پاسخ:
سلمممم کوچولوی هنرمند عچلی درخشان من 💫🤩
آخ قربون اون شکلکای قلم که ته جملاتت میذاری 🥺
البته من قربون همه اموجیات میرم. تک تکشونو هااا مخصوصا اون خاصای مفهوم دار 🚶🏻♀️
من بهت انرژی مثبت دادم؟ 🙂 اتفاقا من که نویسنده باشم با دیدن حجم کامنتا و محتوی شون پر از حس خوب میشم و انرژی میگیرم ولی تا حالا هیچکس بهم نگفته بود بخاطر لحن خودم انرژی و اشتیاق میگیره. خدایا 🙂🦋
داشتم کامنتت رو میخوندم و همین اولاشو که مرور کردم یاد روزای اولی افتادم که به جمعمون پیوسته بودی و برا پارتای عقب افتاده کامنت میذاشتی. اونموقع از اینکه از آپ عقب بودی ناراحت بودی و من همش بهت میگفتم اصلا مهم نیس از کی اومدی مهم اینه که تا آخرش بمونی و حالا که به آپ رسیدی بازم از این ناراحتی که کامنتت جز اولینا نیست و نگران اینی که من فکر کنم براش ارزش قائل نیستی..
اول از همه خب میشه من بیام بغلت کنم که انقد فکرای سافت میکنی؟ 😭😭😭
من از سرمم زیاده که برا هر قسمت انقد وقت میذاری و با حوصله حرفای قشنگ میزنی دیگه اول و آخرش اصلا اهمیتی نداره جانم🧡💙
آنقدری که تو برا آهنگا و عکسای تو هر پست ذوق کردی هیچکس ذوق نکرد 🥺
و باشههه سامیه رو میدم تو ببری 😁🤭💙 فقط حواست خوب بهش باشه که این بشر عین گنجینه ی استعداد میمونه🌝
در جواب میشه فقط مال من باشی هیوک من دلم میخواست بگم دونگهه رو بدین هیوک ببره. همین و بس
آخ توام همین حسو داشتی؟ فکر کن اون کلبه ی دنج چوبی خودش به تنهایی با یه تخت جدید دو نفره مرگ آور شده بود دیگه حالا تی وی هم بهش اضافه شد. اونم رو به روی تخت..
*در فانتزی خوابیدن ایونهه روی تخت و تی وی تماشا کردن هایشان تا پاسی از شب و چراغ های خاموش دست و پا میزند و خودش را در گل میپلکاند*
حواس پرتی هیوک برا دونگهه کاملا به حق بود نبود؟ 🚶🏻♀️
یاد سانرایز هم افتادم اونجا که میگه I like to feel his eyes on me when i Look away...😭😭
وای ستاره یه صحنه هایی رو انقد ملموس و گوگولی تعریف میکنی که برا من کاملا عادی و بی حس بودن قبلا ولی با مدل تعریف کردن تو دلم قلقلک میشه و خودم براشون ضعف میرم.مثلا همین صحنه ای که هیوک میاد دم در کلاه دونگهه رو بده و صداش میزنه. خدایاااا چرا من مردم براش ها؟ چرا الان باید بمیرم؟ پاور اف یووو💫
اولین سلفی هیوک با دونگهه و گرگا و بک گراند سفید برفی :) دلم دیدن هیچ عکسیو انقد نخواسته بود🚶🏻♀️
دل دونگهه انقد بزرگه که این کارش چندان هم دور از ذهنتون نبود. همونطور که هیوک گفت ازت همین انتظارو میرفت. اصلا از دید دیگه ای بخواییم نگاه کنیم تکیون گناهی نداش که یه زمانی رو دونگهه کراش داشت از بس که این لنتی خواستنیه نه؟ 😁🌝
آره یادته چقد اون روزای اول سر صندلی غر میزد؟ خودشونم اون موقع هیچ وقت فکرشو نمیکردن یه روزی برسه که هیوک یه صندلی جدید واسه دونگهه بسازه و اون زمان موقعی باشه که دونگهه اومده تا ابد تو اون خونه بمونه.. :)
آره اون ابهاماتی که از پارت 22 به بعد و بخاطر اشتراک روحشون براتون به وجود اومد از اینجا به بعد کم کم نشون داده شد و جوابشون همه تو پارت 26 همونطور که خوندی و فهمیدی داده شد. از زبون هیوک و جایی که رفتن صخره ی ماه و راجبش حرف زدن.
یه همچین توانایی جدیدی هم ازش کشف شد. حالا دیگه هر وقت دلش بخواد میتونه دونگهه رو خواب کنه 😭😭
وای ستاره بحث ایدیت پیش اومد. من داشتم یه شب با دوستم حرف میزدم و بهش میگفتم یه خواننده تو وب دارم و انقد دلم میخواد مستقیما باهاش چت کنم ولی ایدیشو ندارم و اینا. بعد اسکرین شات از این کامنتت داده بودم بهش که حجم قشنگی کامنتاتو نشونش بدم. یهو تو همون اسکرین چشمم خورد به ایدیت و نمیدونی چقد خوشحال شدم 😂😂 فکر میکردم یادت رفته ایدیتو بهم بدی و انقد ذوق بودم ک در جا اومدم پی ام دادم 😂😂
آخ فدای پر حرفیت 🤩🤩🤩
جواب دادن به حرفای قشنگت عین همیییییشه بسیار لذت بخش بود 🧡
ممنون یه عالمه💙
سلام ^^
واقعا فهمیدن اینکه فقط سه قسمت دیگه میتونم ماهگونو بخونم دردناکه ..
معلومه که دونگهه دیگه فقط مهمون نیست 🥺 چون صاحب قلب روح مستر ماه شده ...
این خیلی قشنگه که هیوک علایق دونگهه رو در نظر گرفته و حاضر به تغییر لایف استایلش شده
" باورت بشه چون تو ادم مهم زندگی منی" قدرت عشقه 🤧
دونگهه با این موهاش هم که هی دلبری میکنه ))
دونگهه با اومدنش گرما رو به کلبه هیوک اورد واقعا قلب این حجم از سافت بودن این دوتا رو نمیتونه تحمل کنه TT
دیدن این زندگی اروم روزمره شون پر از ارامشو قشنگیه
یه تیکه از روح هیوک تو وجود دونگه ست .. قشنگ ترین معجزه ایی که میتونست اتفاق بیفته
خسته نباشید 💙