نمیشه که نمی تونم به آینده شون فک نکنم ...
    روز و تایمای آپم به نظرم عاللیهههه عزیزم
    بی صبرانه منتظر قسمتای بعدی هستیم
    تا چهارشنبه 💋❤👋

    پاسخ:
    ژژژژووووون
    هعییی چی بگم از دله تنگم :"|
    چرا مگه چ عیبی داره مایک نگه ش داره؟*_* بالاخره ک جز خونواده عموش کسیو نداره مراقبش باشن
    فکر کن ولی زیاد ن XD
    ب امید دیدااار

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی