Call me :: My EunHae Reality

سلام شقایق جان.این دومین فیکی هست که ازت خوندم و مثل قبلی این یکی رو هم دوست دارم.کلا احساساتی که نو داستانات منتقل می کنی رو خیلی دوست دارم.جدا از زوج دوست داشتنی ایونهه (مثل همیشه) عاشق شخصیت هیچول شدم. معملا چنین شخصیتی رو (مهربون با ملاحظه و دوست داشتنی و قوی) به هیچول نسبت نمیدن. مثل اکثر فیکا رابطه هارو بر اساس هوس نمی نویسی.کلا به جنبه ی انسانی و احساسی تر رابطه ها می پردازی و به خاطر همینه که من عاشق قلمت شدم. و راستی هیچی «5 ساله » نمیشه. غیر از این دوتا داستانی یا ترجمه ی دیگه ای نداری؟ مشتاقم بیشتر با نوشته هات آشنا بشم

پاسخ:
سلام عزیزم. خیلی خوشحالم ک اینو میشنوم. راستش خیلی وقت بود که هیچ نظری راجب کال می دریافت نکرده بودم و الان یه حس عجیب و خوب و دلتنگی دارم. مخصوصا ک کال می اولین فیک بلندی بود ک نوشتم و تو نوشتن خام و بی تجربه بودم اما با این حال دوسش داری و ازش تعریف میکنی. من ترجمه ای ندارم عزیزم ولی کامل شده هام توی صفحه ی فیک های تمام شده همین بالای وبلاگ هستن

۱۲ فروردين ۹۶ ، ۰۰:۳۴

sss501

سلااااام

سال نو مبارک

عهههه کامنت نذاشتم... وقتی همین چند وقت پیش خوندنش تموم شد اومده بودم cmبذارم ولی کادر کامنتو نتونستم وا کنم

ولی بعدش دیگه یادم رفت ک کامنت گذاستم یا نه

امروز دوباره اومدم وب ی سر بزنم دیدم نیست ببخشید

عییییییف جانممممم ماهییییم کلی دلم پرپرش شد تو این فیک

هیوکم اونجا ک بش قرص داد خوابوندش ولی بعدش ماهیم تلافی کرد😊☺

خیییلی قشنگ بود

دستت درد نکنه مرسی

👌👍😍💖💞🎆👏👏👏👏👏👏👏👏

عالی بود کومائوووو👍👌👏👌👍

ناقابله🌸🌹💐💐💐💐💐💐💐💐🌸🌸🌸🌹🌹🌹🌹💐💐

۲۹ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۳۲

Neg neg

من همین تازگی ک تو چنل فیک تموم شده رو گذاشتین خوندم

محشر بود....همه چی محشر بود

فضا سازی ها و توصیف و جمله بندیا عالی بود

برا خوده فیکم ک اثن زبانم قاصره-_-

مرسی...خیلی مرسی 3>

۲۶ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۱۵

tarane

سلام عزیزم.
برای تمام زحماتت و وقتی که گذاشتی واقعا متشکرم.
امیدوارم همیشه خوب و خوش و سلامت باشی.
سال نو هم پیشاپیش مبارک .
امیدو.ارم یه سال عاااالی در پیش رو داشته باشی.
منتظر داشتان های قشنگ دیگه ای از تو هستیم . کارت واقعا عالیه
بی نهایت ممنونم :*)

۱۴ اسفند ۹۵ ، ۱۳:۴۹

حنا

سلام عزیزم خوبی؟؟؟؟

دوست نداشتم تموم بشه فیک⁦:-(⁩

باهاش اوخت گرفته بودم⁦:-(⁩

یعنی لحظاتی که ایونهه باهم بودنو از بس شیرین نوشته بودی توی کله فیک که من با کلمه به کلمه اش جون میدادم😍😍

من فدای قرارشون توی‌ اتاق تمرین بشم 😍😍الکی مثلا هائه به هیوک پیانو درس میداد⁦^_^⁩

فدای غیرتی بودنه هیوک خب😍😍نذاشت هائه دسته شوهره هارا رو بگیره⁦:-)⁩

عزیزم خسته نباشی واقعا فیکه قشنگی بود😍😍

من منتظره کارای بعدیتم هستم⁦^_^⁩

مرسی عزیزم

۱۱ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۲۳

Elham

سلام شقایقم خوبی ؟ بعد از این همه مدت بالاخره تموم شد . خسته نباشی . راستش نمیدونی چقدر ناراحت شدم که تموم شد از روزی که پارت آپ شد تا امروز کم کم خوندم که دیر تموم شه ولی تموم شد و چه پایان شیرین و رمانتیکی داشت . یکی از غمام برداشته وقتی این دوتا به هم رییدن . 😁
در هر حال فیک خیلی خیلی عالیه و عاشقانه ای بود . ❤❤❤
دوستم تو این مدتی که با باهات آشنا شدم خیلی خوب بود امیدوارم هرجا هستی موفق باشی و به آرزو هات برسی .
بدون باز منتظرتم با یک فیک فوق‌العاده دیگه . 😆
دلم هم برای تو تنگ میشه و هم برای Call me.
Miss you 😢
and
Love you 😘❤
..................................
خسته نباشی بوس بوس 😙
تا سلامی دوباره بدرود 🙋

۰۹ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۵۵

Mahsa

خیلی عالی بود ممنونننن

۰۸ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۴۴

Hadis

هق هق 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 تموم شد ؟

😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

چرا تموم شد ؟

من این فیکو خیلی دوست داشتم 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

و دارم 😐😓😭😭😭😭😭

بی صبرانه منتظر فایل کاملشم ک دوباره از اول بشینم بخونم 😌✌

درسته ک ما نفهمیدیم دقیقا چی بین ایونهه بعد از عروسی گذشت ، ولییییی با توضیحات و توصیفاتشون از هم من تصورات منحرفانمو کردم 😂😂😂😂😂😂😍

ای جووووونم ، دونگهه وقتی با هیوکیش حرف میزنه خیلی خوب و شیرینه 😭😍😍 اونم چییییییییی ؟ لب ساحل

اونجوری ک هیوک با کله داشت میرفت کلاس پیانو بجای خونه رفتن ، کاملا مشخص بود اقای استاد لی دونگهه اس 😍😂😂 پسرک هول 😁😂

نگرانیای هیوک خیلی شیرینه 😭

اییییش همش دوست دارم تعریف کنم از تک تک حرکات و رفتارشون ، ولی زیاد میشن 😟

دستت درد نکنه ، واقعا خسته نباشی

فیک صدایم کن ، واقعا ب اندازه ی خوندن فکتای ایونهه (ک برام جذابترین چیزه) جالب و شیرین و جذاب بود

امیدوارم بازم دست ب قلم بشی 😊

😚👋👋👋👋👋👋

۰۸ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۲۰

باران

یکی اینجا بایدکتک بخوره میدونم خاااا خودمم 😖

الان ک این کلمه آخرو میبینم نوشتی ی حسی شایدم خیلی بیشتر از یکی تمام وجودمو گرفته ، دلم واسه همه چی تنگ شد یهو ..اون گذشته ، دلم براش تنگ شدههههه من پابو چجور طاقت اوردم ،یادته ک اولاش چقد غر غر میکردم ک تولچه همشو بده بخونم ، الان ک میبنم تموم شده و پیشت نبودم از خودم بدم میاد ،

دلم مث جهنم براش تنگ شده ..منه احمق نبودم ولی ...-

میخام بشینم تمامشو یجاااا بخونم بعدش بیام خودمه خفه کنم اینجا ولی میدونی تو قسمت قسمت ک بهمم میدادی اونقد سر قسمتای احساسیش ب فاک میرفتم الان میترسم یجا ک میخام بخونم دیگه توله ای برات باقی نماند😹

عاخ ک چقد دلم تنگه ...

برم دان بنموعم..💕

۰۸ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۲۵

سارا

میشه 1تا24 هم بزارین خب من تازه اومدم :-(

۰۸ اسفند ۹۵ ، ۰۳:۱۳

sadaf giraffe

سلااام اونی جان ....خوبی عزیزم؟

الهی بگردم....هائه استادشه..گوگولیا کرم میریزن سرهم دیگه....

هیوک شیطون...هائه رومیکشه توحموم ،حالا خودش فرار میکنه

خخخخخ هارا مچشونو گرفت..چه خجالت کشیدن..

عالی بود واقعاااااا عالی بود...اصلا هرچی بگم کم گفتم

نه تنها توی پارت آخر همه ی پارت هاش از همون اول قشنگ واحساسی بود...

اولین فیکی بود که آروم واحساسی بود ومن عاشقش شدم...چون معمولا چیزای ترستناک دوست دارم...ولی این فیک روی دست همشون بلندشد

هرپارتی که جدید آپ میشد..به شدت منتظر بودم پارت بعدی زودبیاد که البته همین طور هم بود و سرموقع آپ میشد البته بنظر من زودتر...

کلا با روح وروانم بازی کرد...

مرسسسسسسسسی اونی جان...منتظرمون نزاری هاا...با یه فیک دیگه برگرد

لاب یوو ^-^

۰۷ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۵۶

elham

ی قشنگی دیگه ای که این فیک داشت این بود که برخلاف خیلی از فیک ها توصیف و جز به جز از ......نداشتی که من خوشم اومد و خیلی خوشحال شدم چون واقعا ی جوریه که بخای دقیقه به دقیقه رو بخونی نظر منه و ممنون که اینجوری بود .....خیلی ممنون و در آخر خسته نباشی و آرزو میکنم وایت بهترین هارو👏👏👏👏👏👏👏👏👏😙😙😙😙😙😙😙😙

۰۷ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۴۹

elham

سلام شقایق جون ....خب دیر نظر میذارم چون گفتی نظرامونو کامل بگیم منم مجبور شدم واسه اینکه نظرمو اونجوری که گفتی بخونی فیکو از اول ی reviewکنم خب به نظر من استعدادت خیلی خوبه تو نوشتن ولی متن تو بعضی جملات که اونم به نظرم سهوا ایجاد شده ی Editکوچولو میخاد از نظر دستور زبان و قواعد ...از نظر بار احساسی شخصیت پردازی و توصیف حس و حال و توصیف فضاها خیلی خوب کار شده بود و طرح کلی که انتخاب کردی به نظرم عالی بود البته من ادبیات نخوندم ولی خب این چیزا به نظرم خوب بود چون با خوندن هر جمله بدون تمرکز خاص میتونستم تجسم کنم شخصیتو جایی که قرار داره از نظر مکانی و حسی که داره ....از نظر جذابیت داستان هم خوب کار شده بود که خب گفتم طرح خوبی ریختی و خواننده اشتیاقش واسه part بعد بود و خب ی نکته دیگه که نمیشد دقیق حدس زد که قراره بعد از این پارت چ اتفاقی بیفته منظورم روند داستان مشخص نبود فقط انتها معلوم بود خوبه ولی چطور خوبه رو نمیشد گفت ....پایان داستان هم به نظرم عالی بود اینکه تو part آخر شخصیت هیوکو به عنوان بازرس قشنگ نشون دادی جایی که میگه باید ی سیستم امنیتی اینجا بذاره و دیدی که به قضیه داره کامل به شغل و روحیاتش میخوره و دونگهه که موسیقی و ساز پیانو رو انتخاب کرده هم به شخصیت آروم و احساسیش میخورد و تناسب خوبی داشت و اینکه به عنوان ساقدوش انتخاب شدن من حس میکردم این ی جشن غیر مستقیم برای خودشون محسوب میشد و دقیقا بعد از اون جشن تونستن کاملا یکی بشن به نظرم این هماهنگی هم قشنگ بود و خیلی خوشم اومد ....در آخر ممنون که لحظاتی رو تو زندگیم ایجاد کردی که با خوندن این فیک تونستم لذت ببرم .

۰۷ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۳۵

m&e&d

ممنون و سپاسگزار از اینهمه احساس لطیف و عاشقانه ای که به خواننده های فیکت منتقل کردی,

اخه بنظر من ترسیم و نوشتار احساس لطیف یه چیزه و اونو منتقل کردن یه چیز خیلی فراتر از اون که شما با قلم بسیار شیوا و روانتون اونو خیلی راحت منتقل میکردی بطوری که مجبور میشدم یه پاراگراف رو دوبار بخونم و کاملا احساسش کنم

واقعا بهتون تبریک میگم بخاطر احساس لطیفتون ولی مواظب خودتون باشین که یه موقع بعضیا از این حس نهادینه شده تو وجودتون سوء استفاده نکنن

لطفا بنوشتن ادامه بدین ,نوشته هاتون احساس خیلی خوبی به ادم میده

۰۶ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۰۹

Lily

سلام عزیزم دیشب که اخرین قسمتشو گذاشتی هم خوشحال بودم هم ناراحت اخه کی به جز تو میتونه فیک به این زیبایی با قلم جادوییش به تصویر بکشه جمله جمله شو انقدر زیبا توصیف کردی که من خودم فکر میکنم یه فیک نیست واقعیت eunhae رو به تصویر کشیدی بازم ممنون هیچ وقت خودتو هم فیکتو فراموش نمیکنم امیدوارم دوباره بازم از خواننده های خوب فیک های بعدیت باشم

😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😢😢😢😢😢😢😢😢😢

۰۶ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۳۵

sherlock

وای خداااااااااااباورم نمیشه ..کال می دیگه نیییی؟؟؟😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭خیلی قشنگ بود..وای خداجووون معلم پیانو!😍😍😍شاگردشم هیووووکیییی😍😍😍حرف نداااااشت...عالی بود...مخصوصااونجاکه رفتن دریا..وااااااای هرچی بگم کمه....ولی خیلییییییییییـــــــی دلم واست تنگ میشه شقایق...توهم دلت واسه شرلوک تنگ میشه😒😒😔😜😃😃خیــــــــــــلی مرسی بابت این فیکـ.ـبهترین فیکیه ک تاحالاخوندم....good luckشقایق خوبم...خیــــــــــــــــلیـــــ💚ــــی سارانــــــــــگه!فایتینگ!

۰۶ اسفند ۹۵ ، ۱۳:۵۶

Silver Rose

سلام عزیز دلم...

توی کل زمانی که داشتم این 32 صفحه رو میخوندم، حتی یه لحظه لبخند از روی لبم کنار نرفت...

ولی الان اشکام بی اختیار صورتمو خیس کردن...

باورم نمیشه...

باورم نمیشه....

یعنی واقعا تموم شد...؟

درسته که هیچ وقت فراموشش نمیکنم...

ولی بازم نمیتونم باور کنم که دیگه قرار نیست هر هفته با دیدن اینکه یه قسمت جدید گذاشتی، ذوق کنم و با لبخندی که حتی از شنیدن اسمش هم روی لبم میاد، دانلودش کنم و بخونمش...

سرعت خوندنم همیشه بالا بوده... ولی به کال می که می رسیدم، انگار همه چیز دست به دست هم داده بودن که خوندن هر قسمت، یک ساعت زمان میبرد... بعد خوندن هر بند، دلم نمیومد برم بند بعدی... دلم داشت آتیش میگرفت که بند بعدی رو بخونم... ولی نمیتونستم...می ترسیدم زود تموم شه...

اینقدر کلمه به کلمه، حرف به حرفشو دوباره و دوباره میخوندم که خودم خندم میگرفت...

یادم میاد اولین روزی که کال می رو دیدم و موضوع و خلاصش رو خوندم، خیلی ازش خوشم اومد... به خودم گفتم هر جور شده نباید اینو از دست بدم ... بعد که به اسم نویسندش رسیدم و تازه فهمیدم کار توئه، حتی بیشتر خوشحال شدم... چون قبلا هم بهت گفتم که عاشق فن میداتم... و حسی که تو با فن میدات بهم منتقل میکنی رو هیچ ادیتور دیگه ای به اندازه ی تو بهم منتقل نمیکنه...

با خودم گفتم:

وقتی یه نفر، اینقدر توانایی بالایی داشته باشه، که بتونه فقط با ساختن کلیپی کمتر از 2 دقیقه، کاری کنه که انسان اشک بریزه، یا بخنده، لبخند بزنه، بغض کنه و کاری کنه اون حجم از احساسات مختلف به انسان حجوم بیاره، اونم بدون استفاده از دیالوگ...اگه بخواد داستان بنویسه چی میشه!

و بعد از خوندن اولین قسمت، فهمیدم که حدسم در مورد عالی بودن فیکت درست بوده...

و الان...

یه احساس پوچی و خالی بودن بهم دست داده...

انگار که با بستن آخرین صفحه ی این فیک، یه تیکه از قلبمو همونجا گذاشتم...

شاید پیش خودت فکر کنی که دارم اغراق میکنم...

ولی باور کن، حتی همه ی این حرفا هم بازم نمیتونه اونجوری که باید احساساتمو توصیف کنه...

شاید چون ایونهه ی این داستان، از خیلی جهات به ایونهه ی واقعی شباهت زیادی داشتن...و مطمئنم که خودتم اینو میدونی...

شقایق جون... نمیگم برای بار آخر... ولی بازم میخوام ازت تشکر کنم... به خاطر همه چیز...

به خاطر زحمتایی که کشیدی...

به خاطر همه ی اون وقتایی که مشکلی برات پیش میومد، ولی بازم به خاطر اون قلب مهربونت دلت نمیومد که کال می رو آپ نکنی....

به خاطر همه ی اون حسای قشنگی که بهم منتقل کردی...

به خاطر همه ی اون خاطرات قشنگی که بهم دادی...

ممنونم...

از قلب پاک و مهربونتم از طرف من تشکر کن...

بگو مرسی که اینقدر خوب بودی که تونستی همچین هدیه ی فوق العاده ای بهمون بدی...

چون

"چیزی که از دل بر آید...

بر دل نشیند..."

و همیشه یادت باشه...

که یه فن کوچیک توی این دنیا داری...

که با تموم توان ازت حمایت میکنه...

و همیشه منتظر هدایای قشنگته...

امیدوارم همیشه و هرجایی که هستی موفق باشی...

برات بهترینا رو آرزو میکنم

💟💟💟💟💟💟💟💐💐🌹💐💐💟💟💟💟💟💟

💝💝💝💝💝💝💝💐💐🌹💐💐💝💝💝💝💝💝

💖💖💖💖💖💖💖💐💐🌹💐💐💖💖💖💖💖💖

💗💗💗💗💗💗💗💐💐🌹💐💐💗💗💗💗💗💗

💓💓💓💓💓💓💓💐💐🌹💐💐💓💓💓💓💓💓

پ.ن: 💎❤🐠 EunHae Is Real 🐠❤💎

۰۶ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۵۵

TNT

درووود !! چگونی شقا بیبی؟؟

چ زود گذشت!!! باورم نمیشه رسیدیم پارت آخرش...غمم گرفت از تموم شدن این عاشقانه ی شیک!!! 😢😢😢❤

اینجور وقتا ک یکی از شخصیتا قرار نیس دیالوگ بگه ناخوداگاه هی دستت میره بنویسی واسش هی خودتو کنترل میکنی که نه الان نباید حرف بزنه!! 😀

دیگه از یه جایی به بعد فقط احساسات اینا واسمون مهم بود نه اینکه صرفا حرف بزنن و با کلمات ابراز علاقه کنن!!! فقطططط چشمااااشون !! قلباشون!!! وععععع!!! 😍😍

شیچل و احساسات ظریف مریفشون !!! 😍😍

اوه استاد پیانو!! ووووششششش!!!!! فضای کلاسش چ خوچگل و شیک بود!!! یه آرامش محضی رسید بهمون!!!!

هارا هم که خوشبحالش!!! با ایونهه رفیق باشی اوج خوش شانسیه!!! 😍😭

حسودیشونم قشنگه!!

اوووففف پسرای شیکمونو نیگا!!! 😍😱😱

وایییی!!!! اون جمله هیوک منهدمم کرد!! که حرف نمیزنه دیوونه ش میکنه و حرف میزنه لال !!😂😂😂😍😍😍😍 عالی بود!!!! خب روانی شیطنتای هائه ماهیم که!!!

دنیا دنیا خوشبختی بپاچه بهشون.. نه فقط اینجا..بلکه واقعا!!

خروار خروار انرجی واس نویسنده ش!

دیگه صوبتی ندارم..میرم ب ادامه دلتنگی واس این فیک برسم! 😔❤❤❤

امیدوارم بازم بنویسی و منهدممون کنی چینگو!!! لاب لاب!!

۰۶ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۴۵

روشن

سلام شقایق خوبی
قبلا میگفتم کاش این فکیو ادامه بدی .... اما الان میگم نمیخواد
تو تتمومش کردی
هیچ سوالی باقی نذاشتی هیچ حسرتی که ای کاش ادامه داشت و اینو میدیم اونو میدم .... عاشق شدن رو خوب با این فیک یه تصویر کشیدی اما عاشق موندن رو بهتر ... این که این دو تا بعد دو ماه هنوز هم اینقدر عاشق همن اینقدر.... همیشه یک سوال تو ذهنم بود چطور میشه عاشق موند ..... اخر داستانت گریه کردم .... نمیدونم برای چی چون هم برای ذوق بود هم برای دلتنگی برای ان دو تا بود هم برای خوشحالی بود یه حس قاتی پاتی قشنگ که اشکمو در آورد .... دلم تنگ میشه برا اینوهه دیگه پنج شنبه ها هیچی نیست منتظرش باشم دلم براشون تنگ میشه ..... میگم چرا بعدا یه تک شاتیی چیزی براشون نمینویسی ... حیفه این دو تا رو ول کنی .... اگر نوشتی خبرم کن منتظرشونم ... میخوام این عشق قشنگو دو باره ببینم ممنون ازت

۰۶ اسفند ۹۵ ، ۰۲:۲۱

sara

سلام شقایقققققق جونمممم😍😍

وااااااااااااااااااایییییییییییی باورمممممممم نمیشه یعنی تموممممم شد واقعااااا؟؟؟؟؟😭😭😭😭

واقعاااااا هر لحظه از این فیکو دوست داشتم😍

اولین دیدارشون🙄

اخلاق تند و خشن هیوک😠

معصومیت دونگهه😊

کم کم اروم شدن هیوک😌

کم کم جذب شدنشون بهم😏

نقاشیای دونگهه😼

رفتن دونگهه🚶🏻

عذابی ک واسه جدایی کشیدن💔

برگشت دونگهه😍

منتظر بودن هیوک😈

اولین کسی که دونگهه واسش حرف زد هیوکش بود😌

ی فیک بود ولی ی عالمه حس قشنگ و دوست داشتنی داشت ک با خوندن هر جمله ب خواننده انتقال داده میشد☺

اولش ک این فیکو شروع کردم داستانش واسم جالب اومد ولی با پیش روی هر قسمت قلمت واسم جذاب تر شد و قوی تر

و واقعا حرفتو قبول دارم پیش بردن داستان با حرف زدن فقط ی شخصیت خیلیییییییی سخته و کار هر کسی نیست ک بتونه اینجوری داستانو از اب در بیاره ک خواننده جذب داستان شه حتی اگ حرف زدنی از طرف مقابل نباشه

من خودم اوایل خیلی دوست داشتم دونگهه حرف بزنه ولی بعدش انقد حس شیرینی پیدا کرده بودم ک دیگ واقعا با حرف نزدنش میتونسنم کنار بیام

ی چی دیگ هم ک خیلی دوست داشتم این بود ک دونگهه ی پسر ساکت و معصوم بهش میخورد باشه ولی بعدش هر چی بیشتر میگذشت شیطونیاش بیشتر میشد وقتیم ک حرف زد ک هیچی هیوک واقعا از پس زبونش بر نمیومد😐😂

اووووووخیییی آخرشو خیلی دوست داشتم آرامش همشونو قشنگ توصیف کردی و کامل قابل درکه

بعضی وقتا ی فیک تموم میشه ولی واقعا ی خلا ایجاد میشه ک هنوز ی چی کمه و نباید اینجوری تموم میشد و قابل درک نیست

من یکیو ک بدعادت کردی با این قلمت خودت باید مسئولیتشو قبول کنی😈

جونزززززززز ببین دونگهه چ کرده با بازرس جان ک رفته شده شاگردش😂زورم میگ ب استادش😂

یعنی خوشم میاد هیوک وسط عروسیم دست از حسودی برنمیداره😂

خوبه داماد بود و مثلا خیر سرش عروسیش بود مگ حتما هیوک خونشو میریخت😂😼

اوپسسسسسسس هیوک چینگده تحمل کردههههه بووووود 😑2ماه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟😐

ولی تلافیشو دراورده بود ک بچه از شب تا صبح نتونسته بخوابه😂

صبحم هیوک این همه کار واسش انجام داده و نفهمیده اصلا😶

خسته نباشی دلاور😐

واااااایییییییییی خداااااااااااای من صبح از خواب بلند شی کنار ساحل ی عوضی جذاب هم کنارتتتتتت😭😭

واسه دونگهه جان ک دیگ این حقیقته ولی واسه ما همیشه همون رویا باقی خواهد ماند😭😖

الهییییییی چینگده بحث آخرشونو دوست داشتمممممممم😍😍

عشق و شیطنت با هم قاطی شده بود و واقعا جالب بود😋

ممنون عزیزممممممم واقعااااااا ی خسته نبااااشیدددددد خیلیییییییی زیااااااااد بهت میگمممممم و این ک فوق العادهههههه بود🍓🍓🍓❤❤🍭🍭🍭🍭😍😍😍😘😘😘😘

عاشقتمممممممم نویسنده مورد علاقه خودم😍😘❤

۰۶ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۴۱

اسرین

عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشقتم لعنتی دلم میخواد خفت کنم اینقد که دوست دارم {البته اون قسمت لعنتی رو ببخشید با خودم بودم} وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای من این قسمت رسما مردم به فنا رفتم ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا دختر تو دیونه ای و من بدبختم دیونه کردی به جان خودم اخر سر یه روز میکشتم تو که منو کشتی با این قسمت ....................چقده این قسمت عشقولانه بود کلمه به کلمش من جون دادم به جون تو ......عاشقتم خیلی زیاد عاشق نوشتنتم اونقدر زیبا مینویسی که ادم غرق نوشته میشه و تو کلمه به کلمش جون میگیره ..من که هر سری کم میاوردم این سری که تموم کردم ...وای که این دوتا چقدر شیرین بودن ..................
مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی هرچقدر که بگم کمه ولی مرسی
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس با یه ماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااچ خیلی حیلی گنده

۰۶ اسفند ۹۵ ، ۰۰:۳۰

بارموند

چی بگم واقعن قاصرم😑 تموم شدنش عالی بود دختر

مهم تر از هرچیزی تموم شدنشه ک همیشه توذهن عادم میمونه! ک این عالی بود!

بازم دریا... ولی با یه تفاوت چشم گیر با دفعه قبلی! تمام فضا شاد بود و این معنی حقیقی هپی اند بودنه! خیلی دوسش داشتم...

استاد پیانو رو کجا دلم بذارم...؟ توصیف و تصورش خیلی دلنشین بود!

ی عبارتی ک خیلی دوسش داشتم اونجا بود ک نوشتی "ثانیه ب ثانیه این لحظه را به حان خرید!" خیلی محشر بود!

این هارای ما هم ک بلخره سر و سامون یافت*.*

وقتی هیوک گفت قول بده هیچوق خاننده نشی احساس عذاب وجدان کردم..!

دیگه نمیدونم چی بگم! همه داستانو دوس داشتم~ یه جاییش ک همیشه تو ذهنم میمونه اونجا بود ک اومده بودن دونگهه رو بدزدن و هیوک با چن لحظه ناپدید شدن دنیا رو سرش خراب شده بود~

حسابی خسته نباشی! هنوزم نویسنده مورد علاقه من! با یه عالمه حس خوب.. شبت بخیر 🌊🌙

۰۵ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۴۳

TNT

*گیلی 😑

۰۵ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۲۹

TNT

😱😱😱😭😭😭😭😭

32 صفحهههههه!!!!!😍😍😍😍😍😍😍😍 میرم ک منهدم بشم!! گیلی گپ یلی,گیلی!

۰۵ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۲۸

بارموند

گریم گرفته شقایق... میدونم ک میخای این قسمت عاخری تیر خلاصو بزنی منم ک داغون.. -.- چ بگویم.. میخونم باز برمیگردم..

۰۵ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۲۶

Sara

سلام

تو رو خدا زودتر بزار اخه یه هفته گذشت😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢

پاسخ:
گذاشتم دیه😍

۰۵ اسفند ۹۵ ، ۱۷:۲۴

بارموند

عیییییی بلخره خاندممممم😭😭😭

خب احتمالن بهترین اتفاقی بود ک میتونس وسط مریضیم بیفته😑

وقتی صدای پاهاشو شنید واییییی... من قلبم تو دسم بود فقط

این آقای مریض و دل خسته هم بلخره ب دواش رسید😍

تو میدونی من دیوونه این جمله عم هی مینویسیش😭😭خدااا

میگه حالا دیگه درد نمیکنه😑😑😭 ب یکی از این مردا جهت آغاز یک زندگی عاچقانه نیازمندیم😢

حرف زد حرف زدددددد😭😭😭 با اون صدای لطیفش😭 خدا هیوک را رحمت کناد😭

فقط دیوونه اونجا بودم ک همه تلاشاش برا "بزرگ شدن" رو با یه جمله برد زیر سؤال😂😍 اصن تو غلط کردی میخای بزرگ شی😒 مهم عاقاتونه ک همین مدلی میپسنده😂

من نمیخام تموم شه چ کنممم😭😭

با یه عشقولانه دیگه عین همین باس کامبک بدی شقا بیبه😒 گفته باشم

دلم برا شیچلش تنگ شده😢

حسابی خسته نباشی...💙 دلم میگیره ک میخاد تموم شه...

پاسخ:
سلام بانو

عه چی شدی ؟ چرا مریض شدی ؟

از بس ک صداشو نشنید..صدای پا و یا صدای نفساشو حفظ شده خب

آخه داروشه خب😍😍😍😍

نمی خواست گلوش درد کنه..بوسید ک خوب شه

برا منم بخر ی دونه :|||| لعنت ک گیر نمیاد

حرف زد...صداش کن ...

آره ..تو همون پسر کوچولوی ساکت و ناز خودمی.غلط کردی مرد بشی😒

تموم شد باران خب ..

شیچل تو پارت آخر هس*-----*

دل منم

۰۵ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۲۴

R@zii

سلااااام
من عامدیم با کلی تاخیر
هر روز میومدم اینجا نظر بذارم ولی راستش نمیدونستم چی بنویسم
این قسمت انقد پر از حسای قشنگ بود که نمیدونم از کجاش بگم؟؟!!😍😍
از اول تا آخرش پروانه ای بودم من😂😂😂😂
در یک کلمه فوق العاده بود...
لحظه ی دیدنشون بعد مدت ها
خیره شدن تو چشای همدیگه
حرف زدن دونگهه
بغل کردن هم بعد این همه دوری
و......
تیر خلاص تمام این حسای زیبا جمله ی کشنده ی دونگهه بود که آخر این پارت گفت😢😢😍😍😍
این مموشک رفت مثلا مرد شه برگرده عایا؟
این که هنوز همونجور فسقلی خوردنی باقی موند که
ووشششششششش جیگرشوووووووو😍😍😍😍😍😍
خل شدم رفت یهو یاد شیرین عسل بازیاش افتادم دل ضعفه گرفتم😂😂😂😂

حرکت هیوک چه ها کرد با دل من💞💞
خیلی فردینی بود خدایی😆😆
یوهاها مهر مالکیت و زد رو عشقش با این حلقه ای که دسش کرد
دیگه نمیذارم از دستم در بری
اووووففففففففففففف اینجا قلبم تو دهنم میزد

من و ول کنیا تا صبح توانایی این و دارم که ور ور کنم درباره این قسمت
واییی شقایق من دارم خل میشم
باورم نمیشه فقط یه قسمت از داستان مونده
نههههههههه من هنوز آمادگی تموم شدنشو ندارم😭😭😭😭😭
بی کال می چه کنیم ما😢😢😢😢
مرسی عزیزم
این قسمت خیلی ناز و نفس گیر بود خیلییییییییییییی😍😍😍😍
بوس بوس😙😙😙😙

پاسخ:
سلاممم اشکال نداره

خوبی ؟

اصلا همش حس بود تا دیالوگ..خودم حس کردم خز شده-_-

اینکارا رو نمیکردن چ میکردن پس ؟😍😍😍

واهای چ همتون آخر همون جمله ی آخر بودین..

اصلا دونگهه بس عاشق مردونگیش بود رفت ک بزرگ و مرد شه ..

وقتایی هم ک حرف نمیزد یادته چقد دلش میخواس داد بزنه تو چقد مردی ؟

بالاخره گفت ..

خب حرف بزن😂😂😂😂

آره تموم شد دیگه 😢😢

باش خداحافظی کن ..😓

خواهش عززم

بوس

۰۳ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۵۴

روشن

سلام شقایق جان ببخشید دیر دارم نظر میذارم ... تا الن نت درست حسابی نداشتم .... مهوممونی بودیم که کال می رو اپ کردی شدیدا متظرش بودم نتم اینقدر ضعیف بود با هزار بدبختی دانلود کردم با گوشی اونم ... و خوندم ... 10 بار بیشتر از اول از وسط ... هر دفه یه قسمت ..خلاصه هر بار یه جور میخوندم .. و مدام دلم براشون تنش میشد ... و دوباره میخوندم .... از اون داستانایییه که برا خودم نگهش میدارم دلم تنگ شد از اول میخونمش ... از اون روز مدام فکر میکنم چرا داستان تو اینقدر جذابه ... .. خوب دلایلش زیاده هر بار یه چیزی به ذهنم رسید ... قبلا هم برات گفتم اما در مورد این قسمت بابد بگم به چیز خنده دار به ذهنم رسید .. این که هر داستان دیگه اب بود این قسمت رو تو چن جمله تموم میکرد هیوک ایونهه رو از دور دید بهش نزدیک شد .... خخخخخخ ... اما تو به راحتی از این قسمت مهم ماجرا نمیگذری بیخودی این همه اذیت نشدن که به راحتی از کنارش گذشت و توصیفش کرد اما شقایق باز هم من دیدم نویسنده هایی که این قسمتها رو به زیبایی توصیف کردن ... اما کار تو هنرمندانه است ... من مدام با خودم فکر میکنم اگر این یک فیلم بود چطوری به تصویر کشیده میشد ... خوب این از اون لحظه هایی ه که توی فیلما همه چیز انچنان اهسته و نفسگیره و انچنان در سکوت فرو رفته که کوچکترین جزییات رو با اهمیت نشون میده و ازشون نمیگذره چون جزییات در این لحظات مهمن و همه چیز تاثیر گذاره .... کلماتت شقایق زیبان .... کلماتتن که اون چیزی رو که تو میگی رو متفاوت میکننن مخصوصا در این قسمت ... و مکالمه این دو ... درسته دونگهه گریه کرد اشکاش ... جملات محصور کننده دونگهه..جوابهای زیبای دونگهه و سوالهای قشنگ هیوک .. عکس العملهاشون به هم زیبا بود .... دیگه ... ... دلم براشون تنگ میشه ... خیلی ... چطوری میتونی این داستان رو تموم کنی

پاسخ:
سلام عزیزم اشکال نداره فدا سرت ..آخی ..میومدی پی ویم با حجم کمشو با ورد بهت میدادم ک انقد سختت نباشه

وای مرسی ک دوسش داری😍😍

وای باورت میشه ..اینم قراربود همش چند شات باشه ولی آخر به سی و پنج پارت رسید .

ممنون بابت تعریفات😍😍

منم واقعا ی سری فیکا هستن ک خیلی ب فیلم بودنشون فک میکنم اصلا ی فانتزیایی واسه خودم میزنم ک آخرش گریه م میگیره ک چرا نمیشه همچین فیلمی وجود داشته باشه

مرسی بابت کامنت قشنگت..خیلی ب دلم نشست حرفات*-*

دل منم تنگ میشه واسش

۰۲ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۳۴

Donya

سلام عزیز دلم قلم تو بدون شک یکی از ناب ترین قلم هاست اینو میدونم که یکی از فیکایی هستش که هیچ وفت از خاطره ها پاک نمیشه😙😙😙😙😙😙

پاسخ:
سلام عزیزم

لطف داری ...من ممنونتم خب ی عالمه😍😍😍😍😍

۰۱ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۲۳

Niky

مرسییی خیلی عالی بود 😍😍😍😍😙😙💓💓💓💓💓

پاسخ:
خواهش میکنم 😍😍😍

۰۱ اسفند ۹۵ ، ۰۰:۵۴

Elham

خدای من ...... واااااااااااااااااااااااای این پارتش وحشتناک رمانتیک و قشنگ بود یعنی هرچه قدر از اوش قشنگ و رمانتیک بود یه طرف این پارتش یه طرف .....
خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی + رمانتیک بود .
در طول خوندنش قلبم به زور می تپید و به سختی نفس میکشیدم..
خیالم راحت شد بالاخره هم دیگر رو دیدند من تونستم اخر پارت یه نفس راحت بکشم .
مرسی گلم خسته نباشی منتظرتم بوس بوس 😚😘😍❤
love you.......

پاسخ:
آخه همش توصیف احساسات بود تا دیالوگ

آره خیلی منتظر دیدارشون بودید حالا هم انتظار ب سر رسید بالاخره 😍😍

خواهش میکنم سلامت باشی گلم

خوشحالم ک دوسش داشتی

۰۱ اسفند ۹۵ ، ۰۰:۲۶

حنا

سلام عزیزم خوبی؟؟؟؟؟آ

وای چه پارتی بود😍😍با قلبه ادم بازی میکرد

خب من فدای صحبت کردنش‌ و هیوکی گفتنش بشم خب😍😍

فدای تلاش کردنش برای مرد شدنش که هنوزم تو چشمه هیوک یه بچه ست😍😍

فدای اونطوری خوابیدنه هیوک روی پای دونگهه😍😍

اصن کلمه به کلمه ی این پارت عاااااااالی بود😍😍

فقط یه سوال واسم پیش اومد که‌داستانه پیانو چیه؟؟؟؟؟

مرسی عزیزم

پاسخ:
سلام مرسی تو خوبی ؟

پارت دیدار😍

خودش دلش میخواد مرد شه ولی واسه هیوک همون کوچولوی ساکته😍

من اصن عاشق آخرش بودم بیشتر...ک رو پاش خوابیده بود

تو پارت آخر می فهمی بالاخره 😍😍

خواهش

۳۰ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۰۱

Tina

سلام عزیزم خسته نباشی این همه با عشق و علاقه ای که برای این فیک عالی انجام دادی دست مریزاد به امید این که شاهد قلم بسیار زیبات تو اینده باشیم

💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💍💍💍💍💍💍💍😚😚😚😚😚

پاسخ:
سلام گلم مرسی سلامت باشی

فدات😍😍😍😍😍❤❤❤❤😚

۳۰ بهمن ۹۵ ، ۰۲:۵۳

m@ry@m

سلاااام شقایق😍

من هنوز قلبم تند میزنه.بغض دارم با یه لبخند.چقد معرکه بود این قسمت و دیدارشون آخهههه😭😭😍

وااای فدا اون جمله هاش خوووو😢😢هیوکی گفتنشششش😭هنوزم با انگشتاش بازی میکنه😍کوشولوی هیوکیشه هنوزم😌😍بوسه رو گلو رو کجای دلم بزارم آخه😭😭بغض منم ترکید با هائه😭حلقه کی خریده بووود😍واااییی اصن فکرشو نمیکردم.چه حرکتی زد هیوک.قلبمممم😍😍

ای جان چه بلبل زبون شده ماهی😂تلافی قرص دادن هیوکو درمیاره😂نمیدونه تازه هیوک واسش پیانو خریده😌

اون جمله آخر هائه گفت مرد من😢وای من مردمممم😭

عااالی بود شقایق جان.خسده نباشی عزیزم😍😘💙💙

پاسخ:
سلام مریم خوبی ؟

آره بالاخره همو دیدن آخه..

هی دلش میخواست صداش کنه😍😍

بوسش کرد ک بغضش بترکه درد نداشته باشه گلوش

حلقه خرید ک مهر مالکیت بزنه روش 😍

خیلی شیطونه..چون حرف نمیزد همه فک میکردن معصومه

سلامت باشی عزیزم

۲۹ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۰۳

TNT

درووود!!!!! چگون مگونی؟؟؟

عاقااااا بالش لازم شدم!!! جیییبییخخخخخ!!! بالشم کجایی؟؟؟ واییییی!!!!!! این حجم از احساساتم بی سابقه س!!! 😀😀😀😀😭

هرچی جلوتر میرفتم این لبخند بی صاحاب کش میومد..دهنم جر خورد!!!😂😂😂😂

کوچولوی هیوکشهههههه!!!! فدای جمله هاش!!!! عررررر!!!!

هیوووک!!! 😍 نکن بچه..پرپر زدیم اینور!! اونجا بغض هائه ترکید!! اینجا خونمونو سیل داشت میبرد!!! چقد هماهنگیم!😂

خوشم میاد نوبتیه..تا هیوک قرص خوروند بهش تا هائه.. تا هائه مریض بود تا هیوک!! گره خوردن به هم..اینجا باید گره کور باشه!! کل کل هم نکنین با من!😁

آرامششون تا اینور رسید..هلاک هیوک ک میخواست مقاومت کنه نخوابه!!!

ی تنه..بدجوری..روانی این فیک و نویسنده شم..باشد تا منهدم شویم!!!

ووششش..جمله آخرش 😭😭😭😭

آدم دلش نمیخواد تموم شه..هر پارت رو انقد یواش میخونیم ک!😅

دستت مرررسی!!!😘😘😘

پاسخ:
درووود خوبی تو؟

تو کلا هر وقت میخوای اینو بخونی توتختت باش..بالش هم آماده 😂😂😂😂

هیوک نمیخواد بزرگ شه هائه..اونموق هم ک چولا بش گفت میخواد مرد شه بغض کرد..

..اصلا دوای همدیگه ن...پیش هم ک باشن دارونمیخوان 😍

دلش تنگ بود خو...نمیخواس بخابه

ولی دیگه تموم شد دیه...پارت اخرشع😭

۲۹ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۵۰

Sana

دستت درد نکنه عزیز دلم گلییییییییییییییییییییییی گل بهترینی تکیییییییییی تک😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

پاسخ:
خواهش میکنمممممم فدات😍😍😍😍😍😍😚😚😚😚😚

۲۹ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۳۱

sara

سلامممممم شقایق جونمممم😍

خوبی؟؟؟؟من ک کاملا خوبمممم فقط نمیدونم هنوز زندم یا ن😐

وااااااااااییییییییی خداااااااا هیچی بهتر از این نیست ک خسته برگردی و ببینی کال می اپ شدهههههه😍😍 اونم با این قسمت روانی کنندهههههه😍

ی دست ادم باید اب قند باشه ی دست دیگش دستمال کاغذی😐

یعنی انقدددددددددد منهدممممم شدم با این همه احساسات ک دیگ الان نمیخوام پیش هم باشننننن 😐

دونگهه برگرده بعد این همه وقت

دقیقا همونجایی ک رفته بود

احوال هیوک ک هیچییییی

حررررفففف زدننننننن دونگهههههههه

هیوکی گفتنششششش

هائه گفتن هیوک

وقتی دونگهش حرف بزنه بوسش کنهههههه اونم ب صورت کاملا روانییی کننده

بغض دونگهشو با اون حرکت عبضیانه ب گریه تبدیل کرد

من بااااا این بغضم چ کنمممممم خب😭😭😭

ب یک عدد هیوک جذاب نیازمندیم😐😐

هیوک خیلیییییی حرکتش قشنگ بود وقتی گفت هر چی باشه کوچولوی خودمیییی😂

الهیی بگردم واسه دونگهه این همه زحمت کشید بچم خب😂😂

من ک همون اول گفتم دونگهه نمیتونه مرد شه فقط ما رو روانی میکنه😈

اوخییبییببیییی باز دونگهه ب خونه برگشت😍

الهییییییی هیوک با اون حالش چینگده مقاومت کرد ک نخوابهههه😭😭

اخه تو هر حرکتی میزنی باید قتل عام راه بندازی؟؟؟؟😢😓

نفس منم همچنان از اول تا اخر حبس بود😐

حلقهههههه خریدههههه واسشششششششش مث خودششششش 😭

ناموسا این حرکتش تا فردا صب عرررررررررررررررررررررررررررر داره خب😭😭😭

دونگهه هنوز خبر نداره هیوکش واسش پیانو خریده😏

واااااایییییییی ک قسمت بعد چینگدهههههه خوبههههه😍

شب بخیر مرد من😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😐😐😶😐😐😑😑😐😶😶😶

خیلیییییییی خووووببببب بود این جملششششش😭

وقتی هیوک گفت صدام کن و این جمله هائه از خوشحالی ی جییییییییغ زدم مامانم دیگ کلا ازم قطع امید کرد 😑

با این فیک اصلا عشقم ب ایونهه بیشتر میشه با هر جمله😐

جملاتت در عین سادگی کاملا حسو منتقل میکنن😍

جییییییییییییییییغ قسمت یکی موندههههه ب اخر؟؟؟؟؟؟😭😭😭😭😭😭😭

نعععععععععععع😭😭😭

تازه این دوتا عبضی باز بهم رسیدن😭😭😭

هم دوست دارم قسمت بعد بیاد روانی شم از حس این دوتا از اونورم ک قسمت بعد اخره😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

شقایق قول بده بعد این دوباره فیک بنویسی خب؟؟؟؟😢

ممنونننننن عزیرممممممم این قسمت واقعا از همه ی قسمتا عالییییییی ترررررر بوووودددد خستهههه نباشی😍😍😘😘🍭🍭🍭🍭🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓

پاسخ:
به ببین کی اومده 😍😍😍

مرسی تو خوبی ؟

زنده بمان هنوز پارت آخر هم در راهه

وای خب من خوشحاااااال😍😍😍😍

ن دیگه همون آب قند بسه😐

آره اون پل اصلا خاطره شد واسه دوتاشون...

خیلی دوسش دارم اونجا رو

یادته قبلا چقد دلت میخواست حرف زدنشو بشنوی ؟حرف زد دیه😍😍

کلا خیره بود ب لباش تا صداش در بیاد بوسش کنه😍

رسما زد تو حرفش گفت تو کوچولوی منی نمیخوام مرد شی

بهش قرص خوروند-_-

نمیگی من دلم واست تنگ شده ؟ میخوام تا صب نگات کنم ؟ -____-

حلقه رو خرید دستش کرد ک مهر مالکیت بزنه روش .دیگه نتونه از پیشش بره

از کجا میدونی خوبه ؟😂😂

دلم براش تنگ میشه ..برا آپ کردنش😭😭

خو حالا راجبش فکر میکنم ولی قول نمیدم

خواهش میکنم مرسی از تو😍😍😍😍😍😍❤

۲۹ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۳۳

Mahsa

خیلی عالی بود ممنون

پاسخ:
خوهش

۲۹ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۵۴

Calara

محشر بود نمیتونم هیچی بگم😍😍😍😍😍😍😍😘😘😘😇😇تبریک میگم به قلم بسیار خوبت

پاسخ:
خواهش میکنممممم😍😍😍

۲۹ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۴۴

tarane

سلام عزیزم
وای وای دونگهه اومد ... دونگهه حرف زد .... دونگهه هیوک رو دیوونه کرد با حرف زدنش.
بالاخره هر دوشون میتونن به ارامش برسن . بالاخره دونگهه برگشت پیش مردش و البته خودش همون دونگهه کوچولوی بامزه اس برای هیوک.
وقتش رسید که هر دو به ارامش برسن.
ممنون عزیز دلم خیلی عالی بود ^___^

پاسخ:
سلام ترانه

حرف زد بالاخره ^^

حتی با حرف نزدنشم دیوونش میکرد ..الان دیگه رسما دلشو پایین ریخت

آره دقیقا هنوز کوچولوی هیوکشه

خواهش گلم

۲۹ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۰۷

sherlock

سلام..شایدباورت نشه ولی لحظه به لحظه باایونهه جون دادم ونفسم گرفت..باتک تک سلولام حسشون کردمـــ...وهمش به خاطرقلم بی نظیرتوئه...سارانگه شقایق خیلی خیلی ازته قلبم سارانگه

پاسخ:
سلام عززم

ممنونم من ازت خب😍😍😍 نادو سارنگهه

۲۹ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۰۰

Calara

سلام

دیشب که میخوندمش با هر جمله که رو به جلو میرفتم دلم ضعف میرفت

اونجایی که گلوشو بوسید وای یا اونجایی که می گفت دوباره صدام کن

عجب حسی داشت ممنون به بخاطر این حسای زیبایی که جمله ای در وصفش ندارم بگم مرسیییییییی😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😚😚😚😚😚😚

پاسخ:
سلام

گفتم ک. آب قند لازمه😍

کلا این پارت بیشتر احساسات بود تا حرف زدن

خواهش میکنم خب😍😍😍😍

۲۹ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۴۴

Lily

سلام عزیز دلم

چقد عاشقانه رمانتیک من که عشق کردم باهاش این فقط یه فیک نیست فراتر از یه فیکه اصلا قلم دست تو جادو هستش دلا رو هم با خودش جادو میکنه نمیتونم از حسی که به این فیک دارم بگم اگه هزار بار هم بخونم ازش سیر نمیشم💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💍💍💍💍💍💍💍💍💍💍💍💍😚😚😚😚😚😚😚😚😚😚 خواهش میکنم قسمت اخرشو زودتر بزار

پاسخ:
سلام گلی

لطف داری واقعا😍😍 اینا دیگه زیاده رویه

خوشحالم ک دوسش داری ..

چشم

۲۹ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۴۵

الهام

سلااااااام من این فیکو از چند قسمت قبل میخونم تاحالا نظر نذاشتم ..

دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم ... عاالیه .. من که از خوندنش لذت بردم عااشق قلم و نوشتارت شدم خیلیییی خوب بود مهم تر از همه اینکه بدون نوشتن صحنه های خاک برسری عشقو خیلی عاالی نشون دادی گریه م گرفت :( احساسات هیوک و دونی درو عااااالی نوشتی هرچی بگم کمه .. عااشق اینجور نوشتارم .. خیلی ممنون تچکرااااات ... به شدت منتظر نوشته های دیگه ت هستم 😍😍😍

پاسخ:
سلاممم

خوب خداروشکر آمدی 😂

مرسییییی خو😍

ب نظر من توصیف انسی اون عشق خالص و تو نوشته ها خراب میکنه البت تو همه فیکا اینجوری نیس

مرسی مرسی

۲۸ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۳۸

Mohadese. D

های شقا بیب... خوبی؟

من آخرش از دست تو مرض قند میگیرم😭چرا اینقدر شیرین بودن اینا خو؟ 😢

اون بوسه رو گلو.... مررررررررگ بود😥در وصف نمیگنجه هنوز تو کفشم....

حرفاشون بهم اعتراف هاشون ابراز دلتنگیشون اون حلقههههههههه😱

آخرش شکرک میزنم من

ممنانم عزیزم 😉💙

پاسخ:
سلام خوبم تو خوبی ؟

خوانندگان دیابتی😐😐😐❤

خورد گلوشوخب-_-

خواهش عزیزم

۲۸ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۰۷

elham

سلام خوبی شقایق 😘من هنوز حالم بده 😐😐😐😐اما این فیک اصلا حال آدمو دگرگون میکنه تو چند لحظه همه چی یادت میره من ک نمیفهمم کجام ساعت چنده فقط میدونم باهاش نفس میکشم اصلا با خوندنش آروم میشم 😇😇😇😇😇😇تو دنیا نیستم که .....حالا این قسمت چقد ناز بود ...من بمیرم واسه دوتاشون اینقده عاشق همن ....میخوام ایندفه کلی حرف بزنم ولی همش استرس داره یکی در اتاقمو باز کنه الان ضربان قلبم رو هزاره ....صحنه حلقه ....منو کشت ....صدام کنای پشت سر هم هیوک ....حرف زدن دونگهه ....من داشتم میمردم دیوونه شدم چ برسه به مرد دونگهه بازرس مشهور ...‌آخی هنوز دونگهه کوچولوی هیوکیشه .....دوست دارم دونگهه من مردممممم 😣😣😣😣😣😣وای خدا منتظر فردا صبحم هی همو ببوسن و ....حالا بقیش که کاری ندارم باهاش ....😈😈😈😈😈😈😈من میمیرم واسه قلم تو اصلا نوشته نیست که ی سریاله ....خسته نباشی عزیزم

پاسخ:
سلام خوبم تو خوبی ؟چرا حالت بده ؟ 😐

خوشحالم ک اینجوریه واست 😍😍

صدام کن صدام کن ...

همش ارزوش بود اینو بگه و جواب بشنوه ی روزی ..و بالاخره صداش کرد

اصلا هیوک دلش نمیخواد مرد شه دونگهه ش

کار داشته باش اتفاقا 😏

سلامت باشی

۲۸ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۵۸

Silver Rose

ای وای ببخشید مثل اینکه طومار نوشتم😅😅😅

سوری😅😅😅

پاسخ:
طومار بنویسسسس😍

۲۸ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۵۷

اسرین

یکی بیاد به من تنفس مصنوعی بده نفس کشیدن یادم رفته یه چن دقیقه ای هست نفس نمیکشم
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای این قسمت خود عقش بود ناجور من فدای اون حرف زدنت بشم مخصوصا اون هیوکی گفتنت
فکر کنم باید بازم اعتراف کنم که عاشقت شدم ..
ای جاااااااااااااااااااااااان فدای جفتشون که اینقده عشقولی بودن
موقع خوندنش عینهو یه کره بودم که گذاشتنش تویه ماهی تابه و کم کم داره آب میشه وقعا راست میگم ...اولش موقع خوندن صاف نشسته بودم کم کم شل شدم و اخر سر ولو شدم کف اتاق ...
مرسییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
با یه ماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااچ گنده منده

پاسخ:
ای وای از دست رفتی ک 😂😂😂😂😂😂😂😂😂❤❤

دیدی بالاخره حرف زد ؟😍

عاشق من ؟😨

تشبیه کردنت منو کشته ینی :| کره و ماهی تابه

خواهش میکنمممممممممممم

ماچ ماچ ماچچچچچچ

۲۸ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۵۵

Silver Rose

سلام... من برگشتم😳😳😳

فقط از یه دنیای دیگه برگشتم😳😳😳

آیا تا به حال اصطلاح انگلیسی"پروانه ها دارن تو شکمم پرواز میکنن" رو شنیدی؟ 😳😳😳

من امروز به طور کاااامل حسش کردم @_@

هنوزم که هنوزه حسش میکنم@_@

اینقدر تو خلسه فرو رفتم نمیدونم چی بگم 😳😳😳

خط به خط، کلمه به کلمه مثل به فیلم جلوی چشمم بودن😍😍😍😍😍😍😍😍

اینقدر که "حس" توی نوشته هات زیاده😍😍😍😍😍

آدم راحت لمسش میکنه😍😍😍😍😍

اینا هم که دل ما رو بردن😭😭😭😭😭😭😭

هر چقدرم سعی کنم چیزی در وصفشون بگم چیزی بجز Wowwwww 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

به ذهنم نمیرسه!

مگه میشه آدم اینو بخونه و عاشق عشقشون نشه؟؟😌😌😌

من که به شخصه کل قسمت نیشم عین چی باز بود😂😂😂😂

وای عزیزم بیچاره دونگهه😂😂😂

بچم این همه تلاش کرد مرد بشه هیوک خیلی شیک بهش گفت تو هنوزم برای من کوچولویی :| 😂😂😂😂😂

این قسمت اینقدر که قشنگ و دل آب کن بود هشدارت مبنی بر آوردن آب قند جواب نداد باید با خودم کندو عسل میاوردم😂😂😂😂😂

و اینجاست که شاعر (ایونهه) میفرماید:

I wanna love you, I can't live without you

😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

فقط هنوزم باورم نمیشه که قسمت بعدی قسمت آخره😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

این چند قسمت آخرو با سرعت حلزون میخوندم بلکه یبار زود تموم نشه😢😢😢😢😢😢

دلم براش یه ذره میشه😭😭😭😭😭😭

شقایق جون باید قول بدی بازم برامون از داستانای قشنگت بنویسی...لطفا 🙏🙏🙏🙏

باور کن من به وان شاتم راضیم 😍😍😍😍

همین که نوشته تو باشه برام یه دنیا می ارزه💓💓💓

مرسی بابت همه چیز💋💋💋💋

مثل همیشه فوق العاده بود💞💞💞💞💞

خسته نباشی عزیزم💐💐💐💐

پاسخ:
سلام خوش برگشتی

😍😍😍😍😍😍😍😍

بله خودم زیاد ب کار میبرم این اصطلاحو😂😂

ای جان 😍

خوشحالم بابت این..این ک میتونی تصور کنیش راحت

کلا پارت ادرنالین بالا ببری بود😂😂😂😂

عاره عمدا خواست اینو بگه هر کاری هم کنی همون جوجوی خودمی:|

اصلا نمیخوام مرد شی :||||

به به ..خواننده هام کلا ی پا شاعرن واس خودشون😍😍

منم خیلی دلم براش تنگ میشه اصلا نمیخوام تموم شه😭😭😭

عزیز دلمی خب^^

خواهش میکنم

خستگیم در رف*---*

۲۸ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۴۸

Hadis

وای خوووووووودااااااااااااایااااااااااااااااا 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍💀💀💀💀💀💀💀💀💀 من دیگ مردم

شب بخیر مرد من ؟! 😱😱😱😱😱😱😱😱😱

جییییییییییییغ چرا اینقد این جمله ب دلم نشست 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

وا اینا چرا همو نمیبوسیدن ؟! هی میرفتم جلو میگفتم الانه ک هیوک دست بندازه دور گردن هائه لباشون بچسبه بهم 😆😋😋😋😋😋😋😋 ولی هی نمیشد 😥

ای جونم هائه بهونش پیانو بود؟ 😍

اول ک داشتم میخوندم ب این نتیجه رسیدم ک باید بغل بسته دستمال کاغذی رو میذاشتم ولی بعد کم کم نیازمند اب قند شدم 😁😁😁😍

واقعنی چجوری اینقد شیرین مینویسی ؟ حس هایی ک تو فیکن خیلی خوبن... من یکی رو خیلی خوب درگیر میکنه

امیدوارم زیاد حرف نزده باشم

تچکر 😊🙏🙏🙏🙏

نخسته

پاسخ:
اصلا عاشق این بود ک همین جمله رو بش بگه

چون موقعی ک حرف نمیزد هی عاشق این مردونگی هیوک بود

خودشم واسه همین مردونگی رفت ک مرد شه😍😍😍😍😍

نبوسیدن؟😬داشتن میخوردن همدیگه رو رسما

پیانو فقط بهونه بود.تموم دلیلش هیوک بود

بله همون آب قند بهتره😂

مرسی خو😍

خواهش^^

اتفاقا حرف بزن..نویسنده ها عاشق همینن

۲۸ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۳۶

Silver Rose

وااااااااااااای قسمتتتتتتتتت جددییییییددددددد😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱

من برم بخونم برمیگردم🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃

۲۸ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۳۱

mary

سلام

اولللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللل شدم

من دان کردم میرم بخونم

مرسیییی هانی یه عالمه

پاسخ:
خواهششش

بریو

۲۸ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۲۵

Parastoo

سلام عزیزم

حداقل واسه اونایی که همه نظر گذاشتن و همیشه قسمت به قسمت شو دنبال کردن میزاشتی اخه ما گناه داریم😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

پاسخ:
لامصب اگه میشد همین کارو میکردم😂😂

۲۷ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۱۰

sherlock

سلام شقایق..ازccuمزاحم میشم.ـحالم بسی خرابه ورو ب موتــــم..😞😞😔😢😢ولی اگه کال می رو بذاری اینجوری میشم😍😍😍😍😍😃😃😃😂😂😂😌حالابذاررررررددددیگــــــــــ😒ــــــه!مرسی!

پاسخ:
پس ب زودی قراره چشمات قلب شه😂😂😂😂تحمل بنما

۲۷ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۴۶

Sadaf

سلام

من که خون به جیگر شدم اخه انتظار واسه این فیک خیلی سخته اخه کی میزاریش

پاسخ:
ب زودیییی

۲۷ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۱۳

روشن

سلام دوباره شقایق جان این چن وقته سرم خیلی شلوغ بود همهش داستانتو میخوندم و به قول خودت ابراز احساسات میکردم میرفتم بالا دیدم گفتی راجب داستان حرف بزنید ... خوب راستش من داستان زیاد میخونم یه جورایی اعتیاد به خوندن دارم ... اما داستان تو ... داستان تو شقایق متفاوته موضوعش نه ها موضوعش شاید خیلی متفاوت با داستانهای دیگه نباشه و شاید حتی اتفاقات هم اتفاقات خیلی عجیبی نباشه ... اما نوع گفتارت حسی که تو نوشتنت هست تو نوع کلماتی که انتخاب میکنی و اینکه از چه دیدی به موضوع نگا میکنی ... نحوه توصیف وقایع وصحنه هات متفاوته .... جملات انچنان پشت سر هم و به هم چسپیده و در عین حال فوقالعاده زیبان که خواننده چاره ای نداره جز تصور کردنش همون طوری که تو میخوای ... خواننده اجازه پیدا نمیکنه که تا اخر داستان دست از خوندن برداره .. نوع خاص توصیفت .. کلمات زیبات ...عشق رو به انسان نشون میده ناخواداگاه شخصبتهای داستانت رو درک میکنه و احساساتشون رو دریافت میکنه ... هیجاناتشون به خواننده وصل میشه و همراه شخصبتها استرس و هیجان میگیرن و ناراحت و خوشحال میشن ... و اخر اینه داستانت رو جایی قطع میکنی که برا ی ادمایی مثل من که مریضی قلب دارن مفید نیست اقا

پاسخ:
سلام. عزیزم

آره حرفاتون خیلی برام دوست داشتنی و مهمه ..حرف زدن و نزدن خواننده ها خیلی ب حال نویسنده فرق میکنه

تا وقتی خودتون ننویسید متوجه ش نمیشید ..واسه همینه همیشه زیر پستام میگم بیاین حرف بزنیم ..حس خوبی میده^^

واو😍😍😍😍

اگه اینجوریه واست ک خیلی خوبه ..منو خوشحال کردی واقعا

انقد دوس دارم همه ی خواننده ها مثل تو نظرشونو بهم بگن!!!

خوشحالم ک تونستم اون تصور داستانو تو ذهنت ب وجود بیارم

دیگه داستانه باید جای حساس تموم شه😂

۲۶ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۴۸

Satare

سلام من که دارم میمرم واسه این این فیک اخه چرا اینقد نظر کم میزارید

پاسخ:
بله😐👐

۲۶ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۲۸

Silver Rose

"صدایت میکنم"

تا آپ کنی "صدایم کن" را...

که در آن یکی میگوید "صدایم کن"

و دیگری "صدایش میکند"!

😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳

میدونم حالم خوب نیست😂😂😂

فقط دلم کال می میخواد😢😢😢😢😢😢

کال می کجاااایییییی؟؟😭😭😭😭

پاسخ:
وای چ جمله های قشنگییییی😍😍😍😍😍😍

چشم چشم

۲۶ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۰۹

elham

سلام بچه ها من یکی سر این فیک پیر شدم نظرا کمه نظر بذارین خواهشا 😥😥😥😥😥😥😭😭😭😭😭😭

پاسخ:
😪

۲۶ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۳۰

Lily

سلام عزیزم امروز ولنتاینه میشه بزاریش بزار دیگههه

پاسخ:
😪

۲۵ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۳۴

روشن

امروز ولنتاینه بزار دیگه .... یه کادو بهمون بده دیگه به مناسبت ولنتاین

پاسخ:
ی هفته باید می گذشت 😁

۲۵ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۵۹

Donya

سلام عزیزم

مرسی دستت درد نکنه

پاسخ:
سلام خواهش^^

۲۴ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۲۳

Mahsa

بالاخره به هم رسیدن هورااااااا

خیلی عالی بود ممنون

پاسخ:
پیش بینی خوبی بود💀

۲۴ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۱۶

sherlock

سلام شقایق عزیز...

واقعااولین فیکی هس که میخونم وباتمام وجود احساسات شخصیتارودرک میکنم..به معنای واقعی کلمه رمنس ...

واقعاقلمت قوی هست..توصیفات..احساساتت..همه چیزعالیه...عالی...!دلم برات تنگ میشه بعدcallme...بایه فیک دیگه برگرد..فایتینگ💪💪💪💪😃😃

پاسخ:
سلام شرلوک💀

واو مرسی ک دوسش داری😍

منم دلم برا خودش و آپ کردنش و شماها ی عالمه تنگ میشه

فایتینگ^^

۲۴ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۰۸

R@zii

دروووووودددد به شقایق جون
چه طوری دختر؟
خدا نکشتت شقایق ترکیدم جواب کامنت قبلیمو خوندم😂😂😂😂
اونجوری که تو گفتی مگه امیدات چی بود خودمم به خودم شک کردم😂😂😂
ولی خدایی هرچی بود مثبت هیجده نبود فقط دوست داشتم موقعی که از خواب بلند میشن تو بغل هم باشن و اولین چیزی که میبینن صورت هم باشه بعدش از شدت دلتنگی بشینن ساعتها همو نگانگا کنن!!😆😆😍

یکی از دلایل اصلی که من عاشق فیکتم اینه که مثبت هیجده نداره
فقط و فقط احساسات پاک هیوک و هائه است...
آدم وقتی داستان و میخونه پر از حسای خوب و پروانه ای میشه از لطافت احساسات این دوتا پسر😍😍
انقد داستان و بدون این چیزا زیبا و عاشقانه نوشتی که آدم حیفش میاد حتی به این مسائل حین خوندن داستانت فکر کنه!!!!

حالا برسیم به این قسمت🤓🤓
ینیا تو فقط منو خون به جیگرم کن با توصیف حالات هیوک😭😭😭
این بچه مرررررد تلف شد این هائه نیومد😑😑
منم همراه هیوک داشت تمام لحظات باهم بودنشون برام مرور میشد
اصن پیش خود هیوک بودم میشه گفت!!
خیلی دلتنگی هیوک و زیبا توصیف کردی تو این قسمت
و اماااااااااااا قسمت مهم ماجرا...
واقعا هائه اومد کره؟؟😰😰😰
من که باورم نمیشههههههههه...دست و جیغ هورااااااااااا
آخ جون مرد شد برگشت😍😍
چه قسمتی بشه قسمت بعد😍😍😍

لحظه ی دیدار نزدیک است...
باز من دیوانه ام مستم...
باز میلرزد دلم دستم...
باز گویی در جهان دیگری هستم...

شعر بالا اندر احوالات پسرای جیگر من در قسمت بعده😆😆
بی صبرانه منتظر قسمت بعدم
تنکیو چینگو جونم😙😙😙😙

پاسخ:
سلام راضیه

خووووبم تو چطورایی ؟

بله خنده هم داره 😂😂😂

عایا زیاد فانتزی میزنی ؟

نگه دار واسه این پارت ک قند عسله تماما ب حقیقت میپیونده💀💀💀💀

واقعا دوس داری ؟ کمتر کسایی دوس دارن انسی نباشه..منم نمیتونم بنویسم انسی واقعا

پلی خب بهش اشاره مشاره ک میکنم حالا😏

اه خیلی اذیت شد..ولی منتظر میمونه تا وقتی دونگ هه خودش بخاد...ببین چ صبری داره

بیشتر از صبرش غرور لعنتیشه

ولی ی زنجیر محکم طوری این دوتا رو ب هم چسبونده ک تا آخر دنیا هم همینجوری واسه هم میمونن..کشش دارن بهم

بعله آقا زاده تشریف آورده کره😍

شعر و شاعری هم ...ک بعله😂😂

خواهش میکنم ^^

۲۴ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۳۶

m&e&d

ممنون و سپاسگزار

این بی انصافیه در حق هیوک,ایا دونگهه نمیتونست تماس تصویری برقرار کنه واز اون طریق بابت این همه دلتنگی یه بوس کوچولو میفرستاد و میگفت که دوسش داره و هیوکم لب خوانی میکرد ,و ذوق مرگ میشد از این سوپرایز دونگهه

ولی واقعا هیوک با این عاشقیش جون به لب شیوون و هیچول کرد و اون دوتا رو از هرچی عشق و عاشقیه بیزار کرد,بی اعصاب ,

پاسخ:
خواهشات^^

دیگه شب بود تاریک بود شما ببخشش😂

همین ک زنگ زد خودش ی عالمه بود

ن اینجور نیس..شیچول خودشون عاشقن و هیوکو درک میکنن ..حتی بال بال میزنن واسه عاشقی کردناش

بازرس مشهور شهر مگه چن بار عاشق میشه ؟

۲۴ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۴۷

Elham

آخی هیوکی نازی ..... 😭😭😭😭 اخه دونگهه کجایی؟ دقیقا کجایی؟ بیا وضع هیوک رو ببین بیچاره کناره دریا سردشه ولی بخاطر این که قبلا اون جا باتو بوده از جاش تکون نمیخوره 😢....... البته حال توهم حتما مثل هیوکه ..... آخی نازی دونگهه ..... 😭😭😭😭
وااااای شقایق یعنی تا اون قسمتی که هیوک امد جای رودخونه خودم رو به زور نگهداشتم که گریه نکنم ولی اگه اون جایی که دونگهه بهش زنگ زد دیرتر زنگ زده بود شروع میکردم به گریه ......
یعنی پارت بعد چقدر هیجانی و رمانتیک هستش ...
واااااااااااااااااااای که نمیدونی چقدر منتظرم که پارت بعد رو بخونم .
مرسی گلم خسته نباشی منتظرتم . بوس بوس 😘😙❤

پاسخ:
همینجا...دقیقا همینجا زیر همین آسمون شهر😍😍😍😍😍

آخه مریضه...تب داره دیگه بدتر سردشه..هوا هم خیلی سرده

دیدی دقیقا موقع جدا شدن کنار رودخونه بودن الان هم باز کنار رودخونه میخوان همو ببینن!

آره یه عالمهههههه رومنسه

خواهش میکنم سلامت باشی

۲۴ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۴۶

Sana

سلام عزیزم خوبی

باورم نمیشه همش دو قسمت کاشکی حالا حالا ها تموم نمیشد خیلی این فیکو دوست داشتم بازم ممنون بابت همچی💓💓💓💓

پاسخ:
سلام مرسی تو خوبی ؟

آره دیگه آخرشه..منم دلم واسش تنگ میشه

خواهش میکنم *----*

۲۳ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۱۶

حنا

سلام عزیزم‌خوبی؟؟؟؟؟

هیوک داغون شده بچم⁦⁦:-(

این مجرم جدیده چرا شبیهه دونگهه بود؟؟مجبور‌نکنن هیوکو اینم ببره خودش به حرفش بیاره⁦:-(⁩

من برای بار هزارم میگم من فدای دوستی شیچول با هیوک⁦^_^⁩

چه عجیبه که هیوک دقیقا وقتی دونگهه حالش بد بود رفت پیششو‌حالشو خوب کرد،حالا نوبته دونگهه ست الان که هیوک حالش خوب نیست پیداش بشه و بیاد حاله هیوکو خوب کنه⁦^_^⁩⁦

کاش بیاد من بمونه دیگه هزاره بره که هم خودش هم هیوک‌داغونتر نشن⁦:-(

مرسی عزیزم⁩

پاسخ:
سلام حنا جون^^

ن اصلا شبیه دونگهه نبود ..

فقط هیوک اون قد دلتنگ و بهونه گیر شده بود ک هر چی سر زبونش میومد میگفت ..

خودشم گف تو اصن شبیه دونگهه نیستی ..دونگهه اصلا مثل این ترسو نبود ..تازه این لال بود ولی دونگهه ن...

شیچول فرشته نجاتن^^

آره بخاطر هم مریض میشن و تهش بخاطر هم باید خوب شن

خواهش عزیزم

۲۳ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۲۴

Tina

سلام خسته نباشی وقتی داشتم میخوندمش از خوش حالی داشتم میمردم بالاخره دارن به هم میرسن من که خیلی ذوق دارم واسه قسمت بعد 😍😍😍😍😍😍😍😍😍

پاسخ:
تو جز معدود کسایی بودی ک سر این پارت ب جای گریه و غم شادی کرد😍😍😍

۲۳ بهمن ۹۵ ، ۰۹:۵۰

TNT

دروود و سلام سلام سلاااااام!!! چگونی ؟

اوه..مای..گااااادددد!!!😭😑 شش مااااااااه دیگه هم رفت ؟؟؟؟؟ خو ما هم هلاک شدیم ک!!!! 😒

ولی بیایین ب نیمه پر لیوان نگاه کنیم..مهم اینه یکسال نشد! 😀

عرررر هیووووکاااا دوووم بیییاااارررر!😭😭ماهیت میاد خره..تو رو اینجوری ببینه ک وا میره..البته شاید خودشم دست کمی از هیوک نداشته باشه!! اینهمه وجه اشتراک دارن اینم روش!😊😁

نفساااااششششش!!! لهنتی!! 😭😍

دوش دیوانه شدیم.. عشق او را دید و بگفت و آمدم! 💃💃💃 نعره بزن جامه بدر همه چی بگو! 😂 البته اینجا " دیدن" ب همون " شنیدن صداش" دلالت داره!

دستت مرررسی بیبی!😉😍😘❤

پاسخ:
درود درود 😎😎😎👐

خوبم تو چطوری ؟

آره ..شد بیشتر از ده ماه...

دو ماه مونده تا یه سال😂😂خدایا این شادیا رو از ما نگیر

اون بدتره حالش...اون خیلی ضعیف تر بود

بله شعر و شاعری هم ک حسابی گل کرده😐❤

خواهش^^

۲۳ بهمن ۹۵ ، ۰۲:۴۶

m@ry@m

سلام شقایق جان😍

چقددد سخت گذشته به هیوک این مدت😭فدای اون مردونگی و غرورت و سر سختیت که تو اوج دلتنگیو غصه بازم طاقت میاری و رو پاهات وایمیسی😭و شقایق تو چقد عااالی و حرفه ای تونستی این ترکیب سرسختیو غم دلتنگیو منتقل کنی😢

هرجا رو نگا میکنه هائه رو میبینه😭

واااای زنگ زدددد😭نفساشو میشناسهههه😭قلبم تند تند میزد وقتی میخوندم.حس عجیبی داشت😢اونجا که گفت دلم واست تنگ شده.چقد ساده گفت اما واسه دیوونه کردن آدم کافی بود😭ینی هائه میاد؟من میمیرم تا قسمت بعدی

نقطه ضعف؟اینه که دیوونه کردی مارو بااین قلم معرکت😍😍😑

مررسی عزیزم.خسته نباشییی😍💙😘

پاسخ:
سلام مریم خوبی ؟

خیلی سخت گذشت ..بدجور بش عادت کرده بود...البته عادت از نوع وابستگی و عاشقی کردن...

اصلا با همین غرورش داره کلی خودشو اذیت میکنه وگرنه تا الان صد بار رفته بود دنبالش

زنگ زد...میشناستش...قلب هیوکم همین بود..ی عالمه استرس داره

خیلی ساده گفت اون جمله رو مریم...ته التماسش بود

نمییییییر بمون تا بخونیشش*-*

فدات😍😍😍❤

۲۲ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۰۱

Niky

تو داری با ما چیکار میکنی بی نظیره بی نظیر توبهترینی حسی که تو تک تک جملات به کار رفته با تمام وجودمیتونی حسش کنی یه عشق فوق العاده💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓

۲۲ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۱۱

tarane

سلام عزیزم.
بگردم که هیوک از دوری دونگهه اش مریض شده . هر طرف رو که نگاه میکنه یاد و خاطه ای از دونگهه اس . دونگهه تا زمانی که بود همه جا از خودش خاطراتی گذاشته که حالا دل هیوک رو میلرزونه.
وای بالاخره زنگ زد . یعنی میاد کنار رودخونه ؟ یعنی بازم همدیگه رو میبینن؟
خدا کنه بیاد و بمونه .
مرررسی عزیزم عالی بود :*)

پاسخ:
سلام خوبی ؟

وابستگی مریضی میاره...

از بس چشاش پر از از دونگهه گوشاش پره از صدای نفساش

خودت چی فک میکنی ؟...ملومه ک میاد*----*

خواهش میکنم ^^

۲۲ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۰۵

Calara

یعنی هیچ فیکی به پای فیکه تو نمرسه ایول محشره اخه هرچی بگم کمه اصلا جایی برای حرف زدن نمیمونه😙😙😙😙😙😙😙😙😙😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

پاسخ:
لطف داریییییییی😍😍😍😍😍😍❤مرسیی

۲۲ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۵۷

Lily

سلام عزیزم این دو تا از دوری هم دارن پرپر میشن من دیگه تحملم طاق شده زودتر زودتر عالیه😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

پاسخ:
خو حالا چرا میخندی؟😂😂

۲۲ بهمن ۹۵ ، ۰۳:۳۴

اسرین

تو باز روح و روان منو به هم ریختی وای که این قسمت چقدر اتیش زد به جونم
از عشق هائه دور از جونش داره دیونه میشه و من هم دیونه کرده فدای اون قامت مردونت بشم که زیر این عشق خمیده شده
وای این اخراش که من رسما جون دادم حرفی واسه گفتن در موردش ندارم که حالمو داغون تر میکنه...
مرسی بوووووووووووووووس بوووووووووووووووووووس

پاسخ:
این قسمت آخرین قسمته این چس ناله ها بود دیه

برید شاااااد باشید

اگه یکم دیگه می گذشت واقعا دیوونه میشد...ولی دیگه نمیشه نترس

خواهش میکنم بوووووس

۲۲ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۲۲

بارموند

عیییی قلبمممم😭😭😭

وایییییی

از کجاش بگمممم

از صحنه های شروعش ک خود خود فانتزیامه و همیشه تو ذهنمن... ک کنار موجا رو شنای نم خورده قدم بزنم... اون خلوت.. اون سکوت ک با صدای موج.. صدای مرغ دریایی شکسته میشد..... عالی ترین توصیفاش اینجا بود...

یا از صحنه های اخر ک قلبمو اورد تو دهنم.. ک نفساشو میشناخت... ک اولین و تنها کسی ک ب ذهنش رسید دونگهه بود... ک تموم این بی قراریاشو تو چندتا جمله کوتاه گفت و خودشو خلاص کرد...

یا باید بگم ک این جمله "به جای شنیدن این کلمه لمسش کرده بود" چقد لطیف بود و البته برا دیوونه کردن ادم کافی..!

خلاصه ک ی حس دلگیری عجیب داشت این قسمت.. از اون احساسات دوست داشتنی ک ادم باهاش حس نزدیکی داره...

و یه حس دوگانه بخاطر قسمتای اخر...

خسته نباشی~💙😽

پاسخ:
سلام ☔☔☔

من عاشق توصیف لب دریام اصن باران ...تازه تهش بازم دریا داریم..قسمت آخر

نفساشو میشناسه...چون تنها صدایی ک حفظش شده بود همین نفساش بود

کیه ک اینجوری نفس میکشه ...

حتی نیاز نداشت فک کنه..انقد مطمئن بود

آره ولی خودش بهونه میگیره..میگه کاش صداتو ضبط کرده بودم..لمس ک بهتره

سلامت باشی ^^

۲۱ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۱۲

روشن

دوباره خوندم ... دوباره و دوباره .. انگار که دوباره خوندنش چیزی بهش اضافه می کنه .. هر دفه حس جدیدی داره هر دفه انگار یه چیزی از قلم انداخته باشم ..... بازم ممنون ... قلبم به تپش میفته دوباره

پاسخ:
وایییییی😍😍😍

خواهش میکنم

۲۱ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۳۶

روشن

اوه خدای من میخوای منو دیوونه کنی تا هفته بعد ... خیلی سنگ دلی ... مثل دونگهه ... وگرنه منومنتظر نمیذاشتی ..... قلبم تن تن میزد ... منم مثل هیوک صدای نفسای دونگهه رو میشنیدم .... .. من میگفتم الن دونگهه زیر پله میبینتش .. همه ش استرس داشتم داستان تموم شه ... ببین دکتر به من گفته استرس برای قلبم خوب نیست ... بذار .....

پاسخ:
فیک است دیگر ..تحمل نکنی چ کنی ؟

چون دونگهه حرف نمیزد همسن صدای نفساش بود ک حفظشون شده بود..

دونت وری😍😍

۲۱ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۵۹

Silver Rose

سلام شقایق جون😭😭😭😭😭😭

من بعد مدت ها برگشتم😭😭😭😭😭

دلم برای خودت و کال می تنگ شده بود😭😭😭😭

متاسفانه یه مشکلی برام پیش اومده بود که نتونستم بیام وب...آخرین قسمتی هم که خوندم قسمت 30 بود...امروز بالاخره مشکلم حل شد... و فهمیدم که از سه قسمت کال می جا موندم😭😭😭😭

وااااااااااااای خدا باورم نمیشه که فقط دو قسمت دیگه مونده تا تموم شه 😭😭😭😭😭😭😭😭

دلم براش خیییلی تنگ میشه😭😭😭😭😭😭

همه ی اون خاطراتی که باهاش دارم... اون حسای خوبی که بعد از خوندن هر قسمت بهم دست میداد...نمیتونم باور کنم قراره همش تموم بشه😭😭😭😭

دلم میخواد یه بار دیگه به خاطر نوشتن همچین داستان قشنگی... و از اون مهمتر به وجود آوردن همه ی اون حسای قشنگی که بعد تاز خوندن داستانت بهم دست میداد ازت تشکر کنم.... یه دنیا ممنون

💗💖💟💝❤💗💖💟💝❤💗💖💟💝❤💗💖💟💝❤

💞💓💞💓💞💓💞💓💞💓💞💓💞💓💞💓💞💓💞💓

💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋

💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐

همین الان داشتم قسمت 31 و 32 رو میخوندم...

و هزار بار حسرت خوردم که چرا باید همچین چیزی رو از دست میدادم...

اتفاقی که توی همین دو قسمت افتاد، با اطمینان میتونم بگم جزء زیبا ترین، با احساس ترین، شیرین ترین، و دوست داشتنی ترین صحنه هایی بود که تا الان خونده یا دیده بودم...

خیییییلییی خیییییلییی خیییییلییی دوسش داشتم

😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

ایونهه داروی روح و جسم همدیگن...

طوری که اگه یکیشون نباشه، اون یکی میشکنه... داغون میشه...از درون یخ میزنه...

درست مثل واقعیت...

یادته وقتی دونگهه تازه رفته بود سربازی چجوری مریض شده بود؟زونا گرفته بود...

از دوری هیوکیش همش غمگین بود... احساس تنهایی میکرد...

تا جایی که هیوک مرخصی گرفته بود و رفته بود بیمارستان دیدنش...

حتی خودشونم میدونن که درمان همدیگن... که چقدر به همدیگه نیاز دارن...

که چقدر گرمای عشقشون میتونه سرمای مشکلاتو از بین ببره...

قسمت 33 رو هم الان خوندم...

شش ماه گذشت... چی کشیدن هر دو شون تو این دو ماه رو فقط خودشون میدونن...😢😢😢😢

من که دیگه طاقت ندارم... بی صبرانه منتظر لحظه ی دیدارشونم😭😭😭😭

ممنونم عزیزم خیلی عالی بود❤❤❤❤

خسته نباشی💞💞💞💞

پاسخ:
سلامممم گل گلی خوبی ؟😍😍😍

خوش برگشتی ..

دل ما نیز

عب نداره فدا سرت...همه اینا هم ک با هم خوندی نو جوووون😜😍😍😍

آره دیگه داره تموم میشه..دل خودم ک واسش کلی تنگ میشه.

واسه اپش واسه شماها ...

مرسی منم از تو مممنونم ک تموم مدت پیشم بودی و نظر میداشتی و باهام حرف میزدی

😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

دقیقا همینه..شاید خودشون نفهمن و یا بهش بی تفاوت باشن

ولی وابستگی واقعا اینجور مریضی ها رو ب وجود میاره..

اصلا طوری ب هم کشش دارن ک نباشن اینجوری میشه و وقتی باشن با هم حالشون خوبه و خوب میشه

ب زودییییییییی

خواهش میکنم^^

۲۱ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۴۶

sara

سلاممممممممم😍😍

وااااااایییییییی شقایق تنبیه نبوووووود ک قتلللللل عاممممممممممممممم بوووووود😐😐

ولی بخاطر اختلاف شدید هیچ جای اعتراض نیس تا هر وقت ک خودت بخوای منتظر میمونیم☺

منظورت از نقطه ضعف دقیقا چیه؟؟؟؟😐

فقط ی نقطه ضعف داره اونم اینه ک انقددددددد جملاتت و توصیفات روانی کنندس اخرش هممون دیوونه میشیم😅

این قسمت ک هیچییییییییییی هیوک درد میکشید من بدتررررررر😭😭

الهییییییی بگردم واسش😭😭

دونگهه کامل بچمو نابود کرد😢

خب زودتر میومدییییییی انقد طولش داد هیوکی دیگ واقعا داشت نا امید میشد از اومدنش😭😭

خب دیگ انرژی منفی پررررررررررررررررررر😍

دونگهههههه اومددددددددددددددددد😍😍😍😍😍

دس و جییییییییییغ و هوراااااااااااااااااا 🙌

نبریک اولو باید ب شیچول بگم ک پا ب پای ایونهه سوختن😢

تبریک دوم ایونهه شیپران عزیز😊

تبریک سوم ب نویسنده عزیز ک منهدم سازی کامل انجام داد😐

ب خودشونم تبریک نمیگم چون 80 سال پیرم کردن😕

عرررررررررررررر قسمت بعد بلبل زبونی هائه را برای بازرس جان شاهدیم😍😍

بعد هم کارهای ایونهه ای😈

وااااااااااااای ب قسمت بعد ک فک میکنم میخوامممممم از خوشحالیییی منم پرواز کنم برم زیر همون پل😢😢😣😭😭

چرا من نباید ی سنگ از اون پل باشممممم چرااااااا😭😭

من قسمت بعد نیستمممممممممم😭😭😭

تنبیهشون کن دور بزار من حرص نخورم آپ کردی و من نمیتونم بخونم😶😑

ممنون شقایق جون مث همیشههههه عااااولیییییی و دوست داشتنی خسته نباشید😍😍😘😘🍓🍓🍭🍭

پاسخ:
سلام اگوووووور

چ کنم دیگه مگه راهی هم واسه آدم میذارن ؟😐😐

هی هر چی میخام واسه روی گل خواننده هایی مث تو کادو بدم نمیذارن ک-_____-

مرسی خو ک انقد دوسش داری😍

دونگهه از هیوک ی آدم دیگه ساخت ..با 180درجه تغییرات '_'

دقیقااااااا..انرژی منفی و چس ناله ها همینجا پرونده شون بسته میشه 😍😍😍

شیچول نازم..فرشته های داستان بودن

ب خودشونم بگو گناه نداشته باشن ی وخ

😂😂😂❤

چرا انقد همه چیو خوب میگی و درست حدس میزنی ؟😐

انقد تابلوعه یا تو زیادی باهوشی ؟😐

وای آره خودتو آماده کن...زیر پل باز قراره .....

نمی گم-_-

خواهش میکننممممممم😍😍😍😍🍬

۲۱ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۱۵

elham

سلام ...😢😢😢😢😢😢حسایی که واسه حال هیوک نوشتی با روح آدم بازی میکنه انگار پای ی فیلم نشسته بودم تازه اشکامم درومد خیلی مقاومت و مرد بودن و غرور و محکم بودنشو تو این حال بد قشنگ نوشتی ....تماس دونگهه هم که ....چی بگم ....دوباره زیر همون پل ....کاش زودتر این انتظار واسه هیوک تموم شه ....حالشون بده 😭😭😭😭😭😭امشب یکی از بدترین پنج شنبه های عمرم بود ولی این فیک تونس ی ذره هواسمو پرت کنه کلا باهاش زندگی کزدم ....ناراحتم داره تموم میشه ....عالی نوشتی عالی به نظدم من نقصی توش نمیبینم کاش میشد بازم ادامه داشته باشه ....فقط دونگهه میشه حرف بزنه من مردم از انتظار میشه فصل دوم داشته باشه حتی شده قسمتای کم میخوام بیشتر عشقشونو بخونم ....🤗🤗🤗

پاسخ:
سلامممم

ای خدا چقد شما گریه میکنید😭😭

دیگه آخرای گریه هاتونه..خودتونو واسه دل ضعف رفتن آماده کننید 😍

تموم میشه ..

واو خوشحالم ک اینجوری شد واست

مرسی عزیزم*-*

حرف بزنه ؟ خودت چی فک میکنی 😍؟

۲۱ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۲۵

روشن

سلام شقایق جان هر روز میام سر میزنم خیلی دبر کردی بذار دیگه خیلی انتظار کشیدیم .... راستی میشه فصل دوشم بنویسی ... دلم برا شخصیتای قشنگ داستانت تنگ میشه ... تو فکر ش باش بنویس تا هر وقت باشه منتظر میمونم .. این ایونهه خیلی شیرین و دوست داشتنین دوست دارم بیشتر با هاشون باشم .. روش فک کن ایده های زیادی میتونی پیدا کنی برا ادامه اش لطفا ادامه بده

پاسخ:
سلام عزیزم

بفرما اپ شد..البته کم کاری از خواننده ها بود ک دیر اپ کردم

مرسیییی ک دوسش داری

حالا تا تهشو بخون^^

۲۱ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۵۱

Calara

سلام عزیزم بابت همه ی زحماتی که واسه ی این فیک عالی انجام دادی ممنون😘😘🌹🌹🌹🌹

پاسخ:
سلام مرسی خو خواهش میشه😻😻😻

۲۰ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۳۰

sara

واقعا انقد اختلاف نظرا و تعداد دانلودا زیاده روم نمیشه بگم آپ کنی:"(

پاسخ:
امشب آپ میکنم دیه

۲۰ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۵۲

Niky

سلام بچه ها حیفه که واسه این فیک فوق العاده نظر کم داده بشه لطفا نظر بزارید دیگه

پاسخ:
مخصوصا ک الان دیگه اخراشه

۱۹ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۱۱

elham

سلام بچه ها خسته نباشید میشه ازتون خیییییلی دوستانه بخوام نظر بذارین وقتی میخونید فیکو خواهش میکنم ممنون دوستون دارم ....قرار بود امشب آپ شه ...نشد ...دلیلش نظرات کمه ....شبتون قشنگ

پاسخ:
😻😻😻

۱۸ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۲۵

R@zii

دروووووودددددد
یکی از عوارض الفیش بودن همینه ها😊😊
فک کردم نظر نهادما ولی هرچی گشتم پیداش نکردم😆😆
بعد کلا فهمیدم توهم زدم نظر گذاشتم😂😂
اینا که همو ندیدین بازم😢😢😢
یکی به من بگه چرا من انقد امیدوار بودم تو بغل هم از خواب پا میشن😑😑
تمام امیدهام نقش بر آب شد با این حرکتی که هیوک زد😭😭😭
ولی خودمون عشق چه میکنههههههه😍😍
فدامدای حس ششم هائه که قلبش حضور هیوک و درکیده😍😍
ضربان نامنظم قلبش و عشقههههههه😍😍
ولی یه چیز بگم بهم نخندا😅😅
وقتی فهمیدم با بقیه حرف نمیزنه و هنوزم درحال تظاهره که لاله به طور ناجوری ذوق مرگیدم 😅😋
فقط برای هیوکیش حرفیده😍😍😍
ای جووونم ای جووووونمممم...
الان تنها کسی که صداشو شنیده هیوکهههههههه
من برم جامه بدرم بیام منتظر بشینم برا قسمت بعد
نه خسته گلی🌹🌹
مثه همیشه عااااوولللییییی
بوس بوس😙😙😙

پاسخ:
سلامممم

الفیش عست دیگر😅😅

ماهم نمی تونیم چیزی بگیم لامصب😅

میبینن ک بالاخره

همین بس نبود؟ بغل هم پا نشدن ولی بغل هم ک خوابیدن

مگه امیدات چی بودددددد؟😨

حرکت ب این فاکنده ای

واقعا ؟😂😂

آره میخواد دقیقا اولین حرفاش واسه هیوک باشه

مرسیییی سلامت باشی

بوس

۱۸ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۵۵

sadaf giraffe

سلامممممم...اونی جان...خوبی؟؟؟

آخی هیوکی نمی خواد از هائه جداشه....عسیسم

هائه فهمید...واقعا از روی عطرش فهمید...چقدر اینا عشقولین...درک نمیکنم چرا نبیاد هائه بفهمه...

وایییی کاواییییییی*_*....هردوتاشون آرامش پیدا کردن...من فداشون بشم که آرامششون رو از هم میگرن...خووووداااااااا...

هیوک هم فهمید هائه میخواد مرد بشه بعد برگرده کنارش...بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم

دست گلت دردنکنه عسیسم خسته نباشی

پاسخ:
سلام گوگولیییی😍

خوبم تو خوبی ؟

پیر شد تا ازش جدا شد و رفت بیرون از اتاقش

اوم..آخر فیک می فهمی..

دوتاشون اصلا بعده ی عمر خوابشون برد *----* .-.

آره چولا همه چیو بش گفت فهمید دیگه

خواهش ^^

۱۸ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۰۱

حنا

سلام عزیزم خوبی؟؟؟

چقدر قشنگ‌جفتشون اروم شدن😍😍حتی دونگهه که فقط حس کرده بود هیوکو کناره خودش اروم شده بود😍😍

چقدر این عشقشون قشنگه اخه❤️❤️

کاش زودتر مرد بشه دونگهه تا برگرده پیشه هیوک☹️☹️

فدای اینطوری تلاش کردنش واسه مرد شدنش خب😍😍

مرسی عزیزم❤️❤️❤️❤️

پاسخ:
سلام حنا^^

دیدی دوتاشون بعدش چ راحت خوابشون برد؟ ی خواب راحت

اخرای فیکه دیگه..تموم میشه این دوری😍

خواهش عزیزم^^

۱۷ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۱۳

Mahsa

خیلی عالی بود ممنووووووون

پاسخ:
خوهش^^

۱۶ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۱۱

TNT

دروووود!!! 😍😍😍😍😍

این است معجزه عشق! 😆 هر کی مخالفه بیاد یه صوبت خیلی دوستانه باهاش داشته باشم! قول میدم دردش نگیره خیلی !😑

پچ پچچچچچچ!! 😭😭😭😭❤❤❤

عاشق آروم شدنشونم! 😉

ماهی زرنگ!!! شک کرده! 😀😂

همچنان همه منتظر چشم توو چشم شدنشونیم!! اینکه ماهی با قدرت پیش بازرسش برگرده! 😍

دستت مرررسیییی!! 😍✌

پاسخ:
دروووود

واقعا موجزه س*-*

جون باو برو صحبت کن با انتی ها ببینم چن نفر قراره لنگ بزنن😂😂😂

اصلا کلن بش چسبیده بود تو گوشش پچ پچ میکرد و نویسنده رو دیوانه ی عالم میکرد-_-

منتظر باش..ب زودی ب پایان میرسد این فراق

خواهششش

۱۵ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۴۶

Elham

اخیش خیالم راحت شد دونگهه خوب شد ... امیدوارم هرچه زودتر همدیگر رو ببینند

😘😘مرسی چقدر زود اپ شد این پارت 😄

پاسخ:
مگه میتونس خوب نشه ?*-*

همین ی مورد بود دیگه ..😅😂خواهش

۱۵ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۲۷

Lily

وای خیلی قشنگ بود روحتو میبره اسمون مرسیییییییییییییییییی💍💍💍💍💍💍💍💍💍💍💍💍💍💍💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓

پاسخ:
مرسی خب ی عالمه 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😱😱😱😱

۱۵ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۰۶

بارموند

عی واااااییی با این مرد عاشق چه کنیممم

باعطر هیوک که داره دیوانش میکنه چه کنیممم

منم ک اصولن تو قسمتای حساس داستان حضور دارم :)

عی وااای این وینترلاو لعنتی چ میگه :"")

ماشالا ب خواب سنگین هاعه و این فرشته نجات ک تندی اومد حالشو خوب کرد و رفت و فقط یه عطر از خودش گذاشت...

راسی قسمت قبلیو ک خوندم نتم قطع شد تا دیروز وصل شد نتونسم بیام باز :( سوری شقا بیبه

این دو کبوتر عاشق را بهم برسان دیگر >_< تاب نمی عاورم این دوری را

با کامی نظر میذارم اموجی نداره دارم جون میدم :|

خسته نباشی^^

پاسخ:
نمیتونس ازش جدا بشه !!!

دونگهه فهمید ولی دل خودشو گول زد ک هیوک نبوده...شباهت عطر بوده

تو کلا تو صدایم کن خعلی حضور داشتی

هر دفه بخام بیام تو سایت گوشیو سایلنت میکنم ک نشنومش😐

عب نداره فدا سرتتتتتتتت

ب زودی ب زودی

آره کامنت گذاشتن با گوشی نعمتیه:/

سلامت باشی^^

۱۵ بهمن ۹۵ ، ۱۳:۱۶

m&e&d

سپاس

دوست واقعی یعنی چولا

یکی طبقه بالا بغل بغلی میکنه ,ایشونم پایین کشیک میدن و منتظر پرنس میمونن تا وقتشون به پایان برسه.

مام همچنان منتظر دیدار مجدد

پاسخ:
چولا فرشته س

بعله خلوت بهشتیشونو بهم نمی زنه ..منتظر میمونه*-*

خواهش

۱۵ بهمن ۹۵ ، ۰۲:۰۶

اسرین

چی خیال کردی وقتی دوتا آدم عاشق هم باشن قلباشون یکه واسه همین خیلی ساده وجود همو احساس میکنن و قلبهای همو در مان میکنن از قدیم دروغ نگفتن یه روح در دو بدن.......
ولی فدای اون سوپ خوردن بشم البته قبلش فدای اون مرد شدن بشم فقط حیف این نویسنده نمیزاره هیوکی کنارت باشه تا مرد شدنتو لحظه به لحظه ببینه نمیدونم مشکلش چیه .......
در اخر با اینکه دلم هنوز رضا نیست ولی بوس بوس
ککککککککککک شوخی کردم بوووووووووووووووووووس بوووووووووووووووووووووووووووووس این قسمت عالی بود باز من از حس عاشقی این دوتا رفتم تو ابرا...

پاسخ:
وقتی همو بخوان واقا هم همینه *----*

اوهوم از بس حس خوب داشت اشتهاش باز شده بود کشید بالا کاسه رو😂😂

آخه اگه میذاش ببینه ک از پیشش نمی رفت

ب زودی دیگه راضی میشی 😂😂

خواهششششش میکنم بوس بوسسسس

۱۴ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۰۱

elham

😘😘😘😘😘😘😍😍😍😍😍😍😍عاشقتم چون آپ کردی ....اوپس ....فک میکردم صحنه داشه باشه پ چی شد؟؟🙁🙁🙁

پاسخ:
ن هنوووز😂😂😂

خواهش ^^

۱۴ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۳۶

tarane

سلام عزیزم.
آره دونگهه زود مرد شو و روی پای خودت بایست و برگرد پیش هیوکی که خییییییلی منتظرته.
بله که دکتر اومده بود اونم چه دکتری . خودش امپول انرژیه برای دونگهه . اینقدر به هم علاقه دارن که تویخواب هم هیوک رو حس کرده بود . وجودش رو بوش رو همه رو فهمیده بود.
کی میشه این دو تا عا/شق پیشه ی بی تاب دوباره به هم برسن و آرامش همیشگی پیدا کنن؟
ممنون عزیز دلم خیلی عالی بود ^---^

پاسخ:
سلام عززم

یس داره همین کارو میکنه

اصلا دکتر بود دیگه مگه غیر از اینه؟😍

ب زودیییبییییییی

خواهش میکنم ^^

۱۴ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۱۹

حنا

چرا تازگیا من همش عقب میوفتم⁦:-[⁩⁦:-[⁩

چش شده بوده بچه ماهی ؟؟؟؟؟؟؟⁦:-(⁩چرا مریض شده بود؟؟؟؟

از دوریه هیوکیش بود نه؟؟؟؟؟خب اخه چرا نمیمونه پیشه هیوکیش تا خیاله ماهم راحت بشه⁦⁦:-(⁩

الهی هیوک چقدر‌بی تاب بود⁦:-(دلم کباب شد براش خب⁦:'(⁩

چقدر‌خوب که تو بغلم هیوکیش اروم گرفت بچه ماهی مون⁦^_^⁩

مرسی عزیزم

پاسخ:
عه دیگه این اخراش عقب نمون خا:(

آخه خیلی داره ب خودش سختی میده

داره کارایی رو میکنه ک هیچ وقت عادت نداش..بایدم مریض شه

خواهش میکنم 😍

۱۴ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۵۴

روشن

ههههه هنوز تو شکم چقد زود گذاشتی ... نمیدونم چطوری خوندم ... منتظر نبودم .... بالا سوال پرسیدی . همین ادمایی مثل شمایید اینقد داستانتون رو قشنگ مینویسید ادم نمیتونه سر قول و قراراش بمونه ای جلادای نتاسزنتدزخهزتسنز خخخخ ممنون بابت داستان قشنگ و توصیفات قشنگترت ... دلم گرفت گفتی داره تموم میشه .. حداقل یکی دوقسمتی رو بگذار با خوشی بگذرونن بعد این همه استرس ...

پاسخ:
ی بار ک زود میذارم دیگه دفه بعدش قشنگ از دلتون در میارم😂😂

تقصیر خواننده هاس..نظرا ک ب حد نصاب برسه منم زودی آپ میکنم^^

خواهششش میکنم ..باوشه^^

۱۴ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۴۶

sherlock

عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشقتم شقایق!!!😍😍😍اصلافکرشم نمیکردم انقد زودبزاری...واقعامررررررسییی..قلمت محشرررررررره😃حالابرم بخونم تاپس نیوفتادم😂😂😂😂

پاسخ:
ما نیززززززززززززز😍😍😍😍😍😍😍

دیگه ی هدیه ی کوچک ناقابلی از طرف نویسنده بود😅

مرسی خو*-*

۱۴ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۴۳

sara

سلامممممممم😍

واااااااییییییییییییی ممنون ک آپ کردییییییییی هر دقیقه چک میکردم ببینم اپ کردی یا ن😅

عررررررررررررر هیوک ک میگههههه میخواممممم برگردممممممممممم😭😭

حالا نمیشه منتظر نمونی و خودت بری پیشش😐

هم ما رو از کار و زندگی انداختی هم شیچولو از هم جدا کردی خو😑

خودت رفتی پیش دونگهت دلت آرومه ما چییییی؟؟؟؟؟😒

دونگهه این قول بود تو دادی😒

میگفتی یا من بیام یا تو خودت پاشو بیا😅

خوشم میاد هم هیوک واسه دونگهه ژلوفنه هم دونگهه واسه هیوکش😍

آخر هیوکی جان هم بعد از مدتها دلش ب خواب رضایت داد😊

دونگهه نمیشد یکم سوال پیچ کنی مینارو تا جوابتو بدهههههه😒😒

دوربین مخفی چیزی نیس بفهمه هیوک دیشب اونجا بوده؟؟؟؟😑

این همه هیوک حرف قشنگ زد حیففففف نیسسسس مخاطب حرفاش نشنوه😭😭😭

این همه هیوکی اومد دکتری کرد آخرشم هیچ😐

حالا مینا گفت دکتر بوده تو چیکار ب حرف اون داری ببین دلت چی میگ😯

ولی دونگهه ک هنوز حرف نمیرنه😑

یعنی میخواد واسه اولین بار با هیوکی حرف بزنه عایا؟؟؟

یا این همه جدایی الکیییییی بووود😑

دونگهه جان تو کلا ذاتا لوس و تو دل برویی الکی زحمت نکش 😅

برگرد تااااا باهات خوبممممممم😑😑😑

ممنون شقایق جون مث همیشه عاولیییییی😘😘😍😍🍓🍓🍭🍭

پاسخ:
سلام سارااا😍😍😍

عزیزم😂😂💟

ن لامصب اگه میشد ک میموند پیشش -____-

خوده لعنتیش نمیخاد

میخواد صبر کنه ک هائه برگرده

حالا مگه تو دلت آروم نشد ؟ راستشو بگو -______-

اوهوم..دوتاشون خوابیدن اصن

اون گفت خوابم میاد..اون یکی هم راحت خوابش برد

آخه نمیتونس باور کنه..ک اینجا بوده..واسه همین مینا اگه ی دروغ کوچیک میگفت فوری باور میکرد

لعنتی...چ حرفایی هم زد

هنوز شاید واس خودش برنامه هایی داره

شایدم ی چیزی مثل همینی ک تو میگی 😏

نخیر الکی نبود..داره ی کارایی میکنه

خواهش میکنمممم😍😍😍

۱۴ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۳۷

mary

سلام

نمیشه هائه بیمار نباشه خب این خیلی بده درد داره

آخی هیوکی چه عشقولانه گرمش میکنه

متشکرم واقعا خیلی زیاد

پاسخ:
داستان خوب باید درد و دوری هم داشته باشه ک خوب شه

ب هر حال دیگه اخراشه پس بیشتر اذیتشون نمیکنم

خواهش میکنم ^^

۱۴ بهمن ۹۵ ، ۰۲:۰۵

Elham

نازی انهیوک و دونگهه عزیزم .... بالاخره هیوکی ، دونگهه رو دید عزیزم خیلی خیلی با احساس و رمانتیک بود .

شقایق باورت نمیشه من از لحظه ای که چولا به هیوک گفت که بریم ضربان قلب من بالا رفت تااااااااااااااااااااااا وقتی که دونگهه رو دید بعدش تونستم یکم نفس راحت بکشم 😥 ؛ البته کامل نه ها چون هنوز حال دونگهه خوب نیست 😔 ..... امیدوارم که خیلی خیلی زودی خوب شه چون الان هیوک هم پیششه ..... نازی😁

خسته نباشی گلم .... ایشالا که نمره های خوبی از امتحانات بگیری .

ما منتظرتیم .......❤

پاسخ:
برا خودش هم بد بود هم از طرفی خوب بود..ولی نمیتوس نبینه دونگهه رو

دقیقا قلب هیوکم همین بود..شوکه شده بود ک تا چند ساعت دیگه میتونس دونگهه رو بعدا چهار ماه ببینه !

میگفت همین امشب ؟ ب این زودی ؟

خوب میشه..چاره ی دیگه ای هم داره ؟

مرسی خب😻😻😻💕

۱۴ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۵۲

m@ry@m

سلااام عزیزم😍🤗

ای جان این لبخندای مرررگ شیوون😍گربه ی شیطون چلوند لپشو😂😍

واااایییی قلبم صد بار اومد تو دهنم تا هیوک برسه به ماهیش😢😭واقعا سربازرسمون چقد عوض شده ساکت و آروم شده مثل عشقش مثل دونگهه😢

ای خدااا پسرمون رفت مرد بشه برگرده پیش هیوکیش اما از دوریش ببین چه مریض شدهههه😭

چه حرکت مرررگی زد واسه گرم کردنش.وااااییی😍😢فوق مرررگ بود اصن.ماهی پاشو ببین هیوکیت اومده😭

نههه من نمیخوام تموم شه این فیک قند و عسل خالصه😭😭شقااایق قلمت آخر منو میکشه😍😨عالیه.خسته نباشی عزیزم😘💙

پاسخ:
سلام مریم

خوبی ؟

اصلا عاشق اینه ک هر دفه میخنده دس بزنه ب چالاش😻

خیلی عوض شده

یادته اولای فیک چجوری بود ؟

حرف زدن ...راه رفتن...همه چیش

اوهوم..سخته ولی داره خودشو مجبور میکنه

پا نمیشه ک..هیوک اصلا میخواد دونگهه نفهمه

مرسی عزیزم😭😭😭💕

۱۴ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۳۰

sadaf giraffe

سلام اونی جونیی...امتحانات تموم شد؟؟!!هورااااااااااا

آخی هیوکی بی تاب دیدن هائه ...

بیچاره هائه چرا مریض شده بود؟!!!...به خاطر دور بودن از هیوک...یا واقعا بیمار شده بود؟؟

عسیسم دلم براش پرپر شد...

هیوکچه به فکرشه.....هم میخواد گرمش بکنه....هم میخواد خودشو بهش نزدیک کنه....امده بود از دیدن هائه خوشحال بشه ولی ناراحت تر شد که...

الآن اینا کنار هم خوابیدن...یه موقع عموی هائه نیاد...قرار بود فقط دیدن باشه اونم یواشکی ...ولی چه اتفاقهایی افتاد...

زود خوب شه هائه...

جواب سوالت هم خب رشته م تجربیه...یه کوچولو ادبیات دوس دارم ولی شیمی رو عشقه*--*

خسته نباشی اونی جان...مرسسسییییییییی

پاسخ:
سلام آره تموم شدن مرسییییییی

خیلی بی تاب بود..چهار ماه گذشته بود دیگه

آره دیگه مریض بود.. :|

این دیدار واسه هیوک هم خوب بود هم بد

ولی واقعا ب دیدنش نیاز داشت چ دونگهه نفهمه چ بفهمه

آره قرار بود یواشکی تر باشه ولی نمیدونستن دونگهه مریضه

موفق باشی*-----*

مرسی عزیزم

۱۳ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۰۶

TNT

دروووووددددد!!! نقاشی طور!!!!! 😍😍😍😍😍😍😍😱😱

همش چار پارت ؟؟ نهههه دلم از الان تنگ شد براش!!! 😢

اون لپ کشیدنا رو گفتیم چولا ب نمایندگی انجام داد 😂😂😂جرعت نمیکنم دست بهش بزنم که..هیبومو میندازه ب جونم! 😂

اخخخ فدای هیوک و بی طاقتیاش که خفه شده توو سکوت و سکوتش!!!

فدای ماهیش!! 😭😭😭

منتظر چشم توو چشم شدنشونم !😍😍 دل در دلمان نییس!! باشد که سر به بیابان نهیم!!! 😍😍

لاو یا چینگوووو!!! 😉❤

پاسخ:
بله ب سفارش جنابعالی رسیدگی شد😂😂😂😻😻

آره..همش ی ذره دیگه

دل منم خیلی تنگ میشه براش😭

آره ..هر چی بگین همون میشه😐لامصب

شاید اصلا چشم تو چشم نشن..

لاب یا تو😻

۱۳ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۲۵

m&e&d

تشکر

بعضی مواقع اسارت عشق و احساس اینقدر وسیع و گسترده است که همه شجاعت,مقاومت,سلامت,لیاقت انسانها رو زیر سوال میبره و کمتر نیرویی قادر به کنترله.

هیوک و دونگهه هر دو در این نقطه هستن که هر کدوم به نوعی یکیشون سلامتیشو یکیشون شجاعتشو بخاطر دیگری ازش گذشتن.

هائه به گرمای تن هیوک شدیدا نیازمنده و کمبودشو حس میکنه,هرچند که میخواست بزرگ شه ومرد برگرده ولی دلبستگی فرای تصورات و منطق انسانهاست

پاسخ:

اوهوم خاصیت عشق همینه. همین که تمام عقل و منظقو به زنجیر بکشه و هر منطق و درکی رو نابود کنه جوریکه فقط طرف مقابل برات مهم باشه

دقیقا. عشقی که تو این مقطع هیوک به دونگهه و بلعکس دارن عشقی هست که دراون میشه از هرچیزی گذشت دیگه سلامتی و شجاع بودن در مقابل قدرت عشق که چیزی نیس

هاعه دوست داشت خود کاملشو برای هیوک بیاره نه اون بچه ی ناز نازی رو تا بتونه یه عشق ناب و کامل نشون بده ولی بازم منطق عشق چیزی نیست ک بشه جلوش مقاومت کرد

۱۳ بهمن ۹۵ ، ۰۲:۴۱

اسرین

بیا اینقدر این دوتا از هم دور کردی که هائه مریض شد بعد میگه چرا قهری خودتو جای من بزار خودت بودی قهر نمیکردی ااااااااااااااه.........
درسته که هائه مریضه و من دل خوشی ازت ندارم ولی تصمیم گرفتم که دیگه با هات اشتی کنم اونم واسه اینکه این اخراش باز یه کوچولو عشقولی شد و خدا رو شکر بلاخره به هم رسیدن و من بعد چند قسمت تونستم یه کوچولو نفس راحت بکشم البته اگه قسمت مریضی دونگهه رو حذف کنیم .......................
البته ،الللللللللللللللبته اگه باز نخوای از هم دورشون کنی .......
مرسی بوووووووووووووووس بوووووووووووووووووس

پاسخ:
داره تموم میشه این فیک و تو هنوز با من قهری😐

اخجون بالاخره آشتی😂

اصلا مریض بودن دونگهه باعث اون حرکت مرگ هیوک شد...

خوب میشه ک

خواهش مااااااچ

۱۳ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۰۸

بارموند

نعععععع تموم نشههههه😭😭😭😭 من باهاش زندگانی میکنممم😭😭

شقا بیبهههه😭😭😭 فیوریت نویسنده من 😭😭😭 چرههههه😭😭

هنوز نخوندمش😔😢 برم فلن

پاسخ:
داره تموم میشه 😭😭😭😭😭😭😭

نیومدی ک😥😭😭

۱۲ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۳۰

elham

های ....خوبی....چسبید اونم بعد دروغگوهای کوچولوی زیبا ....اصلا من کلی با این انرژی میگیرم وسط درس خوندنو ...بخش و اونم اطفال خوندن کلی ذهن آدمو باز میکنه ...کاش بشه قسمت بعدو بذاری ....تورو خدا نظر زیاد بذارین ....مرسی عزیزم

پاسخ:
انرژی بگیری ک خوبه ولی فکرت وسط درس منحرف نشه 💀

خواهش میکنم^^

۱۲ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۱۲

Star

😐🔫

پاسخ:
چیه خب:|

۱۲ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۰۲

sara

سلااااممممم😍😢

نظر پاک شدن خر است😐😐

انقد سر این قسمت خوشحال بودم کلا یادم رفت چیکار کنم 😂😐

از حس و حال پریدم یادم رفت چی باید میگفتم😑

ولی در کل این قسمت زمینی نبود همش تو اسمونا بودم😍

اون از لبخند دخترکش شیوون😍

از اونورم ک بی طاقتی هیوک😍

میخواست فقط بره ببینه همون اول لباساشو گسیخت و رفت بغلش😂

هیوکم بخواد کاری نکنه هائه اخر خلع سلاحش میکنه😈

مینا جان بی خودی نگران نباش تا حالا خوب بودی بقیش هم بی ادب نشو😐

عخعی هیچول باید تا صب همونجوری بشینه اونجا😅

ولی چرا دونگهه حالش خوب نیس این حرفای مرگ هیوکیو گوش کنه😭

حالشم خوب بود بعد این حرفا ی چیزیش میشد😂

جمله اخر خیلییییییییی خوب بود😢

قلمت واقعااااااا عالیهههههههه😐

وقتی ی فیک قوی میخونی دیگ نمیتونی خیلی فیکارو بخونی😑

شقایقققققق خواهشششششش همین هفته اپ کن😭

باور کن این هفته اپ نشه اسکلت میشیم💀💀

ممنونننننننن عزیزمممم خیلیییییی عاولی بود خسته نباشید😍😍🍭🍭😘😘🍓🍓

پاسخ:
سلام سارا😻

عب نداره😐

عزیزمممم ...

اصلا بذار خلاصه کنم...

مگه حرفی می مونه وقتی واسه این ک تن یخشو گرم کنه بیاد و لباسای دوتاشونو

دراره و بعد محکم بغلش کنه ک گرم شه ؟😐

مینا بدبخت😂😂

جمله ت مرا پوکاند😂😂

خو می شینه..توقع نداری ک بیاد وسط خلوت ایونهه ؟💀

مرسیییی خب

قوی چیه ب ب😐💕

چشم

سلامت باشی با اون ابنباتات😻💕

۱۲ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۵۳

Lily

واسش همیشه لحظه شماری میکنم مرسسییییییییییییییی🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤💍💍💍💍💍💍💍💍💍💍💍💍👌👌👌👌👌👌👌عالیه

پاسخ:
واو مرسی خبببببببببب👀💀😱😱😱😱😱😱😱❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

۱۲ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۳۷

tarane

سلام گلم.
اخی دونگهه از دوری هیوک مریض شده :(
هیوک هم که از دوری دونگهه یه لحظه اروم و قرار نداشت.
ای کاش این جدایی زودتر تموم بشه و به هم برسن دوباره .
خوب شد که هیوک این موقع اومد پیش دونگهه . حالا دوای همه ی دردای دونگهه پیششه.
ممنون گلم عااالی بود :*)

پاسخ:
سلاممم

اصلا دوتاشون مریضن

تموم میشه بالاخره

اوهوم اصلا حق نداره خوب نشه!!

خواهش میکنم^^

۱۲ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۲۸

روشن

هوفففففففففففففف قلبم خوابید .. هیجان وتپش قلبم از هیوک بیشتر بود .. این داستان چرا اینجوری .. اصلا یه جوریه .. زیادی یه جوریه ... خیلی قشنگه .... الن برا بقیه اش چه کنم تا هفته بعد صبر کنم ... از داستانای هفته ای متنفرم .... گفته بودم داستان قسمت قسمت نمیخونم به خاطر همین چیزاشه ...

پاسخ:
هیوک رسما داشت وا میرفت ..چجوریه چجوریه ؟👀

اوه مرسی

جالبه با این ک در حال اپ بود خوندیش...

چیزی دیگه هم حالا نمونده ب اخرش

۱۲ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۲۶

R@zii

سلام عزیزم
من خوب،تو چه طوری؟
نه خسته برا امتحانا خانوم
شقایق...😭😭😭😭
چرا فکر قلب منو نمیکنی دختر
چرا اینجا تمومش کردی😭😭😭😭
نامردیهههه‍هههههههههه
من ادامشو میخواااااااااامممممممم😢😢😢😢😢
لعنت عجب چیزی بوووووووووددددد...😍😍😍
سه صفحه آخر...😍😍😍
یه ایست قلبی و تماااااااممممممم...
من ملدم😊😊
جووووووووووووووون روش گرم کردنش تو پانکراسم😍😍😍
هیز سوووووو هااااااات هیز سووووووو فاااااااایر😎😎😎
بچم‌ ماهی گرم دوست داره نه سرد😉😉
هی وااااااییییییی این پارت خییییلییییی قند عسلش چسبید بعد مدتها دوری
شقا خودت رحم کن به قلب ضعیف من زود بذار قسمت بعدو
دستت مرسی خوشگله 😙😙😙
منتظر پارت بعدیم به شدت😢😢😢

ینی میشه این هفته آپ شه قسمت بعد کال می🤔🤔😢😢

پاسخ:
سلام خوبییی؟

مرسیییی سلامت باشی

جان😥😭

برا همین گفتم بچز خوبی باشین تا بعدی رو هم سریع آپ کنم دیه😁

دقیقا...لنت ب روش گرم کردنش واقعا😐

باید خودش ل/خت شه هائه رو هم همینطور و بعد....

😭😭😭😭😭😭

هیز مجیک بوی😂😂😂❤👋

چشم شما آرام باش

اپش میکنم خواهش عزیزم

بله میشه 💀

۱۲ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۱۴

Mahsa

خیلی عالی بودددد ممنون

پاسخ:
خواهششش

۱۱ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۵۲

روشن

اپ نشد ؟ ننوشتی ؟ بذار دیگه .... لطفا لطفا

پاسخ:
امشب میذارمش^^

۱۰ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۳۷

R@zii

سلااااااااام
عجب چیزی بود این قسمت😍😍
چه ایده های خفنی داری تو دخترجان💕💕
ینیا این قسمت همش درحال غش و ضعف بودم من برای این دوتا
فدای عاشقی کردنشون خو😍
من الان تولد گرفتن هائه واسه آقا پلیسه رو کجای دلم بذارم دقیقا
دنیا دنیا عشق داشت این پارت😢😢
نابود گشتم اساسی
کیک توت فرنگی،دسته گل و از همه مهمتر حلقهههههههههه
ای جووووونمممممم
این پسره ی خوردنی با این عاشقی کردناش هیوک و کشت که
نقاشیاش...
هیوک عجب روزی پیدا کردشون
شقایق بهش بگو برگردههههههه😭😭
زیادی تکامل یافت بسه دیگه
الان مطمئنم واسه هیوکش یه مرد کامل شده
راستی این بچه ماهی چرا ژاپنه؟!!مگه قرار نبود آمریکا باشه؟!!🤔🤔
بغل گوش هیوکه این بچه داره جون میده تو کره😒😒
عاغا من برای بار هزارم عاشق شیوون شدم😆😆
یه آدم چقد میتونه جنتل و با فکر باشه آخه😍😍
فدای اون چال لپاش که آرزومه یه روز انگاشتامو بکنم توشون😅😆
مثه همیشه تک و بی نظیر👌👌
ممنون گلی😙😙

پاسخ:
سلام راضی خوبی؟

عه دوسش داشتی؟

میدونی عاشقی کردنشون واسه خودشون زجر اور شده ولی همچنان دارن ادامه ش میدن

مثل این هدیه فرستادنای دونگهه یا پیانو خریدن هیوک

تولدی ک گرفت واسش و خودش نبود...

وای اون حلقه خیلی خوبه-_____-

روز تولدش نقاشیا رو دید...

خودش باید بخواد...چیز دیگه ای تا اخر فیک نمونده

صبر کن یکم دیگه

خیلی خوشالم ک خواننده هام جدا از شخصیتای اصلی چولا و وون هم انقد دوس دارن^^

مرسی

فدات

۰۷ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۲۲

TNT

درووود و جوووون ی پارت طولانیه دیگههه!!!نخسته چینگو!!!

هیوووووک!! داری میپکی داداچ!😶 نقااااشییییییی!!! میخواااام ببینمشون!!! عرررر!!!! 😭😭😭😭گمونم تلفات بده!😀

وای دونگهههه!! وای ماهییییی!!!! وای هائههههه!!!!😭😭😭گمگشته هنو باز نیامد ب کنعان! گمونم هنو ب اون حدی ک میخواسته نرسیده ک نمایان نکرد خودشو! 😢

الان واس هیوک انرژی حساب میشه یا دلتنگی حاااد؟؟ کداااام ؟؟؟؟ عای ماهی بیا جوابگو باشا!!😶

ژاپن؟😐 وووشش چ نزدیک!!!😱

شیچول حالا باید مواظب این روی هیوک باشن..عاشق..دلتنگ..بیشاره! 😢خوبه ک هستن!

الان من هوش شیوونو کجای دلم بزارم؟ مردیکه ی زرنگگگگگ !!😭😭 خو ما تو رو لاو ک!! اینقده حس معرکه ایه ک در اوج ناامیدی ی کورسوی امید یافت شه!! 😍😍😍 الان باید جفت انگشتا رو از ذوقمرگی فرو کنی توو چالگونه های وونی!!! بعد دو سه بار بکشی لپاشو..ی چندبارم محکم دو دستی بزنی روو شونه هاش بیصدا جیغ جیغ کنی هی بپری بالا پایین!! 😐والا!

دستت مرررررسییییییییییی!!!!!!!!!! ❤❤❤❤

پاسخ:
سلاممم

اوهوم دیگه از پارت بیست ب بعد تقریبا همشون طولانی بودن

باشد که حاشو ببرید*______*

وای عالی ان نقاشیا...حالا شاید عکس گذاشتم :|

اوهوم دونگهه هنوز فرصت میخواد

هر دو ..هم دلتنگی بیشتر همم انگیزه

چالاش ماله چولاعه*---* دس نزن بنده ی خداااااا

فداتتت سلامت باشییییی

۰۶ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۱۴

sadaf giraffe

سلامممممممممم...خوبی اونی جان؟؟

آخی پس نقاشی هارو براش گذاشته بوده...

اومده کره بهش کیک تولد بده وبرگرده...خب خودهیوک رو هم میرفت میدید دیگه...بچه دق کرد از دوری هائه اش...

بازم شیچول به دادش رسیدن...ایول شیوووووونننننن....درود خدای شیون برتو شیووننننییی

عجب فکری...

بچه آروم شد...به امید اینکه بروند ژاپن هائه را دیدندی و او را بازگردانندی...واین دو فنچ عاشق تر از عاشقمون به هم رسیدندی...خخخخخخ(اثرات زنگ ادبیاته...اونم داستان ویس ورامین)

مرسییییییییییی اونی جونیییییی....خسته نباشی

پاسخ:
سلامممممم مرسی خوبم

تو چطوری؟

خب اونجوریام نیس دقیقا...حالا تو پارت بعدی میخونی میفهمی

اصلا شیچول نباشن چ شود..عزیزای دل منن*---*

اوهوم شیوون خیلی کار خوبی کرد..اینجوری کلی کمتر هائه اذیت میشه

بله بله میروند...چی میخونی؟مثکه خیلی ادبیات دوس داریااا *___*

خواههش میکنم عزیزومم

۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۴۸

Hadis

اوه مای گاد دونگهه رویت شد 😨😨😨😱😱😱😱😱😱 البته تقریبا

ینی واقعا چرا رفت ژاپن ؟! دوس دارم بدونم

بسم ا... چرا هیوک یهو وحشی شد دور از جون 😐😦 حالا چی میشد میرفتی تو ژاپن دنبالش میگشتی یکم 😒

ولی خب اینجوری بهتره شاید, من فقط میخوام شاید لاو ترکوندشون بعد این جدایی باشم 💀💀💀💀💀

وایسا ببینم نکنه ما سرکاریم. قرار نیس بهم برسن! ؟ البته این کار از یه هارد شیپر بعیده! فک نکنم دلت بیاد همچین بلایی سرشون بیاری

وای نقاشیاشو دید 💀 بی صبرانه منتظر این لحظه بودم ینی

مرسی نخسته 💙🌹

پاسخ:
دست خطش رویت شد...هدیه هاش رویت شدن

اسمش توی پرواز ولی خودش نه :(

کجا وحشی شد؟:|

تا الان ک نخواست بره..چون دونگهه قول داده برمیگرده پس هیوک هم ذاتا کاری نمیکنه تا خودش ب قولش عمل کنه

ولی شیچول اومدن و حالا تو پارت بعد میبینیم چی میشه

بله نگران نباش ...یه لاوی بترکونم براشون...*_______*

خواهش

۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۱۸

Elham

واااااااااااااااااااای خدای من ... مگه میشه .. چقدر این پارت رمانتیک بود و باز هم مثل همیشه اشک های من در اومد 😢
انقدر قشنگ و کامل احساسات هیوک رو ابراز کرده که به طور کامل باعث میشه آدم با داستان ارتباط برقرار کنه ، بخواطر همینه که من هی گریه میکنم ... 😭
الهی بگردم هیوکی چقدر سخته برات عزیزم کاش منم پیشت می بودم تا یا من به جات گریه میکردم یا حداقل پیشت می بودم که تنها نمی موندی ... 😔
وای شقایق حال تو چه جوریه وقتی که داری مینویسی گلم ... امیدوار تو مثل من گریه نکنی🙏
مرسی، بوس بوس 😙❤ ..... خسته نباشی

پاسخ:
خا گریه نکنینننننن انقد :(

اقای بازرس چند وقتی هس که این همه تغییر کرده و الان انقد دل نازک شده ک زود گریه ش میگیره

حالم خراااابه..میدونی دیه

خواهش میکنم مااااچچچچچ

۰۶ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۴۶

m@ry@m

سلام شقایق 😍🤗

الهی بمیرم واسه سربازرسمون😭چقد داره بهش سخت میگذره این روزا😢

بالاخره نقاشیاشو دید😭نقاشیایی که با تمام عشق و احساسش از هیوکیش کشیده😢

واااییی چه کادوهایی فرستاد واسش😍😭چرا رفته ژاپن🙁خداااا خیلی واسه هیوک سخته اینجور بی خبری😔

شیچول چقددد خوبن آخه😭😍وااای چه صحنه ای بوده هیوک زیر پل😭😭😭من به فدا اون غرورت که منتظری خودش که قول داده برمیگرده برگرده

دم مستر پرفکتمون گرم.عجب حرکتی زده😎من خراب رابطه ی هیچول و هیوکم😭😭هیونگ به این خوبی کی داره آخه😢برید دنبال ماهی😍دل سربازرسمون آروم شه😌

یه درد شیرینی داشت این قسمت.خیییلی خوب بود.خسته نباشی عزیزم😍😘

پاسخ:
سلام مریممم

خلی سخته ولی بالاخره تموم میشه

اوهوم...خیلی واسه هیوک عزیز بودن نقاشیا

اره بیخبره..ولی اگه یه درصد هم میخواست ازش خبر داشته باشه راحت میتونس

خودش نخواس بخاطر سگ غرورش-___-چون دونگهه بود ک قولشونو شکست

واییییی منم همینطور ...اصن عشق میکنم مینویسم

مرسی ..خواهش میکنم عزیزم

۰۵ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۲۷

حسنا

سلاااام ...اصن ازون قسمت ک دونگهه رف منم باش رفتم ۳قسمتی نشد نظر بزارم ..الهی من مرگ ..خدایی با این توصیفا و احساسایه تو نوشته هلت با داغون شدن هیوک کمرمنم شیکس ..خب بچه ماهیی چرا رفتی چرا میمون بی قراره !!ینی فقط اومد ی کیک داد رف؟؟؟؟؟کاش حداقل میزاش همو ببینن هیوکم اینجوری دلش اب میش کT_Tفک کنم یچیزایی مشکوکه چیرع رف ژاپن ها؟الهی اخرش هیوک یکم اروم شد ..ب امید دیدارشون ..فایتینگ

پاسخ:
عزیزم 😂😂

عب نداره

باید میرفت...دلیلش برا خودش خیلی محکم بود ک اینجوری پا گذاشت رو دل دوتاشون

نخیر حالا ب اون صورت 😂

کره بوده و هدیه داده وگرنه میتونسته از جای دیگه ام پست کنه :|

همه هم ک ب ژاپن مشکوکن-_-

فایتینگ^^

۰۵ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۵۲

Lily

معرکه ست اصلا نمیدونم چی بگم👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌💍💍💍💍💍💍💍💍💍💍🌹🌹🌹🌹🌹🌹😱

پاسخ:
واو مرسییییییییییییی خب😱😱😱😍😍😍😍😍😍😍❤❤❤❤❤❤

۰۵ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۵۶

tarane

بی نهایت ممنون گلم.

خییییلی عالی بود.

موفق و سلامت باشی:-)

پاسخ:
خواهش میکنم

سلامت باشی عزیزمممم

۰۵ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۱۷

m&e&d

تشکر

ممنون ازت من به لطف شما تازه فهمیدم زیر پل تنهایی تولد گرفتن برا خودشم عالمی داره ,

میشه یه بار امتحان کنم اگه بعدش سراز تیمارستان یا گشت ارشاد در نیارم و تولد سال دیگه رو تو زندان انفرادی جشن نگیرم بدون کیک و شمع و ...راب ؟؟؟؟؟؟

ولی درنوع خودش بی نظیر بود ایده هات و فکرتو دوس دارم

پاسخ:
زیر پل کنار رودخونه...تنهایی آدم شب تولدش مست کنه ..

😣💔

ن امتحان نکن اینجا ایران عست😶😶😶

مرسی عزیزم *-*

۰۵ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۳۷

elham

های ....چطوری ؟؟...خب ...چقد شیرین بود ...الهی بمیرم واسه هیوک که انقده این خونه و لحظاتش براش دردناکن ...نقاشی هارو دید ...فدای دونگهه بشم با این حس عاشقونش ...تولد هیوکیش یادش بود چقدم کادوش قشنگ بود ولی الان چرا ژاپنه چرا اونجا ؟؟؟بمیرم واسه هیوک زیر پل مست ...خدایا ...عاشق هیچولم که انقده بلده هیوکو نرم کنه ...کار شیوونم حرف نداش خوشم اومدد بسیار ....ممنون ی کم باهاش گریه کردم و آخرشم مثه خود هیوک امیدوار شدم ...عشقشون قشنگه ...ممنون

پاسخ:
هلو الی

هیوک دل تنگه...وقتی لژ دونگهه هم باخبر شی میبینی اونم دقیقا حس و حالش چنان فرقی با هیوک نداره

همه کنجکاو ژاپنن😂😂😂

ب زودی میفهنید عزیزان من

هیوک رسما با تنها کسی ک انقد راحتع چولاست...هی هیونگ هیونگ میکنه دل من میریزههه

۰۵ بهمن ۹۵ ، ۰۵:۳۰

روشن

برگشتم .... خوندم ... با اینکه دونگه بر نگشته بود .... با این که حتی هیوک دونگهه رو حتی ندید ووو یا اینکه حتی ..... اما لذت بردم ...راضی شدم .... نوشته ات شیرین بود ... به شیرینی یک دیدار ... نفس گیر بود ... مکالمه اخر هیچول و هیوک دل ادمو راضی میکنه ..... هوففففففف هنوزم منتظرم ببینم وقتی هیوک دونگهه رو میبینه رو چطوری توصیف میکنی ... مطمعنا قلب من میخوابه چه برسه به هیوک بیچاره ..همممممم نمیدونم اولین باره که با این که دو تا عاشق هنوز از هم دورن اما تلخ نیست ... دفه قبل تلخ بود .. اما امروز شیرین بود خیلی .. به شیرینی ....
با اینکه میدونم قرارنیست دفه بعدم احتمالا این دو تا با هم ملاقات کنم اما هیجان دارم خشحالم ...
ککککککک اسمتم نمیدونم .. میبینی نوشته ات خلم کرده
خلم خودتی

پاسخ:
خوش برگشتی

پارت بعد و بعدیاش عالی میشه

مطمئن باش .. توصیف شو هم عاشقش میشی ..اصن قند عسله

تلخ هس دوریا ولی این اتفاقایی ک طی نبودشان رخ میده شیرینش هم میکنه

شقایق هستم 😂

وا...اول هر پارت یا تو پست ک اسمم هس😂👋

۰۵ بهمن ۹۵ ، ۰۵:۰۳

روشن

میرم بخونم خدایا خدایا خدایا دونگهه برگشته باشه ...... اییییییییییییییی خدایا خدایا .... رفتم که رفتم

پاسخ:
هنوز ن😥😥

ولی هیوک قراره بره ببینتش ...چ بهتررر

۰۵ بهمن ۹۵ ، ۰۲:۵۴

اسرین

من هنوزم باهات قهرم ...............
عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
هیوکی من فدای تو بشم ببین این نویسنده با هات چی کار کرده تو حالت خوب بود عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
هائه تو ژااااااااااااااااااااااااپن چی کار میکنه هر چند قربونش برم تولد هیوکیشو یادش بوده و اومده واسش هدیه گرفته ولی این تو ژاپن چی کار میکنه من نسبت به این عموه حس خوبی ندارم مگه این قرار نبود ببرتش امریکا الان چرا تو ژاپنن ....هرچند باید از وونی تشکر ویژه کرد که مخش کار کردو مینا رو فرستاد با هاش بره دمت گرم مگه تو یهذره به فکر اینا باشی این نویسنده که اصلا به فکرشون نیست ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا باز داغ دلم تازه شد....چولی از حمایتهای تو هم صمیمانه تشکر میکنم که تو این شرایط کنارهیوکی هستی ...واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای الان یه هو یادم اومد الان هائه تنهاست و کسی پیشش نیست که دلداریش بده ای جانم به فدات .......زوداینارو به هم برسووووووووووووووووووووووووووووون هائه گوناه داره تنهاست خوبه هیوکی دوتارو کنار خودش داره...............................
همچنان از بوس خبری نیست......میدونم بعدا دوباره عاشقت میشم ولی الان باهات قهرم ...زیادی حرفیدم ببخشید اعصاب که نمیزاری واسه آدم.............سوری

پاسخ:
ای بابا...

پس کی آشتی میکنی ؟ :(((

همیشه یا میخوای بزنی یا قهری

دیه آخر فیک آشتی میشی مطمئنم😂❤

نترس حس خوبی داشته باش .آدم خوبیه عموش

اینم ک الان ژاپنه رو می فهمی تو قسمت بعد ...عر زدناتو خب😂😂😂

بزودی از بوس هم خبر میشه 💀

بله بله میدونم فدات

۰۵ بهمن ۹۵ ، ۰۲:۰۹

حنا

چقدرمن دلم واسه هیوک‌میسوزه اخه⁦:'(⁩اصن‌بچم‌داغون شده رفته⁦:-(⁩

من چقدر منتظر بودم‌هیوک نقاشی های‌دونگهه‌رو ببینه⁦^_^⁩

الهی دونگهه هم داره عاشقی میکنه به روشه‌خودش

ولی به نظره من وقتی اومده بود کره باید میرفت میدید هیوکو⁦:-(⁩

دقیقا ژاپن چیکار میکنه‌دونگهه؟؟؟؟؟!!!!!!!عجیبه⁦:-|⁩

اقا من یه دونه هیچول‌میخوام⁦^_^⁩چقدر‌خوب اخه‌این بشر‌همیشه برعکسه‌بقیه که‌وقتی لازمشون داریم‌نیستن هیچول‌هست⁦^_^⁩

البته شیوونم کمی از‌هیچول‌نداره ها⁦^_^⁩

فکر نمیکردم شیوون انقدر‌باهوش و‌خوددار باشه⁦:O⁩یکی رو‌فرستاده دنباله دونگهه اونوقت به هیچ‌کس نگفته⁦⁦⁦=_=⁩

هیوکی‌با دیدنه دوباره ی‌دونگهه از نزدیک بی قرار تر میشه که‌⁦:-(⁩

کاش صبر میکردن خوده‌دونگهه برگردن⁦:-(⁩اخه قول‌داده بود برمیگرده⁦:-(⁩

مرسی عزیزم

پاسخ:
هیوک خیلی. عوض شد

دیدی اولای فیک چجوری بود و الان چ تغییرایی کرده ؟

بعله دید بالاخره^^

نیومد..فقط کادو فرستاد

هنیشششششه چولا و شیوون هستن

خوب میفهمنش چون خودشونو راحت میتونن بذارن جای هیوک

باهوش ؟ خو ناسلامتی پلیسه😂

خواهش عزیزم

۰۵ بهمن ۹۵ ، ۰۱:۴۲

حنا

اقا این نظر واسه پارته ۲۹

چقدر‌داغون‌شده هیوک⁦:-(⁩الهی بمیرم براش⁦:-(⁩

انقدر خسته بود که‌ نه تنها تو دفتر خوابش برد بلکه حتی نفهمیده چه جوری اوردنش خونه⁦:-(⁩

منم بودم تو خونه ای که چند مدت با عشقم زندگی کرده بودم دیوونه میشم⁦:-(

همش میتونه دونگهه رو تصور‌کنه توی‌خونه⁦:-(⁩

حتی واسش پیانو هم خریده⁦:'(⁩

کاش زودتر برگرده دونگهه.........⁦:-(⁩

مرسی عزیزم

پاسخ:
عزیزممم

جدا گونه هم نظر میذاری^^

اوهوم پارت 29 خیلی غم بود

پیانو خریدن بهونه ش واسه برگشتن دونگهه بود

۰۵ بهمن ۹۵ ، ۰۱:۳۱

حنا

سلام عزیزم خوبی؟؟؟

شرمنده من از پارت۲۸نتونسته بودم بخونم⁦:-(⁩الان تازه ۲۸رو‌خوندم گفتم بیام نظر بزارم برم سراغه‌پارته بعد⁦^_^⁩

اصلا یه درصدم باور نمیکردم‌دونگهه بخواد بره⁦:-(⁩خیلی غیرقابله باور بود⁦:-(⁩

ولی‌سعی‌میکنم بهش‌اعتماد کنم،حتما دلیل داشته واسه رفتنش⁦:-(⁩

چقدر‌خوب که قبله رفتن به هم اعتراف کردن⁦^_^⁩و اینکه دونگهه قول‌داد برگرده⁦^_^⁩

میدونم که واسه جفتشون سخته این جدایی،و واسه هیوک یه خرده سختر ولی هیوک باید اعتماد کنه به دونگهه و‌مطمئن باشه که دوباره برمیگرده‌پیشش

الهی هیچول همیشه وقتایی که‌لازمه خودشو می‌رسونه⁦^_^⁩

الهی بمیرم واسه هیوک⁦:'(⁩

مرسی عزیزم

پاسخ:
سلام عزیزم تو خوبی ؟ منم خوب

عب نداره

نوش جان😍

دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است

'_'

اگه نمی رفت داستان باید تموم میشد .اینجوری مزه ش بیشتره😍

اوهوم خیلی دلیل خوبی داشت

چولا عشقه..شیوونم همینطور

خواهش عزیزممم

۰۴ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۳۸

sara

سلاممممممم😍

واااااااایییییییییییی خدااااااااااا منننننن مررررررگگگگگگگگ😍

این قسمت چرا انقده خوب بود😍

اول ک هیوک نقاشیای پیکاسو رو دید اخررررررر😍😍

بعدم ک هیوکی گفت میره پیش توت فرنگیش😻

عررررررررررر دونگهه عبضی چ مرگانه تولدشو تبریک گفتتتتت😈

توت فرنگی کی بودی تو🙆

انقدههههههه خوشممممممم میاد هیوکی این همه قدرت و ابهت داره هر کار بخواد انجام میده😎

دونگهه چرا رفته ژاپن😐

قضیه ژاپن رفتنش واقعا مشکوکه یعنی کار شیوون و هیچوله یا خودش رفته؟؟؟😐

شیوون هم بلده چیکار کنه ها😈

عرررررررررر شخصیت همشونو خیلیییییییی دوس😭🙌

هیوکییییییی دارههههه میرهههه دنباللللل دونگهششششش😍

البته فقط میخواد بره ببینه ولی من ک میدونم دلش طاقت نمیاره😞

مگ میشه ایونهه فقط دیدن باشه؟؟؟😂

مرحله اول دیدن😐

دوم بغل😐

سوم کیس😈

چهارم اهم اهم😑

وااااااییییییی ک من چینگده قسمت بعدو دوس😍

خوشم میاد قسمت بعد خبری نشه ضایع شم😂😂

تموم شدن امتحانا هم از همین الان چوکاهه😉😍😅

ممنونننننم عاولیییییی بود خسته نباشیییی🍭🍭🍓🍓😍😍😘😘

پاسخ:
سلامممم علکم😋

نمییییییییر هنو مونده

البته فقط پنج پارت 😭😭😭

ای خدا😭😭😭

یه پا پیکاسو عه

وای دونگهه واقعا خیلی هنرمنده حالا میبینی 😐😐😐😐

آره تازه میتونس خیلی راحت جای ساعت ب ساعت دونگهه رو بفهمه ولی لامصب سگ غرورش نمی ذاره...😐

چون دونگهه قولشو شکست ..

اوف مراحل گفتنت مرا ....اهم 😐

شاید حالا ی ذره درست گفته باشی 😀

نترس ضایع نمی شی😂😂

مرسییییییییی

میدونستی من عاشق اون توت فرنگیای و ابنباتای ته کامنتاتم؟😍

۰۴ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۴۱

Silver Rose

سلام شقایق جونم😍😍😍

خوبی عزیزم؟😃😃😃

وای یه کامنت طولانی نوشته بودم ارسال نشد😭😭😭

یادمم نمیاد بعضی جاهاشو😳😳😳

حالا هر چیو یادمه دوباره مینویسم😂😂😂

این قسمتو با بغض شروع کردم و با لبخند تموم کردم😍😍قربون اون دلای عاشقشون برم😆😆😆

وااااااااااااای بالاخره هیوک نقاشیاشو دیدددد😱😱😱😱

بالاخررره😭😭😭😭😭😭

چقدر حرص میخوردم که هیوک نقاشیاشو نمیبینه😂😂😂

ایول دم شیون گرررمممم😂😂😂

چه کلک هایی میزنه😂😂😂

ولی داشتم به این فکر می کردم که چقدر خوبه که هیوک هیچول و شیونو داره... که هواشو دارن... پشتشن...😌😌😌

بالاخره دارن میرن دنبال دونگهه😍😍😍😍

در جستجوی نمو😂😂😂

مرسی عزیزم خیلی قشنگ بود😍😍😍

خسته نباشی😋😋😋

بی صبرانه منتظر قسمت بعدیم😆😆😆

💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋

پاسخ:
سلام گل گلییی

خوبم تو چطوری ؟"😌😍😄

عه عب نداره

حتما نتت هنگید ی لحظه

قسمت یکم غمگین بود ولی خودم دوسش داشتم

اصلا مدل عاشقی کردنشون دیوانه کننده س

حتی چولا هم آخرش همینو گفت

بالاخرهههه دید

همون ک منتظر بودین ی عمر😁

شیوون حواسش بود😍

بعله ..چیند عسلی بشه پارت بعد

خواهش میکنم عزیزممم

😋😍😍😍😘

۰۴ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۰۶

Mohadese. D

خب سلام سلام😊✋خوبی؟ 😉

بعد از احوال پرسی:

وات دهل؟ 😞اومده بود کره فقط کیک بفرسته؟ 😒یا قصدش دیونه کردن هیوک بود؟😑

بازم شیچول😍این شیچول رو نداشتیم چه میکردیم؟😍شیون چه زرنگ شده😏مامور مخفی میفرسته با هائه😏👌

ولی واسه یه بازرس زبردست دولت آیا سواستفاده از کارت و مقامش کار درستی است؟ 😆😆😆😆البته قصدش خیر بوده عیب نداره😌

ولی هائه ژاپن چه میکنه؟؟؟؟ مشکوکه😓

مای هی لاوت دارم😀💙

پاسخ:
سلاممممم مرسی تو خوبی ؟

😂😂😂😂

ن حالا ب این صورت ...از جای دیگه هم میتونسته پست کنه

قطعا کره بوده ولی ن فقط برا هدیه فرستادن ک بیاد بفرسته و بره

البته هیوکم دیوانه کرد -___-

شیچول نفسهههههه

سواستفاده چیه 😂😂😂 پلیس فرستاده ماموریت 💀

عه با منی ؟😀

عزیز دلم مرسی

۰۴ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۵۴

بارموند

من عامدممم

واو چقده شادمممم در پوست خود نمیگنجممم😍😍

چقدددد خوبببب بود این پارت😭😍😭😍

بلخره چمدونو باز کرد😭😭 این عطر عنصر عجیبیه... داغون میکنه.. هاعه بیبی مننننن😭😭 داشته نقاشیاشو میبرده.. چه حس نفس گیریه عشقت نقاشیتو ماهرانه بکشه!!😌😍 واییی یکی از این بیبیای هنرمند لطفن😢😢

چه هدیه خوشکلی براش خرید😢💙 الماس داشت💎 ماهی شیطون عاشق~ خوداااا دیوونه این ارتباطشونم که😭😭

هیوک مغرور~ عاشق دلخسته~ دلش برا هاعه پر میکشه ولی ردشو نمیگیره.. استدلالش منطقیه ولی خودشو عذاب میده..

شیوون چقدرررررر مرده😶😶😶 لال شدم اصن😑 چقد ب فکر هیوک و عشق دوستشه😶 حقا که شخصیت بزرگی داره خوشم اومد واقعا..

چولای مهربون... واییی خیلی عشقهههه😭😍 همش تو موقعیتای سخت سر میرسه دلگرمی میده~ زوج پرفکت که مراقب دوست دیوونشونن~

یه نکته خیلی ظریف که بهش دقت کردی روند داستان طی زمانه! وقتی هاعه رفت زمستون بود و باد و بارون.. حالا بهار.. تولد هیوک.. خیلی خوب بود این مسئله😊

خسته نباشی~💙 امتحاناتو خوب بدی~💪 ستاره بچینی~🌟

بای بای~👋

پاسخ:
سلام بانووووو

واقعا ؟ ای جان

آره

منم عاشقش بودم😭😭❤

لعنتی...اون بوی لعنتی ...بش هیوک تو اون لحظه فک میکنم تنم میلرزه:|

اوهوم...الماس عین خودش

شیوون کار خعلی شاخی کرد واقعا😍😍😍

آره حواسم بهش بود...آپریل..بهار.

مرسی عزیز دل

کامنت فیک مانند گزار😍😂💙

بوس

۰۳ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۵۰

TNT

دروودی اگین! من امده ام..وای وای!
میدونی من پایه ثابت عکس مکش مرگ مخصوصا پوسترم..اصلا دیوااااانه میشم! روحم میره فضا! خخخ!!!
او ام جی!!! سه ماه اندازه سه قرن میگذره!!! شتتتت!!! دونی ب نفعته موفق شده باشی ! :/
هیوکه عنان از کف داده را چ کنیم؟ عرررر!!! بچه از دست رفتههههه!!!!!
چولااا...رفیق شفیق...وونی!!!! تو هم رفیق شفیق! :)))
سر سربازرس عزیزمون چی اومده!! هخ هخ هخ!!!
پیانووووو...شیکه! باشد ک دونی در گنج خود نپوستد! والا!
موندم ماهی بیاد اینجوری هیوکو ببینه وا نره ی وخ؟
دستت مرررسی!!!! لاو یا!

پاسخ:
سلام مای بمب*-----*

توام ک همیشه واسه عکسا ذوقی خو*-*

سفارشی باید برات عکس بذارم باز

هنوز سه ماهه تازه...

وای کامنت گذاشتناتو کجای دلم بذارم 😂😂

کیوت😑

چرا وا بره ؟😂

خواهش لاب یااا

۰۱ بهمن ۹۵ ، ۱۳:۲۹

ثناء

آنیانگ

من تازه با اینجا شنا شدم

و تازه این فیک رو خوندم

پاسخ:
انیوووو

خوش اومدی ب جمع خوانندگان*-*

۰۱ بهمن ۹۵ ، ۱۳:۱۶

Mahsa

خیلی عای بود ممنونننننن

پاسخ:
فدااات

۰۱ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۰۹

mary

سلام

بمیرم خب واسه این هیوک اخه چقدر این عذاب میکشه بچه ام

اخیش امتحانا تموم شد من خیلی خوشحالم که باخیال راحت میتونم فیک بخونم خصوصا اینو

مرسیییی هانی عالی بود

پاسخ:
سلام خوبی

خوش بحالت ..من یکی دیگه هنوز دارم

خواهش میکنم عززم

۳۰ دی ۹۵ ، ۲۱:۰۰

R@zii

سلام
خوبی شقایق جون؟
چقد این قسمت کوچولو بود
عادت کرده بودم به صفحات زیاد تا به خودم اومدم رسید تهش😣😣😣
برعکس همیشه که کلی ور ور میکنم اصن حرفم نمیاد الان🤐🤐🤐
فقط یک کلمه...
هیوکییییییییییی😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
من و هیوک با هم منتظر برگشت هائه ایم😢😢😢😢
زود برش گردون
مثه همیشه عای بود
مرسی خوشگلم😙😙😙

پاسخ:
سلام راضی

خوبم تو خوبی ؟

مموش بود😁

حالا همین یکی اینجوری بود

حرفت باید بیااااد

منتظر باش😍

مرسی *-*

خواهش

۳۰ دی ۹۵ ، ۱۳:۵۲

sadaf giraffe

سلاممممممممممممممم...خوبی اونی جان؟؟

وایی بالاخره امتحانام تموم شد...تنها انگیزه ای که برای تموم کردن امتحانام داشتم همین خوندن ادامه ی فیک تو بود...

هنوز امتحانات تموم نشده؟!!خوب بخون...موفق باشی

واییی سه پارتتتتتتت....چقدر زیاد بود...

دوپارت آخر دیگه اشکم رو درآورد...-_-

هیوکی بیچاره ی من...عسیسممم...

خوبه شیچول هستن یکم بهش کمک میکنن...ولی تنها کسی که میتونه بهش درست وحسابی کمک کنه هائه س-_-

آخییی براش پیانو هم خریده...

آره درست میگی...هائه رفته مرد بشه بعد برگرده...امیدوارم زود برگرده..

دست گلت دردنکنه اونی جان ...خسته نباشی

پاسخ:
سلامممممممم خوبم تو خوبی ؟

امتحانای من هنوز تموم نشده😭😭

عزیزم انگیزه تو خب قربون*----*

نوش جون سه پارت 😍

آره دقیقا ...خوده هائه س

شیچل هم قطعا نمیشینن و ذره ذره آب شدنشو ببینن..ی کارایی میکنن

خواهش میکنم گلم

سلامت باشی

۳۰ دی ۹۵ ، ۰۱:۳۵

Elham

😂😂😂😂😂 این قیافه منه وقتی که دارم این فیک رو میخونم .....

الهی بگردم هیوک 😂😂.... .

واقعا چیز دیگه ای نمیتونم بگم

خسته نباشید عزیزم 😙

پاسخ:
😨😨😨

انقد خوشحالی ینی موقع خوندن ؟

زبانم قاصره😥

سلامت باشی

۲۸ دی ۹۵ ، ۲۱:۱۵

بارموند

های شقا بیبه~ های~

هیوکی عیز غمگین.. هیوکی عیز عاشق... هیوکی دیگه اخم نمیکنه.. از اون اخم جذابا عادم نگاش میکنه حس میکنه قلبش داره ذوب میشه میریزه تو زمین.. اخم هیوکی فقد برا اغیار خوب عست... :(... هاعه اشو میبینه... ای خداااا... همه جا پسرکشو میبینه.. چمدونشو باز میکردی خو.. خاطرات بپاچه تو سر و صورتت لااقل گریه کنی نریزی تو خودت هیوکی :"(

این هاعه ما چجوری باید عمو رو راضی کنه بیاد هااا؟ هیوکی تلف میشه.. شیچل هم ک میبینن داره ذره ذره اب میشه نمیتونن کاری کنن.. اینکه عزیزات زجر بکشن و تو فقط بتونی ببینی از بدترین حسای دنیاعه خداییش..

خدا هاعه را برسان ب اغوش همسرش T_T همه را از عذاب برهان🙏

خسته نباشی شقا بیبه😚💙

پاسخ:
های های ☔

باز این باران اومد با این کامنتای فیک مانندش💀❤

دیدی قبلا همش اخم بود و حالا بیشتر گیج و منگه

میترسه بازش کنه و ی بویی رو حس کنه ک قطعا دیوونه ش کنه

هائه مشکلش فقط عموش نیست..ی چیزایی در سر داره ک میخواد اونا رو اول عملی کنه

شیچل همین ک هستن دل منو خیلی گرم میکنه..مطمئن باش بیمار هم نمیشینن

فدات کوشولوی من

۲۸ دی ۹۵ ، ۲۱:۰۰

tarane

سلام گلم.
بیچاره هیوک چقدر ناراحته . گناه داره .
ممنون عزیزم خیلی عالی بود تشکرررر

پاسخ:
سلام ترانه

😢😢😢😢

عاقبت انتظارش خوب تموم میشه

خواهش میکنم فدات

۲۸ دی ۹۵ ، ۲۰:۵۹

Lily

سلام دستت درد نکنه هرچی بگم بازم کمه فوق العادست حیف که این قسمت کم بود کاش این جدایی ها زودتر تموم میشد😭😭😭😭😭😭

پاسخ:
سلام عزیزم

جدایی ها مزه میدهدددد ..دونت وری😍

۲۸ دی ۹۵ ، ۱۸:۲۵

sara

سلام شقایق جون😍

اووووووووف واقعا از دست این امتحانا😭

ای جونممممممممممممم هیوکی واسه دونگهش پیانو خریده😍😍

تا قسمت قبل باید منتظر اعتراف و حرف زدن دونگهه میموندیم حالا باید منتظر برگشتش باشیم😐

یعنی خوشم میاد نمیذاری در ارامش بمونیم😂

ولی خب بازم اون منتظر بودن قبلی بهتر بود😑

ولی اینم تموم میشهههه😍

دونگهه جنتلمن میشه زن زندگی میشه برمیگرده😌

هیوک چمدونو باز کن نقاشیارو ببین😡

اخرم یا خود دونگهه باید بیاد بهش نشون بده یا کلا نقاشی پررررر😐

این همه نقاشی کرد پیکاسو جان😩

ممنونننننن عزیزمممم خیلی خوب بود🍭🍭🍓🍓😍😍😘😘

پاسخ:
سلام بانو 😍

مای فاکینگ امتحانات😭😭

دیدی ...میدونه ک چقد عاشق پیانوعه

اه...عایا نویسنده شورش را در آورده ؟😐

حالا ی انتظارات دیگه ای هم برآورده میشه ک خیلی شیرینه..صب کن برسیم

زن زندگی خداااا😍😂

جمله ت چقد پارادوکس داشت

جنتلمن..زن زندگی 😐

نترس پر نمیشن نقاشیا

خواهششششش😍😍😍❤

۲۸ دی ۹۵ ، ۱۸:۰۱

روشن

هیچی فقط بشینم گریه کنم ... از کی من منتظرم تا دوباره بذاری داستانو .. زود دختر زود و زیاد

پاسخ:
گریه نکن عه

باشه باشه😍😍😍

۲۸ دی ۹۵ ، ۱۵:۵۷

Hadis

عرررررررررررر

این قسمت ک خیلی کم بود

واییییییی هیوکییییییییی 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

هائه کجایی ک ببینی الان حال و روز هیوکتو ببینی 😭😭😭😭😭😭😭😭😭

فدای جفتشون بشم من

هم تو واقعیت هم تو داستان

الهییییی

حال و روز فیشک چجوریه 😭😭😭😭😭😭

اونم بگو دیهههههه

اه اه نظرم همش چس*ناله شد 😐

زود تر همو ببینن 😍

لباشون بچسبه ب هم 😍😍😍

بخورن لبای همو 😭💀💀💀💀💀💀

دستای هائه بره لایه موهای هیوکیش 😍😭😭😭😭💀💀💀

بعدم هیوک هائه رو بغل کنه ببره سمت تخت 😍💀💀💀💀

بقیه اش دیه خطرناکه 😐 نمیشه تو جمع گف

واهااااااییی شیچولو یادم رف.. چقدر خوردنین اینجاااااا 😍😍😍😍😍 مخصوصا هیچول خیلی مهربونه 😢😍

اغا من جدیدا حس عجیبی نسبت ب هیچول پیدا کردم 😂😂😂😂😂😍😍😍😍😄

لعنتی بدجور جذابه

هی هم موهاشو کوتاه میکنه

هی دلبری میکنه

😂😂😂😂😂😍😍😍😍

تو هر عکس دسته جمعی ک میذاره از همه شیک و خوشگل تره 😍😍😍

اغا من برم تا همینجا واس هیچول سکته نزدم 😊😍😍

دستت درد نکنه 😘 خسته نباشی 💙💙💙💙

پاسخ:
سلام

عرعر کردناشو😂😂😂😂😂😂😂

آره همین یکی استثنا کم بود پارتش

واقعا کجان...همو میبینن؟...با همن؟...دلتنگن؟

وای فانتزی زدناتو خب😂😂

اهم ادامه نده💀💀💀

اصلا چولا رد داده با خوشگلیاش

موهاشو ک دیگه هیچ...قاصرم

😍😍😍😍😍😍😍😍😍🔪🔪🔪🔪🔪

خواهش میکنم عزیزم سلامت بوشی

۲۸ دی ۹۵ ، ۰۸:۰۸

elham

سلام عزیزم امتحانا ....وایییی ....درکت میکنم ....من فقط از این ترسیدم نکنه هیوک اتفاقی واسش بیفته من طاقت ندارم از حرف هیچول ترسیدم ....چقد حال هیوک گریه داره ....پیانو ....دونگهه چ میکنه آیا؟؟؟

پاسخ:
سلام خوبی ؟

دونت وری ..همین ک چولا و شیوون هستن جای شکره

دونگهه هم معلوم میشه ب زودی😁

۲۸ دی ۹۵ ، ۰۲:۰۰

اسرین

ازت بدم میادددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد اخه این چه بلایی بود سرمون آوردی هنوز سه ماه گذشته و اینه حال و روزش،حالا او وه باید صبر کرد تا هائه بخواد قوی بشه وبیاد تا هیوکی بهش افتخار کنه .........دلم میخواد خودم بکشمت با دستای خودم و هیوکی هم بیاد منو بگیره و بازجویی کنه و منم با افتخار می گم کار خودم بوده ............
یااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا زود هائه رو بر گردون ببین تازه رفته واسشم پیانو خریده هنوزم چمدونشم باز نکرده ..................من با این فیک چه عاشقانه ها که نکردم بد اخرش باید این جوری تموم شه با هات قهرم {حرفامو به دل نگیری یه کوچولو فشار روحی رومه سیمام قلطی کرده همه شم به خاطر داستانه عررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر}
اصلا هم مرسی و بوس بوس نداریم تا هائه برگرده

پاسخ:
عه 😐😐😐😐😐😐😐😐

ولی من تو را دوس😂😂 چون بعدا از تصمیمم خوشت میاد

چرا تو رو بگیره حرفا میزنی 😨😨

پیانو خریده ک پیشش بهونه داشته باشه ...

تموم نشده ک ..اتفاقا عاشقانه ها همین اتفاقا رو میخاد تا عاشقانه شه

خواهش عزیزم بوس

۲۷ دی ۹۵ ، ۲۲:۲۱

m&e&d

ممنون

هیوک بی اعصابه بدون دونگهه و عاشق

وای مرد میخوام بی اعصابیه هیوک رو تحمل کنه داغونه وتکیه هاش همه جا پراکنده حالا بیا و جمعش کن

پاسخ:
تا برنگرداند خوب نمیشه اصلا -___-

خواهش میکنم عزیزم

۲۷ دی ۹۵ ، ۲۱:۱۶

Silver Rose

سلام عزیزم...

آهنگ خیلی قشنگی که گذاشته بودی رو حین خوندن گوش میدادم....

خط به خط... جمله به جمله... کلمه به کلمه مثل یه فیلم از جلوی چشمم میگذشت...

به خصوص وقتی هیوک داخل اتاقش تصویر دونگهه رو میدید...

هیوک شکست... این سه ماه جسمشو خرد کرد...

برخلاف قلب عاشقش که فقط عاشقتر شد...

بدون اینکه ذره ای تغییر کنه...

مرسی عزیزم...

به خاطرت تو خلسه ی خیلی قشنگی فرو رفتم... یه خلسه ی تلخ...شیرین...غمگین...دوست داشتنی...

همیشه به خاطر استعدادت در اینکه میتونی به طور همزمان چندین تا حس مختلف رو به انسان منتقل کنی،

تحسینت کردم و می کنم...

لطفا بازم آهنگ پیشنهاد کن...ممنون...

❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

پاسخ:
سلام گلی خوبی ؟

یکی از آهنگ ای مورد علاقه مه هانگر

خودم اون تیکه شو خیلی دوس داشتم .امیدوار بودم خوب بنویسمش

آره فرقی نکرد .عادت نکرد فقط عاشقتر شد

😍😍😍😍😍😍

چشم

خواهش میکنم عزیزم

۲۷ دی ۹۵ ، ۲۱:۱۴

مبینا

ممنون به خاطر زحماتت و فیک فوق العادت

خیلی خیلیی قشنگ بود خسته نباشی

برات تو امتحانا ارزوی موفقیت میکنم

پاسخ:
خاهش میکنم عزیزم

مرسی از تو ❤❤❤

۲۶ دی ۹۵ ، ۰۳:۳۵

Mahsa

خیلی عالی بود تنک یوووووووووو

پاسخ:
خواهش میکنم 💀

۲۵ دی ۹۵ ، ۲۳:۱۷

R@zii

😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 شقاااااایق یه ذره بیشتر این قسمت و کش میدادی مرده بودم
انقد گریه کردم آب رفتم😑😑
من خل نیستم باورکن!!😆😆
فقط زیادی احساساتیم و اشکم دمه مشکمه😐😐
اوفففففف فک کردم یه بلای خانمان سوز قراره سرمون بیاد نگو پسری رفته برای هیوکیش مررررررررررد😍شه برگرده
چه تصمیم قشنگ و سختی گرفت
با اینکه این پارت خیلی درناک بود ولی تصمیمشو دوست داشتم
هیوکی گفتنش و کجای دلم بذار من آخه😍😍😍
پسرم و دم رفتن کشت و رفت
این بچه چه جوری طاقت بیاره دوری و خب😭😭😭😭
دم آخری که هیوکی صداش کرد، اون اعتراف قشنگش با زبون بی زبونی الانم میره خونه نقاشیارو پیدا میکنه بنگگگگگگگگگگ...
تیر خلاص زذه میشه به قلب بی قرار هیوک😢😢😢😢
من الان فقط از یه چیز میترسم
اونم اینکه هیوک بزنه به سرش سر لج بیفته قولی که از هائه گرفته رو نادیده بگیره😔😔😔
شقا این دوتا رو هرچه زودتر بهم برسون لطفا
من بی طاقت تر از شخصیتای داستانتم😂😂😂😂
من بی صبرانه منتظر برگشتن هائه تکامل یافته برا هیوکیشم
جووووووووووووووون شه خوردنی میشه این پسر😍😍😍😍😍
از الان دلم برای هیوک کبااااااابهههههه
بیادش چه دلی میخواد ببره از آقا پلیسه😉😉😉
مثه همیشه بی نظیر و بسیار احساسی
ممنون گلی😙😙😙

پاسخ:
عه گریه نکن خو😭😭😭😭😭😭

خل چیه بابا منم اندازه تو سر ایونهه احساساتی و دیوونه م💀😍

جون ب مرد گفتنت خو 😍😍

آره میخواد مرد شه ❤

دیدی بالاخره صداش کرد

وای همتون ذوق بودین ک هیوک کی نقاشی ها رو ببینه حالا دونگهه نیستش و قراره ببینه و بدجور خورد تو حال هیوک و همه 😭ولی خب..من ک دوسش دارم بازم

تحمل بُنُما دیگه😍

هائه ی تکامل یافته 😂جر خوردم از خنده

مرسی عزیزممم

۲۵ دی ۹۵ ، ۰۲:۴۸

Elham

سلام.... راستش من همین امروز صبح تمام پارت هایی که اپ شده رو تموم کردم . باید بگم که خیلی فوق‌العاده و عالی هستش وخیلی خیلی خیلی خیلی رمانتیک..... وااااااااااااااااای من یعنی دیگه آخراش گریم گرفت مخصوصا اون قسمتی که هیوک تو دفتر دونگهه خود که نوشته "دوست دارم" یعنی قفل کردم ...... واقعا عالی بود. 😘👍👌❤ امیدوار هرچه زودتر پارت بعدی آپ بشه . ممنون خسته نباشید

پاسخ:
سلام خوبی ؟

خوش آمدی ب جمع خواننده های صدایم کن😍

مرسی عزیزم لطف داری

دونگهه هم ب زبون خودش اعتراف کرد بالاخره

خواهش میکنم عزیزم😍

۲۴ دی ۹۵ ، ۱۰:۲۳

Darya

سلام👋شتتت.چراااا.چرا دونگهه خودش خواست بره؟مگه نگفت عموش آدم خوبیه پس دونگهه میتونست بمونه و عموش درکش میکرد.چرا گف باید بزرگ بشه:// اینهمه کنار هم خوب و عاشق بودن.مشکلی نداشتن که دونگهه با اختیار خودش رفت تا مثلا بزرگ بشه.این تصمیم😓ته ته بی منطقی بود:////الهی خو چقد سختشون بود. هیوک چه غمگین میبوسیدش.بالاخره به هم اعتراف کردن.ولی جداییشون مزه اعترافو کم کرد.چه خوب که چولا اومد پیشش.ممنون بابت این پارت;)خیلی دیر نظر دادم:(

پاسخ:
سلام -.-

آخه پیش خودش یه دلایلی داره..

عموش آدم خوبیه و اتفاقا چون خوبه عمرا دیگه بذاره از کنارش جم بخوره مگه این ک دونگهه یه بهونه ی محکم واسه موندن تو کره داشته باشه و دلیل دونگهه واسه رفتن ساختن همون بهونه س...ک باید دید چ میکنه این پسر

بی منطقی؟:| میخواد بره و یکی بشه شایسته ی بازرس مشهور شهر ..بعدا نمیگی بی منطق بود

ولی اعتراف بهونه ای شد واسه برگشتن دونگهه و منتظر موندم هیوک واسش😍

عب نداره..خواهش میکنم

۲۳ دی ۹۵ ، ۲۱:۰۵

sherlock

وای نظراتوخوندم گرخیدم..ینی این پارت چه میشووووودآیاااااا...سکته رونزنم صلوات.....شقایقی فایتینگ💪

پاسخ:
چرا گرخیدی..نخون خو بی مزه میشه😂

مرسییی فایتینگ

۲۳ دی ۹۵ ، ۰۹:۴۶

Hadis

یکم دیره واس نظر گذاشتن ولی اومدم ک یچی گفته باشم بلاخره

دوشنبه ک این پارت رو خوندم تهش خیلی حالم بد واس همین نیومدم بنظرم.. بیخی اینا مهم نی

این پارتو باید هشدار میدادی ک دستمال کاغذی کتارمون باشه 😭😭😢😐 درسته ک من ب هائه همیشه حق میدم ولی این باعث نمیشه هی تو ذهنم نگم اخه چرا ماهی کم عقل.. چرا خودازاری داری بچه.. خودازاری ب کنار.. چرا مردم ازاری داری اخه 😁😭😭😭 خب الان هیوک بره سر ب بیابان بنهه ما چه گلی ب سرمون بگیریم /:

حدساااااااام 😄😄😄😄😄 دیدیشون ؟ ! هیچکدوم درست نبودن 😐😕😂

ولی یه حدسی از اون اوایل میزدم.. اون تقریبا درس در اومد.. اینکه هیوک توی لحظه ی اخر (موقع خدافظی ) ب هائه بگه صدام کن.. بعد اونم صداش کنه 😍😍😍😍 بعدم لباشون بهم بچسبه 😍😍😍😍😍

یهو دلم کیس ایونهه خواست.. تنها تنها تنها بوسه ای ک دلم میخواد ببینم بوسه ی این دوتاس.. واقعا اینقدر تو مسائل خصوصی کسی فضول نیستماااا ولی ایونهه رو نمیشه فوضولی کرد 😭😭😭😭

اها یه چی دیگ من چون دوشنبه و سه شنبه میرم کلاس بعد عین جسد میام میافتم رو تخت و پستت اپ این فیکو میبینم مغزم هنگ میکنه ک دوشنبه بود یا سه شنبه.. ولی بدجوری خستگی رو از تنم در میکنه این فیک 😀😂😂💪👍

میشه من یکم عررر بزنم بعد برم ؟ اشکالی ک نداره ؟

عررررر

هائههههههههههههههه

هیوووووووک

برگردین ب هممممممممم

😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

خیدااااااا

من چی کنم از دست این سه 😭😭😭😭😭😭😭

هائه از یه طرف ناراحته, هیوکم ک یه طرف افتاده در غم از دادن لیلی داره مجنون میشه, این شقایقم هی ماجرای عشقشونو کش میده عین پنیر پیتزا 😭😭😭😭😭😭😭😭

یه گزارش هواشناسی هم بدم برم 😂😂 محض خنده

امروز صبح ساعت 7 هوا بد ابری بود ب طوری ک ابرای بارانی رو از پشت پنجره اتاق میشد مشاهده کرد.. هوا و فضا رو به ایونهه ای شدن داشت پیش میرفت تااااا اینکه خورشید خانوم اومد گند زد ب بسات/ط مون.

😂😂😂

ما دیگ بریم.. بای بای 👋👋👋

راستی نخسته

پاسخ:
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است😍😍

در ضمن من هفته ای یه بار آپ دارم فعلا پس یه روز قبل از آپ هم نظر بدی من با دقت میخونم و اصلا برام فرق نداره 😍😍

عه راس میگی..دفه بعد حتما یادم باشه آب قند و دستمال کاغذی رو هر جا لازم بود بگم💀

الان شاید دلت از دونگهه گرفته باشه ولی بعدا....😍

نمی گم عاقا لو نمیدم 😑😑😑

چرا حدسات از بین چنتاییشون ی چیزایی درست در میاد 😁

اوف چ چسبیندنی هم بود..خوردش لامصب رو💀💀💀

منم...آرزوی واقعیمه..گرچه باور دارم هزار بار تو واقعیت اتفاق افتاده ولی باز دلم میخاد ببینم

مهم نیس اصن چند شنبه س..تو بخون😂

اشکال نداره هررررررررر چقدر دوس داری عر بزن عزیزممم

میخاستم بپرسم نفر سوم کیه ک بعله...خودم بودم😶

عایا اگه کش ندم مزه میده یا نه؟ 😏

گزارش هواشناسیشو😂😂❤❤

مرسی

۲۲ دی ۹۵ ، ۱۴:۱۴

Lily

سلام عزیزم مرسی بابت این فیک فوق العاده تموم احساساتی که تو تک تک جملات به کار رفته با تمام وجودت میتونی حسش کنی این قسمت واقعا ناراحت کننده بود امیدوارم این لحظه های تلخ زودتر تموم بشه😂😂😂😂😂

پاسخ:
سلام گلم مرسی عزیزم خوشحالم ک دوسش داری

اشتباهی اموجی گذاشتی یا واقعا داری می خندی ؟😨

۲۲ دی ۹۵ ، ۰۰:۱۱

sara

سلام شقایق جان زدی منهدممممم ک کردیییییییییییی ما رووووو😐😐😐😐😐😐

من حالمممممممممم خوبههههههههه اصلاااااااااااااااااااا فشارممممممممم رو صفررررررررر نیییسسسسسسس اصلا نفسای اخرم نیسسسسس😐

وااااااااایییییییییییییی چینگدههههههه هیوک عبضی با هر حرفش منو منهدمممممم کرد😭😭

خدایی هیوک راس میگ هنوز 24 ساعت از قولش نگذشته ببین این عمو چجوری حال هممونو با هم گرفت😒

عرررررررررررررررررر دونگهههههههه حرفففففففف زززززدددددددد جیییییییییییییییییییغ آخر اسمشووووووو گفتتتتتت😍

تبریک لب من تبریک ب تو تبریک ب ایونهه شیپران😍😂

خب اسم فیک هم اینجا ب حقیقت پیوست😌

پوسترم ک عوض شد😍😍

شقایق واقعا میخوای طوفانو طولانی کنی؟؟؟؟؟😢😢

خواهش زیاد طولانی نشه😭

ولی ی جورایی جدایی دوس دارم عمق عشقو بیشتر میکنه🙋

هیوک جان شما هم خودت پاشو برو پیش دونگهه عموجانی ک من دیدم ب این زودی نمیزاره خانومت برگرده😏

هوراااااااااااااا دونگهه نقاشیاشو گذاشت😍😍😍

حالا هیوک میره نقاشیارو میبینه ب جای این ک ذوق کنه بیشتر نابود میشه😑

یادگاریش از هیوک فقط شد لباس تنش ب لطف وحشی بازی روانی کننده ی هیوک دفترچه پررررر😁

هیوک این چ حرکت ناجوانمردانه ای بود زدی؟؟؟😐

تا بیداره کم محلی میکنی بعد ک ب بچه قرص خواب میدی حرکات روانی کننده میری😒

درباره بقیه حرکات زیر پل هیچی نمیگم چون میدونم هر لحظه ممکنه ب ملکوت لبیک گویان منتقل شم 😅

ولییییییی این لازمه ک بگممممم اخررررررر هیوووووککککک گفتتتتتتتت اعتراففففف کرررردددد ب زبون اورررد😍😍

معلومه برمیگردهههههه مگ میشهههههه برنگردههههههه😍😍

وقتی گفت بگو برمیگردی نابود شدم😭

ای ژونممممممم ک هیچل همه جا ب موقع میاد😍

ولی اعترافشون ب موقع بود😈

اینجوری دوتاشون منتظر میمونن😍

خیلییییییییییییی با احساس مینویسی با کل وجود قابل حس کردنه😐

کلا انقد احساساتم قاطی بود نفهمیدم چی نوشتم😅😅

ممنون عاولیییییی بود خسته نباشی😍😍🍭🍭🍓🍓😘😘

پاسخ:
بعله قرار نیس ک همه چی آروم و خوب و خوش و خرم باشه😁

این طوفانا عجب مزه میده ..

میتونه طرفا رو دو برابر عاشق کنه ..این دوریا میتونه شخصیتا رو جوری دلتنگ کنه ک واسه دیدن هم له له بزنن

هنوز یه شب بود ک ازش قول گرفته بود 😢

یادته چ منتشر حرف زدنش بودی ؟😍بفرما😍

آخر صداش کرد ...

بلی ..ریل شد اسم فیک😂😂😂

نمیدونم..خودت دوس داری طولانی باشه یا نه ؟

اصلا وحشی بازی در آورد طوری کوبوندش ب دیوار ک دفترچه هم جز اموال خودش شد..😑

دونگهه ولی هیچی نداره زیاد از هیوک😭

جز لباسای تنش

من روانی قرص دادنش بودم راستش سارا:||||

گفت عاشقتم احمق انقد چرت نگو-___-

اوهوم..پیش هم بهونه دارن حالا

سلامت باشی عزیزوووم

۲۱ دی ۹۵ ، ۲۳:۱۶

m@ry@m

سلاااام شقایق جونممم😍🤗

من هنوز چشمام اشکیه دارم نظر میزارم😭نمیدونم چی بگم‌.دیوونه کننده بود این قسمت😢اصن نمیتونم با کلمات بگم.خدااااا😭😭دونگهه به نظرم تصمیم خوبی گرفت که بره و بعدش با اراده خودش و محکمتر برگرده.فقط دلش میخواس هیوک بهش بگه منتظرش میمونه😭فدای اون اشکای بی صداش بشم خو😢چقددد اون صحنه ی اشک ریختن هیوک وقتی دونگهه ی خوابو بغل کرده بود دردناک بود😭بازرس بزرگ شهر اینجور بی صدا اشک بریزه واقعا قلبم انگار مچاله میشد میخوندم😭😭

خوب شد نقاشیاشو واسه هیوک گذاشت ولی وقتی ببینه چه حااالی بشه😭

واااااااای اون صحنه ی زیر پل عاااااالی بود نمیدونم چجوری بگم.بهش گفت عاشقشه😍😭😭وقتی دستشو کشبد روی گلوی دونگهه من مررردممم😍صداااش کرد بااون صدای قشنگش😍وااااای😭😢شقایق اصن بهتر از این نمیشد این صحنه رو توصیف کرد عااالی بود😭

چولااااا😭اصن وقتی میاد پیش هیوک من آرامش میگیرم.کاش زودی هائه برگرده😔

مرررسی عزیزم این قسمت منو کاملا کشتتتت.برم چندبار دیگه بخونم.خسته نباشی😍😘💙

پاسخ:
سلام مرییییم😍

ای خدا همه گریه کردن😭😵

آره ب نظر منم دونگهه تصمیم خوبی گرفت ..واسه خودش ک.خیلی خوبه

هیوک دلش گرفته بود..تظاهر میکرد ب بی محلی ولی دیدی آخر طاقت نیورد و یهو اعتراف کرد

و اولین باری هم بود ک جلو دونگهه گریه کرد!

اصلن چون نمیتونس تو بیداری بغلش کنه باید خوابش میکرد

ک هم دونگهه بخوابه هم بتونه بغلش کنه

اصلا همه چیشو گذاشت که بگه من برمیگردم !!❤

چولا خعلی خوبه😭

خواهش عزیزم

۲۱ دی ۹۵ ، ۱۳:۱۱

Silver Rose

سلام😭😭😭😭

خوبی شقایق جون؟😭😭😭😭😭

😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

این قسمت به همون اندازه که اشک مارو در آورد به همون اندازه‌ هم آدمو تحت تاثیر قرار می داد😭😭😭😭

قلبای عاشقشون😭😭😭😭

اینکه مجبورن دوری همو تحمل کنن😭😭😭😭

ولی با این وجود بازم به همدیگه قول میدن که سختیا رو تحمل کنن تا یه روزی دوباره بتونن پیش هم برگردن😭😭😭😭

اینکه هیوک تو اوج ناراحتی نگران اینه که دونگهه به خاطر کم خوابی اذیت نشه😭😭😭😭

اینکه دونگهه تو اوج ناراحتی به این فکر میکنه که برای هیوک یه چیزی به جا بذاره، که باعث شه کمتر در نبودش عذاب بکشه...😭😭😭😭

فقط یه خواهش 😢😢😢

میشه هر چه زودتر برگرده؟😞😞😞

من طاقت دوریشونو ندارم😭😭😭

اینقدر دلم میخواد مثلا ببینم نوشتی "چند روز/چند هفته/چند ماه/چند سال(این یکیو دوست ندارممم😭😭😭) بعد.."

بعد یهو ببینم دونگهه برگشته😍😭

که البته یه حسی بهم میگه همچین چیزی اتفاق نمیوفته و حداقل دو تا سه قسمت بازم باید اشک بریزیم😵😵😵

بهرحال مثل همیشه خیلی قشنگ بود عزیزم..

مرسی عزیزم که آپ کردی❤❤❤

پاسخ:
سلامممممم

خوبی ؟

گریه نکنننننننننننننن😭😭

میدونی گرچه غمگین بود ولی من خودم خیلی دوسش داشتم مخصوصا جایی که هیوک دونگهه رو خواب کرد و اون قسمت زیر پل

باید تحمل کنن ..دیگه راهی ندارن..ولی بعدا این تحملشون منجر به یه چیزای قشنگی میشه ک میگی بهتر ک دونگهه رفت !!!

نگرااااااان نباش 😍😍😍😍

من قول میدم با این ک هائه نیس این پارتا رو یه عالمه دوس داشته باشی خب ؟😍

ن اشک نریز 😭

خواهش گلی گلی ❤مرسی

۲۱ دی ۹۵ ، ۱۲:۲۱

m&e&d

تشکر

ازیه طرف هیوک خیلی اروم و بدون اینکه دونگهه رو اذیت کنه و ازش انتظار بیشتری داشته باشه اجازه میده که بره,واقعا همچین انسانم ارزوست که بتونه به طرف اعتماد و اعتقاد داشته باشه و به صداقتش ایمان ,عشق و عاشق واقعی اینه با اینکه میدونه این جدایی خیلی اذیتش خواهد کرد و درست زمانی که به عشقش اعتراف میکنه پیش میاد بازم به خواسته اش احترتم میزاره

از طرفیم دونگهه با اینکه کم سنه ولی خیلی عاقلانه تصمیم میگیره برا اینکه هیوک مجبور نشه رو در رویه عموش قرار بگیره و خودش به استقلال کامل برسه تا بتونه قاطعانه بدون نفوذ دیگران تصمیم بگیره

در خاتمه هم وای هیوک خیلی صحنه های رومانتیکی رقم زد,بازرس مغرور از غرورش گذشت وخیلی راحت به عشقش اعتراف کرد.

چولای قهرمان هم که امیدوارم نذاره به هیوک زیاد سخت بگذره

پاسخ:
هیوک نمیخواست جلوشو بگیره وقتی خوده دونگهه رفتن رو انتخاب کرده بود

حتما دلیل خوبی واسه رفتن داشت و از طرفی دل هیوکو با گفتن "برمیگردم " گرم کرد

دونگهه تصمیم درستو گرفت.اون قد تصمیمش قشنگه که بر میگرده میفهمین خودتون

هیوک بالاخره اعتراف کرد ..هردوشون اعتراف کردن

چولا همیشه کتارشه😍

۲۱ دی ۹۵ ، ۰۴:۱۱

اسرین

دختر تو که منو کشتی با این قسمت من که گفتم رحمی به این دل عاشق من کن.....اخه این بلا چی بود که سر این دوتا آوردی ...من که اوضاعم داغونه چه برسه این دوتا.....تو که از جدایی نوشتی دیگه اینقدر عاشقونش نمیکردی که من بیشتر آتیش نگیرم......این اخرا هیوکی گفتنش که دیگه منو کشت و زنده کرد ...میدونم می خواد بره و قوی بشه برگرده پیش هیوکش ولی تا اون موقع من که نیستم ببینم اون دنیام اون بالا بالاهام عررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای این قسمت دیوانه کننده بود ولی عالی نوشتیش با همه غم و غصش مثه همیشه عالی اونقدر خوبه که یه وقتایی کلماتی رو در توصیفش نمیتونم پیدا کنم فقط میتونم بگم عالیه دست گلت درد نکنه....................مرسییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بوووووووووووووووووووووووووووس بوووووووووووووووووووووووووووووووووس بایه ماااااااااااااااااااااااااااااچ گنده ..........

پاسخ:
همین بلاهاست که نمک میده ب داستان گرچه غمگینن ولی بالاخره تموم میشه ک😍

تقصیر خودش بود گفت صدام کن ..طاقتش سر اومده بود😭

خدا نکنه بابا نگران نباش😨

وش مرسی من ذوق😍

خواههههههههههههههههههههههههههههش میکنم عزیزمممم ماچ ماچ

۲۰ دی ۹۵ ، ۲۳:۵۹

elham

سلام خیلی گریه داره اصلا حالم خوب نیس .....مرسی ...بوس

پاسخ:
گریه نکن😵

۲۰ دی ۹۵ ، ۲۳:۲۳

TNT

درووودیییی اگییینننننن!!!!! وایییییی عکس جدید!!! عررررررر!😍😍😍

شقاااا..تحمل رفتنش راحتتر از اینه ک بلایی سرشون بیاد..تقریبا نفس راحت کشیدیم! ولی خب همین رفتنشم کلی عر زدن داره!!! 😭😭😭😭😭😭😭 خودش کلیه!! دنیا دنیا درد داره!! هیوکو دریابین!! بچه از دست نره!! خوبه چولا رفت پیشش!!!

اوه..مای..گاد!! نکته مکش مرگشو کجای دلم بزارم؟؟؟؟" هیو..کی" جیییییییییییخخخخخخخخخخخ!!! بالشم کووووو...جیخ جیخ جیخ همراه با یورتمه رفتن دور اتاق! 😐😅

خو من بمردم ک!!! این عموئه بخواد با برگشت دونی مخالفت کنه خودم با شات گان میپوکونم مغزشو!! اعصاب ندارم در این مورد! 😒

منطق تصمیمشو دوس داشتم..خوبه ک قوی و بزرگ شه واس هیوکش!!😢

تچکرررر شقا..امتحاناتو فایتینگ!!! 😉

پاسخ:

اچااااان چقد واسه عکسا ذوق میکنی عاخه تو😍

آره..همین ک چیزیشون نشد خوبه..

وای ینی من دارم می خندم واسه جیغ کشیدنات و یورتمه رفتنات😂😂😍

عمو عه اینجوری نمیذاره که..باید دونگهه دلیل بیاره..بهونه بیاره ک برگرده کره

منم دوس داشتم 😣اصلا باید میرفت که داستان قشنگ شه

مرسیییی فدات

۲۰ دی ۹۵ ، ۲۲:۵۹

روشن

عاشق نوشتنت هستم و تنها داستانی که بعد مدتها منتظرش هستم و با دیدن اپ کردنش خوشحال میشم ... لحظه لحظه نوشته هات نفس گیره ممنون

پاسخ:
خوشحالم بسی

مرسی عزیزمممم نظر لطفته

۲۰ دی ۹۵ ، ۲۲:۱۱

Star

برای اولین بار تو یه فیک دلم برای هیوک کباب شد یعنی حالم اینه ها 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

😑🔫

پاسخ:
خعلی گناه داشت.شب قبل ازش قول گرفت ک نره😣

۲۰ دی ۹۵ ، ۲۲:۰۶

بارموند

شت شت شت من دارم از استرس میمیرم هنو نخوندم😑😐😑

اینجور که نوشتی حتما هائه ی گندی میزنه ن؟😭 مگه این پسره فسقلی زبون بسته هم بلده گند بزنهههه😭

خب برم بخونم بعد باز میام😭

پاسخ:
واقعا استرس داشت این پارت😵

۱۸ دی ۹۵ ، ۲۰:۳۱

بارموند

چ خوبه بلاگ منو میشناسه هی لازم نیس اسممو بنویسم😂

سهلاااامممم شقایقققق😍 نویسنده مورد علاقه من😍💙

چه عشق بود این قسمته😍 خداااا.. نقاش کوچولومون هیوکیشو کشیده😍 من ذووووق مرگ😭😍 واهای تصور صدای هیوک وقتی بیدار شده بود منو ب اعلا درجه دیوانگی رسوند 😑 صدا کلفت خش خشی با یه اخم😑 عههههه منم از این هیوکا میخامممم😭😭 یکیم ب من بدییین😭😭

وایییی هی میخوندم هی لبخندم عمیق تر میشد😍😊 یور سو گُرجِس شقا😍

اسب تازه نفسسسس😆😂😂😂

یه لحظه حس کردم چقد ذوق میکردم اگه هائه میرف تو بغل چولا دراز میکشید😢😍

من ایونهه رو ب شدت با چولا شیپ میکنم😍😂

عایم سو اکسایتد😍 منم تو این قسمته بودمممم😍☔

خداااا جوری که دست هائه رو توصیف کردی خیلی دوس داشتممم😍😩

الان مثلن من اصن نگران جملات اخر نیسم

اصن برا هائه ک لبخندش ماسید شرحه شرحه نشدم

اصنم قیافه اون مدلی هیوک باعث نشد دو دقه ب صفه زل بزنم

ولی جدی عاشق هیجانی ام ک عاخر قسمت باشه😎 فایتینگ نویسنده💙💪

خسته نباشی😚💙

پاسخ:
ببین کی اینجاست 😍

سلام بانو

خواننده ی مورد علاقه ی منننننننن

فک کنم اونقدری ک تو ذوق مرگی من کشته مرده ی مدل نظر گذاشتنتم😐💀

یه جوری ایونهه رو تو نظر ت توصیف میکنی دلم میریزه انگار دارم فیک میخونم 😍

صدای کلفت-____-اخم-____- اصلن هیوک -____-

من گرجسم؟ چرا من ؟😂😂

جونه من ؟ توام هائه و چولا رو کنار هم دوس داری ؟؟؟???

خعلی نازن..دوست داشتنی ترین هیونگ و دونگسنگ دنیاااا

نگران باش 😶

ایول خوشم آمد 👏😋

مرسی بارانک ک تو این قسمت حضور داشتی ☔

۱۷ دی ۹۵ ، ۲۳:۱۸

R@zii

سلام سلام صدتا سلام
چه طوری خانوم خانوما؟
شقایق تو به من بگو قسمت قبل، قسمت مورد علاقه کی نبووووود🤔🤔
هروقت یادش میفتم دلم قیلی ویلی میره😊😊😊
اعتراف هیوک زیادی کشنده بود انتظار همچین حرکتی و ازش نداشتم برا همین گفتم چرا همچین میکنی با ما😂😂😂
یه چیزی بگم نخندی بهما
من هائه رو همینجوری ساکت دوسش دارم
دلم نمیخواد حرف بزنه
اصن این حرف نزدن و سکوتش زیادی شیرین عسلش کرده😍😍
رابطه ای که هیوک‌و هائه تو سکوت دارن به نظرم بار احساسی داستانت و فوق العاده کرده
همین که حرفای همو بدون به زبون آوردن از چشای هم میفهمن اوج نزدیکی دل و احساسشونه
این تعاملاتی که با احساس فراوونشون به هم دارن محشره
کلا عشق میکنم با این قسمتای داستان

حالا بریم سراغ این قسمت :
اول از همه
من به فداااااایه اون جقالت کشیدن این پسرهههه😍😍😍
چقد شیرینه آخه این بشر
چی میکشه هیوک بیچاره
من جای هیوک بودم یه لقمه چپش میکردم خلاص😆😆😆
به شدت منتظر قسمتیم که هیوک نقاشیایی که هائه‌کشیده رو پیدا کنه
واااااااای اصن نمیتونم حالشو تصور کنم
چرا احساس میکنم این نقاشیا موقعی پیدا میشه که آتیش میزنه دل هیوک و بعد اینکه پیداشون کرد؟؟!!!!
دقیقا موقعی که هائه پیشش نیست و اینا دور از همن
فک میکنم در چند قسمت آینده جدا میشن ازهم😭😭😭
پایان این قسمت نشون میده که چیز خوبی در انتظارمون نیست
راستش همش این چند مدته که همه چی آروم بود احساسم میگفت آرامش قبل از طوفانه
مثه اینکه جدی جدی طوفانه رسید بهمون😐😐😐
یک درصدم دلم نمیخواد حدسیات مزخرفم درست از آب دربیاد
اگه اینا از هم دورشن دل من چه جوری طاقت بیاره خو😢😢😢😢
همش سعی میکنم به اتفاقاتی که قراره دورشون کنه ازهم فکر نکنم😭😭
منتظر قسمت بعدیم😭😭
مثه همیشه عالی😙😙😙

پاسخ:
سلام سلام

89تا سلام 😍👋

خوبم تو خوبی راضیه ؟

شه خبرا ؟

عزیز دلممممم تو هنوز تو کف پارت قبلی؟😍😍😍😍💋

آره دیدی هی خواننده ها میگن پس کی زبونش باز میشه ؟

الان نصفشون بهم میگن همین ساکت بودنش قشنگه

حتی مورد داشتیم گفتن دونگهه اصن حرف نزنه 😁❤

ولی داستان هم تو نوشتن سختیای خودشو داره

این که یه طرف همیشه ساکت باشه و گفت و گوهاشون خیلی کم باشه و یه طرفه (هیوک) باشه واقعا سخته

همش باید با حرکات و احساسات واکنشا و حرفاشو منتقل کنی

نقاش بزرگ و ناز😍😍

اوه..چقد احساست بهت راست گفت متاسفانه..دقیقا همینطوره..خیلی هم موقع دیدنشان ممکنه خوشاحال نباشه هیوک

آره..آرامش بود قبله طوفان

دونت وری عزیزم

مرسی ک انقد با دقت می خونی و کنجکاوری میکنی واسه بعدیا

مرسی 😍❤

۱۶ دی ۹۵ ، ۱۶:۴۵

Mahsa

خیلی عالی بود ممنوننننن

پاسخ:
خواهش میکنم ^^

۱۶ دی ۹۵ ، ۱۲:۳۸

elham

میخای مارو دق بدی درسته ....چی بود آخرش ...یعنی چی میشه همه احتمالاتو بررسی کردم فقط اینکه دونگهه نخاد بره ....عاشق بی خیال بودم هیوکم ....کجا رفته بودی هم که منو کشت رسما نابود شدم ....ممنون

پاسخ:
ن بابا همچین قصدی ندارم 😶😶😶

همون احتمالی ک بررسیش نکردی قراره رخ بده :(

خواهش میکنم ^^

۱۶ دی ۹۵ ، ۰۱:۰۴

حنا

سلام عزیزم خوبی؟؟؟؟؟؟

من جووون دادم واسه اینجوری تو‌بغله هم از خواب پاشودنشون که😍😍

کی باشه که هیوک اونهمه نقاشی که دونگهه ازش کشیده رو پیدا کنه و ذوق کنه😍😍

وای اون تیکه اش که دونگهه رفت بیدارش کنه هیوکو بغلش کرد من رسما مردم😍😍

چقدر‌من خوشحالم واسه دونگهه که باز میتونه اینطوری بره بیرون بگرده و اینطوری میتونه دوست داشته باشه⁦^_^⁩

کده عشقشون چی میگه؟؟؟⁦^_^⁩بارون😍😍

هیوک چی شد؟؟؟؟؟چرا میترسم من؟؟⁦:-(⁩⁦چرا انقدر اشفته بودش چرا انقدر جای بدی تموم شد⁦:-(⁩امیدوارم اتفاقه خیلی بدی نبوده باشه⁦:-(⁩

مرسی عزیزم

پاسخ:
سلام حنا جون

منم دقیقا عاشق همین تیکه هام...خواب رفتنا و بیدار شدنا

😍😍

پیدا میکنه..همشونو می بینه یه روز

هیوک فهمید دونگهه نیستش..ولی نفهمید شیچول اومدن..با اون همه سر و صدا تازه

اوهوم دونگهه خیلی وقت بود از این چیزا محروم بود ولی از وقتی هیوک تو زندگیش پیدا شد همه چیو عوض کرد

خیلی چیزایی ک تجربه نکرده بود

می فهمی حالا

خواهش گلم

۱۵ دی ۹۵ ، ۲۲:۱۲

tarane

سلاااام عزیزم.
وای چه روز خوبی بود براشون . اول که دونگهه بیدار شد و یه نقاشی عالی کشید ، بعدم گردش 4 نفره شون .
چقدر خوبه که کنار هم هستن به دور از کار و مشغله و خستگی هاش . مثل 4 تا دوست و البته یه جورایی دو تا زوج.
وای یعنی چی شده که هیوک اینقدر پریشون بود .:( اتفاق بدی افتاده یعنی ؟ نکنه اون خلافکارا فرار کردن دوباره ؟
خدا کنه به خیر بگذره :(
ممنون عزیزم عاااالی بود :*)

پاسخ:
سلام گلمممم

دلش حواس یه نقاشی از هیوک خوابیده به کلکسیون هیوکاش اضافه کنه 😍

اوهوم..خیلی با هم صمیمی ان.خیلی همو دوس دارن

اوهوم..تو این پارت میخونی...اتفاق بدیه

خواهش عزیزم مرسییی

۱۵ دی ۹۵ ، ۲۰:۱۳

TNT

درین درین..درود دروود..چگونی شقا بیبی؟؟

اوه..ماییییی..گادددد!!!!!! خواب قشنگ صبگاهی روو ب ظهرگاهی و عصرگاهی!! اووف!! پتوپیچ شدن دوست!! خعلی میچسبه!! حتی اگه عشقت کنارت نباشه!! ب همین برکت سوگند!! 😑😑❤

وای نقاشی..نقاشی..نقااااشییییی!!!! جییییخخخ!! دلم خواست ببینمش!!😍😍

زوج شیچول قشنگمون..گردش پیشنهاد شیکیه!! چارتایی بترکونین والا! 💃💃

وویی!! تهش.. یکم..کشنده ..بود!!! باورت میشه نفسمون حبس شده بود؟؟

وایییی دلم میخواد مث فیلم گالیور بگم" من مییدوونستم اینجوری میشه..بدبخت شدیم "😑😂

همیشه اینهمه خوشحالی ترسناکه! یجایی بدشانسی کمین کرده دهوث!!!😒

تچکراااات چینگوووو!!!

پاسخ:
درید دراد درود😂

خوبی ؟منم خوبم -.-

نکته همین عست ..از بس خوابشون شیرینه لامصب دلشون نخاست پا شن ..بنابرین تا سه ظهر طول کشید 😎

به همین برکت😂😂

نقاشییییییی ..

نشونت میدم یه روزی 😎😎

آره..یکم بگردن ..خسته ن واقعا..خوشگذرونی حق چهار نفرشونه ..

آره حق میدم خماریه محض بود

خواهشاتتتت

۱۵ دی ۹۵ ، ۱۵:۵۲

sara

عررررررررررررررررررر کال می😍

وااااااااااااای کال می😍

سلام شقایق جون واقعا کلییییییییییییی ممنون با وجود امتحانا بازم اپ میکنی😍😍😍

اون از اپ ایونهه اینم از این😍😍اصلا امروز بدجوری روانی کننده شده😄

درس خوندنو امروز حرام اعلام میکنم و فقط میرم عرررررررررررر میزنم😐

اولش ک داشتم میخوندم ب جنون کافی رسیدم ولی اخرش نفهمیدم چی شدددد😐

ب هیوک چی گفتن ک اینجوری شد😥

ولی خدایی این شک لازم بود تا به مرز جنون نرسم😅

هم تعجب هم عصبانیت؟؟؟😕

هیچول ک بهش گفته دونگهه کاره ای نبوده پس این نمیتونه باشه😐

اگ هم بخوان دونگهرو از هیوک جدا کنن ک تعجب نداره فقط هیوک جان میره اونجا منهدم میکنه همشونو برمیگرده😐

اگ هم اونو ک دستگیر کردن فرار کنه ک فک نکنم بره واسه دونگهش اخم کنه 😶

یعنی اون روزی ک مهمونی بوده دونگهه جان نفهمیده کاری کرده😒

شایدم واسه دونگهه خاستگار پیدا شده ک هیوک این حالتو داره این از همش منطقی تره😂

یعنی هر چی از اول فیک تا این جا فک میکنم نمیتونم ببینم چی شده ک هم باعث تعجب هیوک بشه هم عصبانیتش😯😕😑

داداش بی ادب دونگهه😐همون مرده بی ادبه ک نگهش داشته بود😐

حرف نزدن دونگهه😐دستگیری دونگهه😐خریدن چسب زخم دونگهه😐

دونگهه خودت بگوووووو چیههههه ک روانیییی شدمممم😡😡

شقایق جون خب این دوخط اخرو نمینوشتی😭😭

دوخط بیشتر نبودا ولی واسه روانی کردن همین بس بود😐

یعنی من اگ انقد عمیق رو درس تمرکز میکردم الان جز فرار مغزها بودم😅

نمیشه کتاب های درسی و هم بنویسی😐

حالا نقد قسمت اول قبل از ماجرای تلفن😑

جییییییییییییییغ عررررررررررر باز دونگهه قلم بدست شد منو روانی کنههههه 😍

پیکاسو کی بودی تو؟؟؟؟😍

هیوک چرا نمیبینه پس این هنر دست خانومشو😭😭

دیگ نمیخوام دونگهه حرف بزنه ولی هیوک اینارو ببینه😋

هیوک جان خودش کل حرفاشو از چشماش میخونه😛

شیوون و هیچول اگ این دوتارو از خونه ب بیرون منتقل کنن ب خودشون باشه فقط اتاق و تختو میبینن😇😶😈

هیچول خب خوشگلی قبول کن دیگ😍

دونگهه و هیچول خیلی دارن رل میزنن حواسم هست بهشونا😐

عرررررررررر ایونهه باشد باران هم باشد 😍مرگ شیپرها هم ک خواهد بود😐

عخعی ولی اینا همش ارامش قبل طوفان بود😭😭

تا اپ بعدی اگ از فوضولی جان سالم ب در بردم ببینم این طوفان چی بود😂😂

نمیشه فقط همین طوفانو اپ کنی در حد ی صفحه😑😑

بسه دیگ فک کنم خیلی وراجی کردم😅😅

ممنونننننننن مث همیشهههههههه عاولییییییییییی خسته

پاسخ:
عررررررررر سارا اومد 😍😍😍😍

خواهش میکنم ..البته ک آپ میکنم 😎

ب شرطی ک نظر گذاشتنتونو ادامه دهید البته 😐

نبینم لوس شید😐

واقعا بعضی روزا درس خواندن حرام استتتتتتتتت

من میترسم آخرش بلائی سرت بیاد .از اول داستان هی نگرانم کردی :|❤

ی چیز بد گفتن 😭

اخمشو ک همیشه داره..ولی اینبار من ب عصبانیتش حق میدم

باید عصبانی باشه حق داره

اون عوصی ک افتاد زندان ..خیالت راحت

داداششم گم و گور شده

نمی شد این دو خط حتما واسه خماری باید نوشته میشد 😁

آره..اصلن مشخصه مغزت چ خوب کار میکنه ولی واسه درسا بکار نمیبری.😁👏

شیطون

این دونگهه اصلن یه هنرمندیه واسه خودش.

ته داستان ک رسیدیم میگه وای شقایق گفت دونگهه هنرمنده من جدی نگرفتم 😐👋

شیچول خیلی شیطونن..تازه هارد شیپر هم هستن😋

ایونهه و باران -____-

طوفان این پارت برعکس خیلی طولانیه

مرسییییییییی عزیزگمممم

۱۵ دی ۹۵ ، ۱۳:۳۰

m&e&d

سپاسگزار که وقتتون رو به اینجام اختصاص میدین

وای یعنی چی به هیوک گفتن که شوکه شد,نکنه میخوان ماهی رو ازش بگیرن

من مرگ لباس خواب پوشیدنش و رو تخت منتظر موندش

پاسخ:
خواهش میکنم ^^

لباس پوشیدناش اصلا نقطه ضعف منه😣😣

۱۵ دی ۹۵ ، ۰۹:۳۲

Hadis

بار پ ن نظر قبلیم: /

چشمای نگران دونگهه

دیگ هیوک و هائه رو هم قاطی کردم: |

پاسخ:
عب نداره😂

۱۵ دی ۹۵ ، ۰۹:۲۷

Hadis

بار اول ک این پارت رو خوندم ب نظر اومد شاید هیوک خبر بدی شنیده ک مربوط ب شیوون یا هیچله .. احتمال دادم یه اتفاقی براشون افتاده

ولی امروز ک برای دومین بار خوندم دیدم نوشته هیوک با اخم ب دونگهه خیره شده بود ینی اون خبر بد یا خوب ک احتمال زیاد بد بوده مربوط ب دونگهه اس. مثلا اینک برادرش پیدا شده ؟ ن مسخرس 😐

رئیس باندشون ک هرگز اسمشو یادم نمیمونه خواسته دونگهه رو ببینه؟ یکم عجیبه😓

نکنه همه ی کثافت کاری هاشون رو انداختن گردن دونگهه ؟ ن این خیلی بدهههه 😭

نکنه مافوق هیوک نمیتونه اجازه بده ک دونگهه پیش هیوک بمونه ؟ ن. اخه اینجوری هیوک باید نگران باشه تا اخمو 😕

ای کاش ی خط بیشتر راجب احوالات هیوک مینوشتی.. من گیج شدم 😭😭 باید تا سه شنبه هفته بعدم همینطور گیج بمونم 😭😭😭😭

من معمولا شنبه یکشنبه مو گم میکنم ولی فک کنم مغزم واس آپ این فیک لحظه شماری میکنه همین ک یه هفته میشه من با خودم میگم چرا call me اپ نشد. بعد میبینم اپ کردی. نمیدونم ب این وضعیتم بخندم یا گریه کنم 😂😐

راستی احتمالش هست ک دونگهه رازی یا مسئله پنهونی رو داشته باشه ؟ شاید واس اون هیوک اخمالو شده !؟

زیاد حرف زدم.. ببشید

مرسی نخسته

من برم با تصور اخم هیوک و چشمای نگران هیوک بمیرم 😭😓

پاسخ:
اوه اتفاق بد واسه شیچول یا کس دیگه ای افتاده بود مخاطب نگاهه هیوک دونگهه نبود..

هیوک دقیقا با منظور داشت بهش نگاه میکرد .پس حتما ربط ب دونگهه داره

حالا اون اخم..حتما دلیل عصبانیت نمیتونه باشه دونت وری..

ای خدا حدسیات و کنجکاویتا برم من خب 😍😍❤👏

سه شنبه نه دوشنبه😁

منم تا وقتی جدول فیک درست نشه بین دوشنبه و سه شنبه و پنجشنبه عا معمولا گم میشم😐

خودت چی فک میکنی ؟ دونگهه عمدا چیزی مخفی میکنه از هیوک ؟

نمییییر

۱۵ دی ۹۵ ، ۰۲:۰۰

اسرین

من اگه اخرش از دست این داستان تو جون ندادم ...اخه چرا اینقده عشقولانه مینوسی و دل منو دیوانه میکنی ......یعنی من حالم یه جوری میشه غیر قابل توصیف فقط بگم بینظیر از بس حس خوبی تویه داستان هست فقط این اخریه یهو چی شد دل من هری ریخت و الان قلبم داره تو دهنم میزنه یه ذره نفس بکشم از دهنم زده بیرون.....نکنه خدایی نکرده بخوان هائه رو از هیوکیش بگیرن یا شایدم اون یاروهه که گرفتنش فرار کرده وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای به حالت اتفاق ناجوری بیفته من تازه دارم به آرامش رسیدن این دوتا میرسیدم ...............................................مرسییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی مثه همیشه بینظیر بود البته اگه این اخراش و خط زد فقط خواهشن موقع نوشتن ادامش اگه فقط به این قلب عاشق من نگاه کنی میفهمی که حق نداری چیز بدی بنویسی همه چی باید خوب پیش بره.....بووووووووووووووووووس بوووووووووووووووووووووووس

پاسخ:
جون ندههههه الان هنوز مونده تا جون دادن ..

واهاهای خوشحالم ک توصیفاتو انقد دوس داری عزیزم

آره یه جورایی قراره اتفاق بد بیوفته..

ی جورایی هم ت شاید :|

بالاخره ..آرامش طوفان میشه و طوفانا هم ی روز آرامش

چشم اصلن هر چی شما بگی ..فقط آرام باش😂❤💋💋

۱۵ دی ۹۵ ، ۰۱:۴۵

m@ry@m

سلام شقایق جان.خوبی؟😍🤗مررسی بابت اینکه امتحان داری اما بازم فکر مایی و آپ میکنی😘

خدااا هر چی میگذره قند و عسل تر میشه که😭😍ای جااان ماهی معصوم بااینکه هیوک خواب بود بازم یاد شب گذشته افتاد خجالت کشید صورتشو قایم کرد😅😍

اونجا که کشید تو بغلش من مررردممم😭😭😍نفهمید شیچول اوندن فقط حواسش رفت به نبودن دونگهه😭

وااای باز نقاشیشو کشید.کاش ببینه هیوک اینارو😍

چقدد خوب بودچهارتایی باهم😍😍اسب تازه نفس😂

چی شد آخرش😦کی یود زنگ زد؟استرس گرفتم😢وااایییی

مرررسی عزیزم مثل همیشه عالی بود.خسته نباشی😘😍💙

پاسخ:
سلام مریم

خواهش عزیزم ..دیگه اونقدارم بدجنس نیستم خواننده های گلمو تو خماری بذارم بخاطر امتحانا😁

گفتم ک قسمتای آینده قنده عسله*-*

تازه کجا قائم کرد؟ تو بغل هیوک-_-

دقیقا..شیچول ینی پیاز بودن اونجا فقط .ب ی ورش بود😂

می بینه😍

استرساتو نگه دار

میفخمی حالا😭

سلومت باشی گلم

۱۵ دی ۹۵ ، ۰۰:۴۶

حسنا

مگه میشههه نمرد؟؟اخه هائه انقد مظلوم داریم؟؟مگه داریم مگ میشه؟؟تازه امروز فیلمه هائه با اون دوتا دختر بچه رو دیدم ک داش کرم میریخت توتفرنگی بش نمیداد..ازار داره بچه-_-دیگ نمتونم با این شخصیت ارومش ارتباط برقرار کنم:/اونجوری ک هیوک دست ماهی و گرف من غش*.*فایتینگ

پاسخ:
ارهههه هنوز واسه مردن زوده *-*

اون فیلم لعنتی-_-

آره دقیقا در تضاد با این شخصیتشه😂😂

ای جان ب غش کردنت خو*-*

۱۴ دی ۹۵ ، ۲۲:۴۰

Silver Rose

وااااااااااااای چرا اینقدر جای حساسی تموم شدددد؟؟؟؟😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱

یعنی به هیوک پشت تلفن چی گفتن که اون جوری شده بود؟؟؟😱😱😱😱😱

من دارم از فضولی میمیرم نمیتونم تا قسمت بعد صبر کنممم😭😭😭😭😭😭😭😭

وای ببخشید اینقدر هیجان زده شدم یادم رفت سلام کنم😅😅😅

سلام گلم...خوبی؟😊😊😊

آخیییی عزیزممم😍😍😍😍

چقدر این قسمتم قشنگ بود😍😍😍😍

دونگهه بازم نقاشی هیوکو کشید😍😍😍

وای اینقدر دلم میخواد واکنش هیوک وقتی نقاشیای دونگهه رو می بینه رو بدونم😍😍😍

خوشم میاد شیچول به محض وارد شدن خونه رو گذاشتن رو سرشون😂😂😂😂

عاشق اون تیکه ای بودم که هیوک دونگهه رو میکشه تو بغلش و میگه: "کجا رفته بودی؟!" 😍😍😍😍😆😆😆😆😆

آخی قدم زدن چهار نفرشون و زیر بارون راه رفتن دونفرشون هم خیلی بامزه و قشنگ بود😆

اسب تازه نفس عالی بوددد😂😂😂😂😂😂😂

خیلی عالی بود شقایق جون💋💋💋

مرسی که آپ کردی💟💟💟💟

خسته نباشی😋😋😋

پاسخ:
دیگه از هیحانات بود 😁😁😁😁😁

یه چیز بد

😭😭😭

عب نداره سلام گل گلی مننننن خوبی ؟😋

می بینه بالاخره یه روزی..

شیچول😂عاشقشونم

هیوک نفهمید مهمون اومده با اون سر و صدا ولی تو خواب فهمید دونگهه ش نیس

اوهوم این یه روز و رو باید خوش میگذروندن..حقشونه

خواهش میکنم عزیز دلم

سلامت باشی 😍😍😍😍😍😍😍❤

۱۳ دی ۹۵ ، ۲۳:۱۷

nioo

واااای این قسمت محشر نه عالی بود😰😰

کل قسمتای فیک یه طرف این سه صفحه ی آخر یه طرف😍😍

پس این زبون بسته کی زبون باز میکنه ما دق کردیم که😣

و یه چیز دیگه یکم زود به زود آپ کن بابا این دل کشش نداره😅😆

پاسخ:
مرسی

بعله... سه صفحه اخر..اولین بوسه

چ علا قه ای ب حرف زدنش دارین خب؟😂😂😂😂😂😂

۱۳ دی ۹۵ ، ۱۵:۵۰

mary

سلام

وای وای من به چه حالیه ام الان نمیدونی

مردم وزنده شدم

تا دم مرگ ادمو میبری قلبم داشت یه جایی نزدیک حلقم میزد واقعا

مرسی که انقدر هیجان زده میکنی مارو

واقعا ممنون عالی بود

پاسخ:
سلام

من نیز موقه نوشتنش همین بودم-__-

شما هم مرسی ک انقد خوشحال میکنین منو

خواهش میکنم عزیزم

۱۲ دی ۹۵ ، ۲۲:۵۰

حنا

سلام عزیزم خوبی؟؟؟؟

من مطمئنم نظرگذاشته بودم ولی الان هرچه قدر میگردم دنبالش نیست⁦:-(⁩

چرا نظرمو خورده وب؟؟⁦:-(⁩

اشکالی ندارد یه بار دیگه نظر میذارم⁦^_^⁩

بالاخره هیچول هیوک همو دیدن😍😍ولی واقعیتش توقع داشتم برخوردشون یه جور دیگه باشه،درواقع یه جور صمیمی تر⁦=_=⁩

چه خوب هیچول قشنگ هیوکو میفهمه و‌میتونه منطقی باهاش حرف بزنه😍😍

من بازم میگم من فدا عوض شدنه هیوک😍😍

من عاشقه اینجوری باچشم باهم حرف زدنشونم خب😍😍چرا انقدر خوبن این دوتا؟؟قصده کشتنه مارو دارن؟؟؟؟

شیوون دیگه کم طاقت شده از بس دور بوده از هیچول⁦^_^⁩منم بودم کم طاقت میشدم⁦^_^⁩

چیکار کرد هیوک؟؟؟؟؟؟؟هان؟؟؟؟؟بالاخره اون کاری که من منتظرش بودم😍😍💃💃

من کلا سره سه صفحه اخره این پارت تا دمه مرگ رفتم از بس شیرین بود⁦^_^⁩

مرسی عزیزم

پاسخ:
سلام گلکم ...مرسی تو خوبی؟؟

عه عب نداره

حتما مشکل مال نتی چیزی بوده

اوم..شاید نیاز بود بهتر توصیفش کنم

برا خودم این جوری تو ذهنم اومد ک با یه بغل تمام حسشونو منتقل کنن

هیوک..یه دنیا عوض شد

دیدی اوله فیک چجوری بود و حالا چجوری شد؟

تازه بعدا خیلی بیشتر عوض میشه

بله بالاخره همون ک منتظرش بودیننن

خواهش عیزم

۱۲ دی ۹۵ ، ۱۹:۱۰

R@zii

سلووووووووومممممم
چه طوری خانوم نویسنده عزیز
من که حالم خرابهههههههه
بعد از خوندن این قسمت از ذوق مرگی زیاد به پرنده و چرنده و در و دیوار دارم لبخند ژکوند تحویل میدم😊😊😊
کم مونده ببرنم بستریم کنن تیمارستان😂😂
آب قند چبه کار من به تشنج رسید با این توصیفاتت
چرا فکر قلب من بیچاره رو نمیکنی هان؟چرااااااا پای این فن میده لعنتی دوست داشتنی و میکشی وسط؟
آییییییییییی قلبم مامان😢😢😢😢
ینی من با هر جمله ای که چهارتا شخصیت داستان میگفتن تو این قسمت ،هر تعاملی که داشتن هر آرامشی که ازهم گرفتن یه دور جون دادم برگشتم😑😑
چی بود این قسمتتتتتتت
لازمه بگم کشته مرده ی اعتراف هیوک شدم عایا🤔🤔
دلم ضعف میره از خوشی یاد اعتراف غیر مستقیمش میفتم
به زبون نیورد ولی عملی نشون داد عاشقیشو
جووووووووننننننننننننن پسرم مرد عمله😂😂😂😂😂😂
ایونهه ی دوست داشتنی من
واقعا رام همدیگن این دو تا پسر
کلمه ای برای توصیف این قسمت پیدا نمیکنم
بی صبرانه منتظر قسمت بعدیم😙😙😙

پاسخ:
سلاممممممم

مرسی شما چطوری خواننده خانم؟^^

بله-__-

ای خداااا

از دست شما😂😂😂😂😂😂

اب قند کافی نبود؟؟؟؟

لفرمااااا

هی میگن بده ببوسه حالا ک میبوسه میگننن ب فکر ما باش

من چ کنم از دست شما دوست داشتنیا؟😂😂😂😂😂😂

بالاخره اعترافشو دیدی؟

دیدنی نبود البته

لمس کردنی بود

مرد عمل😂😂😂😂😂😂دقیقا

این قسمتتتتته مورد علاقه ی من بوووود راضیه

مرسی از تو

۱۲ دی ۹۵ ، ۱۳:۲۵

شقایق

شقاااااا جونم فیکت خیلییی خوبه لطفاااا زود زووووود بزار

فقط یه سوال eunhae89 یعنی چی؟89 عدد ایونهه؟

پاسخ:
مرسسییی چشم

اره عدد ایونهه س

ترتیب سنشون تو سوجوعه

هیوک هشتمین نفر دونگهه نهمین

۱۱ دی ۹۵ ، ۲۱:۱۸

اسرین

سلام .....خداروشکر دوباره سایت برقرار شد ....امیدوارم دیگه مشکلی پیش نیاد تا بازم دربدر و اواره نشیم البته خداروشکر تونستم داستان صدایم کن تو رو از طریق تلگرام دنبال کنم {این قسمت اخری روهم اونجا نظر گذاشتم }...بازم مرسی بوس بوس

پاسخ:
سلام

انشالا..ما هم دیگه خسته شدیم ازین فیلترا

اره دیدم فدات

۱۱ دی ۹۵ ، ۱۴:۵۰

tarane

سلاااام عزیزم

وای عجب جشنی. فقط هیوک تمام مدت در حال نگاه کردن به دونگهه و هول شدن بود :))))) بازم داشت لیوان رو مینداخت که هیچول به دادش رسید.

هیچول و دونگهه هم بعد مدت ها همدیگه رو دیدن و خیالشون ار بابت هم راحت شد.

شیوون چقدر از بودن هیچول کنارش خوشحااال و راضی میباشد :)))

وای هیوک دیگه کنترلش رو ا. دست داده و نمیتونه احساسش به دونی رو مخفی کنه. دونگهه خم که مشتاق و منتظر بوده. باید دید چی میشه ؛)

ممنووووووون عزیزم عااالی بود. ^____^

پاسخ:
سلام ترانه

از بس اونشب دیوونه شد دو بار کنترلش از دست رفت ک لیوان از دستش افتاد

اوهوم چولا و دونگهه*_*

اره..چی بهتر این ک کنارت باشه واقعا

خواهششش میکنممم^^

۱۱ دی ۹۵ ، ۰۳:۱۴

m@ry@m

سلام شقایق جونم😍

وااایییییی این پارت منو کشتتتتت😭😭باهر جمله اش دلم قنج رفت.قلبم پوکید😭😍

نمیتونه یه لحظه ام چشم از این ماهی خوشتیپش برداره😢وااای نگاهای دونگهه رو قشنگ تصور میکردم.حق داره خو لیوان از دستش بیفته لامصب جادوییه نگاهاش😍😭

هیچولو کجای دلم بزارم چرا انقد مرررگه😍چقد قشنگ با هیوک حرف زد.اونجا که بهش گفت هیونگ من مردم😢حرفاشون عالی بود

شیوون دیگه طاقت نیورد گربه شو همون وسط بوس کرد😂وااای هیوکم تلافی کرد😂

ای جانم پچ پچ کردناش در گوش هائه😭😭من به فنا رفتم

اون بوسه روی پیشونی😍😢

آخرشم که دیگه چی بگم😍مررررگ بود.فدای اون سرخ و سفید شدنت ماهی😍😭

در مورد فنمیداتم که دیگه حرفی نمیمونه عشقنننن زندگینننن😍😍

خلاصه که بردی ما رو اون دنیا بااین قلم دیوونه کننده ات.خسته نباشی عزیزممم عاشقتم😍😘💙

پاسخ:
سلام مریممم

از کل این فیک پارت مورد علاقه ی خودم اینه

ولی خب قشنگتراشو جلوتر هم داریم

از اول تا اخر مراسم چشمش ب دونگهه بود

-اخه خیره کننده س!

زیاد نمیگه هیونگ..پس وقتی میگه یه مرگیش هس حتما

خدا..دونگهه اول نفس نفس میزد بعد خجالتشو بوسید کنار و سلام -___-

مرسسیییی

من نیز تو رو دوس عزیزکم فدات بوسسسس

۱۰ دی ۹۵ ، ۲۳:۵۱

m&e&d

ممنون

شیوون بی اعصاب دوست

هیوک بی دست وپا در عاشقی کردن دوست

هیچول با ابهت و بی سر وصدا دوست

ودر نهایت دونگهه با موهای خیس شونه کرده و با لباس خواب مورد علاقه هیوک و شراب نخورده و خجالتی هلاکشم

پاسخ:
خواهش

هیوک فقط زیاد بلد نیس

ک به قول چولا بلد بودن نمیخواد ک

اصلن نکته ش همینه..شراب نخورده ی لعنتی

۱۰ دی ۹۵ ، ۲۲:۴۲

...

دوستان تا میتونید نظر بذارید 😉😉😉😉😉😉😉😉😜

شقایق جون دیگ فیکو تمومیده اینک پارت بعدو کی بذاره ب تعداد نظر های ما بستگی داره پس دست بجنبونید 👏👏👏👏👏👏 شاید قسمت های دیگ شیرین تر از این بود

من بی صبرانه منتظر اون قسمتیم ک ماهی زبونش باز بشه و با اون لبای باریک و صورتیش ، با اون صدای ارومش اسم هیوکو صدا کنه

وای خدا چی میشه اگ بشه 😭😭😭😭

اقا اسممو نمینویسم ببینم میتونی از رو فانتزیم حدس بزنی یا نه 😜😄

پاسخ:
ای شیپر ناشناس تو کی ای؟؟؟؟

البته روی دو سه موردتون شک دارم ولی قطها نمییتونم بگم کی ای

زود باش بگو زود زود

۱۰ دی ۹۵ ، ۱۹:۲۹

Mahsa

خیلی عالی بود ممنون

پاسخ:
خاهش ^^

۱۰ دی ۹۵ ، ۱۵:۲۶

sara

سلامممممممممم شقایق جونمممممم خوبیییی؟؟؟😍😍

من ک الان دارم از اون دنیا واست نظر میذارم واقعااااا😐

اول آدمو میکشی بعد میگی مواظب ضربان قلبتون باشید؟؟؟؟😐

خدایی من وضعیتم بدتر از هیوک بود😂

آخه چجوری میتونی با نوشتنت قلب ادمو درگیر کنی😫

هر خطشو ک میخونم واقعا حس میکنم قلب این دوتام همش در حال انفجارم😐

جوووووونزززززز هیوکم انتقامشو گرفت😂😂😂😂😂

شیوون جان تو باشی با هیوک در نیفتی😈😈

شیوونم دلو زده ب دریا فقط هیچولو میبینه هر کار بخواد میکنه😂

اگ یکی دیدتون هم همینو میگی 😟الان داغی نمیفمی جلو بقیه خوددار باش فرزندم😐

وااااااااااییییییییییییییی فک کن هیوک درگوشی باهات حرف بزنه😭

اونم ن هر حرفی این حرفای روانی کننده😐

جای دونگهه بودم زبون هیوکو منهدم میکردم😐

دوتا حرف دیگ بزنه تضمین نمیکنم زنده بمونم😐

همین الانشم شک دارم واقعا زنده باشم😐

نکن گل من نکن 😐

اگ هیچول ی حرکت بزنه هیوک جان ب خود بیاد ک کلی آدم منتظرن ی حرکت اهم اهم دار انجام بده😑

عرررررررررررر در سکانس آخر دلم میخواست بالش باشم😭😭

رنگ دیوار خود دیوار هر چی بودم قبول بود فقط تو اتاق ایونهه باشم😭😭

این قسمت کم مرگ آور نبود این فنمید چی میگه ای وسط😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐

آخه دونفر تا چ اندازههههههه میتوننننننن ریللللللل باشننننننننننن😭😭😭

فیک عالی فنمید عالی تر😐

یعنی منهدم کردی رفتتتتت مارووووو😐😐😐

از اون قسمتاس ک باید روزی ی بار خونده شه😍

ممنونننننممم عزیزممممم مث همیشههههه معرکهههههه بودددد🍓🍓🍭🍭😍😍😘😘

پاسخ:
سلام سارا جون توخوبی؟؟؟

مرررررررسی منم خوبم

وا خدا نکنه

-__________-

گفتم ک پیشگیری شه

دیگه تقصیره اون دوتاس ک انقد مرگن-__-

منم موقع نوشتنش مردم و زنده شدم

هی قلبم تالاپ تلوپ...

دیدی چجوری شیوونو اذیت کرد؟هاها

اصلا نکته ی دیوونه کننده ش همون فاصله و همون در گوشی و همون صدای لعنتی هیوک بود

دیگه حرفی ک زد بماند واقعا

دیدی اصلن..چولا بود ک شیرش کرد..مطمعنش کرد

گف اگه عاشقی نکنی از دستت در میره

بالش😍😍

فکر خوبیست

مرسییییییییییی

لطف داری عزیزمممممممممم

خواهش میکنم فدای تو

۱۰ دی ۹۵ ، ۱۲:۲۱

marmar

من یه پارت دیگم میخوام😭😭😭😭

چرا این دوتا گوگولین..

عشقشون منو کشته..عی وای من

چه قده فشنگ توصیف کردی

نابودم شدما😍😍😉☺😊😁

میخوام باز

😞😢

شیچلشم قشنگه لامصب

همشونو میخوام😂😌😍😘

پاسخ:
به زودیییی

حالا میشه ب دونگهه گف گوگولی ولی هیوک -.-

مرسی عزیز دلم

بخواه همشونو بخواه 😍😍

۱۰ دی ۹۵ ، ۱۱:۳۲

TNT

درووودی اگییییین!! عایم سو خجل ک!! کامنتای من هیچ..قلمتو عشق! 😉

دخترم باو!! 😂 عای عم ناری! 😶

فنمیدات اصلا جای بحث نداره..الان از افق و عمود و شیب سلام میرسونیم بهت! 😍

شقا...این پارت..کشنده.. بود..سیانوووور!!! قرص برررنججججج!!! اسییییید!!! 😭😭 چرا انقد خوبه؟؟؟ خو اسپیچلسم الان!! ینی چیییییی؟😍😍😍😍

این حجم از تجسم بی سابقه س!!!! این حجم از انتقال احساسات کشنده س!!!! خو هلاک شدیم دیووونههههه!!!!!!! 😍😍😍

روانی آروم بودن هیوک پیش چولام!! اوووف!! 😭 ابراز احساسات یواشش!! این ک ساده ساده میگه اون بچه ماهیه کصافده شیکو دوس داره!! اینکه با زل زدن به همدیگه وا میرن!! عررررر!!!!

خوشم میاد ب انتخاب هم اعتماد دارن!!! این بازرس مغرور لعنتی چقد قشنگ عاشق شده خو!!!

کل کلای هیوک و وونی همچنان عالیه! " احمق نفهم "!!😂😂😂 آخرم لو داد این اسب عاشقو!! 😂

اب پرتقال!! 😍😍😍😍 ب راستی که جفتشون مخ همدیگه رو زدن! این اونو رام کرده اون اینو !!

وااااییییی تیکه اخررررررش!!!! وای!!! فقط باید توو بالش جییییخ زد..باید در و دیوار گاز گرفت.. از اون جیخایی ک فقط میپری اینور و اونور ولی صدات اصلا درنمیاد! همونایی ک یکی کنارت باشه سیاه و کبود شده! همون ذوقمرگی حاد میشه گفت! 😂😍😍💃💃

دستت ب شدت مرررسی!!! 😉😉😉❤

پاسخ:
سلامممم

خجل نباش بابا

خیلی باحالی واقعا

حالا من هی تعریف کنم ک دیگه نزنی ازین حرفای باحال-_-

میدونم دختری شوخیدم😂

درود ناری

عه نگا میکنی همشونو؟؟مرسییییییییییییی

وای قرص برنج..قند عسل ک دلو اب میکنه

اصلا من عاشق همتونم ک راجب حسای این پارتا انهمه تعریف کردین

وای ناری من خودم عاشق تعامل بین هیوک و چولاعم

پیش هم ارومن و راحت ..از عاشقیاشون میگن

اره..چولا ک هائه رو خیلی دوس داش .وقتی فهمید هیوک میخوادش بیشتر فهمید این پسر چ عالیه

مدل جیغ زدنت منو کشته

خواهششش میکنم

۱۰ دی ۹۵ ، ۱۰:۵۴

مبینا

بالاخره بالاخره بالاخرهههههه اومدییییییی

اصلا از پارت قبل هر روز چک میکنم ببینم پارت بعد اومده یا نه

هنوز نخوندم خوندم نظر میدم

فکر کنم من نظر اولم نه؟؟

پاسخ:
بالاخرهههههه اومدم

عه انقد منتظر بودی؟؟

۱۰ دی ۹۵ ، ۰۱:۱۳

sadaf giraffe

سلام..اونی جونم...خوبی؟؟

واییییی...شیچول گوگولی...وونی دویل وسط مهمونی چولا رو بوسید...

اگه هائه شراب میخورد چی میشد؟!! یک ساعته دارم بهش فکر میکنم..

اه چرا نزاشت بخوره؟!!

آخی ایونهه ی من...بالاخره هائه رو بوسیدش...هائه هم به لبای پر هیوکیش رسید..

عجب شبی ساختن برا خودشون...

دست گلت دردنکنه اونی جان خسته نباشی

پاسخ:
سلام اونی

خوبم تو خوبی؟

اصلا یهو بوسیدش ک هیوک هنگ کرد..عصبانی شد

هیچی نمیشد..شاید هیوک دلش نمیخواس لب به یه چیز ناپاک بزنه:)

بالاخره ریل شدن

خواهش میکنم عزیزم

۱۰ دی ۹۵ ، ۰۰:۵۴

بارموند

این وینتر لاو چ میگه رو وب😭😭😭😭😭 بخدا حالم خوب نیییییس😭😭😭😭 عههههههه

پاسخ:
وینتر لاو میگه بروید بمیرید

۱۰ دی ۹۵ ، ۰۰:۵۰

بارموند

عهههههه سینگ می تو اسلیپ😭😭😭😭😭

شقایق😭😭😭😭 من دیوانه شدم😭😭😭 اون خنده ها😭 فداشون بشم😭 شیچل عشقولی من😭😭 وای همشون امشب منو ب مرز سکته بردن😭 تو ماشین چ جو نفس گیری داشت😶 وای وسط مجلس😭 هیوک چ حواسش ب هائه اس😭😭😭 خیلی شبیهشونه این فیک😭 من دارم رد میدم😭 واااااییییی وقتی پیشونیشو بوسید😭😭😭😭 وای چ آرامش قشنگی داشتنننن😭😭 امشب چ شبیست شب ایونهه اس امشب😭😭😭 دلم رفت براشون😭 هیوک همچی ناگهانی غافلگیر کننده بوسیدش من نفسم بند اومد چ برسه ب هائه😭😭 عهههه میخام ی دور دیگه بخونم اصن😭

شقایقققق من توصیفاتو خیلی دوس دارمممم😭😭😭💙 واقعا ب دل میشینن😭 میخام برم سینگ می تو اسلیپ بگوشم😭😭😭

کلی خسته نباشییییی💙💙💙

پاسخ:
بلههه ..همونی ک دوسش داری

منم مرگ اهنگشم

بارااااان

وای دیدی تو ماشینو؟

من داشتم خفه میشدم :|||

خففههههه

وای باران بوسه ی روی پیشونی نقطه ضعف منه...اصلن روانیشم

مرسییی ک دوس داری عزیزمم

سلامت باشیییی😍😍😍😍

۱۰ دی ۹۵ ، ۰۰:۲۹

حسنا

من مردم-_-قلبم ...خیلی با احساس مینویسی..دلم قنج میرفت تو کل این قسمت

الهی من فداشون با این شرم و حیاشون ^^

آخ خدا بالاخره اینا ریل شدن (ب امید بوسه ی ایونههTT)

کارشون ا هرچی اعتراف با زبون قشنگ تر بود ولی هیوک ی اعتراف کوچولوام کاش میکرد..قربون اون لپای صورتی دونگهه*.*اشکم درومد

حالا دیگ وقتشه ک بگیم هیوک بخورش ماهیتو..

خسته نباشی ..

پاسخ:
نمیر-__-

از بس ک خودشون لعنتی ن-.-

شرم و حیااااا کو؟؟؟ خوردش پسره رو بعد میگی شرممم؟

البته خب..دونگهه ش خجالت کشید ولی اونم وسط کار بیخیال شرم شد*_*

خوردش دیه

مرسییی

۰۹ دی ۹۵ ، ۲۱:۴۸

Hadis

وای خدای

جیغ ، داد, بیداد, فغان, شیون, گریه, زاری

امشب سکته نزنم خوبه 😭😭😭

اخه دختر تو ک منو کشتی با این پارت..

اشتباه کردم حرفتو راجب اب قند جدی نگرفتم

وای خدایا چرا اینا انقد جیگرن

من همش فک میکنم این احساسات لطیف و عاشقونه توی واقعیتم بین ایونهه اتفاق می افته.. وای من اصلا تحملشو ندارم 😭 دارم نابود میشم 😭😭😭😭😭

هنوز فن میدتو ندیدم.. ولی مطمئنم اونم یه جیگریه ک نگو

اقا چند دیقه قبل اینک برم تل رو چک کنم ببینم چه خبره.. داشتم با خودم فک میکردم ینی واقعا شقایق نمیخواد آپ کنه ک دیدم بلهههههه پارت جدیدو گذاشتی

مرسی نخسته.. یه عالمهههههه. این پارت خیلییییییی خوب بود.. اصلا نمیشه با کلمه خوبیشو تعریف کرد

من زیاد اه و ناله کردم

بسه دیه

شیپر بی خواب شده خدافظی میکنه 👋👋👋👋😶

پاسخ:
😍😍😍😍

ایتس مای فیوریت پارت

بله دیه..گفتم اب قند بیارین..خودم ک میفهمم ضعف میکنین

تا باشد عبرتی برای دفه های بعدی-___-

اره شک نکن اتفاق میوفته:) وگرنه این همه عشقع من به اونا بی سابقه س

فنمیدو حتما ببینیااا

خواهش میکنم عزیزکم

شیپر بی خواب شده دوس😍😍😍😍

۰۹ دی ۹۵ ، ۲۱:۴۱

Silver Rose

سلااااااممم😄😄😄

خوبی عزیزم؟😍😍😍😍

قبل از خوندن قسمت جدید:

وای همین الان داشتم نتمو خاموش میکردم که یهو دیدم به به!!!! کال می آپ کردی!!! وای وای وای 🎇🎉🎊🎆

Sing me to sleep که عشق منههه!!!!😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

عررررر ها سرش زدم😂😂😂😂

عین معتادا هر روز صبح،ظهر،شب مصرف میکردم😂😂😂😂

نمیدونستم مربوط به این قسمت کال می میشهههه😱😱😱😱

اون که عشقه😍😍😍

کال می هم که عشقه😍😍😍

ایونهه هم که عشقن😍😍😍😍😍😍

کلا بزار من از الان یه بلیط به مقصد اون دنیا برای خودم رزرو کنم واسه من آب قند جواب نمیده😂😂😂😂

وای چقدر حرف میزنم برم بخونم...!!!🏃🏃🏃

بعد از خوندن قسمت جدید:

😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

-مسافرین عزیز به مقصد اون دنیا لطفا کمربند های خود را ببندید تا دقایقی دیگر...

من برم الان از پرواز جا میمونم فعلا😍😍😍

یک ساعت بعد:

من بازگشتم...😳

هواپیمامون خراب شد مجبور شد برگرده😳

الانم در خدمت شمام خواستم با اجازت یه چیزایی بگم..

اول اینکه شقایق جون... یه چند تا سوال ازت داشتم...

تو احیانا دفترچه مرگی چیزی داری؟ 😳🔫

آیا کشتار دست جمعی کار خوبیست؟ 😳🔫

میدونی میزان تلفات داستانت چقدر رفته بالا؟ 😳🔫

دوم اینکه من از همینجا این قسمت رو به بیماران قلبی غدغن می‌کنم...!!!خطر ایست قلبی!! ⚠⚠⚠💀💀💀

سوم اینکه خیلی گلی😍😍😍😍😍😍

لاو یو وری ماچ😍😍😍😍😍😍😍

این قسمت عااااااالییییی بوددد😭😭😭😭

هر چی بگم کم گفتم😭😭😭😭😭😭

مرسیییییییییییی😍😍😍😍😍

💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋

💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞

خب دیگه تا دیر نشده برم دنبال بلیط بگردم ببینم هواپیمای جدید پیدا میکنم یا نه :/

فعلا👋👋👋

پاسخ:
سلاااااااااااااام گوگولم

واهای چ نظر دور و درازییییییییییی

من چگونه اینو پاسخ بگویمممم

😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

عزیزمممم توام ک همیشه تو مواقع حساس و یهویی میبینی اپ شده

اره بنظرم سینگ می تو اسلیپ خیلی شبیه این پارت بود براهمین خودم خیلی دوسش دارم

عزیزمممم اصلن من عاشق پرحرفیاتما😍😍😍😍😍😍😍😍😍

واقعا؟؟؟

خوشحالم ک انقد تاثیر گذار بوده

ولی دیگه ی جوری اغراق میکنین ک ادم میترسه خخخخ

نگییییین از این حرفا

منم تورو خیلیییی دوس

گوگولیه خودمی بوس بوس💋💋💋💋

۰۹ دی ۹۵ ، ۲۱:۳۳

elham

رسما نابود شدم ضعف کردم اصلا چی بود این پارت قلبم تند تند میزنه واقعا حساشونو قشنگ نوشتی ممنون خیلی خیلی زیبا بود محشر بود .....مرسی بوس

پاسخ:
عزیزم...میدونستم خیلی وقت بود منتظر این پارت بودی

خواهش بوس

۰۹ دی ۹۵ ، ۲۰:۵۷

marmar

تو محشــــــــــــــــــــــــری

من عاشق این فیکم...عی خدا

جیگرن این دوتا

منو میکشن😘😍😢😢

مرسی مــــــــــــــــــــــــرسی.

خیلی مرسی وای این فیک ناناز😍😍😍😍😚

پاسخ:
تو بهتریییییییییییی

مرسی ک دوسش داری

خواهش خواهش

۰۹ دی ۹۵ ، ۲۰:۵۶

Star

😐🔫

پاسخ:
🔫*-*

۰۹ دی ۹۵ ، ۲۰:۳۴

mary

سلام

چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یه کاری کن یکی از اینا اعتراف کنه خببببببببببببببب

من دلم پوکید یه اعتراف عاشقانه میخوام

هانیییییییییییییییییییییییی میشه آیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

ممنون هانی لطفا زود زود اپ کن

عالی بودد

پاسخ:
بله بله*_*

اعتراف کرد..با لباش

خواهشش میکنم فدات

۰۶ دی ۹۵ ، ۲۱:۵۰

elham

سلام به همه کسایی که این فیکو میخونن مخصوصا کسایی که میخونن نظر نمیذارن قرار بوده قسمت بعد آپ شه چرا نمیشه امشب چون نظرات کمه میشه ازتون خواهش کنم برای نوشتن و آپ کردن و قلم نویسنده وقت و فکرش و نوشتنشو همه چی همه زحمتاش ارزش قائل بشین وقتی میخونید دو دقیقه نظرتونو تایپ کنید و رو ارسال کلیک کنید ممنونم .

پاسخ:
مهربووون*---*

مرسی ک انقدر به فکری

۰۵ دی ۹۵ ، ۲۰:۴۶

R@zii

سلووووووم
من عامدیم🤗🤗
اندر وصف احوالات هیوک در این قسمت
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
وآنچنان مات که یک دم مژه برهم نزنی؟
مژه برهم نزنم تا که زدستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی...
بلههههههههه فقط کم مونده بود هیوک اینو برای هائه بخونه😂😂😂
اگه هائه از جاش تکون نمیخورد همه چی حل شده بود تو این قسمت 😒😒
آقا پلیسه اعتراف رو کرده بود و همگیییییی خلاص😥😥😥
من اعتراف میخوام بابا چیه هی این دوتا زیرزیرکی عاشقی میکنن
چرا به فکر من نیستن😢😢😢
چی میشه قسمت بعد این عاشقیشون بریزه رو دیره این جیگر من حال بیاد😉😉
و در اخر من به فدای ایونهه ی خوشتیب کت و شلوار پوش😍😍
دلم براشون تنگه نامرد قبل اینکه با این سر و ریخت وصفشون کنی به فکر قلب ضعیف ما که با باطری کار میکنه باش😭😭😭
تپلی که برگشت😄😍
کی اینا برمیگردن خدااااا
مثه همیشه عالی
منتظر قسمت بعدم شدید
زود زود بذارش😙😙😙

پاسخ:
سلومممم برتو

خوش امدندی

وای مردم از خنده

عاااالییی بود

شعر و شاعریت مرا نومود😂😂😂😂😂😂

جون بابا ..مثلا چی حل شده بود؟

بعله با کمال میل

هر انچه که میخواهید در این پارت عست😍

بگو ایونهه ی مرگگگ در کت و شلوار

ای فدای تپلی

اونا هم زود میان*-*

مرسیییی

چشم

۰۴ دی ۹۵ ، ۲۳:۳۶

حنا

سلام عزیزم‌خوبی؟؟

اول‌شرمنده که دارم دیر‌نظر میذارم،این امتحانای کوفتی دارن مانع از فیک‌ خوندنم میشن⁦:-(⁩

من چیکار‌کنم با این ماهیه خوردنی‌ اخه،هر‌پارت از پارته قبل ملوس‌تر‌و‌خوردنی تر‌میشه⁦^_^⁩

ترجیح میدادم انقدر زود نمیفهمید‌ هارا دوسته هیوکه و‌یه خرده حسادت میکرد⁦^_^⁩

هارا چقدر‌خوب‌میشناسه هیوکوتشخیص داد که هیوک قرارهای با دیدنه دونگهه هول بشه⁦^_^⁩

من خیلی زیاد منتظره برخورده دونگهه و‌هیچولم⁦=_=⁩

و منتظره پارته بعد که خودت دوسش داری⁦^_^⁩

مرسی عزیزم

پاسخ:
سلام گلممم مرسی تو چطوری؟

فدا سرت..

دیر رسیدن بهتر از هزگز نرسیدن است😍

فاک امتحانات..منم خسته شدم

اوهوم حسودی مزه میده ولی هیوک زود معرفیش کرد نمیتونس دونگهه رو بذاره تو خماری

هارا خیلی پایه اس کلا😍😍

وای راستی این پارت بعدی میبینن همدیگه رو😍

خواهش

۰۴ دی ۹۵ ، ۰۱:۱۶

m@ry@m

هااای شقایق جان.خوبی عزیزم؟😍

یعنی من میمیرم واسه هر عکس العملی که دونگهه نشون میده.گیج شدناش،تعجب کردنش همه چیش عشششقه😍میگه این جشن پلیساعه😭ای جان خو تو هم عشق جناب سربازرسی باید بری😋

نه دختر خوبی بود خوشم اومد ازش😁ولی دونگهه هم حسودیش شده بودااا😅مثل ما نگران شد یه لحظه😂الهیییی ماهی حسود😘

واااییی عکسو بگو هیوک خدای جذابیت بااون استایل کشنده😱😎ماهی ناااز با موهای بالا زده عااالیه😍هیوک عنان از کف داد😏😂دست دختره درد نکنه خداخیرش بده😁

مرررسی گلم خسته نباشی عالی بود.منتظر ادامش هستم شدیدا😘😍💙

پاسخ:
سلام مریم خوبی؟

مرسی خوبم منم

دونگهه لامصب زبون که نداره..خدای عکس العمله

اره دقیقا...اصلا چه معنی میده تونباشی و هیوک بره اونجا؟^^

بدون هائه نمیره

اره..یه گوچولو نگرانی و حسودی کرد

هیوک..وااااا رفت

😍😍😍😍

خواهش میکنم عزیزم^^

۰۴ دی ۹۵ ، ۰۰:۰۷

Mahsa

خیلی عالیییی بود ممنون

پاسخ:
مرسی^^خواهش میکنم

۰۳ دی ۹۵ ، ۱۷:۵۹

m&e&d

ممنون

وای فکرکنم با این تیپ جدید دونگهه,هیوک اصلا نفهمه تو جشن چه خبره و همش زل بزنه به این کوچولوی دوست داشتنی

خیلی دلم میخواد بفهمم تو این جشنه چه اتفاقی میفته چند نفراز دیدن دونگهه اب از لب و لوچه شون سرازیر میشه و چند نفر زیر دست و پا له میشن

پاسخ:
باید بگم که پیش بینی ت کاملااااا درست از اب در میاد

افریییینننن

البته همه نه..فقط هیوک

۰۳ دی ۹۵ ، ۱۷:۰۶

Lily

سلام وب جدید هم مبارک خیلی این فیکو دوست دارم دستت درد منتظز قسمت جدید میمونم

پاسخ:
سلام گلم مرسی...خوشالم ک دوسش داری و میخونیش*-*

۰۳ دی ۹۵ ، ۱۰:۳۷

TNT

وویییی عکسسسسس!!! عرررر!!!

دروودی دوبارههه..ذوقمرگ و در گنج خود نپوستیده در خدمتیم!!

فدای بزرگترین کمک پرونده و بهترین پلیس شهر بشیم خو!!

میدونی همون اول ک هارا هیوکو به جای اوپا,مستر لی صدا زد همه حسای بد ب فنا رفت!! 😂😂 بیگ لایک!!!

عادتای مسخره شونو برم!! 😂

یاااا چینجا ب استادا هم زور میگفته!! خدای اعتماد ب سقف! 😂😂😂

فک کنم بدجوری جا خورد 😂😂😂

دستت مررررسیییی!!!😘😘

پاسخ:
عکسسسسس*_____*

دروددد

وای چقد بامزه حرف میزنی اصلا من مرگ کامنتاتم دختر

شایدم پسر باشی:|

حالا مهم نیس

اه اه بدم میاد میگن اوپا..مستر لی بهتر بود

هیوک یه پدرسگ شیطونیه..فقط ظاهرش اینجوره😂😂

خواههششش

۰۲ دی ۹۵ ، ۲۲:۵۵

sara

وااااااااییییییییبیییییییی خدااااااااااا اولش ک اومد گفتم این دختره اومده بچسبه وسط زندگیشونننن😭😭

ولی دختر خوبی بود صاحبم داره خیالم راحت شد😅😅

دونگههههه با لبااااسسسسسسس رسمیییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟خدایی فک کردن بهشم نفس آدمو حبس میکنه هیوک جان بگردم واست چی کشیدییییی😐😐

خودت ک دیگ هیچیییییی مرتیکه ی جذاب عبضی با اون اخم مرگ اورت😣😣

عاقا دیگ ب مرحله ای رسیدم ک اگ دونگهه تا آخر حرفم نزنه دیگ واسم مهمممم نییییییی😐😐

من فقط نمیدونم این اتاق جدا ی دفع از کجا اومد😕

ن خیلیم ب اتاق جدا اهمیت میدن😂

ولی در کل اگ نرن پیش هم میکشمشوننننننن😤😡

وااااااییییییییی یعنی هیوکی چجوری بهش اعتراف میکنه😭😭😭

عررررررررررررررررر من ب فدای جفتتون😍😭🙆

ممنون عزیزممممممم عاولییییییی بود خسته نباشی😻😻😘😘🍭🍭🍓🍓

پاسخ:
ن بااااااابباااااااا هارای بدبخت😂😂

گفتم ک دختر خوبیه😂😂

بعلهه باکت و شلوار مردونهههههههههه

نفس من

نفس هیوک

نفس تو

نفس ان ها

عه مهم نیس؟خودت گفتیا..یادت بمونه

اتاق جدا نبود بابا.همون اتاق هیوک بود ک دونگهه توش بود..اون یکی یه اتاق دیگه بود که هارا داشت موهاشونو درست میکرد.گرفتی؟

میرن ..اونم چ رفتنی

مرررررسی فدات سلاامت باشی

۰۲ دی ۹۵ ، ۲۲:۳۷

Silver Rose

سلاااااااااام عزیزمممممم!😄😄😄

خوبی؟؟؟ خوشی؟؟ سلامتی؟؟😃😃😃

وااااااااااااای من الان در پوست خود نمیگنجمممم....!!!!

بعد یه مدت که درگیر بودم الان آنلاین شدم دیدم چههه خبرهههه!!!😱😱😱😱😱😱😱😱

قسمت جدید کال می😄😄😄😄😄😄😄😄

و بخصوص...!

فن میدددد جدییییددددتتتتت....!!!!😱😱😱😱😱😱

واااااهااااااهااااااایییییییی😝😝😝😝😝😝😝😝

دلم برای فن میدات یه ذره شده بوددد😭😭😭😭😭

چقد قشنگگگگ بودددد😭😭😭😭😭😭

مرسی عزیزم!!!

❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞

💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋

و اما برسیم به کال میی😍😍😍😍😍😍

اول بگم که در مورد قسمت بعد کنجکاویم بسیارررر بر انگیخته شد!!!😍😍😍😍😍😍😍😍😍

I'm waiting for the next part 😍😍😍😍😍😍

💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕

و اما این قسمت...!

وااااااااااااای که چقدر این قسمت بامزه بوددد!!!😆😆😆

از اون قسمتای شیرین و بانمک و بامزه ای بود که هر چند بار که بخونمش بازم سیر نمیشم!!!😍😍😍😍

خیلییییی دوسش داشتمممم!!!😍😍😍

اون از نگرانی دونگهه وقتی که هارا رو دید😆😆😆

اون از کیک خوردن مستر عشق توت فرنگی😂😂😂

و از نظر من قشنگ ترین تیکه این قسمت...

جا خوردن هیوک بعد از دیدن دونگهه 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

خیلییییی قشنگگگگ بوددددد😄😄😄😄😄😄

من مررررگگگگگگ💀💀💀

وای قسمت بعد مهمونیهههه 😝😝😝😝

بی صبرانه منتظرم ببینم این ماهی های عاشق قراره چیکار کنن😂😂😂

مرسی شقایق جون عالیییییییی بود عزیزم

💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖

💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟

خسته نباشی💗💗💗💗💗💗

پاسخ:
سلاااااااااااام گوگولیه مننن

خوبی؟چ خبر؟

منم خوبممم

جونننننن بابا فدای ذوقت برم خو😍😍😍😍😍😍

عه فن میدو دیدی؟😍😍😍😍😍😍

مرررررررررررررسی

که همیشه میبینی و منو خوشال میکنی😍😍😍😍😍😍😍😍😍

اره منم این پارتو دوس داشتم..کلا خودم 20 به بعدو بیشتر دوس دارم

مخصوصا این پارتای قنده عسلو

دیدی هیوک با چه قیافه ای منتظر کیک عزیزش بود؟😂😂

ب حدی جا خورد که لیوان شکوند

مررررررررررسی

سلامت باشی بوس

۰۲ دی ۹۵ ، ۲۲:۲۱

بارموند

سهلام

یااااه من ک همیشه نظرمو گفتم😒 چره میگی یکی درمیون😒

واهای~ حس هیوک اون لحظه ک ازش پرسید این کیه خیلی عالی بود!! قشنگ میخ شده بودم. ترسیدم یچی بگه هائه بخوره تو ذوقش ولی همین گیج بودنش کمک کرد حرف دیگه ای نزنه😂😃

وااااای هائه جان خودت ب حرف بیا من دیگه دارم رد میدم😭😭

۲۵قسمت گذشت نقش اصلی حرف نزد😭😭 خو منه درک کن دیه😭

متوجه ضرورت حضور هارا نشدم.. ولی😕 خو خوش آمد😊

هیوک چ تغییر شخصیتی داد لامصب😂😂

خسته نباشی~💙

پاسخ:
سلام علکمممم

بعله همیشه هستی شما شوخی کردم😍😍😍

کوشووولووو

ب نظرم هیوک بهترین جوابه ممکنو داد...خودم ک عاشقش شدم

گفت ایدنه😍😍😍

میخاد دق بده هارهااار

حتما ک نباس ضروری باشه ..یه پارت ب عنوان دوست معرفی شد بعدشم ایونهه رو خوشگل کرد .ازین بهتر؟*-*

۰۲ دی ۹۵ ، ۲۲:۱۹

elham

سلام ....چندبار خوندمش ...مخصوصا آخرشو ...واکنش هیوک عالی بود....عاشقشم ....دونگهه آخه کی حرف میزنه ....من منتظرم هیوک بهش بگه دوسش داره ...دلم میخاد هیوک اول نشون بده اعتراف کنه ....مست قسمت بعد؟؟؟خب اینجوری که دق میکنم ک ....خدایاااا...ممنون ..بوسس ...پیشاپیش کریسمس مبارک

پاسخ:
سلامم

واکنشش واهای*-*

دونگهه رو که دید لیوان از دستش افتاددد

دق نکننننن خودتو نگه دار واسه پارتای بعدیی

بوس بوس کریسمس و سال نو هپی

۰۲ دی ۹۵ ، ۲۲:۱۱

tarane

سلاااام عزیزم :*)
بعله دونگههی کوچولوی بامزه و جذاب موجب جا خوردن هیوک میشود :))
بگردم دونگهه نگران بود که هارا چه نقشی توی زندگی هیوک داره وقتی فهمید فقط یه دوسته چقدددددر خوشحال شد.
منتظر قسمت بعد هستیم به شددددت ;)
ممنون عزیزم خیلی عالی بود.
و یه تشکر ویژه هم برای قسمت های قبلی . خیلی خیلی ممنووون. ^_^
از زهرای عزیز هم ممنونم برا کمکش ^_^

پاسخ:
سلاممم گلم

اره هارا رو که دید یه لحظه جا خورد چون قبلا به این فکر نکرده بود که هیوک شاید یکیو واسه خودش داشته باشه

مررررررسی فدای تو

دست زهرا هم ندرد *-*

۰۲ دی ۹۵ ، ۱۲:۵۲

TNT

درین درینننن!!!!! درووود!!! وب نو مبارکااا!!

ووشششش چنقده شیک بود..شیچولش منو هلاک..خوچگل پسرا!! بالاخره گربه شو پس گرفت..بالاخره اسبشو دید!! کی بشه 4 تایی بترکونن!! 😂😍😍

اجومااا..هیوک بدجور متحول شده ها..خبر نداری..

" اوه..این ک پسره منه" 😍😍😍 این تیکه ش چسبیدا..اصلا یچی میگم یچی میشنوی✌✌با چ ترفندی هیوکو کشوند.. بینگو!!

تچکرات بیبی!! 😘😘😘

پاسخ:
درووود😂😂مبارکا🎉😛

این پارت سفارشی شیچول بود اصلا😍

ب زودی میترکونن 😏

آره داره می بینه..اون از لنگ ظهر بیدار شدنش اونم از وجود یه ماهیه ناز تو خونش

اصلا عاشق تعامل بین هائه و اجومام😂

ّخاهشات هانی

۰۲ دی ۹۵ ، ۰۲:۰۱

sadaf giraffe

سلام اونی جانم ....خوبی؟؟؟

واییییی....الهییییییییی....شیچول...چقدر اینا اگوری پگورن...

اولین فیکی هست که دارم میخونم و شیچول از همون اول باهم خوب بودن و هم رو دوست داشتن.....در ذوق مرگی به سر میبرم

هیوکی چه دویل شده...

مرسییییییییییی اونی جان....خسته نباشی

پاسخ:
سلام مرسی خوبم تو خوبی ؟

واقعا ؟ 😮😮😮

عزیزم ذوق مرگ😂

سلامتتتتتت باشی فدای تو

۰۱ دی ۹۵ ، ۲۱:۳۲

m&e&d

ممنون عزیز,

برگشت دوباره تون رو تبریک میگم

همیشه موفق و پابرجا باشین و از خدا براتون صبر و حوصله فراوان میخوام

وتشکر مخصوص برا ادامه

پاسخ:
خواهش

مرسی مرسی

آره واقعا دعای بجایی بود😭مرسی

۰۱ دی ۹۵ ، ۱۷:۱۴

Mahsa

خیلی عالی بود ممنوووووون

پاسخ:
خواهششش

۰۱ دی ۹۵ ، ۰۲:۱۱

حنا

سلام عزیزم خوبی؟؟؟؟

من واسه شیچول این پارت مردم😍😍لامصب منم دلتنگیشونو حس میکردم چه برسه به خودشون⁦:-[⁩⁦:-[⁩

حرفای هیوک و‌شیوون باهم عالی بود⁦^_^⁩رفیق به این میگما⁦^_^⁩

این بچه ماهی چرا انقدر‌ شبیهه بچه گربه میمونه؟؟؟😍😍

خودشو چقدر‌قشنگ تو بغله آجوما جا کرده‌بود😍😍

هیوک قشنگ عوض شده،از این رو‌به اونرو شده😍😍

من بصیرانه منتظره قسمته بعدم تروخدا روی برازش⁦^_^⁩⁦^_^⁩

مرسی عزیزم

پاسخ:
سلام گلم مرسی تو چطوری ؟

اوف منم حس میکردم.دیگه شورشونو در آوردن با این جدایی:|||😂

بالاخره ب هم رسیدن و آرامش😍

اصلا این دونگهه خلاصه شده در موجودات کیوت جهان ^^

آره..خیلی دلش نرم شده..دیدی چقد قبلا فرق داشت ؟

چشم

خواهش

۰۱ دی ۹۵ ، ۰۰:۵۱

sara

عرررررررررررررر آخه چرا این دوتا عبضی انقدههههههه جذابن😭😭

عکسشون از صدتا سلاح گرم ک بدتره😐😐

اوووووووخییی هیچول ک همش خوابه پاشو شیوون کارای خوب باهات داره😈

عررررررررررررر عاقا این زنه چقد خوش شانسهههههههه ای کوفتتتتت شهههههههه😭😭😭😭😭

هیوک جان ب جای خنده خودت برو جلو ی کاریییییی کنننننن😐😐😐

اوه اوه خدا بداد شیوون برسه ک هیوک چ بلایی ب سرش بیاره بازرس جذاب خشن دوست داشتنی

😍😍

ممنونننننن عزیزمممممممم عاولییییییی بود😍😍😘😘🍓🍓🍭🍭

پاسخ:
اخ دلم برا عر گفتنات تنگ شده بود😭😭گوگولییییییی

هنوز میخام عکس بذارم همگی با هم بفاک بریم😐😐

😂😂😂😂کارای خوب هم کنن فک میکنی میذارن ما ببینیم ؟😭😐

اجوما رو دوس داره خب^^

فقط صاف و ایستاد نگاش کرد لذت برد:|

هیوک ی چیزیو لو میده ک شیوون نمیخاسته چولا بدونه..

خب تقصیر خودشه میخواس مستی لی رو اذیت نکنه😏

خاهششش

۳۰ آذر ۹۵ ، ۲۱:۳۱

بارموند

سلامممم😍😍 وب جدید مبارک😍😍😍🎈 ایشالا این یکی طوریش نشه😃

واهای همش شیچل بوووود😍😭😍😭😍 احساساتم داره میپاچه تو در و دیوار😭 به آرامش رسیدن عشاق😪 فقد چرا رابطشون اینجوره؟ دوتاشون ک همدیگه رو میخان چرا میترسن نزدیک شن؟

هیوکم ک فوری از کوره درمیره😂😂 بمیرم بچمو اذیتش میکنه وونی😂😂

هائه هم در کل این قسمت خاب بود😂😂 جوجه ماهی لوس چسبید ب خانمه😂😂😂😂

خسته نباشی~~💙

یلدا هم مبارک🍉🙆

پاسخ:
سلام دخترکممم😋ممناااان ..و ایشالا-___-

نبینم یکی درمیون بیای ها..حاضر غایبی میزنم 😐

آره پارتش سفارشی برا شیچول شیپرا بود اصلا 😂دقیقا آرامش😍

چون هر کدومشون ی جوری فک میکنن 😐هائه خودشو در حد هیوک نمی بینه

هیوک هم ی پلیس مغرور ک اولین باره عاشق شده ولی با خودش کنار اومد و حالا میفهمه چقد میخادش .رو هم میکنه حالا صب کن

سلامت باشی-.-

یلدا توهم با تاخیر مبارک*-*

۳۰ آذر ۹۵ ، ۱۷:۳۳

elham

سلاممممممم واییییییییییی وب .....مبارک باشه ...خدا کنه ایندفعه دیگه گزارشش ندن من میمیرم ....آقا من خیلی سوال دارم اولیش دونگهه از چ زمانی حرف نمیزنه کی حرف میزنه میشه وقتی حرف زد اولین جملش باشه منم دوست دارم ...کی به همدیگه عشقشونو اعتراف میکنن وای من بی صبرانه منتظرم میدونم اونجارو عالی نوشتی میخام با خوندنش گریه کنم اولین اعتراف اولین بوسه اولین لمس کردنا ....اصلا دل آدم ضعف میره ...شیچولم عالی بودن ...جالبه این دوتا هم هنوز بوسه نداشتن ...نمیشه دونگهه بازم کابوس ببینه هیوک بغلش کنه بگه من اینجام بگه صدام کن ....وای ....بسه دیگه زیاد حرف زدم ....خسته نباشی عسسسسیسم ...یلدات مبارک ...بوس بوس

پاسخ:
سلاممممم...مرسی

وای دعا کن ایدفه دیگه چیزی نشه وگرنه دیگه نای ادامه دادن نداریم ما 😤

دونگهه از وقتی ک آوردنش توی باند حرف نزد..

وای نابودم کردی خب با این فانتزی زدنات ..دقیقا همینطوره ..حالا ب زودی بهشون می رسیم..دل خودمو ب ضعف می ندازه 😭❤

هیوک بالاخره صاف تو چشش نگا میکنه میگه صدام کن ..راهی نداره ک😏

اصلا همش حرف بزن من خوشحال میشم*-*

مرسی بوس بوس

۳۰ آذر ۹۵ ، ۱۷:۰۶

Mary

سلام

مبارک باشه وبتون خب

خیلی خوب شد واقعا اینجوری عالیه

مرسی که اپ کردی دلم تنگ شده بود

ممنونممممممم

پاسخ:
سلام

مبارک مرسی*----*

آره وب بهتره

خواهش میکننمم

منم دلم تنگ

۳۰ آذر ۹۵ ، ۱۵:۱۸

Silver Rose

وااااااااااااای جیییییییییغغغغغغ 😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱

وببببببب😍😍😍😍😍😍😍😍😍

کاااااااااااال مییییییییی😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

سلام شقااااایقققق جونممممم😄😄😄😄

خوبی عزیزم؟؟😜😜😜

وای که چقدر خوشحال شدم که دوباره وب زدین😍😍😍😄😄😄

چوکاهههه👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏

امیدوارم بعضیا هم به خودشون اومده باشن و این دفعه دیگه وب فیلتر نمیشه...☺☺☺

و اما برسیم به قسمت جدید کال می😍😍😍

وااااااااااااای مثل همیشه

قشنگ و شیرین و دوست داشتی😍😍😍😍

پر از آرامش😍😍😍😍

پر از احساس خوب😍😍😍😍

پر از انرژی مثبت😍😍😍😍

آدم بعد خوندن تا 5 دقیقه عین خنگا الکی فقط میخنده😂😂😂

شقایق جون عالی بود عزیزم خسته نباشی💋💋💋

خیلی خیلی خیلی مرسیییییییییییی 💓💓💓💓💓💓💓💓

با تمام وجود منتظر قسمت بعدیم😉😉😉

پاسخ:
ارررررره

وی ار بک😛😛😛😛😛😛😛

🎉🎉🎉🎉🎉🎈

سلام گل گلیییی خوبم تو خوبی ؟ چ خبر ؟

خودمم خوشالم😭😭دلم تنگ شده بود برا آپ تو وب

ایشالا😤😤😤

مرسی 😍😍😍

آره این پارت همش خستگی در کردن و و آرامش بود.برا همشون

بالاخره بعدا این مدت ب این خوابه طولانی نیاز داشتن

واقعا ؟😂😂❤

سلامت باشی گلم

منم خیللللللییییی مرسی از تو😍😍😍

زود آپ میکنم -.-

۳۰ آذر ۹۵ ، ۱۴:۴۹

m@ry@m

سلااام شقایق جان😍

آخجوووون وب نو مبارک😍💙

شیوون بالاخره گربه شو برد خونه😌فعلا که همش میخوابه.چه حرصیم میخوره شیوون😂شیچولو خییلی دوس دارم😢عالی بود

ایونهه هم که بغل هم خوابن😍😄ووویییی ماهی خوابالو چه خودشو میچسبونه با آجوما😍ای جااانم

عاشق کل کل کردنای شیوونو و هیوکم😂😂

مرررسی عزیزم عالی مثل همیشه.خسته نباشی😍💙💙

پاسخ:
سلام مریمممم

مرسی 😛🎉

گربه ی خوابالوی نازه گیج😭😭شیوون هم حق داره خب بعدا این همه مدت پیداش کرده حالا ایشون همش خوابالوعه😐موشی بخورتش😐

ایونهه هم خوابالو*-*

آخه اجوما رو دوس داره..واسش عین مامانش می مونه

شیوون و هیوک 😂اصلا نابودن ینی..کلا لج

لطف داری سلامت باشی*---*

۳۰ آذر ۹۵ ، ۱۴:۳۶

مبینا

هوراااااا

بالاخره برگشتی

دلم برات تنگ شده بود یه مدتی بود که خوندن فیکو متوقف کرده بودم ( مچمو گرفتن)ولی خوب الان دو باره شروع کردم و همه پارتاییم که نخونده بودم یه جا خوندم

پاسخ:
یس برگشتم 😛😛😛

عه چی شده بود ؟😨

نوش جون :]

۳۰ آذر ۹۵ ، ۱۴:۲۱

R@zii

سلووووووم وب جدید مبارک😉
ایشالا سازمان فلفلینگ دست از سرمون ورداره حالا حالاها همینجا سکنا گزینیم دور هم حالشو ببریم😆😆
عاغا من داشتم از عذاب وجدان میمردم میخوندم نظر نمیدادم😑😑
نمیدونم کدوم از خدا بی خبری تلگرام منو ریپورت کرده
حلال کن دیگه نمیتونستم نظر بذارم برات
الان که وب و زدین با خیال راحت دوباره میتونم وراجی کنم😂😂😂
شقایق کی این دوتا نفس میخوان بهم اعتراف کنن بابا
من هی هر قسمت میخونم به امید اعتراف این دوتا هی بادم خالی میشه😢😢
بهم برسونشون زودتر خواهشا مردم از انتظار بابا
مثه همیشه عالی و دوست داشتنی
نه خسته گلی
بوس بوس😙😙

پاسخ:
سلاممممم مرسییی

سازمان فلفلی بیچاره تا وقتی ک بعضی ها گزارش ندن کاری نداره بهمون😤😤

ای شیطون پس تو بودی 😂😂حالا چون اعتراف کردی میبخشمت

شوخی کردم😂

وراجی کن تا دلت میخاد وب دار شدیم هارهااار

انتظارت خیلی زود ب سر میاد😎

مرسی بوس بوس

۳۰ آذر ۹۵ ، ۰۱:۳۷

Nili

وب جدید مبارکککک

خیلی خیلی این پارت قشنگ و دوست داشتنی بود

عاشق قسمت های شیچول اشم

خیلی احساسی بود . خیلیییییی

خو چرا شیوون پیشنهاد داده انقدر زود جشن بگیرن . خودشون که هنوز مریض اند؟؟

حتما نقشه ای داره

پاسخ:
مبارککک مرسیی

خوشحالم ک دوس داشتی *-*

شیچول ایز ماین اصلا😛

ن بابا حالشون خوبه..فقط یکم خوابالو بودن بخاطر دارو ها و اینا ک اونم رفع میشه ^^

نقشه ای نیس فقط نمیخواس سربازرس بخاطر خودش و چولا جشنو عقب بندازه

۳۰ آذر ۹۵ ، ۰۰:۱۱

حنا

اخجون وبه‌جدید💃💃

با اینکه کلا واسه من وب و تلگرام فرقی ندارن هرجا باشه اگه نظر ندم شب خوابم‌ نمیبرم ولی وبو‌ یه جور‌دیگه دوست دارم😍😍

مرسی که‌ باز وب زدید😍😍

من برم بخونم بیام

پاسخ:
اخجون 😛

آبه من خودمم عاشق وبم اصلا😍

خواهش میکنم^^

بدو بخون

۲۹ آذر ۹۵ ، ۲۲:۳۹

tarane

سلاااام خیلی خوشحالم که برگشتید
وب نو مبارک.
ممنون که داستان رو از اول برای دانلود میذاری. من تلگرام نداشتم و از داستان عقب افتادم. تا قسمت 19 که توی وب قبل بود خوندم فقط :(
منتظرم ادامه اش رو بذاری و شروع کنم ;)
ممنوووووون عزیز دلم برای همه ی زحماتتون ^___^

پاسخ:
سلام عزیزم منم خوشحالم ^^

مرسی

آره میدارم حتما.خیلیا تلگرام نداشتن و نخوندن

❤❤❤❤

خواهش میکنم گلم *---*

۲۹ آذر ۹۵ ، ۲۲:۲۲

Mohadese.d

وااااااااااو😀👍

آیم بک😆. این پارت که همش خواب بودن😁خوابشونم عشقه مخصوصا وقتی اینجوری تو بغل همن😍هیچول طفلی هم که به زیبای خفته تبدیل شده از زور داروهاش خوابه همش...خو شیونم دق کرد که😅

آخ قربون اون قیافه بعد خواب ماهی😍تصورشم کیوت و گوگولیه😘 چجوری هیوک تا الان تحمل کرده هیچکاری نکرده,از بی بخاریشه😆💙

مرسیییییییی شقایق مث همیشه عالی😙👌

پاسخ:
وااااااو ولکام بک😁

آره لامصب همش خواب

دیگه ماموریت تموم شد و واقعا ب این خوابه طولانی و پر آرامش نیاز داشتن ^^

چولا بخاطر داروهاشه ای خدا😂😂😂❤

قیافش..گوگولی...پف کرده...کیوت...مموش-___-

نخیر بی بخار نیس فقط صبرش بالاعه ک اونم ب زودی ب سر میاد😎

خواهششش

۲۹ آذر ۹۵ ، ۲۲:۲۱

Yalda

سلااااااااااااام به به منزل نو مبارک😂😂❤️❤️

من که نخونده بودم چند وقت پیش اومدم تلگ کل قسمتاشو یه جا ازت گرفتم

چقدم چسبید یجا باهم😂😂

من واقعا دلم واس شیوون و هیچول کباب بود😭

خوب شد این قسمت بیشتر ازشون نوشتی☺️❤️

صحنه بیدار شدن از خواب ایونهه😐نمود مارا😐

نمیخوااااااست ازجاش بلند شه😭

ملت تو تخت خوابشون چه اپشنایی دارن😒ماهی دارن 😑😒

بسی عالی بود خسته نباشی عزیزم❤️😍

پاسخ:
سلااااام

اسباب کشی کردیم 😂😂😂

حالا اینجا هم میدارم همشو

نوش جون😂😂😂😂

دیگه شیچولش ب آرامش رسید..اذیت نمیشن دیگه

منم نمود😐😐😐😐

آره اگه در نمیزدن ب جاهای باریک کشیده میشد😐

مرسی سلامت باشی😍

۲۹ آذر ۹۵ ، ۲۲:۰۶

Star

هورااااااا دلم واسه این فیک تنگ شده بود

ممنونم هنوز پارت حدید رو نخوندم ولی ممنون

من خودم با وب موافق ترم چون تو وب نظر میزارم ( حالا گاهی اوقات 😆😆😆😆😆.)ولی خب تلگرام نظر نمیزارم 😆

پاسخ:
دل خودمم نیز😁

خوبه باز اعتراف کردی😂😂😂😂

آره وب بهتره

۲۹ آذر ۹۵ ، ۲۲:۰۴

مهشید

سلام عشقم 😍🤗

وااای چه خوب که وب زدین 😭💙

من تلگرام نداشتم اونجا بودین ؟

الان از طریق دوستان فهمیدم وب زدین

میشه قسمتای تلگرامو بذاری من بخونم ؟ 🙁

اون وب قبلی هم برای من باز میشد نمی دونم چرا اونجا نموندین 🙁 من نظر میدادم جواب نمیدادین بعد گفتن که فیلتر شده ولی برای من باز بود 😦😨😐

در هر صورت وب جدید مبااارک 😍💃 ایشالا اینجا یه عالمه فعالیت کنین و دوباره بسته نشه 😍💋🙈

پاسخ:
سلام مهشید*-*

آره اصن بدون وب نمیشه😥

آره تلگرام میذاشتم .حالا همه پارتا رو میذارم واسه دان اونا رو بخون بعد این بعدیا رو

ن بابا فیلتر بود😨😨😨😨

مرسیییییی ایشالا😋❤

۲۹ آذر ۹۵ ، ۲۲:۰۳

baran_elfish1994

وااااااو جیگرتون برم خب 😍😍😍😍😍

وب نو مبارککککک 😍

ایشالله چرخش براتون بچرخه😁😂😍

حساااابی قایتینگ و حسابی خسته نباشید همتون 😍

پاسخ:
سلام نفسممم

مرسییی😁

ایشالاااااا

۲۹ آذر ۹۵ ، ۲۲:۰۰

Mohadese.d

واااااهاااااااای سلام شقایق😍😍😍😍

بطرز عجیبی امروز دل تنگت بودم

وب جدید مبااااااااااااااارک😙🎉🎉🎉

خیلی هم عالیه...باشد که بعضیا ببینن هرچی تلاش کنن بازم این وب سرجاشه و مسخره بازی درنیارن و گزارش نکنن😒

هنو نخوندم بخونم میام دوباره

خیلییییییی گلیییییی😉💐

پاسخ:
سلاممممم گوگولییی

منم دلم تنگ واسه شماها و وب😭

مرسیییی🎈🎉

ولا😐👊

باوشه بوس

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

کد امنیتی *

ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته می‌شوند

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد

My EunHae Reality

فن فیک های شقایق

پنج ساله

هم نفس

ماهگون

فن فیک های مری

Butler

فن فیک های رها

Taken

تک شات

Kidnapped

تمام شده

Concert

mystry6

Fact

FanAccount

live

call me

نظرات (۲۵۳)

ارسال نظر